باهنر: نامزدها برای رأی، امنیت ملی کشور را حراج نکنند
رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری گفت: لاریجانی به دولت روحانی اگر کمکی کرده، در این راستای همکاری دو قوه است، نه در راستای هماهنگی دو تا جریان سیاسی.
رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری گفت: لاریجانی به دولت روحانی اگر کمکی کرده، در این راستای همکاری دو قوه است، نه در راستای هماهنگی دو تا جریان سیاسی. اگر میخواهند یک عده ایراد بگیرند، من حالا خودم بر علیه خودم بگویم.
صحنه انتخابات سال ۱۴۰۰ در حال شکلگیری است، شخصیتهای اصلی کم کم دارند وارد صحنه می شوند و رسما اعلام کاندیداتوری می کنند. اما آنقدر تصمیم گیری برای حضور خطیر و پیچیده است که روند ورود کاندیداهای اصلی خیلی به کُندی انجام میشود. به همین دلیل تا به امروز هیچ کدام از دو جناح هنوز نتوانستند اجرای برنامههای راهبردی خودشان را برای توفیق در عرصه رقابت کلید بزنند. با محمدرضا باهنر رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری و عضو شورای وحدت درباره جزئیات معادلات انتخابات و آرایش احتمالی نامزدها گفتگو کرد.
گفتگو با محمدرضا باهنر را در ادامه بخوانید:
*دو هفته پیش با آقای منوچهر متکی گفتگو کردیم، ایشان گفت «نام آقای لاریجانی در بین ۱۰ نامزد مورد بررسی شورای وحدت نیست». علت عدم انتخاب آقای لاریجانی یا عدم دعوت از آقای لاریجانی توسط شورای وحدت چه بود؟
اواخر ماه شعبان من با آقای لاریجانی ملاقات داشتم، ایشان به صورت جدی میگفت «من نامزد نیستم». شورای وحدت تا جایی که ما اطلاع داریم، سراغ کسانی رفته که اینها خودشان اعلام کردند «ما نامزد هستیم» یا یکی از نزدیکانشان گفته ایشان نامزد هست و آن فرد هم موضوع را تکذیب نکرده، ولی آقای لاریجانی هر کسی از ایشان سوال میکند، میگوید «نه، من نیستم». باز میگویم در عالم سیاست معنایش این نیست که ایشان متعهد است، قسم خورده است یا به کسی امضاء داده است که نیاید، اما در فضای سیاسی ایشان الان خودش که اعلام کند «جزو کاندیداها نیستم».
*آقای قالیباف و آقای رئیسی هم تقریبا چنین شرایطی دارند؟
به قول یکی که میگفت ما کباب نخوردیم، ولی بوی کباب شنیدیم.
*طیف جبهه پیروان و جامعه روحانیت در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ پشت سر آقای لاریجانی قرار گرفت، چرا در سال ۱۴۰۰ به آقای لاریجانی حتی یک تعارف خشک و خالی هم نکرد؟ آیا واقعا شورای وحدت از آقای لاریجانی عبور کرد؟
خیر این طور نیست، از روز اول که شورای وحدت راه افتاد، شورای ائتلاف نیروهای انقلاب یک بیمعرفتی کرد و گفتند «این شورای وحدتیها دنبال نامزدی آقای پورمحمدی هستند و اگر نشد، آقای لاریجانی نامزد شورای وحدت میشود». به همین دلیل شاید شورای وحدت یک مقدار محتاطانه دارد برخورد میکند، اما این رویکرد نه لَهِ آقای لاریجانی و نه علیه آقای لاریجانی است.
* برخی می گویند «شورای وحدت به واسطه تصویب برجام در مجلس و حمایتهای بیدریغی از دولت روحانی دل پری از آقای لاریجانی دارد» آیا این طور است؟
خیر این طور نیست، من به جلسات شورای وحدت میروم و شرکت میکنم. زمان برجام ما در مجلس بودیم و مواضع ما با مواضع آقای لاریجانی تفاوتی نداشت. البته شاید در برخی موضوعات دیگر من با آقای لاریجانی اختلاف نظرهایی هم داشته باشیم. در کل شورای ائتلاف خیلی آبش با آقای لاریجانی در یک جوی نمیرود؛ نه، شورای وحدت.
