چرا عملیات طوفان الاقصی شگفتی ساز شد؟
در جریان طوفان الاقصی، گروه های مقاومت با استفاده از تاکتیک ها و استراتژی های جدید اسرائیل را در شرایط دشوار و بی سابقه ای قرار دادند.
گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم- دکتر مجتبی فردوسی پور، مدیر گروه مطالعاتی غرب آسیا و شمال آفریقای مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امورخارجه:
عملیات طوفان الاقصی گرچه در محدوده زمانی کوتاهی بوقوع پیوست، اما در نوع خود و در مقایسه با سایر عملیات گذشته مقاومت اسلامی دارای وجوه تمایز بسیاری است، که در ادامه در سه سطح داخلی، منطقه ای وبین المللی بدان اشاره خواهیم کرد.
وجوه تمایز آن در داخل از جهات عدیده ای قابل احصا است. که به ترتیب شامل از هم گسیختگی ساخت نظامی رژیم صهیونیستی، تکرار تاریخ و بازگشت به قطعنامه تقسیم 1947، افول روند نهادینه عادی سازی و بالاخره شکست هوش مصنوعی بود _ در ساحت نظامی راهبردهای اتکای به نظامات امنیتی موساد، شاباک، شینبت، امان و لایه های پنهان آن در نهاد 8200 نه تنها کارآمدی خود را نداشتند، بلکه از هرگونه اقدام پیش دست تانه بازماندند. لایههای امنیتی دیوار غزه و به تبع آن دیوارهای کرانه باختری و شمال فلسطین اشغالی نیز فرو ریخت. این موضوع نه تنها در بعد کلاسیک بلکه در ابعاد مدرن آن، یعنی هوش مصنوعی و فناوریهای نوین نیز دچار صدمات جبران ناپذیری شد. تا جایی که هریس در معاونت رئیس جمهوری آمریکا در لحظات اولیه عملیات اذعان می کند که اسرائیل دچار شکست هوش مصنوعی شده است.
نکته حائز اهمیت دوم تکرار تاریخ در این عملیات است، چرا که بیش از هفتاد سال از اشغال و قطعنامه تقسیم فلسطین می گذرد اما با وجود بیش از پنج جنگ کلاسیک ارتش های عربی نه تنها توفیقی در قضیه فلسطینی به همراه نداشت، بلکه با واگذاری موقعیت های سوق الجیشی خود به رژیمصهیونیستی، برای او عمق استراتژیک هم رقم زدند. عملیات طوفان الاقصی اما با ابتکار اصل غافلگیری نه تنها پیکان منازعات را به درون سرزمین های اشغالی برگرداند، بلکه سبب تهی شدن بخشهای زیادی از اراضی 1967 و بویژه 1948 شده است تا جائیکه در جنگ کنونی با لبنان رژیم با تاکتیک جزیرهایسازی خود مسبب تخلیه کامل شمال فلسطین اشغالی و تبدیل آن به منطقه جنگی شده است.
در نتیجه احتمال بازگشت نزدیک یهودیان فراری از شهرکهای هدف قرار گرفته شده در مناطق مزبور در هاله ای از ابهام قرار گرفته است. از طرف دیگر رژیم صهیونیستی با تجاوز به معبر فیلادلفیا موجبات نقض آشکار توافق کمپ دیوید 1978 با مصر و همچنین با تعدی به کریدور الکرامه و دیوار کشی در مرز با اردن، نیز نقض توافق وادی عربه 1994 را کلید زده است. همین موضوع خود نشانگر آن است که روند عادی سازی مبتنی بر طرح صلح ابراهیم 2020 نیز کُند و تا حد زیادی با توقف مواجه شده است و اسرائیل از شریک قابل اعتماد در خاورمیانه بویژه از حیث توسعه دیتا محور و کریدور های امن در روابط تجاری بشدت افول کرده است.
اما در حوزه منطقه ای، طبق طرح های خاورمیانه نوین، بزرگ و نهایتاً خاورمیانه جدید نتانیاهو قرار بر این بود که ایالات متحده آمریکا با توجه به بحران دریای چین جنوبی و جنگ سرد جدید با چین و روسیه (با توجه به جنگ اوکراین) عطف توجه خود را به منطقه مزبور بدهد و از این رو حفظ منافع و مصالح خود وغرب را در خاورمیانه به رژیم صهیونیستی با اعطای صلاحیت های گسترده بسپارد. شبکه سازی اتحادها و ائتلاف ها در غرب آسیا نیز بر همین منوال شکل می گرفت. نمونه بارز آن همانا طرح I2U2 است که اعضای آن را اسرائیل، آمریکا، امارات متحده عربی و هند تشکیل میدهند. تاسیس کریدور آیمک در اجلاس G20 هند نیز برآمده از همین رویکرد بود. فرآیند عادی سازی عربستان سعودی با رژیم اسرائیل نیز بر این قاعده پیش می رفت. لذا مقرر شده بود ائتلافی از شرکای منطقه ای ایالات متحده آمریکا در منطقه خلیج فارس باضافه شرکای شرق دور هلال استراتژیکی با محوریت رژیم اسرائیل با هدف مهار چین، محاصره روسیه و فشار حداکثری بر ایران اعمال شود. با مروری بر دادهها و پیامدهای امنیتی، اقتصادی و سیاسی عملیات طوفان الاقصی باید اذعان کرد راهبرد غرب و به ویژه محور آمریکایی - صهیونیستی تا کنون به شکست انجامیده است.
