کد خبر: 733777
تاریخ انتشار :

چرا رهبری در دیدار با خبرگان از انتخابات آمریکا حرفی نزد؟

رهبری یک کلمه هم درباره انتخابات آمریکا چیزی نگفتند. حرف آقای صلح‌میرزایی در ذهنم مرور می‌شود که در راهبرد نظام ما، تغییر رئیس‌جمهور آمریکا اهمیتی ندارد.

چرا رهبری در دیدار با خبرگان از انتخابات آمریکا حرفی نزد؟
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

نامه نیوز - دانیال معمار، سردبیر روزنامه همشهری در سرمقاله امروز  به حواشی دیدار پنج شنبه رهبری با اعضای خبرگان اشاره کرده و می‌نویسد: 

  روایت یکم:  شب قبل پیامک آمد: «سلام. برای حضور در دیدار فردا(خبرگان) لطفا قبل از ساعت ۸:۳۰صبح در این نشانی باشید... کارت ملی همراه‌تان باشد.» دیدار خبرگان؟ خبر این دیدار رسانه‌ای نشده. از آن دیدارهای غیرعمومی و مهم سالانه است.

روی خلوتی صبح‌های پنجشنبه خیابان‌های تهران حساب می‌کنم. حول‌وحوش ۸صبح بیرون می‌زنم. خورشید زورش نمی‌رسد که خنکی هوای صبح نیمه آبان را پس بزند. پشت چراغ‌قرمز، کنار یک تاکسی می‌ایستم. شیشه تاکسی پایین است. راننده دارد برای مسافرش انتخاب ترامپ به ریاست‌جمهوری را تحلیل می‌کند. از ذهنم سریع رد می‌شود که این نخستین دیدار بعد از انتخابات آمریکاست. شاید آقا چیزی از این انتخابات بگویند. بلافاصله پیش خودم می‌گویم انتخاب این رئیس‌جمهور قمارباز چه اهمیتی دارد که رهبر ایران درباره آن حرفی بزنند.

  روایت دوم:  برای من که بیشتر برای دیدارهای عمومی به بیت رهبری آمده‌ام، خلوتی امروز خیابان کشوردوست غریب است. همان چند نفری هم که در حال رفت‌وآمد هستند حتما نمی‌دانند‌ امروز در حسینیه امام‌خمینی چه خبر است. دارم ماشین را پارک می‌کنم که یکی از بچه‌های دفتر حفظ‌ونشر زنگ می‌زند.

- کجایی برادر؟

- دارم پارک می‌کنم.

- سریع‌تر بیا، منتظریم.

پا تند می‌کنم. پاسدار گیت اول برخلاف دیدارهای عمومی زیاد سخت نمی‌گیرد. فوق‌العاده مودب است. نام و نشان را که می‌پرسد، راه را باز می‌کند. به گیت بازرسی اصلی که می‌رسم یادم می‌آید کارت ملی را توی ماشین جا گذاشته‌ام. تا بروم و برگردم، ۵دقیقه بقیه را معطل می‌کنم.

  روایت سوم: جاکفشی‌های داخل حسینیه برای دیدار امروز کفایت می‌کند؛ برای همین کفشداری‌های بیرون سوت‌وکورند. ایکس‌ری آخر را که رد‌ می‌کنم، به بساط صبحانه ساده‌‌ای می‌رسم. یک لیوان چای داغ برمی‌دارم و داخل حسینیه می‌شوم. صندلی‌های دسته‌چوبی در ۷ردیف به صف شده‌اند. 2قاب‌عکس روی صندلی‌های ردیف اول، داغ دل هر تازه‌واردی را تازه می‌کنند؛ شهید رئیسی عزیز و شهید آل‌هاشم. حالا دقیق‌تر می‌توان گفت شهدای مجلس خبرگان. در هریک از طرفین صندلی رهبر انقلاب هم ۳صندلی دیگر قرار گرفته که روی هریک نام یکی را نوشته‌اند. یکی از صندلی‌های کنار آقا برای آیت‌الله موحدی‌کرمانی، رئیس مجلس خبرگان است. صندلی سمت چپ آقا هم به آقای محمدی‌گلپایگانی، رئیس دفتر رهبری اختصاص دارد. صندلی‌های دیگر به‌ترتیب برای نایب‌رئیس اول و دوم و منشی اول و دوم مجلس خبرگان است. روی پیشانی حسینیه هم روایتی از پیامبر(ص) خودنمایی می‌کند: «ان تستقیموا تفلحوا؛ اگر ایستادگی کنید رستگار و پیروز می‌شوید.»