شورای وحدت نه صددرصد رد و نه صددرصد تأیید می کند بلکه مثل بقیه به آقای لاریجانی نگاه میکند. البته اگر یک زمانی آقای لاریجانی بیاید و بگوید من کاندیدا و نامزد هستم، میتواند جزو افرادی باشد که در شورای وحدت بررسی میشود.
الان یک تعداد از عزیزان نامزدهای ریاست جمهوری هستند که به شورای وحدت پیغام دادند «شما چرا ۱۰ نفر را دعوت کردید، چرا ما را دعوت نکردید؟». گفتیم فعلا ما این ۱۰ تا را گفتیم و پس فردا شاید پنج نفر دیگر را هم اضافه کنیم.
*چند وقت پیش رفتیم مصاحبه با آقای عطریانفر و او یک نقل قولی از آقای لاریجانی آورد که گویا آقای لاریجانی دلخوریای از جامعه روحانیت و جبهه پیروان دارد، این دلخوری به کجا برمیگردد؟
خیر مساله خاصی نیست. من در جلسه ای که اواخر شعبان با آقای لاریجانی داشتم از ایشان سوال کردم و گفتم «شما برای ریاست جمهوری میآیی؟» گفت «من نمیآیم»؛ البته من یک شوخی طنز سیاسی با او کردم و گفتم «آره، مگر اینکه چی بشه». این چی بشه یک واژه عرفی است. بقیه را هم من سوال میکنم و میگویند ما نیستیم، این را میگویم که «مگر چه اتفاقی بیفتد».
*آقای لاریجانی از لحاظ مشی سیاسی عوض شده است؟
خیر، من به بعضی از آقایان، میگویم آن آقای منتسکیو هم که یک زمانی گفته تفکیک قوا، با بسیاری از اصول دموکراسی، مقصودش این نبوده که سه قوه در مقابل هم و علیه هم باشند، مقصود این بوده که سه قوه با همدیگر مملکت را اداره کنند. بنده در طول هفت دورهای که در مجلس بودم، چه زمان آقای ناطق، چه زمان آقای حداد که نایب رئیس بودم و چه در زمان آقای لاریجانی اصولا معتقد بودم که مجلس باید راهانداز و گرهگشای کار دولت باشد، یعنی دولت را باید هم هدایت کند، هم حمایت کند، هم رصد کند، هم نظارت کند. اینکه مجلس فکر کند فقط باید دنبال مچگیری از دولت باشد و دولت هم به این جمعبندی برسد که این مجلسیها اصلا متوجه نیستند و من باید کار خودم را بکنم، قوه قضاییه هم بگوید در این مجلسیها و دولتیها نفوذی است، یک عده را بگیریم، یک عده را بازداشت کنیم، اینطوری نمیشود مملکت را اداره کرد.
آقای لاریجانی به دولت آقای روحانی اگر کمکی کرده ، در این راستای همکاری دو قوه است، نه در راستای هماهنگی دو تا جریان سیاسی. اگر میخواهند یک عده ایراد بگیرند، من حالا خودم بر علیه خودم بگویم؛ من آن زمانی که آقای خاتمی سال ۷۶ رأی آورد، آقای ناطق که رقیبشان بود، رئیس مجلس بود. بنده هم که در مجلس نفوذ داشتم، رئیس ستاد آقای ناطق هم بودم. آقای خاتمی انتخاب شد، بعد وزرایش را به مجلس معرفی کرد. جالب است که اولین کابینهای که آقای خاتمی به مجلس معرفی کرد، دستش هم میلرزید، ما به تمام اعضای دولتش رأی دادیم. حق رئیس جمهور است. چون من انتخاب نشدم و یک نفر دیگر انتخاب شده که نباید چوب لای چرخ دولت گذاشت. اولین بودجهای که آقای خاتمی به مجلس داد، اتفاقا از شانس بد ایشان بنده رئیس کمیسیون تلفیق بودجه بودم. وقتی بودجه در مجلس تصویب شد، آقای مهاجرانی آن موقع سخنگوی دولت بود.