در ادامه مبحث منطقهای لازم میدانم به مقاومت منطقه محور هم اشارهای داشته باشم. الگوی ویژه دیگری که رژیم اسرائیل را مات و مبهوت ساخته، استراتژی جنگ چند وجهی یا همان مقاومت منطقهای است. رژیم اسرائیل به هیچ وجه احساس درگیر شدن در چند جبهه را نداشت. اتفاق شگرفی که در پسا طوفان الاقصی افتاد این بود که اولاً اتاق مشترک عملیات مقاومت که پیش از این تشکیل یافته بود، عملاً به خدمت گرفته شد. در ثانی چند جبههای بودن منازعات در مرزهای پیرامونی سرزمین های اشغالی راهبرد دیگر مقاومت در برابر جنایات رژیم صهیونیستی در باریکه غزه بود به گونه ای که علاوه بر جبهه غزه از شمال تا جنوب آن، جبهههای جنوب لبنان، جولان در سوریه و کرانه باختری اعم از 1948 و 1967 نیز فعال شدند.
بیشتر بخوانید
الماس حزبالله در کمین اسرائیل|نگاهی به جنگ زمینی در لبنان-1
تلاش وزیر جنگ اسرائیل برای کم اهمیت جلوه دادن وعده صادق 2
افزون بر اینها ورود حزب الله و حشد شعبی عراق و انصار الله یمن به معادلات نظامی و امنیتی و اقتصادی منطقه خود متغیری اساسی در معادلات منازعه با صهیونیستها را بوجود آورد که رژیم اسرائیل چنین رویدادی را در تاریخ ننگین خود ندیده بود. این مهم سبب شد تا مقاومت نیز همسان و همپای امپریالیسم غرب با حربه سایبری، هوش مصنوعی و جنگهای الکترونیکی و نیز با به خدمت گرفتن ریزپرنده ها، شهپادها، جنگهای هکری و سایبری و از آن جمله جنگهای اقتصادی و رسانه به مبارزه با آنان برود. بیتردید از این پس معادلات امنیتی و نظامی در منطقه بر محور آمریکایی - صهیونیستی پیش نخواهد رفت و به تبع آن ایده کریدورها بهویژه آیمک چنانکه گفته شد با هدف هضم و جذب رژیم صهیونیستی در منطقه بر مبنای توافق ابراهیم محقق نخواهد شد.
از سوی دیگر با توجه به صدمات و لطمات جبران ناپذیر بر پیکره اقتصادی و بنادر حیفا و ایلات رژیم از یکسو و فروپاشی زیرساخت و صنایع فنآوریهای جدید در سدیروت و عسقلان در سرزمینهای اشغالی امکان تبدیل رژیم به قطب دادهها، صنعت و انرژی منطقه به شدت صدمه دیده و امکان احیای آن با توجه به تزاید ناامنی رژیم در آینده نزدیک بعید به نظر می رسد. از این رو باید اذعان کرد که عصر برتری نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی بر اساس اسلوب جنگهای منظم و پیشدستانه دیگر به پایان رسیده است.
در سطح بین المللی نیز با توجه به اظهار نظر «جان میرشایمر»، استاد برجسته روابط بین الملل آمریکا که گفته بود: عملیات طوفان الاقصی سبب برهم خوردن موازنه سنتی قوای بین المللی شده است، باید اذعان کرد که رژیم صهیونیستی با جود توان هسته ای وگذشت نزدیک به یک سال از عملیات طوفان الاقصی هنوز نتوانسته است استراتژی خود را در بازگرداندن وضعیت اراضی فلسطین اشغالی به قبل از هفتم اکتبر محقق سازد.
جمع بندی
عملیات طوفان الاقصی را باید جنگ ترکیبی و یا بهتر است جنگ مرکب بنامیم. این جنگ در بردارنده روشها و رویه های جنگ متداول و بهویژه نامتقارن بود. یعنی در سه حوزه عملیاتی زمینی، هوایی و دریایی در قالب جنگهای منظم طراحی و به اجرا گذاشته شد، لکن از خصیصه جنگ زیر سطحی، همچنین از ویژگی جنگهای ترکیبی با حضور عناصر عمده نیروهای منظم و نامنظم دولتی و غیردولتی، مشارکت راهبردی فرماندهی و کنترل چندوجهی، اقدامات همزمان، تهدیدات متنوع و سریع و فقدان دکترین عملیاتی مشخص، هوش مصنوعی، بویژه سایبری و جنگهای اقتصادی، رسانه ای وشناختی اشاره کرد. این ویژگیها سبب شد تا نه تنها رژیم اسرائیل را از وضعیت جنگهای کلاسیک برتری جویانه و پیروزمندانه که در حداقل پنج جنگ با ارتشهای عربی از بدو تأسیس کیان اشغالگر صهیونیستی برخوردار بود، خارج سازد، بلکه شکست جبران ناپذیری را بر طبق فرمایش مقام معظم رهبری (دام ظله العالی) بر پیکره این رژیم تحمیل کند.
دیدگاه تان را بنویسید