کد خبر: 737829
تاریخ انتشار :

روایت شمخانی از ماموریت راه‌اندازی مذاکرات غیرمستقیم در سفر پزشکیان به نیویورک

همزمان با 16 آذر، روز دانشجو، دریابان علی شمخانی،‌مشاور سیاسی مقام معظم رهبری به گفت‌و‌گوی تحلیلی با تعدادی از دانشجویان پرداخت.

روایت شمخانی از ماموریت راه‌اندازی مذاکرات غیرمستقیم در سفر پزشکیان به نیویورک
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

علی شمخانی در گفت‌و‌گوی تحلیلی با تعدادی از دانشجویان گفت: وقتی در دبیرخانه بودم مسئولیت پرونده هسته‌ای را برعهده داشتم.  وقتی از دبیرخانه رفتم دیگر مسئول پرونده هسته‌ای نبودم.  مدتی گذشت و بعد احساس کردند که باید مدیریت این کار توسط من صورت بگیرد و به من تکلیف کردند. من برخلاف میلم  پذیرفتم. آن‌هم بعد از مدت‌ها چون دبیرخانه هم نبودم.  آن زمان آخرین ماه‌های ریاست جمهوری مرحوم رئیسی بود. آن زمان ما معتقد به مذاکره بودیم. در آخرین دور مذاکرات آمریکایی‌ها گفتند نمی‌شود که هم مذاکره کنیم و هم باب‌المندب ناآرام باشد.  این مذاکرات به شکل غیرمستقیم و در عمان بود.  آمریکایی‌ها متأسفانه کارشکنی کردند.  ما یک مسیر و روند داشتیم. وقتی آقای پزشکیان و تیم همراه به نیویورک رفتند مأموریت داشتند مذاکرات غیرمستقیم را با واسطه  طرف عمانی راه‌اندازی کنند. صحبت کردند و در نیویورک جلسه گذاشتند. در سفارت عمان هم با اروپایی‌ها مذاکره کردند  چون مدت‌ها بود اروپایی ها حذف  شده بودند به این دلیل که آمریکایی‌ها می‌گفتند اگر با ما توافق کنید ما مشکل اروپایی‌ها را حل می‌کنیم.  با اروپایی‌ها مذاکره کردند و قرار گذاشتند در یک تاریخ مشخص بیایند این مشکلاتی که باعث شد مذاکرات متوقف شود را برطرف و دوباره فعال کنند.  با نماینده اتحادیه اروپا هم مذاکرات انجام گرفت اما جنگ لبنان رخ داد و سید حسن نصرالله شهید شد. همه تاریخ‌هایی که برای مذاکرات مشخص شده بود به‌هم خورد. تا این‌که اروپایی‌ها بحث جزایر سه‌گانه و تحریم هواپیمایی و کشتیرانی را مطرح کردند. قطعنامه شورای حکام صادر شد و یک موضع کاملاً تخاصمی را شروع کردند. در این فضا نمی‌شود که مذاکره کرد. البته به نظرمن آن‌ها اهدافی دارند که در رابطه با پایان زمان‌بندی برجام است.  پیام دادند که  که مذاکره کنیم و در ژنو  قرار گذاشته شد بر خلاف همه تصمیمات  تلخی که گرفتند.  رفتند مذاکره کردند و مجموع مذاکرات فضا را عوض کرد. اکنون باید ببینیم اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها و ترامپ چه واکنشی خواهند داشت.

متن کامل گفت و گوی چهار دانشجو از طیف های مختلف و مقاطع متفاوت تحصیلی را میخوانید:

مرتضی گل‌پور: آقای شمخانی! شما از نسلی هستید که با جانفشانی وتقدیم خون‌های بسیار انقلاب کردید؛ نسل اولی از رزمندگان که جبهه‌ها را نگه داشتید و اجازه ندادید یک وجب از خاک این سرزمین جدا شود. ما وامدار و پاسدار این رشادت‌ها و زحمات هستیم؛ اما امروز چهل و سه سال از آن انقلاب گذشته است. آیا وضعیت اقتصادی، سیاسی، بین‌المللی، فرهنگی و اساساً کیفیت زندگی که نسل شما به ما داد، همان چیزی بود که در انقلاب به ما وعده داده بودید و قرار بود محقق شود؟

سوال بنیادی و مهمی مطرح کردید و محورهای مختلفی را کنار هم قرار دادید؛ حوزه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و دفاعی که از وضعیت یکسانی برخوردار نیستند. واقعیت این است که من و هم‌نسل‌هایم، نظامی نبودیم و اصلا نمی‌دانستیم اسلحه چیست.( البته به دلیل مبارزات دوران شاه با سلاح آشنا بودم ولی دانشجو بودم). در آن دوران طیف‌های فکری مختلفی وجود داشت؛ چپ‌ها با گرایش‌های مختلف، گروه‎های همراه با حاکمیت شاه، و ضد حاکمیت شاه. اینکه در آن فضا انسان مشی‌ای را انتخاب کند که مطالبه مردم باشد کار بسیار سختی است.

ایدئولوگ‌های فراوانی هم وجود داشتتند و انعکاس رسانه‌ای تفکرات، غیر از کتاب، بسیار سخت بود. جز نوار و سخنرانی محافل دانشجویی و مذهبی امکان دیگری نبود. مارکسیست‌ها البته پروپاگاندای بسیار قوی داشتند و از همه ابزارهای ممکن برای تبلیغ خود استفاده می‌کردند. ضمن اینکه دو شاخص عینی هم به اسم اتحادیه جماهیر شوروی و مائوئیست‌ها در چین را به عنوان مثال ‌هایی برای اجرای این ایدئولوژی و حکومت بر اساس آن معرفی می‌کردند. افرادی که مذهبی بودند ودر چنین فضایی مبارزه می کردند به آموزه های مهمی تمسّک داشتند. همواره این روایت در محافل ما مطرح بود که روزی یک اعرابی بر پیامبر وارد شد. آنچنان پیامبر در جمع ،هم‌شکل و هم‌گونه دیگران بود که در مسجد قابل تشخیص نبود که پیامبر این است و او پرسید: «أیُّکم مُحَمَّد».چه کسی محمد است؟  این تفکر و گرایش، ما را بر پیروان مارکس و اومانیسم و سایر ایدئولوژی ها در مبارزه برتری می داد و همه را متقاعد می کرد که این راه راه درستی است.

لذا ما با شعار «أیکم مُحَمَّد» وارد نهضت شدیم. پس از پیروزی نهضت،  کسانی که در دانشگاه‌ها یا بیرون آن تفکرات دیگری غیر از ایدئولوژی اسلامی داشتند و ترویج می‌کردند، در جغرافیای مختلف ایران شروع به شورش کردند به نام خلق‌ها. در کردستان به شکلی، در ترکمن صحرا به شکلی دیگر  و خوزستان به شکلی. ما چاره‌ای غیر از این نداشتیم که برای تثبیت انقلاب این ضایعه را حل کنیم.

