برومند شکری محقق و پژوهشگر کرمانشاهی:نگاه لابیگری و بروکراسی در حوزه نشر کتاب هم وجود دارد
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
به گزارش نامه نیوز، ایشان داستان نویسی است که به اعتراف خود با ادبیات صادق هدایت به این عرصه قدم گذاشت . آنچه وی در نگارش هایش دنبال می کند سبک و سیاقی است که صادق هدایت پیشتر آن را دنبال نموده است که البته چنین سبک هایی اگر چه عامه پسند نیست ولی ادبیاتی است که می توان ترشحات حقیقت را در لابلای زندگی قهرمانهای آن کشف نمود. باور او به این ادبیات باعث شد که برای نخستین بار در تاریخ کرمانشاه قصه زندگی یک جوانمرد کرمانشاهی را به نگارش درآورد که البته همین موضوع با وجود اینکه ابتدای کارش بود با انتقاد رو به رو شد. چرا که کرمانشاه به لحاظ منازعات و درگیری های خیابانی بیشترین آمار را در ایران دارد و همین موضوع از سوی صاحبان قلم به عناوینی مورد نقد قرار گرفت. اما او به اعتقادی که داشته بود در مقابل ناملایمات تمام قد ایستاد و از نوشته خود دفاع نمود. به همین خاطر گفت و گوی کوتاهی را با ایشان ترتیب داده ایم که شنیدن آن خالی از لطف نیست.
جناب آقای شکری شما موضوعی را در نخستین کتاب خود دنبال نمودید که برای خیلی از مردم کرمانشاه خوش آیند نبوده است. اگر ممکن است توضیحاتی در این رابطه برای خوانندگان ما بفرمایید؟
عاقبت چه خواهد شد که عنوان این مجموعه داستان است شامل چهار قصه کوتاه بود که گویا یکی از این قصه ها که سرگذشت مرحوم حمید چرداولی جوانمرد کرمانشاهی بود به مذاق برخی از دوستان اهل قلم خوش نیامد. اینکه گفتم دوستان اهل قلم باید بگویم تا آنجایی که بنده اطلاع دارم و با مردم صحبت کرده ام این کتاب از نظر آنها مشکلی نداشته است. فقط این قضیه از جانب این طیف از همکاران خودم در رسانه پر رنگ شد. نکته دیگر در مورد سوال شما؛ این تعداد شامل خیلی از مردم کرمانشاه نمی شود. چون رسانه و تریبون در اختیار دارند توانستند این طور تلقین کنند که از زبان خیلی از مردم کرمانشاه صحبت می کنند. شاید جالب باشد که بدانید همین تعداد هم به انگشتهای یک دست نمی رسند.
خود شما چطور فکر می کنید آیا شرایط اقتضا می کرد چنین موضوعی را به نگارش درآورید؟
این کتاب سال 84 منتشر شد یعنی شما درست 12 سال بعد سراغ بنده آمده اید و از من بازخواست می کنید. اگر نظر خودم را مایل هستید بدانید باید بگویم من از نوشته ام هیچ وقت پشیمان نیستم. اگر چه حال و هوای آن روزها و شوری که داشتم الان در سرم نیست ولی اگر روزی دوباره با چنین سوژه ای مواجه شوم بی شک به آسانی از کنار آن گذر نخواهم کرد.
