آیا تحریرالشام همان طالبان افغانستان در سوریه است؟
صد آنلاین | تسلط طالبان بر افغانستان فرصت مغتنمی بود تا در سایه اشتغال ایران و روسیه به جنگ غزه و اوکراین، افغانستان به جبهه پشتیبانی نیروی تحریرالشام تبدیل شود. فرصتی که با الگوبرداری الجولانی از طالبان، بار دیگر بنیادگرایان مذهبی را در خاورمیانه متحد کرد. اما جزئیات این سناریوی تحریرالشام چیست و طالبان چه نقشی در اجرای آن در سوریه دارد؟
به گزارش صد آنلاین، اتشار ویدئوهایی از جنگ سوریه که در آن جنگجویانی به زبان ازبکستانی صحبت می کنند این سوال را مطرح می کند که این ها چه کسانی هستند و چگونه به سوریه رسیدند تا به بازوی تحریرالشام علیه ارتش بشار اسد تبدیل شوند؟ این نیروها همان اویغورهای چینی هستند که سالها است در افغانستان سکونت داشتند و اکنون از هیأت تحریرالشام در سوریه سر درآوردهاند تا پازل جنگ در سوریه را کامل کنند
تحریر الشام جزو اولین گروههایی بود که در روزهای ابتدایی خروج امریکا از افغانستان و تحویل آن به طالبان، خطاب به طالبان، پیام تبریک صادر کرد و مقامات طالبان هم در سال ۲۰۲۲ رسماً اعلام کردند که این گروه با طالبان در افغانستان بیعت کرده است. همان زمان هیئت تحریر الشام به طالبان تبریک گفت و آنچه را که در افغانستان اتفاق افتاد «به دست آوردن آزادی از اشغال و عوامل آن» توصیف کرد. در این بیانیه تحریرالشام برای پیشروی نظامی اشاره شده و آمده است: «این تجربیات و نمونه های زنده، گواه پایبندی به گزینه مقاومت و جهاد است.»
با اعلام رسمی بیعت رهبران تحریر الشام با طالبان افغانستان، در عمل «تحریرالشام» به بازوی نظامی گروه طالبان در سوریه بدل شد، اما این رویداد، در سکون تحولات سوریه، چندان جدی گرفته نشد. همانگونه که تا به امروز، پیامدهای امنیتی همجواری طالبان برای ایران جدی گرفته نشده است.
پشتیبانی رسانه ای از ابتدای شورش در سوریه
در چنین شرایطی، تحریرالشام که بخشی از گروه طالبان به شمار می رود، توانسته در سه سال گذشته با استقرار در شهر ادلب، از حمایت های لجستیکی و آموزشی ترکیه بهره مند شود. از این رو همزمان با آغاز تهاجم تحریرالشام به حلب، طالبان نه تنها بیعت این گروه با خود را انکار نکرد، بلکه رسانه های وابسته به طالبان در افغانستان به صورت قابل توجهی از این تهاجم حمایت کردند. یکی از این رسانهها، «المرصاد» است که گفته می شود زیرنظر اداره اطلاعات طالبان فعالیت میکند. این رسانه از ابتدای حمله تحریرالشام به منطقه حلب، به حمایت از شورشیان تحریرالشام پرداخت و تاکنون این رویه را ادامه داده است.
موفقیت طالبان در افغانستان که از رهگذر معامله با اعراب و امریکا حاصل شد، آنقدر برای بنیادگرایان سلفی جذاب بود که بسیاری از اتباع افغانستانی شیعه نیز آن را تحسین نموده و حکمرانی آنها در افغانستان را مورد تایید قرار می دادند. این در حالی است که با سقوط شهر حلب به دست هیئت تحریرالشام، اعضا و هواداران طالبان، با صدور پیام هایی، این پیروزی را به تروریست ها تبریک گفته و به ابراز خوشحالی پرداختند. چه آنکه هیئت تحریرالشام نیز از بیرق و پرچم طالبان استفاده می کند و حتی آن را بعد از تصرف شهر، بر فراز ارگ حلب، برافراشتند تا نشان دهند در اتحاد ایدئولوژیک با طالبان افغانستان هستند.
ارتباط ایدئولوژیک طالبان و تحریرالشام
با چنین پیوندهایی می توان گفت هیئت تحریرالشام ادامه جبهه النصره از زیرشاخه های القاعده است و تاکنون ارتباطات ایدئولوژیِک خود را با رهبران القاعده حفظ کرده است. کارشناسان می گویند هیئت تحریرالشام در حمله اخیر خود، زمانی موفق شد صفوف نیروهای مدافع خان طومان، سراقب و نهایتا حلب را بشکند و این شهرها را تصرف کند که جنگجویان ترکستان شرقی مانند ازبک ها و اویغورها وارد جنگ شدند.
این نیروها که تعدادشان به هزاران نفر می رسید، جزو ماهرترین نیروهای جنگی در میان تروریست های شامات هستند که در کنار جنگجویان تاجیکستانی در صفوف تحریرالشام هستند. تمام این گروهها ضمن آنکه از متحدین طالبان به شمار می روند سالها در کنار طالبان علیه دولت های سکولار افغانستان نیز جنگیده اند و از چابکی رزمی برخوردارند.
مسئله ای که روسیه و چین زودتر از ایران به ماهیت خفته تروریسم در افغانستان پی بٌرد و بارها درباره حضور گروه های تروریستی ترکستان شرقی و تاجیک و ایغور در صفوف طالبان و اتحاد آنها با گروه طالبان ابراز نگرانی کرد و از طالبان خواست که آنها را از میان خود طرد و تضعیف کنند. مسئله ای که هم در روسیه و هم در ایران به عملیات های تروریستی با منشا اتباع تاجیکستانی سلفی منجر شد.
در چنین شرایطی ترکیه توانست به عنوان پیوند دهنده گروه های سلفی اویغور با هیأت تحریرالشام، صفوفی محکم از جنگجویان نیابتی را در برابر بشاراسد ساماندهی کند. چه آنکه اویغورها در سایه آگاهی طالبان و در قالب گروههای چند ده نفری از کابل به ترکیه و از آنجا به سوریه منتقل شدهاند تا با هیأت تحریرالشام هم افزایی کنند. مسیری هموار و ارزان قیمت از مرز ایران که به راحتی می توانست اتباع ظاهرا افغانستانی غیرمجاز را با خودرو به مرز ترکیه و سپس به سوریه منتقل کند.
تحریر الشام جزو اولین گروههایی بود که در روزهای ابتدایی خروج امریکا از افغانستان و تحویل آن به طالبان، خطاب به طالبان، پیام تبریک صادر کرد و مقامات طالبان هم در سال ۲۰۲۲ رسماً اعلام کردند که این گروه با طالبان در افغانستان بیعت کرده است.
افغانستان جبهه پشتیبان تحریرالشام
از این رو با پیروزی طالبان، بخشی از گروه های سلفی همچنان با طالبان همراه هستند و بخش دیگری از این جنگجویان راهی مناطق تحت کنترل تحریرالشام در سوریه شدند. این بخش از جنگجویان زیر فرماندهی محمدالجولانی که بر لاذقیه، حما، حلب و حدود نیمی از استان ادلب تسلط دارد، در حال پیشروی به سمت سایر مناطق تحت تصرف کردها و دولت سوریه هستند. چه آنکه برخی ناظران سیاسی حضور مستقیم جنگجویان پشتون در میان صفوف هیئت تحریرالشام را نیز تایید کردند.
آنچه جناح های مسلح از طالبان می خواهند این است که از سمت چپ ایران حمله کنند تا حضور آن در سوریه کاهش یابد
صادرات الگوی موفق طالبان به سوریه
کارشناسان روابط بین الملل معتقدند طالبان نیز در پی صدور الگو و تکثیر ایدئولوژی جهادی به جغرافیایی فراتر از افغانستان به ویژه در سوریه است. در همین راستا نگاه مشترک هر دو گروه به داعش اهمیت دارد. چه آنکه نگاه ابومحمد الجولانی راجع به داعش همان طالبان است و هر دو تلاش می کنند با سازگاری خود با شرایط بین المللی، مشروعیت سیاسی خود را نزد کشورهای جهان به دست آورند.
بازگشت به زمان اوج قدرت بنیادگرایان در خاورمیانه
در یک سطح تحلیل، بنیادگرایان سلفی معتقدند آنچه در سوریه اتفاق افتاد فرصتی است که باید از آن استفاده کرد و این کشور را به نقطه شروع یا قبل از سال ۲۰۱۵ بازگرداند. زمانی که جنبش های رادیکال در خاورمیانه از خشن ترین آنها یعنی داعش تا جبهه النصره به عنوان یکی از شاخه های القاعده ظهور کردند.
پژوهشگر گروه های سلفی معتقد است: «آنچه جناح های مسلح از طالبان می خواهند این است که از سمت چپ ایران حمله کنند تا حضور آن در سوریه کاهش یابد» و بتوانند به جغرافیای افغانستان نزدیک شوند. رحمان در مورد سطح هماهنگی تحریرالشام با طالبان می گوید: «آنها از طالبان حمایت مادی نمی خواهند، اما آنها می خواهند طالبان، جبهه ایران را در اختیار گیرد و آن را از سوریه دور نگه دارند تا این محور را تضعیف کند» رحمان خاطرنشان می کند که «در دکترین این گروه ها، بین طالبان از یک سو و القاعده، النصره و داعش از سوی دیگر تفاوت وجود دارد، زیرا طالبان مکتب حنفی را می پذیرند و نه سلفی، در حالی که داعش، القاعده و النصره جنبش های جهادی سلفی افراطی هستند، اما همه این افراد بر اساس یک هدف یا در یک نقطه ملاقات گرد هم می آیند» و آن نقطه علیه ایران خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید