کد خبر: 508756
تاریخ انتشار :

دختر دایی ثریا درباره شوهرش رازی را می دانست! / آنها جدا شدند

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

زن جوان که مریم در حالی که بشدت گریه می‌کرد،‌گفت: 20 سال پیش بود که ازدواج کردم. در این سال‌ها زندگی‌ام همیشه با مشکلات زیادی روبه‌رو بوده است. شوهرم مردی بود که توجهی به رفتارش نداشت و چون دل به کار و کسب نمی‌داد، هر چند وقت یکبار جایی مشغول به کار و فعالیت بود. شوهرم مردی است بی‌توجه و کم‌حوصله و هر چند وقت یکبار از نظر اقتصادی ما را دچار مشکل می‌کرد.
زن جوان اظهار کرد: در این سال‌ها فامیل و اقوام و دوستان آرام آرام متوجه مشکلات ما شده‌اند ولی من همیشه سعی می‌کردم با حفظ احترام و آبروداری، نگذارم کسی پشت سر من و او حرفی بزند و یا دیدگاه بدی نسبت به ما پیدا کنند. زن با گریه گفت: در این سال‌ها مخفیانه کارگری کرده‌ام و با دستمزدم زندگی بچه‌ها و خودم را سرو سامان داده‌ام.
شوهرم با اینکه می‌داند تا چه اندازه تحت فشار هستم و تا چه اندازه زندگی‌مان در معرض خطر و زیر ذره‌بین دیگران است، ولی با این حال دست به کاری زد که دیگر نمی‌توانم آن را ببخشم. وی گفت: چند شب پیش دایی‌ بزرگم ما را برای شام به خانه‌اش دعوت کرده بود. دور هم نشسته بودیم که شوهرم به بهانه‌ای سالن پذیرایی را ترک کرد و از آنجا بیرون رفت. یک ربع بعد بود که به جمع ما پیوست.
مشغول صحبت بودیم که یکدفعه دختر بزرگ دایی‌ام به طرف او رفت و در گوش پدرش جمله‌ای را گفت. وقتی دایی‌ام رو به سهراب کرد و گفت: آقا سهراب ما و شما که از قدیم در کنار هم زندگی کرده‌ایم، چرا باید با هم این قدر مثل غریبه‌ها رفتار کنیم؟ داشتم از تعجب شاخ درمی‌آوردم. دایی ادامه داد: اگر چیزی لازم داشتی به خودم می‌گفتی. با ناراحتی بلند شده و به دایی گفتم: این چه حرفی است دایی جان! ولی سهراب که متوجه شده بود دختر دایی‌ام او را دیده است، انگشتر گران‌قیمت را از درون جیبش بیرون آورد و روی میز گذاشت. در آن لحظه می‌خواستم زمین دهان باز کند و مرا ببلعد. از آنجا که بیرون آمدیم به سهراب گفتم دیگر طاقت تحمل کردن او و این کار خجالت‌آورش را ندارم.
زن با بخشیدن مهریه از شوهرش جدا شد. او می‌خواست سایه مردی را بر سر خود حس کند که همیشه در کنار و حامی‌اش باشد نه مایه آبروریزی‌اش. قاضی طباطبایی حکم طلاق را که جاری کرد زن در کنار دو فرزندش دفترخانه را ترک کرد.

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    پیشنهاد ما

    دیگر رسانه ها