آنجا بود که ما برای مدیریت و کنترل بحران آموزش عملی  دیدیم.  با نیروی داخلی و تحریک خارجی روبرو بودیم که به دنبال جلوگیری از تثبیت انقلاب بود و همچنان امروز هم در هر فرصتی اعلام می‌کند که درحال آمدن است! وقتی ناکامی نصیب آنها شد جنگ به دلایل متعدد رخ داد. ما وارد جنگ تحمیلی با عراق شدیم و فرمانده شدیم. به یکباره دیدیم که باید در برابر یک ارتش منظم بایستیم ولی همیشه شعار و سرمشق ما همان «ایکم محمد» بود. در آن دوران که فضای جهاد و ایثارگری حاکم بود رقابتی وجود نداشت. تبعیضی هم نبود. برادران من جبهه رفتند و شهید شدند. ما خانواده متمولی بودیم و برای فقر انقلاب نکردیم. برادرانم در آمریکا درس می‌خواندند و مهندس و پزشک بودند. به این ترتیب در جنگ، نظامی شدیم . لباس نظامی انتخاب ما نبود، تحمیل شرایط مبتنی بر ضرورت‌ها بود. ضدیت ما با شاه دلایل متعددی داشت بویژه  تبعیض و تحقیر ملی . من بدلیل مشکلات  اقتصادی وارد مبارزه نشدم.

می‌خواهم تاکید کنم که آن شعار محوری که از منابع اصلی تحرک ما بود ادامه پیدا کرد، حوادث مختلف پیش آمد فرمانده نیروی دریایی شدم،  وزیر شدم و تا به امروز مسیر ادامه پیدا کرد.

 

مسیر حرکت و فعالیت من بیشتر دفاعی بود ولی به عنوان یک مدیر عالی در کشور امروز خودم را  درقبال  وضعیت فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در کنار شرایط دفاعی و امنیتی مسئول می دانم. شرایطی که امروز در کشورحادث شده، با آنچه  خواست و ایده آل ما بود تفاوت فراوانی دارد. چرا این گونه شد؟ و آیا می‌توان این روند را تصحیح کرد؟ اینکه چرا اینگونه شد؛ فقط افراد و داخلی‌ها مقصر نیستند، فقط داخل هم مقصر نیست...

گل‌پور: پس شما یک انقلابی پشیمان نیستید اما معتقدید بعد از ۴۵ سال در بعضی از حوزه‌ها ما به اهداف خودمان نرسیدیم؟

من حتما از گذشته پشیمان نیستم. اما اینکه آیا می‌توان این مسائل و فرایندها را تصحیح کرد؟ باید بگویم کار بسیار سختی است. آیا باید تصحیح کرد؟ بله باید تصحیح کرد. آیا زمان تصحیح وجود دارد؟ فرصت تصحیح باید فراهم شود. ما از فرصت برنامه ۵ ساله، و چشم انداز ۲۰ ساله به فرصت برنامه و بودجه سالانه برای تصحیح روندها رسیده‌ایم؛ یعنی باید در سال بتوانیم بعضی از خطاهای خود را و یا بعضی از ناترازی‌های خود را جبران کنیم. گرچه  بیان مکررمیزان ناترازی‌ها هم ضرورتی  ندارد. باید در فرصت‌های محدود زمانی به تصحیح این وضعیت بپردازیم در حالی که هم شرایط داخلی و هم شرایط خارجی مناسبی وجود ندارد.

هاجر اصغری: شما قبلا هم گفته اید که بنی صدر را خائن نمی‌دانید. اگر خیانت را در قالب هدردادن منافع ملی بخواهیم تعریف کنیم در ایران پس از وقوع انقلاب، کدام یک از روسای جمهور به نظر شما بیشترین آسیب را به منافع ملی ما وارد کرده‌اند؛ از آقای بنی صدر تا به امروز؟

من همیشه از تخوین به معنای خائن‌سازی اجتناب می‌کنم؛ بسیار شلاق غیر منصفانه‌ای است. وارد کردن اتهام خیانت به افراد دلایل متعدد و مختلفی نیاز دارد. من اولین کسی بودم در اهواز که تجمع ایجاد کردم و در حمایت از آقای بهشتی و علیه بنی صدر و استاندار وی احمد مدنی تظاهرات ترتیب دادم و مرگ بر  بنی صدر گفتم؛ اما بنی صدر خائن نبود. کسی جرات نداشت این موضوع را بگوید. اما من گفتم بنی‌صدر خائن نیست بلکه تفکر و باور و اعتقادش این بود. شاید بعضی از اعتقادات او هم غلط نبود اما در ذهن جامعه برخی مروجان او را خائن قلمداد می‌کردند.

 

اما اینکه از میان روسای جمهوری که از فیلتر شورای نگهبان، فیلتر تنگ شورای نگهبان گذشتند، کسی را خائن به منافع ملی بنامیم،  کار دشواری است و درست نیست. این را همین جا بگویم که من  به احمدی نژاد، رئیسی و روحانی رای ندادم...

به پزشکیان چطور؟

به پزشکیان رای دادم .

چرا به آنها رای ندادید؟

چون معتقد بودم رقبای مناسب‌تری دارند.

کارنامه عملکردی آنها را در تضاد با منافع ملی نمی‌بینید؟

من نمی خواهم کالبد شکافی کنم اما اون کسی که اختلاف را در کشور تولید کرد و منابع مالی را هدر داد و هنوز برای آن پاسخی ندارد، بگم بگم راه انداخت و حیطه سیاست را به حیطه فحش و فحش کاری تبدیل کرد، آقای احمدی نژاد بود....

گل‌پور: برای این حرف‌ها خیلی دیر است و جمهوری اسلامی برای آن خیلی هزینه داده است.

عرض کردم که ما نیازمند تصحیح وضعیت هستیم. اگر عرض می‌کنم که خیلی دیر است به این دلیل است که ما از چشم انداز گذشتیم، از برنامه ۵ ساله عبور کردیم. ما در زمان محدود باید این وضعیت را اصلاح کنیم، بهتر زندگی کنیم و بهتر عمل کنیم و پایه گذاری‌های بهتری داشته باشیم.