امکان دارد بیشتر موضوع را باز کنید؟
ببینید در ضمیر مردم کرمانشاه روحیه حماسی عجیبی وجود دارد که اگر بخواهیم آن را حفظ کنیم احتیاج به یک موج خاص و شبیه به خودش داریم. سرگذشت حمید همان موج است یعنی فردی که در عین قلدری حامی افراد ضعیف است و از همه مهمتر در برابر زور می ایستد. این روحیه اگر به همین شکل حفظ شود مهم است. و گرنه ما افراد زیادی در مایه های حمید و شاید قلدرتر داشته ایم ولی مسیر زندگی آنها از روحیات انسانی خیلی دور بوده است. به هر حال حمید هم چون هر فرد دیگری دارای عیب و نواقصی بوده است که در برابر نقاط مثبت زندگی او اصلا نادیده گرفته می شود. من اعتقاد دارم ما باید یک اسطوره از دل قهرمانهای گذشته خود در بیاوریم که نماد شود. این نماد می تواند هر شخصی باشد. اما وقتی یک شخص واقعی با خصوصیات نزدیک به جوانمردی را الم کنیم بیشتر تاثیر گذار خواهد بود. حمید آدم کمی نبوده است. در دوره خود جوانمردی بوده است که لنگه اش خیلی کم پیدا می شود و با گذشت چهار دهه از مرگ او هنوز هم خیلی از مردم او را هنوز می شناسند.
چه امری باعث شد که حمله به این نوشته زیاد باشد؟
به هر حال زندگی یک فرد خاص که احیانا دشمنان یا طرفدارانی دارد همیشه با واکنش روبه رو خواهد شد و من قبل تر هم با صحبتهایی که با جناب اقای لعل ابادی مدیر انتشارات طاقبستان داشته بودم خودم را برای این حملات اماده کرده بودم. یعنی چیزی نبود که فکر کنم اتفاق نمی افتد. اما نباید این نکته را فراموش کنیم که این نوشته به خاطر جوی که در کرمانشاه حاکم است با این نگاه برخورد شد.
خیلی خوب است که استدلالی برای اعتقادهای خود دارید. در کل هدفتان از نوشتن چه است؟
نویسندگی را یک نوع تخلیه فکر می دانم. و معتقدم اگر به صورت حرفه ای هم در این وادی کار نکنید با نوشتن می توانید فکر و ذهن خود را بازتر کنید.
در مورد دیگر نوشته هایتان چه اعتقادی دارید؟
من خودم را شاگرد کوچکی در این حوزه می دانم و فکر می کنم تازه به دامنه کوه بلندی رسیده ام که باید مرارتها بکشم تا به قله برسم. دیگر نوشته هایم را نیز دوست دارم چون هر کدام دارای پیام خاص خودش است اگر چه در هیچ جشنواره ای شرکت نکند یا سیاست های امروز آنها را قبول نداشته باشد.
آیا شما مخالف سیاست های این حوزه هستید؟
فکر می کنم اگر سوالی در این مورد از من نپرسید بهتر است. چون می دانم که انتشار پیدا نمی کند و فقط وقت خودمان را هدر می دهیم.
من تا جایی که بتوانم انتشار می دهم.
نمی خواهم زیاد وارد این بحث شوم ولی همین قدر بدانید که این حوزه نیز دارای نگاه لابی گری و بروکراسی خودش است.
آینده هنری خود را چطور می بیند؟
فقط باید تلاشم را بیشتر کنم و در برابر نقد و ناملایمات خودم را محکم تر کنم.
اگر در پایان صحبتی دارید بفرمایید.
ثبات اخلاقی مخصوصا برای صاحبان هنر خیلی مهم است. من این روحیه را فقط در شخصیت معتدلی چون استاد اردشیر کشاورز دیده ام که اعتدال خود را در برابر همه چیز حفظ کرده است و نتیجه آن را نیز گرفته است. البته چون با ایشان از نزدیک در ارتباط هستم چنین اعتقادی دارم. متاسفانه در طول زندگی با افرادی برخورد کرده ام که افکار مالیخولیایی وحشتناکی داشته اند که افکارشان اصلا به روحیه هنری نمی خورد. شاید خودم نیز پیشتر دچار این ذهنیت بودم ولی واقعا خیلی روی ذهنم کار کردم که از دست چنین افکاری رها شوم. از وقتی که گذاشتید صمیمانه ممنون و متشکرم.
دیدگاه تان را بنویسید