کد خبر: 677823
تاریخ انتشار :

روسیه ابر قدرت می ماند؟

سعید دانشمند در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: فدراسـیون روسیه همیشه به دنبال این بوده که خود را به عنوان وارث اتحاد جماهیر شـوروی بازنمـایی کند. برای عموم مردم روسیه و نخبگان روس، افول و از کف دادن موقعیت و جایگاه ابرقدرتی در ساختار نظام بین الملل قابل قبول نیست.

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

تغییر از جمهوری شورایی به اتحادیه کشورهای مشترک المنافع که از آن به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نام برده می شود، تغییرات بسیار تلخی برای روس ها در سده بیستم بوده که اتفاق افتاده است. در واقع، اضطراب ناشی از اقدامات و رفتارهای غرب در منطق و تفکر روسـی، ریشه در احساس خطر و تصور تهدید سنتی روسیه دارد. 

اندیشه قدرت بزرگی و تلاش برای تبدیل شدن به یک هژمون منطقـه ای یکی از مولفه های ثابت فرهنگ استراتژیک روسیه در دوران پساشوروی است، و روسیه درصدد نهادینه کردن یک راهبرد دفاعی ضدغربی است. 

فدراسـیون روسیه همیشه به دنبال این بوده که خود را به عنوان وارث اتحاد جماهیر شـوروی بازنمـایی کند. برای عموم مردم روسیه و نخبگان روس، افول و از کف دادن موقعیت و جایگاه ابرقدرتی در ساختار نظام بین الملل قابل قبول نیست. این کشور در یک دورانی بـا ایالات متحده آمریکا در تمامی عرصه های گونـاگون رقابـت تنگاتنگی داشـته است. 

با فروپاشى شوروى در سال 1992 ساختار نظام بین الملل دچار تغییر اساسى شد بر این اساس، آمریکا عرصۀ جهانى را براى یکه تازى هموار دید و بوش (پـدر) رئـیس جمهـوری وقت آمریکا، سیاست «نظم نوین جهانى را» مطرح کرد. حال آنکه هدف روسیه ادامه جنگ، اشغال تدریجی بخشی از اوکراین، و غیرنظامی سازی اوکراین، و تضعیف اقتصاد این کشور و اقتصاد اروپاست. و معتقدم که اگر روسیه شروع کننده جنگ نبود، تنها بازنده جنگ بود. از همین منظر بهاء الدین بازرگانی در دیپلماسی ایرانی بیان می کند که گرچه همه در ابتدا از ایستادگی غیر منتظره اوکراین و دفاع شجاعانه مقابل روسیه سخن می گفتند، اما امروز تاب آوری اقتصادی روسیه و سرسختی اش در ادامه جنگ با ناتو، شگفتی و یک مسئلۀ بغرنج را باعث شده، هزینه های سنگینی بر بودجه متحدین غربی بویژه ایالات متحده وارد کرده است. غرب و ایالات متحده که تازه از بحران کرونایی بیرون آمده اند، با این جنگ چاه ویلی برای مالیات دهندگانشان کنده شده که شاید هزینه های جنگ در افغانستان و عراق در مقابل آن ناچیز باشد. ودر ادامه به این نکته اشاره می کند که گرچه در کوتاه مدت، اروپا، ژاپن، کره، استرالیا و بریتانیا، خیلی بیشتر از گذشته تحت سلطه و گوش به فرمان آمریکا قرار گرفته اند، اما با ادامه جنگ و در صورت تاب آوری روسیه، نظام امپراتوری آمریکایی که در شرق دور نیز با چین سرشاخ است شروع به کوچک تر شدن می کند و متحدان لاجرم از آن پراکنده می شوند. 

پوتین ستون های اصلی قدرت آمریکا و اروپا را هدف گرفته است: روسیه در سال ۲۰۱۴ میلادی به تنوع بخشی ذخایر ارزی خود تصمیم گرفت. در ژوئن سال ۲۰۲۱ آنتون سیلوآنف، وزیر امور مالی روسیه اعلام کرد که صندوق ثروت ملی این کشور همچون بانک مرکزی قصد دارد تا سرمایه گذاری دلاری خود را کاهش دهد. او بیان کرد که صندوق ثروت ملی روسیه ۴۰ درصد از دخایر خود را به یورو، ۳۰ درصد از آن را به یوآن، ۲۰ درصد به طلا و بقیه را به ین ژاپن و پوند انگلیس نگهداری می کند. با توجه به این نکات بیان شده سهم ۳۵ درصدی دلار از این صندوق حذف شده است. روسیه با سیاست دلار زدایی در ذخیره ارزی خود به دنبال محافظت خود در برابر سلاح وحشت ناک دلار ایالات متحده است، و فشارهای ایالات متحده در استفاده از دلار به عنوان یک سلاح اقتصادی باعث شده تا دولت های بیش تری به سمت تنوع بخشی در ذخایر ارزی بروند و این تنوع بخشی دلار بدون شک ضربه به هژمونی اقتصادی و سیاسی ایالات متحده می زند. 

همچنین، افزایش بهای انرژی، اروپا را به صرفه جویی مجبور کرده است. تعطیلی بسیاری از کارخانجات مصرف کننده گاز در اروپا، نتیجه بهای بسیار سنگین اروپا در جنگ روسیه با اوکراین است که باعث شده است، بخش صنعت در اروپا آن بالندگی گذشته را از دست بدهد و باعث تشدید قیمت های انرژی و فضای ناآرام و بی ثبات در این کشورها شود. 

حاصل آنکه پوتین معتقد است غرب از فشارهای جنگ خسته خواهد شد. روسیه خود را برای جنگی بسیج می‌کند که ممکن است تبعات آن نسل ها طول بکشد، شکست روسیه با توجه به تجربه پیروزمندانه اش در جنگ جهانی دوم، کار آسانی برای ایالات متحده و اروپا نیست. باید پذیرفت که روسیه یک کشور موذی است که به دنبال تغییر نظام بین المللی است و این کشور را همچنان باید به عنوان یک ابرقدرت جهانی پذیرفت.

 

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

دیگر رسانه ها