من شب در خانه نشسته بودم و داشتم اخبار گوش میدادم، آقای مهاجرانی در قاب تلویزیون ظاهر شد و گفت«امروز قانون بودجه به دولت ابلاغ شده و این قانونی که مجلس تصویب کرده برای بودجه، خیلی قویتر از لایحهای است که ما به مجلس دادیم»؛ یعنی اینقدر ما همدلانه با دولت اصلاحات کار کردیم در حالیکه به لحاظ سیاسی رقابت خیلی تند و تیزی با هم داشتیم. همان آقای مهاجرانی را ما استیضاح کردیم، عبدالله نوری را استیضاح کردیم، اما گفتیم ما با بودجه بازی سیاسی نداریم. دولت یک بودجهای داده، ما هم باید بررسی و تصویب کنیم، دولت هم باید مملکت را اداره کند. در همین مجلس فعلی دیدیم سر بودجه چه اتفاقی افتاد؟ آنقدر این بودجه دولت را زیر و رو کردند که حتی وقتی گزارش کمیسیون تلفیق را به صحن آوردند خود نمایندگان به آن رأی ندادند.
این نوع برخوردها یک مقدار از نپختگی است. حالا بردارند بگویند باهنر موقعی که مجلس بوده، با دولت همکاری کرده. من افتخار میکنم با دولت همکاری کرده باشم، فارغ از اینکه دولت اصولگرا یا اصلاحطلب است. و جالب است که عکس این را هم من دارم مثال بزنم. آقای احمدینژاد رئیس جمهور شد، ما هم در مجلس هفتم بودیم، آقای احمدینژاد هم اصولگرا بود. ما در اولین جایی که با آقای احمدینژاد دعوایمان شد، سر بودجه بود. سر اولین بودجه بحثهای کارشناسی بین ما و دولت آقای احمدینژاد اتفاق افتاد که لایحهای که داده بود، از نظر ما لایحه علمی و مدبرانهای نبود.
*آقای لاریجانی از شورای وحدت، جامعه روحانیت یا جبهه پیروان دلخور است؟
من نشنیدم.
- آقای احمدینژاد اخیرا یکسری افشاگریهایی داشت. آیا واقعا آقای احمدینژاد چیزی برای افشاگری دارد؟ مثلا اخیرا گفته «جزیره خریدهاند تا درصورت جوشیدن خشم ملت به آنجا فرار کنند!».
کسانی در یک مقطعی از زندگیشان یک مسئولیتهای ویژهای را پیدا میکنند؛ این پستها که دائمی نیست، نمیماند و میرود. حالا اگر کسی بخواهد از اطلاعات ویژهای که آن زمان به دلیل آن مسئولیتش استفاده کند؛ می تواند به دادگاه مراجعه کند و بگوید «فلانی سوءاستفاده مالی را کرده است، این مدارک و اسناد را هم دارم»، و قوه قضاییه هم رسیدگی میکند. اما حالا اگر او بخواهد از اطلاعاتش استفاده حزبی، سیاسی و جناحی کند، این خودش یک جرم است و حتما مقامات اطلاعاتی کشور باید برخورد کنند. حرف باید مستند باشد. اگر اسنادی را برداشته از محل وزارت اطلاعات و برده جای دیگری، خود این جرم است و باید رسیدگی شود. اینها مسائلی است که تعریف قانونی و حقوقی دارد.
- سال 88 ما بگم بگمهایی را از آقای احمدینژاد مشاهده کردیم. فکر میکنید در سال 1400 همچنان بگم بگم های آقای احمدی نژاد همان اثرات را داشته باشد و همان دوقطبیها را در جامعه ایجاد کند؟
نه، اینها یک مقدار نخنما شده است.
- بحث جزیرهخریدن مسئولان از طرف آقای احمدینژاد مطرح شده؛ واقعا چنین چیزی صحت دارد؟
من واقعا اطلاع ندارم. یک موقع کسی میگوید «یک نفر دزدی کرده»، با این جمله کسی از 80 میلیون نفر جمعیت ایران متهم نمیشود، ولی یک موقعی است که میگوید «یک نماینده دزدی یا فلان کار را کرده»، در اینجا 290 نماینده مورد اتهام قرار می گیرند و تک تک نمایندهها میتوانند بر علیه تو اعلام جرم و اعاده حیثیت کنند. حالا اگر یک کسی بیاید و بگوید «مسئولان رفتهاند فلان کار را کرده اند»؛ بالاخره باهنر جزو آنها هست یا نیست؟ آقای فلانی جزو آنها هست یا نیست؟ روسای جمهور سابق جزو آنها هستند یا نه؟ اینها یک مقدار کارهای پوپولیستی است؛ بگویم یا نگویم. خلاصه این حرفها از جنس تبلیغاتی است که باید یک مقدار دعا کنیم که آخر و عاقبت همه ما ختم به خیر شود انشاءالله.