  روایت چهارم : چشمانم دنبال شناسایی بزرگانی از مجلس خبرگان است که زودتر آمده‌اند. اکثرا مشغول تلاوت قرآنند. برخی هم دوبه‌دو صحبت می‌کنند. سکوت فضای حسینیه را پر کرده. دیدار عمومی بود این‌موقع‌ها از گوشه و کنار حسینیه چند نفری که طاقت‌شان برای دیدن آقا طاق شده بود شعار می‌دادند؛ «ای پسر فاطمه منتظر شماییم...» کم‌کم عکاسان و فیلمبرداران هم آستین بالا می‌زنند. تعداد آنها هم نسبت به جلسات عمومی بسیار کمتر است. دارم بستن لنزها و قرارگرفتن دوربین‌ها روی سه‌پایه‌ها را دنبال می‌کنم که یک سینی چای جلویم قرار می‌گیرد. آقایی کت و شلواری، خیلی مودب چای تعارف می‌کند. استکان‌های باریک با نعلبکی و یک قاشق چای‌خوری کنار آن وسوسه‌کننده است. این چای می‌چسبد. روی زیلوهای میبدی حسینیه چهارزانو می‌نشینم تا چای را بخورم. دقت می‌کنم، پذیرایی اعضای بلندپایه مجلس خبرگان رهبری هم همین استکان چای ساده است. چلیک‌چلیک یکی دو عکاس‌ مراسم که شروع می‌شود، یعنی چهره‌های شناخته‌شده مجلس خبرگان از راه رسیده‌اند؛ از آیت‌الله علم‌الهدی و حسینی‌بوشهری تا آقای اعرافی و مصباحی‌مقدم و میرباقری.

  روایت پنجم: توجهم به یک روحانی بسیار جوان جلب می‌شود. فکر می‌کنم که یکی از دست‌اندرکاران حسینیه است؛ اما یک‌راست می‌رود و روی یکی از صندلی‌های مخصوص خبرگان می‌نشیند. پرس‌وجو می‌کنم. جوان‌ترین عضو مجلس خبرگان و نماینده مردم آذربایجان‌غربی در این مجلس است. کنارش می‌روم و سلام می‌کنم. می‌گویم نمی‌دانستم خبرگان عضو اینقدر جوان هم دارد.

می‌خندد و می‌گوید: خودت متولد چند هستی؟

- شصت‌ویک حاج‌آقا.

- پس همسنیم.

- چه ماهی حاج‌آقا؟

- آذر.

- پس یکی دو ماه هم از من جوان‌تر هستید.

با محمدحسین بیاتی درباره خبرگان صحبت می‌کنم. حرف‌های خوبی درباره اهمیت این مجلس و نقشش در جمهوری اسلامی می‌زند. ته حرفش بیشتر به دلم می‌نشیند. لبخند می‌زند و می‌گوید تمام عشق عضویت در مجلس خبرگان همین دیدار سالانه با حضرت آقاست. درباره اعضای جوان دیگر در خبرگان می‌پرسم. به آقای صلح‌میرزایی اشاره می‌کند که گویا متولد۵۸ است.

چشم می‌گردانم و آقای صلح‌میرزایی را گوشه‌وکنار مجلس می‌بینم. مشغول گپ‌زدن با یک جوان دیگر است. جلو می‌روم. بعد احوالپرسی، درباره تأثیرگذاری حضور جوانان در مجلس خبرگان می‌پرسم. می‌گوید خبرگان باید به بدنه جامعه نزدیک‌تر شوند و جوانان خبرگان، تسهیلگر این رابطه میان علمای بزرگ و مردم هستند. یک جوان جلو می‌آید و می‌گوید: حاج‌آقا! به‌نظرت امروز آقا چیزی درباره ترامپ می‌گوید؟ عقیده آقای صلح‌میرزایی این است؛ «به‌نظرم تغییر رئیس‌جمهور آمریکا در راهبردهای نظام ما مؤثر نیست و به همین دلیل ترامپ برای آقا اهمیتی ندارد و چیزی نمی‌گوید.»

