زیر پوست انتخابات/ داوطلبان ناشناس انتخابات ۱۴۰۰ چه گفتند؟
انتخابات ریاست جمهوری با ثبت نام نزدیک به ۶۰۰ داوطلب وارد مرحله احراز صلاحیت کاندیداها شد. صف مقامهای فعلی و سابق برای رفتن به پاستور طولانی و بیسابقه است. اما آنها که از میان مردم عادی و نه بر مسند قدرت برای ثبتنام ریاست جمهوری آمدند، آنها چه گفتند و چه میخواهند؟
پرونده داغ ثبت نام برای انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری روز شنبه به پایان رسید و ۵۹۲ نفر در مجموع برای حضور در انتخابات ۱۴۰۰داوطلب شدند. این تعداد را اگر با دور قبل مقایسه کنیم که بیش از ۱۶۰۰ نفر ثبتنام کرده بودند، میبینیم که از علاقه مردم برای رفتن به وزارت کشور کاسته شده و البته جمال عرف رییس ستاد انتخابات آن را «فضای عقلانیت ایجادشده» میخواند. کاهش ثبت نام کنندگان در انتخابات ریاست جمهوری امسال در شرایطی است که استقبال «رجال سیاسی» و انگشتشماران «بانوان سیاسی» بیش از حد تصور بود و صف طولانی وزارت کشور در اختیار افراد شناخته شده بود؛ طوری که ثبتنام این تعداد مقام و مسئول فعلی و سابق برای اعلام کاندیداتوری بیسابقه بود و توجه رسانهها و ناظران را به خود جلب کرد.
دوربینهای رسانهها از صداوسیما گرفته تا خبرگزاریها و رسانههای خارجی در روزهای ثبتنام ریاست جمهوری، علاوه بر چهرههای سرشناس، روی افرادی ثابت میماند که کسی آنها را نمیشناخت و از مردم عادی بودند. آنها آمده بودند تا از حق خود برای ثبتنام استفاده کنند. اما موجهای خبری طوری آنها را انعکاس میداد که مخاطب اولا بداند «درهای وزارت کشور به روی همه باز است» و بعد بلافاصله باخود بگوید: «چه خوب که شورای نگهبان وجود دارد که برای ما اصلحها را انتخاب کند و این «عجایبالخلقهها» بر سر کار نمیآیند.» حالا بماند از اینکه در میان همان کاندیداهای رسمی و سرشناس کم نیستند کسانی که شائبههای مبهم پیرامونشان کم نیست.
اما اگر نگاه تمسخرآمیز به افراد ناشناس و عادی که برای ثبتنام ریاست جمهوری به وزارت کشور آمدند را کنار بزنیم در صحبتهای حاشیهایترین داوطلبان چه نکاتی وجود دارد؟ آنها با خود چه آرزوها و فقدانهای سیاسی و اقتصادی برای داشتن زندگی بهتر در ایران در سر دارند؟ همه میدانیم آنهایی که بر مسند قدرت هستند از ثبتنام برای ریاست جمهوری چه میخواهند؛ قدرت فعلی را کافی نمیدانند و سهم بیشتری میخواهند، اما آنها که از میان مردم عادی و نه بر مسند قدرت برای ثبتنام ریاست جمهوری آمدند، آنها چه میخواهند؟
به عبارت دیگر به گفته وزارت کشور، حدود ۴۰ نفر از ثبت نام کنندگان در انتخابات ریاست جمهوری امسال را افراد شناخته شده و دارای سابقه مدیریت ارشد دولتی تشکیل داده و مابقی افرادی بودند که به صورت متفرقه به وزارت کشور رفته و با شناسنامهای که در دست داشتند داوطلب شرکت در انتخابات شدند. در این گزارش نگاهی داریم به شعارها و وعدههای مردم عادی که داوطلب شرکت در انتخابات ریاست جمهوری شدند.
مرد کفنپوش؛ نماد بهتاراج رفتن داراییهای عمومی
اولین چهره داوطلب ناشناسی که برای ثبتنام ریاست جهوری رفت و ویدئوهای او به عنوان «افراد فاقد صلاحیت و خندهدار» روی خروجی رسانههای دولتی قرار گرفت، مردی بود که کفنپوش وارد وزارت کشور شد. از میان حرفهای او رسانهها این جمله را تیتر کردند که «سالی ۲۴۰ هزار یورو به هر ایرانی باید پرداخت شود»؛ اگر از این تیتر جنجالی بگذریم، حرفهای او یک واقعیت مهم را یادآوری میکرد که شاید کمتر مسئولی آن حرفها را نتیجه عملکرد خود بداند.
این مرد کفنپوش در وزارت کشور رو به دوربین میگفت: «من دیناری از این ثروت که دارایی عمومی است برای خودم نمیخواهم، دارایی عمومی مردم باید برای خود مردم باشد.»
آیا مقامات و مسئولانی که تعداد بیشمار آنها حالا برای نشستن روی کرسی ریاست جمهوری صف کشیدهاند، به حرف این داوطلب باور دارند؟ انبوه پروندههای فساد از مدیران شهرداریها و برادر معاون اول رئییسجمهور گرفته تا چرخه فساد سیستماتیک ساختار اقتصادی ایران که یک روز ارز را بالا و پایین میکند و یک روز بازار بورس را، همگی نشان میدهند که مسئولان یک اصل مهم را گم کردهاند، اینکه «دارایی عمومی مردم برای خود مردم است.» همانطوری که صدای این مرد در میان هیاهوی ثبتنامها در وزارت کشور گم شد.