اصغری: آیا ریل گذاران و سیاست‌گذاران از آن حجم هزینه، درس گرفته‌اند؟

فضای سیاسی کشور، فضای بسیار آلوده‌ای است. ما در کشور دو پارادایم فکری داریم که اگر شما از این پارادایم‌ها عبور کنید و یا از آن پارادایم فکری دفاع نکنید، متهم به  دفاع از پارادایم فکری رقیب می شوید. این دو پارادایم فکری کشور ما را در بدترین شکل سیاسی خود اداره کرده و می‌کند. شاخص هم دارند. اسم نمی‌آورم اما یک پارادایم فکری الّا و لابد معتقد است که راه حل ارتباط است و دیگری هم اصرار دارد که الّا و لابد راه حل مقاومت است....

در شکل‌گیری دو پارادایم بسیار سخت، آیا فعالین سیاسی و اندیشه ورزان دانشگاهی و علاقمندان مقصرند یا جریان‌های سیاسی و قانون نویس و نهادهای بالاتر؟

به نظر من قبل از انقلاب و تا زمان انقلاب فرهنگی، گفتمان پیشتازانه در دانشگاه وجود داشت اما الان دانشگاه  نقش پیشتازانه ندارد و تابع است.

آیا تابع شده است؟

حالا دینامیسم اجتماعی یا روش‌های حکومتی؛ به هرحال به سمت تابع شدن هدایت کرده است.

نظرتان درباره دوگانه میدان/دیپلماسی چیست؟ چقدر این دوگانه را مهم می دانید؟

این دوگانه، ماهیت جناحی دارد و اساسا در عالم واقع، وجود خارجی ندارد.

محمدپویا درودی نژاد: نسل امروز فکر می‌کند که واقعاً فرصت برقراری دیالوگ مشترک بین جامعه و حاکمیت دیگر نیست. برآیند کلی را این می‌بیند که هر آنچه که لازم بوده گفته شود، گفته شده اما گوشی نبوده که این موارد را بشنود یا اگر هم بوده اهتمامی به آن داده نشده است. برون‌داد آن، فاصله عمیقی است که بین استانداردهای حاکمیت و جامعه می‌بینیم. در بحث فیلترینگ شورای عالی فضای مجازی  همچنان درگیر این است که فیلترشکن ملغی شود در صورتی که 6 ماه دیگر ممکن است اینترنت ماهواره‌ای آمده و همه آنها بی معنا شود. خرد حکمرانی اقتضا می‌کند که شما باید یک پوینت یا امتیازی به مردم بدهید و سرمایه اجتماعی را تقویت کنید و از دست ندهید. به یک بازنگری کلی نیاز داریم. حکمرانی و عقلانیت هسته مرکزی باید یکجا اراده خود را متبلور کند در جامعه و باید این روند معیوب را متوقف کند. تحریم برای چه کسی نعمت است؟ چه کسی از این وضعیت استفاده می‌کند؟ واقعاً زندگی مردم به تنگ آمده و وضعیت مملکت در یک شرایط بلاتکلیف است نه به سمت توسعه حرکت می‌کنیم نه اقتصاد فرو می‌پاشد تا خیال همه راحت شود. تورم برای دولت‌ها نعمت است درحالی که بنیان‌های فرهنگی یک جامعه را نابود می‌کند و کرده است. هرچه به جوان امروز درباره نماز و روزه گفته می‌شود توجهی نمی‌کند.  دنیا و آخرتشان از بین رفته است. کجای کاریم؟ آیا اراده‌ای هست که از یک جایی به بعد بگوییم ازاین راهی که رفته‌ایم بر‌گردیم؟ از این کمی و کاستی که هست و از این وضعیت بلاتکلیف که مردم در آن قرار دارند خارج شویم؟ من نمی‌توانم برای پنج سال آینده برنامه‌ریزی کنم، نمی‌توانم برای آینده شغلی برنامه‌ریزی کنم درصورتی‌که در یک زندگی عادی و استاندارد یک جوان نسل جدید باید بتواند حداقل بعد از فارغ‌التحصیلی بداند کجا می‌نشیند و کجا کار می‌کند و چقدر درآمد دارد تا پس‌انداز کند و یک زندگی عادی داشته باشد.

نسل Z (زد )  که شما خودتان را نماینده آن می‌دانید آیا یک واژه داخلی است؟ نسل زد یک خصوصیاتی دارد که مفهوم جهانی آن و همه خصوصیاتش با کشور ما منطبق نیست.

اگر بخواهم شفاف بگوییم علت این‌که من با این سن‌وسال هنوز مسئول هستم این است که صدای تورا نمی‌شنویم. باید سیستم بتواند نیروی جوان را جایگزین کند اما تو که در جامعه امروز ساخته شده‌ای با من که با آن اندیشه ساخته شدم تفاوت بسیاری داریم. این را باید رفع کرد که در سیستم جایگزینی به شکلی طبیعی اتفاق بیفتد. اجازه بدهید مثالی بزنم. من فرمانده نیروی دریایی ارتش شدم. این اتفاق در سال 68 و بعد از جنگ بود. بعد از قطعنامه قرار شد ما تحولی ایجاد کنیم و اتفاقا تحول هم ایجاد شد. وقتی معرفی شدم دو جمله گفتم، این ‌که از دریا فقط شنا بلد هستم اما آن‌چنان بر شما فرماندهی می‌کنم که نه گذشتگان توانستند و نه آیندگان بتوانند این‌گونه فرماندهی کنند و همین‌طور هم شد. اگر سابقه مرا در نیروی دریایی بررسی کنید به‌عنوان یک فرمانده خوش‌نام یاد می‌کنند. من برای تحول به آنجا رفتم. تحول یعنی چه؟  یعنی نسل جوانی که در انقلاب عضو نیروی دریایی می‌شود را کم‌کم رشد دهیم. فرماندهان الان ثمره آن تحول هستند. برخی اسم این را جوان‌گرایی می‌گذارند. به اعتقاد من جوان‌گرایی بدون اعمال مدیریت از دست دادن فرصت‌ها است. 

در یک مجموعه بسترسازی که برای تربیت نسل جوان متصور هستید آیا ابتدا باید  آن‌ها را تربیت کنیم بعد در پست‌های مدیریتی قرار بدهیم؟

 همه ما باید این کار را انجام بدهیم. اصولاً بدون جایگزین سازی کار یک مدیریت ضعیف است. هر کسی نتواند در هر سلسله‌مراتب اداری برای خود یک جایگزین مناسب در زمان حیات معرفی کند مدیر اسقاطی است.  

در رابطه با مشکلات فضای مجازی که اشاره شد باید بگویم برای  فضای مجازی در شرایط خاص و اضطرار و برای جلوگیری از حوادث خیلی بدتر در کشور تصمیم‌گیری شد.