- خیلیها در مورد آن فایل صوتی صحبت کردند. به نظر شما این فایل را چه کسی بیرون داد؟
این اتفاق کاری خطیر و کثیف بود، باید منتظر نظر سیستمهای اطلاعاتی و ضداطلاعاتی کشور باشیم که این مقوله را به صورت جد پیگیری کنند. الان خیلی سخت است که آدم بخواهد با تحلیل سیاسی، یک فردی یا یک جریانی را متهم کند، چون اتهامِ بزرگ و سنگینی است. حتی دادستانی در قالب یک پرونده مستقل می خواهد موضوع را رسیدگی کند که حتما کار درستی است. فارغ از محتوا، بعضیها معتقدند «کل این بحث و گفت و شنود و حرف و حدیث همهاش یک فیلمنامه بوده، یک سناریو بوده و از اول مثلا قرار بوده این نوار به بیرون درز کند».
حالا اولا باید مشخص شود واقعا چنین قرار بوده یا نبوده، ثانیا اگر قرار بوده چنین اتفاقی بیفتد، چه کسانی در جریان بودند؟ آیا مصاحبهکننده و مصاحبهشونده هم در جریان این موضوع بودند یا یک خبط اطلاعاتی است و یک نفر آدم نفوذی آمده این کار را کرده؟ پس همه ابعادش مهم است. متاسفانه ما ظرف سال گذشته بعضی از این اتفاقات ضدجاسوسی و جاسوسی را در کشورمان دیدیم که نگرانیهایی را به وجود میآورد. واقع قضیه مقامات اطلاعاتی کشور باید پاسخگو باشند که این اتفاقات چه طور دارد میافتد؛ اینها طبیعی به نظر نمیرسد.
نامزدها برای چهار تا رأی، امنیت ملی کشور را حراج نکنند
- برخیها میگویند این کار را اصلاحطلبان کردند، چون میدانستند اگر ظریف بیاید و نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود، رد صلاحیت میشود. خواستند با انتشار این فایل یک انرژیای را ایجاد کنند، بیاورند پشت سر نامزد اصلیشان. برخیها هم میگویند نه، اصولگراها بعد از منتفیشدن حضور آقای سیدحسن خمینی میدانستند ظریف احتمالا نامزد اصلی جریان اصلاحات می شود، پس این انتشار فایل را انجام دادند تا به یک نوع از حضور آقای ظریف پیشگیری کنند. کدام تحلیل به نظر شما درست است؟
این کاری بسیار کثیف و ضدمنافع ملی است. حالا من بگویم کار اصلاحطلبان بوده یا کار اصولگرایان، کار تندهای اینور بوده یا کار تندهای آنور، درست نیست چون به همین نسبت دارم یک نفر یا یک جریان را متهم میکنم. ما با تحلیل نباید درباره این موضوع صحبت کنیم. متاسفانه من میخواهم بگویم کارهای خیلی کوچکتر، کمرنگتر، ولی با همین آثار منفی در گذشته نزدیک هم اتفاق افتاد. مثلا یکی از نامزدهای انتخاباتی میخواست از جسارتهای خودش بگوید، رفت و گفت مثلا ما فلان کمک را به فلان کشور انقلابی کردیم که بعد از آن دستگاه دیپلماسی کشور بیانیهای داد که دروغ است.
به این آقایانی که آمدهاند در میدان رقابت واقعا توصیه کنم، برای جمعکردن چهار تا رأی، منافع ملی و امنیت ملی کشور را به حراج نگذارند. واقع قضیه در همه کشورها وزارت خارجه اسنادی را تولید میکند، ولی این اسناد مثلا بعد از 30 سال قابل انتشار است.