  روایت ششم : کم‌کم تمام صندلی‌ها پر می‌شود. آیت‌الله سعیدی، نماینده مردم قم در خبرگان و تولیت آستان حضرت فاطمه معصومه(س) وارد حسینیه می‌شوند. مسئول تشریفات جلسه ایشان را به جلوی مجلس راهنمایی می‌کند. می‌گوید: «همین گوشه‌وکنار خوب است؛ ما آمده‌ایم آقا را ببینیم.»

هرازگاهی گوشه‌وکنار جلسه صحنه‌های جالبی شکل می‌گیرد. یکی از خبرگان مسن که وضو تازه کرده، با کمی مشقت روی صندلی مشغول پوشیدن جوراب است. یک روحانی جوان‌تر سریع می‌رود و دوزانو می‌نشیند پای صندلی و در پوشاندن جوراب کمک می‌کند. تصویر بعدی در آغوش گرفتن روحانی جوان توسط روحانی مسن و تشکر چندباره از اوست.

  روایت هفتم : عقربه‌ها به ده‌ونیم رسیده‌اند. صدای صلوات در حسینیه بلند می‌شود. این یعنی حضرت آقا تشریف آورده‌اند، دقیق و سر ساعت. یکی از جوان‌ترهای خبرگان بلند شعار می‌دهد: «صل علی محمد، بوی خمینی آمد.» بقیه هم یکی دو بار تکرار می‌کنند و می‌نشینند. رهبرانقلاب از همان محل استقرار سعی می‌کنند با اکثر آقایان احوالپرسی کنند. قاری قرآن، تلاوت را آغاز می‌کند. بعد از آن آقای موحدی‌کرمانی چند جمله‌ای صحبت می‌کنند. جالب است که حرف‌ها درباره اهمیت رسانه و بازنشر راهبردهای نظام و رهبری در آنهاست. آیت‌الله بوشهری به‌عنوان نایب‌رئیس اول مجلس خبرگان هم گزارشی از دومین اجلاس رسمی این مجلس ارائه می‌کنند. گزارش مورد تقدیر رهبرانقلاب قرار می‌گیرد. بیانات آقا شروع می‌شود. خبرگان گوش‌ها را تیز می‌کنند و برخی‌ها هم کاغذ و قلم به‌دست می‌گیرند. در موقعیتی نشسته‌ام که می‌توانم واکنش‌های خبرگان به حرف‌های آقا را زیرنظر بگیرم. ایشان درباره اهمیت خبرگان می‌گویند و در تعبیری جالب اشاره می‌کنند که مجلس خبرگان، یکی از انقلابی‌ترین نهادها در جمهوری اسلامی ایران است. چشم‌ها کنجکاو می‌شوند. رهبری در چند جمله این تعبیر را تفسیر می‌کنند. حرف‌ها جدید و پر از جزئیات است، مثل همیشه؛ آنقدر تازه که انگار نخستین‌بار است آقا دارند درباره مجلس خبرگان و اهمیت آن صحبت می‌کنند. در بخش دوم، حضرت آقا به اربعین سیدحسن نصرالله اشاره می‌کنند. از توصیف‌ها و تعابیر معلوم است که داغ سید هنوز برای رهبرانقلاب سرد نشده. چند جمله‌ای درباره مقاومت می‌گویند. جمله کلیدی رهبری در این بخش قطعی‌بودن پیروزی جبهه حق و مقاومت است.

بیانات رهبری با دعای خیر تمام می‌شود. خبرگان بلافاصله دور ایشان حلقه می‌زنند. فضا پر می‌شود از صحبت‌های صمیمی و غیررسمی. گپ‌وگفت‌ها در حسینیه گل می‌اندازد. نزدیک اذان است. آقا جمع را ترک می‌کنند و خبرگان هم کم‌کم از حسینیه خارج می‌شوند. موقع خروج یادم می‌افتد که رهبری یک کلمه هم درباره انتخابات آمریکا چیزی نگفتند. حرف آقای صلح‌میرزایی در ذهنم مرور می‌شود که در راهبرد نظام ما، تغییر رئیس‌جمهور آمریکا اهمیتی ندارد.

 

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

دیگر رسانه ها