مرد کفنپوش شاید سمبل کفنپوشی داراییهای عمومی و چوب حراجی است که طی این سالها بر حقوق اقتصادی مردم زده شد؛ از خصوصیسازیها گرفته که بنگاهها و کارخانههای عمومی را به ارزانترین قیمت به مالکان خصوصی هدیه کرد و بعد زمینهای سوخته و ورشکسته از خود به جای گذاشت تا حق بهداشت و درمان و آموزش و مسکن مردم که هر روز متورمتر و دستنیافتنیتر شد. داوطلب کفنپوش آمده بود تا بگوید «داراییهای عمومی، ثروت عمومی متعلق به تمام مردم است و نه ملک طلق اقلیت در قدرت.»
کارگر سیستان و بلوچستانی؛ آواره آب
یک داوطلب دیگر لباسی سفید گلآلود بر تن داشت و با کلنگی شکسته بر دوش به وزارت کشور آمده بود. هر کسی با دیدن این تصویر ممکن است خنده به لبش بیاید، اما قصد «رمضان نورا» از نشان دادن چنین تصویری از خودش اعلام نمایندگی از طرف کسانی بود که تصویری شبیه به خود او دارند اما دیده نمیشوند، آنهایی که لباسش همواره گلآلود است و با کلنگی بر دوش برای پیداکردن قطرهای آب آواره هستند اما نه کلنگشان سالم است و نه آبی برایشان باقی مانده.
رمضان نورا اهل سیستان و بلوچستان است و میگوید: «اگر رییسجمهور شود وضعیت آبی کشور را مدیریت خواهد کرد»، همان وضعیتی که استانهای زیادی از کشور را دچار بحران کمبود آب کرده و روسای جمهور مختلف کشور همه با سدسازیها و پروژههای انتقال آب مسبب اصلی آن هستند.
رمضان با هر جملهای که میگوید یکبار هم تاکید میکند که «ظاهر و باطنش همین است»؛ آنچه این روزها میان مسئولان و مقامهای کشور گوهر کمیابی است.
ردپای فقدانها و ناکارآمدی ادارهکنندگان کشور را در میان داوطلبان بینام ریاست جمهوری باز هم میتوان دید. یکی از کسانی که بهعنوان داوطلب کاندیدای ریاست جمهوری آمده بود نویسنده بود، کسی که کتابهایی در حوزه مدیریت نوشته و به وزارت کشور آمده بود تا بگوید: «مدیران دولتی همه فن را حریفاند به جز مدیریت کارآمد و سالم».
زن ۷۳ ساله دیگری هم به وزارت کشور آمده بود که خود را وکیل سایبری معرفی کرده و میگفت، میخواهد مشکلات اقتصادی کشور را برطرف کند. رسانههای دولتی همه خبر ثبتنام این داوطلب را با تاکید بر کلمه «سایبری» طوری با تمسخر منعکس کردند که انگار نه اینکه همین چند هفته پیش خبری با همین منطق منتشر کرده بودند. ماجرای «دستکاری در بودجه» را یادتان هست، در جریان همین ماجرا مشخص شد که رییس مجلس و رییس کمیسیون تلفیق بهصورت داوطلبانه و از جیب خزانه، ۲۰۰ میلیارد تومان به بخش سایبری سازمان تبلیغات اسلامی اختصاص داده و یک ردیف بودجه ۱۵۰۰ میلیاردی هم به «فعالان مجازی صداوسیما» تا توییت بزنند.
آیا همین اکنون یکی از استراتژیهای مسئولان برای برطرف کردن مشکلات اقتصادی، چیزی جز تقویت و سرمایهگذاری بر بخش سایبری است؟ شاید این زن ۷۳ ساله آمده بود که مضحکبودن همین استراتژی را یادآور شود.
کنایه یک داوطلب به «دولت راحتخواران»
داوطلب دیگری صراحت بیشتری به خرج داده و واقعیت موجود پنهان شده در صحبتهای بسیاری از مسئولان را بیپرده تبدیل به شعار خود کرده بود. او با یک گونی به وزارت کشور آمده بود و میگفت: «با گونی آمدهام تا پر کنم و ببرم.»
خیلی از رسانهها حرفهای او را بهعنوان یک حاشیه خندهدار پوشش دادند، اما هیچکس نگفت او آمده بود تا با حرفهایش که شبیه اجرای یک پرفورمنس بود به مسئولان بگوید: «چهره بینقاب خود را در من ببینید.»
او با صداقتی که این روزها گوهر نایاب در میان ادارهکنندگان کشور است، نام دولت خود را «دولت راحتخوران» انتخاب کرده است.
در مقابل خیلی از رسانههای وابسته به کاندیداهای این دوره ریاست جمهوری با انتشار عکس داوطلبان حاشیهای، از تعبیر «سیرک انتخابات» استفاده کرده بودند، اما باید پرسید آیا داوطلبانی که آمدهاند که هزاران خلا و فقدان یک زندگی خوب را یادآور شوند بیشتر شبیه بازیگران سیرک هستند یا نقشآفرینی سیل داوطلبان بر مسند قدرت برای سهمخواهی بیشتر.
منبع: رویداد 24
دیدگاه تان را بنویسید