در دبیرخانه شورای امنیت ملی برای قطع اینترنت تصمیم‌گیری نشد؟

  قطع اینترنت را آقای روحانی در اختیار وزیر کشور( شورای امنیت کشور) گذاشتند. البته این به آن مفهوم نیست که من مخالف قطع اینترنت در آن شرایط بودم. در سال 98 این اتفاق افتاد و محدود بود.

آیا قطع اینترنت کارایی داشت؟

بله.  توسط بعضی از جریانات یک سازمان‌دهی صورت‌ می‌گرفت. این‌ها گرگ خفته هستند یعنی مأموریت دارند تا  بلوا و آشوب به‌منظور تضعیف هیمنه نظام  و براندازی به راه بیاندازند.  این گروه ها راه‌های ارتباطی‌شان را در فضای مجازی جست‌وجو می‌کردند و این سریع‌ترین و کم‌خطرترین راه ارتباطی بود که باید کند می‌شد. بعد تبدیل شد به این‌که بعضی از سکوها فیلتر شوند. قطع اینترنت با فیلترینگ متفاوت است.  آن‌جا نظرات متفاوت بود...

خود شما چه نظری داشتید؟

من مایل بودم که بعضی از سکوها را باز نگه داریم. البته منظور من اینستاگرام نیست چون همه مسئولان متفق‌القول هستند که این سکو محل منهدم‌سازی خانواده است.

گل‌پور: آقای شمخانی این‌ موضوعی که شما می‌گویید را درک می‌کنیم. ازاین‌جهت که ما 250  سال است که از جانب غرب تهدید امنیتی داریم و این تهدید امنیتی ما صرفاً به بعد انقلاب منتهی نمی‌شود. در مسئله مدیریت فضای مجازی شما مدام اشاره می‌کنید به تهدید امنیتی.  سوال اینجاست که ما در 42  سال گذشته چه در رابطه با غرب و چه در رابطه با داخل چرا نباید به آن مرحله از تثبیت می‌رسیدیم که این امنیتی زدایی صورت بگیرد؟

برای‌اینکه ما مدعی این بودیم و هستیم که حرفی غیر از غرب در منطقه می‌زنیم و کسی که حرفی غیر از غرب بزند نباید امنیت داشته باشد لذا تولید ثبات امنیتی کار راحتی نیست.

چین توانست با غرب به یک راه‌حل برسد. آیا ضمن تفاوت و رقابت نمی‌شود به یک نقطه مشترک رسید؟

راه دارد اما راه رفته چین که رئیس جمهور آمریکا آقای نیکسون به پکن می‌رود با راهی که برای ایران درنظر گرفته‌اند و آن فشار حداکثری به‌منظور فروپاشی است، فرق می کند. این زبان غرب با ایران است.  شما اشاره کردید که انسان می‌تواند یک امتیازی بدهد تا یک رضایتمندی تولید کند یا امتیاز ندهد و یک واقعیت تحمیل شود و یک پیروزی برای حریف مقابل بسازد.  ما در موضوعات فرهنگی به‌جای راهبرد ابتکار و خلاقیت تا به حال راهبردمان راهبرد انطباق بوده‌است. ما منطبق شدیم، ما سازگار شدیم اما فرصت‌هایی را از دست دادیم.  آدمی که راهبرد انطباقی دارد فرصت را از دست می‌دهد. مثلاً همین ماهواره که اشاره کردید ، ماهواره هنوز قانون دارد اما واقعیت این است که ما ماهواره را پذیرفتیم. حس می کنم  استارلینک هم احتمالاً همین وضعیت را طی کند.

درودی: آقای شمخانی جلوی امواج تکنولوژی و نوآوری جهانی را نمی‌شود گرفت و مقابل آن ایستاد شما می‌خواهید روند را متوقف کنید؟

این روند را متوقف نمی‌کند بلکه تأخیر می اندازد. این امواج قابل توقف نیست اما در آن تاخیر می‌افتد. از زمان گوتنبرگ همین امواج تا به امروزادامه داشته است،  یعنی هیچ جای دنیا نمی‌شود مگر اینکه مدل کره شمالی را پیاده کنیم. چنین چیزی امکان دارد؟ ایران هرگز قابل تبدیل شدن به کره شمالی نیست. هیچ‌وقت مردم ایران و ملت ایران با این سابقه تاریخی به‌هیچ‌عنوان با هیچ کشور کمونیستی قابل مقایسه نیستند.

ما باید مقابل رویکردهای سلبی و قهری در مسائل فرهنگی را بایستیم. مسئله فرهنگی را نباید امنیتی کنیم. مسئله فرهنگی باید ایجابی باشد باید تبیینی، تبلیغی و تشویقی باشد. چرا یک مسئله فرهنگی مثل عفاف و حجاب را به موضوعی برای دوقطبی‌سازی در جامعه و درگیری و تنش‌زدایی تبدیل می‌کنیم؟

اصولاً به‌نظر شما در حال حاضر مهم‌ترین موضوع جامعه، رفع فیلترینگ و عفاف و حجاب است؟  من به هر دو طرف این را می‌گویم. این‌ها مسائل اصلی ما نیستند ما نباید جامعه را مبتنی بر این مسائل دوقطبی کنیم. چهل و پنج سال تلاش به این مفهوم نیست که امروز به صفر رسیدیم، یا فضایی برای تکرار آنچه قبل انقلاب وجود داشته، فراهم است. به اعتقاد من آن مسائل قبل‌از انقلاب خیلی نکبت بود. امروزه در خیلی از حوزه‌ها انقلاب اسلامی دستاوردهای فراوانی داشته است. من بر این باور هستم که اگر مشکلات اقتصادی به شکلی که امروز هست نبود حتماً نوع نگاه به انقلاب اسلامی متفاوت بود. این مهم‌ترین پایه مشکلات ما  و راهکار هم حل  همین مشکلات است.

 گل‌پور: در جمهوری اسلامی نهاد مالکیت مخدوش است به این معنا که وقتی انقلاب شد امثال خیامی‌ها و بخش خصوصی رفتند و به‌جای آن‌ها یک مالکیت بوروکراتیک دولتی شکل گرفت و 5 تا 10 هزار نفر در کشور مثل یک مؤسسه و شرکت و مدیران دولتی ارشد  کل منافع کشور را در اختیار گرفتند و این منافع بین این 10 ‌هزار نفر جابجا می‌شود و آن‌ها تصمیم می‌گیرند.  آینه تمام نمای این منابع و اینکه چطور هدر می‌رود بودجه است.   از دل بودجه ا‌ی که می بندیم هیچ توسعه‌ای به وجود نمی‌آید و رشدی صورت نمی‌گیرد. این بودجه برای این است که این مسیر را بگذرانیم. شما می گویید باید اصلاح کنیم اما وقتی شما نمی‌توانید موضوعی که در اولویت نیست مثل فیلترینگ را ‌حل کنید و یا در طول 45  سال گذشته غیر از قطعنامه یک مسئله قطعی حل شده در ایران نداریم( برجام حل نشده است، رابطه ما با منطقه هنوزدچار تلاطم است، موضوع آب، صندوق بازنشستگی اف ای تی اف حل نشده است)، سیستمی که شما هم بخشی از آن بودید و10  سال در شورای امنیت ملی حضور داشتید توانایی حل مسئله به‌معنای قطعی که اجماع حاکم شود در حاکمیت را ندارد آیا اینها را قبول دارید؟