حالا یک نفر جاسوس است، پول میگیرد، یک بحث وجود دارد اما کسانی که خودشان را جزء نظام جمهوری اسلامی میدانند، خیلی سادهانگاری است که برای جمعکردن چهار تا رأی که آیا بیاید، آیا نیاید، منافع ملی را به حراج بگذارند. توصیه میکنم به وزارت کشور و شورای نگهبان که از این مسائل مواظبت کنند. اینها که میخواهند کاندیدا شوند، از همین الان جهت پیشگیری از موارد مشابه یک دستورالعملی را اعلام کنند، پس فردا مناظرههای زنده نامزدها از رسانه ملی انجام می شود. اگر هر نامزدی بخواهد دوباره چهار تا جمله علیه یک بخشی از نظام بگوید که درست نیست. به چه قیمتی میخواهند این منافع را بفروشند؟ پس هم مجریان و ناظرین بر انتخابات باید روی این مساله دقت کنند و رسما هشدارهای لازم را به نامزدها بدهند.
البته کسی که خودش را در حد رئیس جمهور میداند، باید اینقدر بار عقلی داشته باشد که بتواند بفهمد منافع ملی چیست، منافع حزبی چیست، منافع شخصی چیست؟ ما اولویتبندیهایمان را از دست ندهیم. اولویت اول و اول و اول، منافع ملی است.
برخی نامزدها فکر میکنند میخواهند کتوشلوار بخرند
- آقای ظریف درباره کاندیداتوری خود سخنان دیپلماتیک زیاد دارد. گاهی برای نیامدن قسسم می خورد و گاهی هم یک پالسهایی میدهد که شاید بیاید. به نظر شما آقای ظریف در نهایت کاندیدا می شود یا خیر؟
نمیدانم، ایشان میداند که این تصمیم تصمیمی خطیر و سخت است. به همین خاطر بارها و بارها در مصاحبهها گفته بود که من نیستم و اهل این میدان نیستم.
بعضی از عزیزان درباره نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری فکر می کنند میخواهند بروند یک مغازه لباسفروشی و کت و شلوار بخرند؛ اینقدر اهل توهم هستند. یا بعضیها دورشان میکنند که من از همین الان میتوانم حدس بزنم که اینها اگر بیایند و ثبتنام کنند و حتی تایید صلاحیت هم شوند، معلوم نیست 100 هزار تا رأی در کل کشور بتوانند برای خودشان جمع کنند.
یک موقعهایی صدا و سیما و بعضی از رسانهها یک کلیپی درست کرده بودند از این آدمهای بی ربط که یکی میگفت من چوپان هستم میخواهم بیایم و کاندیدا شوم یا یکی میگفت من فلان هستم. اما من واقعا تعجب میکنم از برخی افراد سیاسی که به چه دلیل میخواهند وارد این میدان شوند.
ظریف میفهمد ریاستجمهوری میدان خطیری است که میگوید نیستم
من تصورم این است که آقای ظریف اگر هم روی این قضیه فکر کرده، یا میخواسته بیاید، یا نمیخواسته بیاید، میفهمیده که در چه میدانی میخواسته بیاید و بنابراین تصمیم برایش خیلی تصمیم خطیری بوده است. الان هم من هنوز نمیخواهم درباره انتشار فایل صوتی آقای ظریف قضاوت کنم. ظاهر قضیه ایشان اعلام کرده و میگوید اصلا قرار نبوده که منتشر شود؛ هم سخنگوی دولت گفته، هم دیگران گفتهاند و این هم یک کار معمول در خیلی از کشورهای دنیا است. عرض کردم که وزارت خارجه یا سیاستگذاران، سیاستمداران یک تولیداتی را انجام میدهند که این تولیدات اصلا ممکن است قابل انتشار نباشد. مثلا بنده الان خاطراتی را هم در مرکز اسناد ملی رفتهام و گفتهام، یکسری خاطراتی را هم در بیت حضرت آقا دارند به عنوان تاریخ شفاهی ارتباطات مقام معظم رهبری تدوین میکنند که 15-10 ساعت من رفتم و صحبت کردم.
بعضی از این صحبتها را هم شنونده و هم گوینده می دانند که تا هفت، هشت سال یا 15-10 سال دیگر قابل انتشار نیست و این اطمینان را به همدیگر داریم، وگرنه اگر اتفاقی اینطوری بیفتد و معلوم شود که یک جاسوسی اتفاق افتاده یا مقامات اطلاعاتی یا مقامات امنیتی نتوانستهاند جلوی این را بگیرند، آن وقت تولید این تاریخ شفاهی را هم ناقص میماند و دیگر هر کسی حاضر نیست، حرفی بزند. یعنی همیشه هر کسی هر زمانی میخواهد حرف بزند، اصل را بر این میگذارد که این حرف لو میرود و افشا میشود یا بیموقع افشا میشود، بنابراین نمیگوید. اینها هم باز یک ضرر بیشتر منافع ملی است.
- اگر بیاید، تایید صلاحیت میشود؟
اجازه دهید در مورد صلاحیت نامزدها صحبت نکنم. چون یک دعوای بیربطی این نوع پیشبینیهای به وجود می آورد.
- آقای ظریف گفته «نگرانی من از رأی آوردن است نه رأی نیاوردن»، در واقع به نوعی مطمئن هست که اگر کاندیدا و تایید صلاحیت شود، رأی میآورد. آیا تحلیل شما هم همین است؟
من این حرف را نشنیدم. وقتی به سه رئیس جمهور اخیر کشورمان نگاه می کنیم، می بینیم آقایان خاتمی، احمدی نژاد و روحانی در روزهای آخر تبلیغات انتخابات به یکباره گل کردند و پیروز شدند. متأسفانه ما در غیبت سه یا چهار حزب قوی انتخابات ریاست جمهوریمان همین طور است که باید ببینیم روزهای آخر چه اتفاقی میافتد، یعنی خود ما هم که فعال سیاسی هستیم، منتظر اتفاقات آیندهایم، منتظریم ببینیم چه کسی ثبتنام میکند. بعضی از آدمها هستند که اگر ثبتنام کنند، جریان انتخابات عوض میشود. بعضیها هم هستند اگر ثبتنام نکنند، باز جریان انتخابات عوض میشود و ... . در واقع رأی آوری یک نامزد به فاکتورهای مختلفی بستگی دارد که از الان قابل پیش بینی نیست.
- فکر میکنید آقای ظریف میتواند به جریان اصلاحات کمک کند یا به نامزد اصلی آنها؟
من اصلا نمی دانم آقای ظریف اصلاحطلب است، اصولگراست یا مستقل است؟ چون ایشان عموما خیلی در سیاست داخلی وارد نشده و بحث نکرده؛ حالا اگر یک دیدگاه است که میگوید «تمام مدیران رده اول، رده دوم و رده سومی که مثلا با دولت اصلاحات کار کردهاند، اینها اصلاحطلب هستند» من اصلا این را قبول ندارم. و برعکس، یعنی «آن کسانی که در دولت یک رئیس جمهور اصولگرا مسئولیتی داشتند، اصولگرا تلقی میشوند» من چنین تحلیلی ندارم. اصلا اصولگرایی و اصلاحطلبی یک مشخصاتی دارد، یک مانیفستی دارد، یک اعتقادی میخواهد، البته بعضی جاهایش مبهم است هنوز. مثلا حالا بگوییم یک نفر اصلاحطلب است. اصلاحطلب یعنی چه؟ اصلاحطلبی یعنی چه؟
ما اگر به معارف اسلامی بخواهیم مراجعه کنیم، همه مسلمانان باید اصلاحطلب باشند. اینکه میگویند «اگر یک مسلمان دو روزش مساوی باشد، مغمور است»، پس مسلمان هر روزش باید بهتر از روز قبلش باشد، یعنی باید مستمرا اصلاحطلب باشد و برود خودش را اصلاح کند.از طرفی هم محکم باید بر اعتقادات و اصول خود بایستد. پس یک مسلمان باید اصولگرا باشد. معتقدم خود آقای ظریف باید بگوید «اصلاحطلب است یا اصولگرا؟» اگر اصولگرا هست، چه نوع اصولگرایی هست؟ اگر اصلاحطلب هست، چه نوع اصلاحطلبی هست؟
دیدگاه تان را بنویسید