اصغری: آیا این ناتوانی به کارگزاران سیاسی مرتبط است یا نظام و ساختارهای سیاسی و نهادهای سیاسی؟ یا به نهاد علم ؟

به اعتقاد من به هر سه مرتبط است. هر کدام سهم های مختلفی دارند و باید بگویم که فرصت‌های ما از نظر زمانی محدود است و در حد سالیانه شده‌است. ما فرصت داشتیم که در حد چشم‌انداز تغییرات ایجاد کنیم اما تغییرات ایجاد نشد. الان فرصت سعی و خطا نیست.  در حد سال باید تغییراتی ایجاد شود در هر سه این‌ها یعنی هم نهاد علم، هم افراد و هم ساختار باید تغییرات ایجاد کرد.

مسیر اصلاح ساختار نهادهای سیاسی در ایران چیست؟ آیا می‌شود به‌جایی از این ساختارها دست زد؟

بله می‌شود. وقتی یک رئیس  جمهوری که برای نمایندگی مجلس صلاحیتش رد شده برای ریاست‌جمهوری کاندیدا می شود و  انتخاب هم می شود این یعنی می‌توان این روند را اصلاح کرد.

مهدی دلبندی: به غیر از نهاد قدرت که دوستان گفتند یک شبکه پیچیده چند هزارنفری هم هست که امکان دارد موضوع دیگری هم پشت پرده باشد. مثلاً نهاد اقتصاد که در آن در لایه‌های زیرین مدیریت می‌کنند. آنها مانع ایجاد می‌کنند که تغییرات ایجاد نشود.  باید بپرسیم که گیر کار کجاست؟ در لایه‌های سطحی که مردم می‌بینند یا در لایه های زیرین ؟ یا اشخاص دیگری مانع می شوند؟ گیر کار در کجاست؟

شمخانی: گیر کار در توان ریسک‌پذیری است.

درودی‌نژاد: یعنی اگر بپذیریم که با غرب به خصوص با آمریکا رابطه مستقیم برقرار کنیم نمی‌توانیم ریسک پیامد آن را بپذیریم ؟

نه این‌گونه نیست. شما چه‌طور می‌توانید با آمریکا ارتباط مستقیم بگیرید که عزت را حفظ کنید؟ وقتی‌که ترامپ می‌گوید اگر اسرای اسرائیل آزاد نشوند در غزه جهنم برپا می‌کنم مگر جهنمی قوی‌تر از کاری که  نتانیاهو در غزه کرد،وجود دارد؟50  هزار نفر آدم را کشته است. این‌که چگونه می‌شود این گفتمان را تبدیل به گفتمان متعادل کرد این روش خاصی  دارد و کار سختی است.  ما یک‌بار تست کردیم ولی موفق نشدیم. ما راه رفته داشتیم  ولی موفق نشدیم.

اگر منظور شما برجام است باید بگویم که ایران ذیل قطعنامه‌های فصل هفت شورای امنیت بود و برای اولین‌بار اولین کشوری هستیم که از ذیل آن قطعنامه‌ها خارج شدیم.

ما ذیل فصل هفت نبودیم...

دلبندی: نبودیم؟

به مفهوم صادر شدن مجوز حمله نظامی نبودیم. دو تا ماده دارد. ما در زمان آقای رئیسی هم این راه را دوباره تست کردیم. من هنوز هم مسئول پرونده هسته‌ای هستم. همین‌که الان با اروپا مذاکره کردیم تصمیم من است. با آمریکایی‌ها در عمان وقتی مذاکره غیرمستقیم انجام شد ما سه‌ گام را ترسیم کردیم. گام سوم مذاکره مستقیم بود ولی آنها  در گام اول و دوم کارشکنی کردند. بازهم اصرار کردیم که مذاکرات ادامه پیدا کند. آخرین باری که با آن‌ها در عمان نشست داشتیم  گفتند نمی‌شود در رابطه با هسته‌ای مذاکره کنیم درحالی‌که باب المندب و دریای سرخ بحرانی است و در عراق بحران وجود دارد.  آنها می گفتند مسئله هسته‌ای با مسائل منطقه مرتبط است و تا آن‌ها را حل نکنید نمی‌توانید مسأله هسته‌ای را حل کنید. این عین حرف آمریکایی‌ها است.

گل‌پور: آقای شمخانی !قانون اقدام راهبردی را شما و آقای جلیلی در دبیرخانه نوشتید؟

من با آقای جلیلی هیچ نسبت همکاری ندارم. این را محکم می‌گویم.  این قانون را نمایندگان مجلس نوشتند ولی یک زمان‌بندی داشت که شتابان بود و ما آن زمانبندی را تعدیل کردیم که بحث مفصلی دارد.

شما با کلیت اقدام راهبردی موافق بودید؟

وقتی طرف مقابل کار مقابله‌ای می‌کند شما هم باید همین کار را کنید.  باید به  کسی که شما را تحریم می‌کند، فشار حداکثری به‌منظور ساقط سازی انجام می‌دهد و از برجام خارج می‌شود چه بگوییم؟ باید پاسخ ما این باشد که مانع از ترانزیت مواد مخدربه اروپا نمی‌شویم و مهاجرین افغانی را اجازه می‌دهیم که به اروپا بروند؟!!  آیا این پاسخ متعادل با اقدامی است که علیه شما صورت‌گرفته است؟  البته که نیست.  باید یک کاری کنیم و این یک کار فنی است و کار فنی در حوزه هسته‌ای قرار دارد. وقتی با طرف مقابل  مذاکره می‌کنیم  برای انجام ندادن تعهدات‌شان می گویند ما قوه مجریه هستیم و همه اختیارات دست ما نیست و منوط به این است که کنگره تصمیم بگیرد ولی از دولت ما می خواهند که به همه درخواست‌های آنها عمل کنند و مجلس را در نظر نگیرند.  باید معادل این چیزی که قرارداده شما هم قرار بدهید که بتوانید تعادل ایجاد کنید.

درودی‌نژاد:  آیا پلن جایگزین داشتیم؟

بله داشتیم و همان کاری بود که شد. آن‌ها گفتند فشار حداکثری، تحریم و از برجام خارج شدند. اما دوستان ما چه ‌گفتند؟  گفتند جلوی ترانزیت مواد مخدر به اروپا را  نمی‌گیریم و مهاجرین افغانی را هم اجازه می دهیم که روانه اروپا شوند. دو بار در مورد ضرورت تغییر این روند تصمیم گرفته شد اما اجرا نکردند که بحث مفصلی است که اگر یک روز قرار به باز شدن آن و اتفاقات پس از خروج ترامپ از برجام  باشد گفتنی های مهمی وجود دارد . در همان زمان نظر ما این بود که برای پاسخ دادن به غرب ما باید توان تولید سطح غنی‌سازی، میزان غنی‌سازی و تعداد سانتریفیوژ را افزایش دهیم. قبول نمی‌کردند. حالا بعضی‌ها حرف‌هایی می‌زنند. این‌طور نیست و همه این‌ها مکتوب است و ما هم فعلاً قصد ورود به این چالش را نداریم. آمریکایی‌ها در زمان آقای رئیسی هم قبول نکردند که مذاکره کنند  و هنوز هم به مذاکره قائل نیستند.

راهبرد آن‌‌ها چیست؟ یعنی فشارحداکثری بدون مذاکره چه نتیجه‌ای برای آنها دارد؟

اعمال قدرت به منظور تسلیم کردن طرف مقابل . این چیزی است که  آمریکایی ها می گویند.

اصغری: وقتی درمورد سیاست داخلی صحبت می‌کردیم گفتیم که سیاست‌گذاری واکنشی است یعنی جامعه از سیاست‌گذار ایرانی جلوتر است و بعد از اتفاق سراغ آن می‌رود و قانون‌مند می‌کند و برای آن تصمیم می‌گیرد. در حوزه سیاست خارجی مجدداً دیدیم که طرف مذاکره‌کننده با ما مسائل را در ادوار گوناگون طرح می کند و ما برمی‌گردیم داخل و به‌صورت پسینی یا همان واکنشی در حوزه سیاست خارجی عمل می‌کنیم. آیا این‌طور است؟

در سطح سیاست خارجی پسینی عمل نکردیم. ما دنبال رفع تحریم هستیم و این راهبرد ما است. همیشه راهبرد جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با تحریم رفع آن یا بی اثر کردن تحریم بوده است.

گل‌پور: شما مشاور رهبر انقلاب هستید وقتی می گویید که راهبرد ایران رفع تحریم هاست یک معنایی دارد وقتی یک مقام دیگری می‌گوید یک معنای دیگری دارد شما در چه جایگاهی این را می‌گویید؟

راهبرد جمهوری اسلامی ایران چه من مشاور سیاسی رهبر انقلاب باشم چه نباشم درطول مذاکرات هسته‌ای رفع تحریم و خنثی سازی تحریم بوده است. ما هر مذاکره‌ای که با غربی‌ها داشته‌ایم در چارچوب رفع تحریم بوده‌است. غربی‌ها هم یعنی آمریکا. اروپا در این موضوع لنگ می‌زند.

شما در سه رویداد مهم در یک بازه زمانی بسیار کوتاه در عالی‌ترین نهاد امنیتی کشور حضور داشتید. دی ماه سال ۹۶  آبان ۹۸  و پاییز ۱۴۰۱. فاصله زمانی این رویدادها  خیلی کم شده‌است.  به‌نظر شما چرا این فاصله‌ها کم شده‌است؟

البته این سه رویداد با هم متفاوت است. دی ماه ۹۶ با ۹۷ و ۹۸ کاملاً متفاوت است ولی این علامت آسیب‌پذیری در جامعه ما است . به‌جای اینکه بیشتر به اصل حادثه بپردازیم باید آسیب‌پذیری‌ها را رفع کنیم.  شدت بالا رفتن آسیب‌پذیری است که فواصل وقوع حوادث را کم کرد.  زمانی که در دبیرخانه بودم همه جریانات سیاسی را دعوت می‌کردم و درباره این حوادث با هم بحث می‌کردیم.  در سال 1401 تحلیلی که دبیرخانه ارائه کرد همه سران احزاب سیاسی و حتی کسانی که در حاکمیت نبودند گفتند تحلیل ما هم همین است. کلیت این بود که اساس آسیب‌پذیری‌ها است و باید آسیب‌پذیری را حل کنیم.

اصغری: اگر همفکری در خصوص نحوه و نوع مسأله وجود دارد چرا همفکری در ارائه راهکار در جامعه در قالب سیاست اجرایی نیست؟

الزاماً هر آن‌چه را که دبیرخانه به آن  می‌رسد به مفهوم این نیست که همان هم اجرایی خواهد شد.

این فاصله از شناخت مسأله تا تشخیص و اجرای راهکار کجاست؟

ذی‌نفعان فراوانی در این موضوع وجود دارد. بخصوص در مسائل داخلی چون مدیریت مسائل داخلی کار سختی است. پس‌از رسیدن به یک جمع‌بندی  اجرای آن  کار راحتی نیست.

از نظر شما مشکل محوری رسیدن به آن نقطه در ساختار سیاست ایران فرآیندهای سیاسی قانونی است یا افراد و یا توزیع قدرتی است که به‌صورت غیررسمی است؟

به‌نظر من مشکل تحلیل غلط است و این‌که هر فردی که تحلیل ارائه داده را در چارچوب دیگر دیدن است. مثلاً وقتی موضوعی را مطرح می‌کنیم می گویند شمخانی اصلاح طلب است. 

در دی ماه ۹۶  در مشهد و ماجرای مؤسسه ثامن‌الحجج ابتدا کسانی که از سپرده‌گذاران این مؤسسه بودند به دلیل نارضایتی به خیابان آمدند. آیا این ماجرا درست است؟ ماجرای مشهد دقیقاً از کجا شروع شد؟

بحث گرانی بود. واقعیت این است که ما ماجرای مشهد را بررسی کردیم بعضی‌ها می‌گفتند و هنوز هم می‌گویند که تحریک‌پذیری صورت گرفت و چون توسعه میدانی پیدا کرد با آن مقابله کردند. چون شعارها تغییر کرد با آن مقابله شد. واقعیت این است که مردم اعتراض کردند. آن‌ها می‌گفتند جریان مخالف سیاسی تحریک کرد ولی واقعیت این نبود. بهترین دلیل و مدرک هم این بود که اعتراضات تداوم پیدا کرد.

گفتید که در انتخابات به رئیسی رأی ندادید  و به آقای روحانی هم رأی ندادید؟

به احمدی‌نژاد هم رأی ندادم.

به خاتمی و هاشمی و پزشکیان چطور؟

من به این‌ها رأی دادم ولی من اصلاح‌طلب نیستم.

دلبندی: مهم‌ترین مسئله‌ی دنیا نظم نوین جهانی است و شاخص‌هایی مطرح می‌شود. چرخش قدرت از غرب به شرق و یا جنگ اوکراین و افول آمریکا. مجموعه این‌ها نشان‌دهنده تغییر در نظم جهانی و رفتن به نظمی است که مشخص نیست به چه شکل باشد. آیا در جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان یک بازیگر مهم در منطقه و عرصه نظام بین‌الملل درعالی‌ترین سطح تصمیم‌سازی نظام، روی مسئله چشم‌انداز راهبردها و نحوه تعاملات بحث می شود و یا پرونده‌ای در این زمینه وجود دارد یا خیر؟

بله. نظم آینده و جایگاه ایران در نظم جهانی  یک پروژه است واتفاقا پروژه بسیار سختی است و مأموریت پیگیری آن  به‌عهده من گذاشته شده ‌است. این‌که آینده چگونه خواهد بود و اینکه  دوقطبی یا چندقطبی یا شرقی و غربی است، این‌که تحولات و تغییرات خاورمیانه و اوکراین به اروپا کشیده خواهد شد و اینها چه تاثیری در نظام آینده ایران دارند؟ به نوع خاتمه این جنگ‌ها و این‌که چه کسی از این حوادث پیروز بیرون می‌آید بستگی داشته و چشم‌اندازهای مختلفی وجود دارد اما این را توجه داشته باشید که هیچ تمدنی که قدرت خودتصحیحی داشته باشد دچار فرو پاشی نمی‌شود حتی اگر باطل باشد.

درودی‌نژاد:  آقای شمخانی از قدرت خود تصحیحی و خود اصلاحی گفتید، به‌نظر شما امروز با همه مسائلی که بر ما گذشت و زیر فشار تحریم و خود تحریمی داخلی و تنگ‌نظری‌هایی که وجود دارد و طرد شدگی جوان‌ها در کنار کج‌سلیقگی‌ها و بدسلیقه گی ها  آیا این اراده و پتانسیل و ظرفیت در این کشور هست که به این نظر قاطع برسیم که وقت تغییرات در سیاست‌های داخلی و خارجی و فرهنگی فرارسیده است؟

این‌طور نیست که ما یک ساختمان فرسوده باشیم که باید به آن کلنگ بزنیم.  بحثی که مسئولان کشور درباره جوانان و بکارگیری جوانان مطرح می کنند و تأکیدات مقام معظم رهبری در این‌باره درحقیقت دادن زمینه است. این پیام به من مسئول است که باید اجازه بدهی یک جوان در کارهای مدیریتی قرار بگیرد.

واقعا این اراده وجود دارد که با تجربیاتی که وجود دارد مثلا صد نفر تربیت شوند و به سیستم مدیریتی فرستاده شوند؟

بله این اراده را داریم.

گل‌پور: آقای روحانی و واعظی بارها گفتند در دور اول وقتی  شما را برای دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی پیشنهاد دادند رهبری گفتند ایشان را در این مسئولیت قرار ندهید چون نمی‌توانید با او کار کنید.  گفتند وقتی سال ۹۸  وقتی می‌خواستیم آقای شمخانی را تغییر بدهیم گفتند رهبری مخالفت کرده‌اند. در طول چهار سال دوم آقای روحانی بارها گفته شد که دبیرخانه با ما نیست و مسیرش مختلف است و درنهایت قانون اقدام راهبردی را گفتند که طراح و پیش برنده  آن شما و آقای جلیلی بودید؟ چه قدراین اظهارات واقعیت دارند؟

قانون اقدام راهبردی  مورد تأیید مقام معظم رهبری است و چند بار هم آن را اعلام کردند. این اقدام در قبال اقدامات پر از مصیبت آمریکا که علیه ایران بود انجام گرفت. ضمن این‌که قانون وحی منزل نیست. مگر قانون اقدام راهبردی چه می‌گوید؟ چیز بدی  نمی‌گوید. مقام معظم رهبری اخیراً دوباره این قانون را تأیید کردند.  برخی این قانون را نخوانده و اظهار نظر می کنند.

طراح این قانون شما بودید؟

طراح آن مجلس بود و در برابر اقدامات و فشارهای ترامپ و بی‌عملی طرف ایرانی این قانون اتخاذ شد. امروز یکی از دلایل دستاوردهای هسته‌ای و فنی ایران وجود همین قانون اقدام راهبردی است.  این قانون خواست که این کارها را بکنند.

حتی در قبال این‌که اینستکس کار نکرد و معطل ماندیم؟

طرف ایرانی اعتقادی به عکس‌العمل نداشت. عکس‌العمل طرف ایرانی این بود که ما جلوی ترانزیت مواد مخدر و جلوی مهاجرت افغانی‌ها به اروپا را نگیریم. طرح دوستان این بود و همین طرح را هم اجرا نکردند.  ما دنبال اجرای صحبت‌های رهبری بودیم و اجرا کردیم.

می‌گویند که قانون  اقدام راهبردی در سال ۹۹ باعث شد که نتوانیم با دولت بایدن به توافق برسیم. آیا این اظهار نظردرست است؟

اقدام راهبردی چنین مانعی ایجاد نمی‌کند. اقدام راهبردی می‌گوید اگر توافق انجام شد این توافق را به مجلس بیاورید و اگر تصویب شد مورد قبول است. این قانون در مکانیزم اجرا دخالت نمی‌کند. می‌گوید اگر توافق‌نامه نوشتید بیاورید  در مجلس ما مطالعه کنیم و اگر با مبانی قانون تطبیق داشت آن را  تصویب می‌کنیم و اگر نه تصویب  نمی‌کنیم. در این قانون تأکید شده که باید سطح غنی‌سازی سازی به ۶۰  درصد برسد .  بعضی‌ها مدعی هستند که ما ۶۰ درصد غنی‌سازی را به وجود آوردیم  درحالی‌که این‌طور نیست بلکه قانون راهبردی۶۰  درصد را  ساخت. امروز چیزی که اروپایی ها می‌گویند این است  که شما سانتریفیوژ پیشرفته را راه‌اندازی نکنید  و سطح غنی‌سازی را پایین بیاورید و انباشت مواد نکنید.  این‌ها ناشی از اقدامات بعد از قانون اقدامات راهبردی است.

اصغری: وقتی‌که از شما پرسیده شد چرا در انتخابات سال ۸۰  کاندیدا شدید گفتید که فکر نمی‌کنم نظامی‌ها باید از صندوق رأی بیرون بیایند. جامعه ایران در تمام چهاردهه به یک نظامی رأی نداده است اما نظامی‌های زیادی در بدنه انتصابی پست‌هایی گرفتند که یکی از طولانی‌ترین آن‌ها حضور شما در شورای عالی امنیت ملی بود. شما خودتان به‌عنوان یک فرمانده موفق و به‌عنوان مبتکر روابط با عربستان سعودی که بابت آن نشان گرفتید،خودتان به حضور نظامیان در بدنه قدرت ایران و در ساختار سیاسی  چه نمره‌ای می‌دهید و چطور ارزیابی می‌کنید؟

در رابطه با عربستان ما پایه‌گذار روابط ایران و عربستان در دوران جدید هم بودیم. روابط دوباره ابداع من بود. من با هر نوع تجاوز به هر سفارت مخالف هستم. نمی‌دانم این‌هایی که به سفارت حمله کردند چه کسانی بودند ولی هر اقدام علیه سفارت‌ها  یک نوع هرج‌ومرج است و علامت بی‌ثباتی است و علامت اقتدار نیست. در رابطه با حضور نظامی‌ها در انتخابات باید بگوییم که مردم ایران به نظامی‌ها برای ریاست‌جمهوری رأی نمی‌دهند. در مجلس هم کسی که کاندیدا می‌شود نمی‌گوید من نظامی هستم. علت این است که در فرهنگی که آن موقع ما کاندیدا شدیم؛ می‌گفتند صدای پای چکمه می‌آید و این را آقای حجاریان گفت. نفرت‌پراکنی سیاسی‌ها بود. نظامی‌ها افراد امینی هستند و غیر امین، نظامی نیست.

ارزیابی شما این است که در پست‌های انتصابی کارنامه خوبی داشتند؟

این امر متفاوت است. نمی‌شود یک نمره به همه آن‌ها داد. نظامی‌ها ثابت کردند در کار نظامی آدم‌های توانمندی هستند و در کارهای سیاسی و غیرنظامی متفاوت هستند.  نظامی‌ها در سازندگی نقش مؤثری داشتند.

یکی از نکاتی که در نظریه پردازی‌های توسعه سیاسی و اقتصادی وجود دارد، محدود کردن قدرت نظامی ها در عرصه سیاست و اقتصاد است شما با این نظریه  موافق هستید؟

محدود کردن قدرت نظامی‌ها در سیاست و اقتصاد کار درستی است اما نظامیان به مفهوم دستگاه و سازمان و نه شخص. اولین نظامی که کاندیدا شد احمد مدنی بود.  این‌که یک نظامی خودش را کاندیدا می‌کند که از مردم رأی بگیرد تا بتواند رئیس جمهور شود، این بهترین راه تعامل یک نظامی با جامعه است.  بدترین  شکل این است که دستگاهی را به شکل نظامی به‌کار بگیرند تا رئیس جمهور بسازند.

درودی‌نژاد: شما پیشگام و مدیر مذاکره با اروپا در دوره جدید هستید.  شما از ترامپ چه پیش‌بینی و چشم‌اندازی دارید؟

 وقتی در دبیرخانه بودم مسئولیت پرونده هسته‌ای را برعهده داشتم.  وقتی از دبیرخانه رفتم دیگر مسئول پرونده هسته‌ای نبودم. مدتی گذشت و بعد احساس کردند که باید مدیریت این کار توسط من صورت بگیرد و به من تکلیف کردند. من برخلاف میلم  پذیرفتم. آن‌هم بعد از مدت‌ها چون دبیرخانه هم نبودم.  آن زمان آخرین ماه‌های ریاست جمهوری مرحوم رئیسی بود. آن زمان ما معتقد به مذاکره بودیم. در آخرین دور مذاکرات آمریکایی‌ها گفتند نمی‌شود که هم مذاکره کنیم و هم باب‌المندب ناآرام باشد.  این مذاکرات به شکل غیرمستقیم و در عمان بود.  آمریکایی‌ها متأسفانه کارشکنی کردند.  ما یک مسیر و روند داشتیم. وقتی آقای پزشکیان و تیم همراه به نیویورک رفتند مأموریت داشتند مذاکرات غیرمستقیم را با واسطه  طرف عمانی راه‌اندازی کنند. صحبت کردند و در نیویورک جلسه گذاشتند. در سفارت عمان هم با اروپایی‌ها مذاکره کردند  چون مدت‌ها بود اروپایی ها حذف  شده بودند به این دلیل که آمریکایی‌ها می‌گفتند اگر با ما توافق کنید ما مشکل اروپایی‌ها را حل می‌کنیم.  با اروپایی‌ها مذاکره کردند و قرار گذاشتند در یک تاریخ مشخص بیایند این مشکلاتی که باعث شد مذاکرات متوقف شود را برطرف و دوباره فعال کنند.  با نماینده اتحادیه اروپا هم مذاکرات انجام گرفت اما جنگ لبنان رخ داد و سید حسن نصرالله شهید شد. همه تاریخ‌هایی که برای مذاکرات مشخص شده بود به‌هم خورد. تا این‌که اروپایی‌ها بحث جزایر سه‌گانه و تحریم هواپیمایی و کشتیرانی را مطرح کردند. قطعنامه شورای حکام صادر شد و یک موضع کاملاً تخاصمی را شروع کردند. در این فضا نمی‌شود که مذاکره کرد. البته به نظرمن آن‌ها اهدافی دارند که در رابطه با پایان زمان‌بندی برجام است.  پیام دادند که  که مذاکره کنیم و در ژنو  قرار گذاشته شد بر خلاف همه تصمیمات  تلخی که گرفتند.  رفتند مذاکره کردند و مجموع مذاکرات فضا را عوض کرد. اکنون باید ببینیم اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها و ترامپ چه واکنشی خواهند داشت.

مکانیسم ماشه را فعال می کنند؟

ما در ارتباط با مقابله با قطعنامه‌ای که صادر کردند کار خودمان را انجام می‌دهیم. یعنی تصمیمات  فنی گرفته شده و در حال اجرا است. هم در میزان غنی‌سازی و هم در سطح غنی سازی.  واقعیت این است وقتی مدیرکل آژانس انرژی اتمی به ایران آمد  توافقات خوبی با او شد و او هم تلاش‌های زیادی کرد. البته ما هیچ قولی مبنی‌بر توقف غنی‌سازی ندادیم اما قرار شد عدم انباشت داشته باشیم که با غنی‌سازی متفاوت است.

درودی‌نژاد: اگر به بیست سال قبل برگردید اساساً به سمت انرژی هسته‌ای رفتن با این حجم هزینه ارزش دارد یا خیر؟

  ایران قبل از انقلاب به سمت  انرژی هسته‌ای رفت و این  موضوع برای بیست سال قبل نیست.

منبع: نورنیوز

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما