رعد:میدان حرف آخر را میزند/سردرگمی ارتش اسرائیل در لبنان
یک مقام ارشد حزبالله با اشاره به نقشه خطرناکی که آمریکا و رژیم صهیونیستی برای کل منطقه کشیدهاند و این رژیم به دنبال گسترش اشغالگری خود است، تاکید کرد اسرائیل با ترور رهبران و فرماندهان مقاومت، به هدف خود نرسید و میدان حرف آخر را میزند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، «محمد رعد» رئیس فراکسیون وفاداری به مقاومت در پارلمان لبنان اخیراً طی سخنانی درباره نبرد با دشمن صهیونیستی، اعلام کرد که جنگ جنایتکارانه رژیم اشغالگر علیه لبنان، تنها واکنشی به عملیات طوفان الاقصی و پیوستن حزب الله به این عملیات علیه اسرائیل نیست، بلکه تهاجمی که صهیونیستها علیه لبنان آغاز کردهاند را هرگز نمیتوان جدا از پروژه آمریکایی- اسرائیلی مبتنی بر ارزیابیهای سیاسی و راهبردی، با هدف سیطره بر کل منطقه دانست.
محمد رعد گفت که آمریکا و رژیم صهیونیستی برای رسیدن به این هدف خود نیاز به نابود کردن همه جنبشهای مقاومت در منطقه، از غزه تا لبنان دارند و جنگی که امروز رژیم اشغالگر علیه لبنان انجام میدهد، در راستای همین هدف است.
این مقام حزب الله تاکید کرد: اما میدان حرف آخر را میزند و از همه، چه در داخل کشور و چه در خارج، میخواهیم که به تحولات میدان نگاه کنند و صبر کنند و نتیجه را ببینند و بعد از آن قضاوت کنند.
نشانههای سردرگمی ارتش اسرائیل در لبنان
خلاصه صحبتهای محمد رعد که روزنامه الاخبار منتشر کرده، به شکل زیر است که نتایج زیادی از آن استنباط میشود:
در دو هفته گذشته که رژیم صهیونیستی آغاز تهاجم زمینی به لبنان را چه در بخش غربی و چه شرقی اعلام کرد، مقاومت اسلامی لبنان با هوشیاری و رشادت رزمندگان دلاور خود و با استفاده از تاکتیکهای اتخاذ شده توسط فرماندهی میدانی حزب الله، ارتش صهیونیستی را در عملیات زمینی ناکام گذاشت و تلفات جانی سنگینی به نظامیان صهیونیست وارد کرد که این روند همچنان ادامه دارد.
حزب الله نشان داد که آمادگی کامل برای مقابله با تلاشهای ارتش اشغالگر، جهت ورود به لبنان را دارد.
هر کسی که عملکرد ارتش رژیم صهیونیستی را، چه در حرکت یگانهای رزمی نخبه آن و چه در حملات هوایی که صرفاً روستاها و مراکز غیرنظامی را در مناطق مختلف لبنان هدف قرار میدهد، زیر نظر داشته باشد از موارد زیر مطمئن میشود:
- ارتش رژیم صهیونیستی نشان داده که یک برنامه خودکار، تکراری و البته سردرگم دارد؛ به این صورت که اتاق کنترل و اداره عملیاتهای آن، دو مسیر متناقض در عملیاتهای زمینی پیش گرفته است؛ به طوری که در مسیر اول، یک حمله وحشیانه به هدف واضح مقابل خود انجام میدهد و در مسیر دوم بلافاصله بعد از وقوع درگیری میان نیروهای ارتش صهیونیستی با رزمندگان حزب الله، این نیروها شروع به عقب نشینی و فرار میکنند.
تکرار مداوم این صحنه در همه عملیاتها نشان میدهد که اساساً نظامیان صهیونیست، انگیزه و اراده درونی برای جنگ ندارند و بلافاصله بعد از احساس خطر، شروع به عقب نشینی میکنند. این در حالی است که رزمندگان حزب الله دقیقاً برعکس نظامیان صهیونیست هستند و انگیزه بالایی برای نبرد با دشمن دارند.
نکته قابل توجه اینجاست که ارتش رژیم صهیونیستی با وجود شکست این روش در عملیات زمینی در مرزهای لبنان، همچنان اصرار به تکرار آن و تحمل تلفات بیشتر دارد.
- دومین مورد روشنی که در عملیاتهای ارتش رژیم صهیونیستی در لبنان دیده میشود، این است که نیروهای ارتش اسرائیل در واقع مانند رباتی که برنامههای از پیش تعیین شده روی آنها نصب شده است عمل میکنند و هدف آنها صرفاً ایجاد ویرانی، کشتار و وحشت است و همواره بر این روش تاکید دارند.
در واقع نوع جنگ ارتش رژیم اشغالگر نشان میدهد که هدف آن صرفاً ایجاد کشتار و ویرانی است، نه مبارزه. از این رو مقاومت که به طور قاطع به این استراتژی نخ نمای ارتش دشمن پی برده، خودش را موظف میداند که محاسبات ارتش اسرائیل را در نحوه مدیریت عملیاتها به هم بریزد.
محاسبات غلط صهیونیستها در ترور رهبران و فرماندهان مقاومت
در جریان این جنگ تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی به لبنان، مشخص شد که این رژیم بر اساس یک برنامه تهاجمی سیستماتیک، با ترور همزمان رهبران و فرماندهان حزب الله و تخریب ساختمانهای مسکونی و کشتار غیرنظامیان، به دنبال رسیدن به دو هدف است: از بین بردن روحیه مقاومت و ملت آن و سردرگم کردن حزب الله و ممانعت از احیای توانمندیهای آن.
در واقع رژیم صهیونیستی تصور میکرد که با این اقدامات، ساختار سیاسی و نظامی حزب الله به هم میریزد و علاوه بر آن، بسیاری از حامیانش در داخل لبنان، این جنبش را ترک میکنند و فشار مردمی هم مزید بر علت میشود.
اما رهبری و فرماندهی مقاومت علی رغم ضربات بزرگی که دریافت کرده بود، به ویژه بعد از شهادت سید حسن نصرالله و تعداد زیادی از رهبران و فرماندهان خود، با سرعتی بینظیر توانست سرپا شود و به توطئه بزرگ دشمن صهیونیستی پی برد و فهمید که چگونه باید وظیفه خود را برای دفع تجاوزات دشمن و پیروزی بر آن انجام دهد.
با وجود اینکه شهید سید حسن نصرالله اکنون در بین ما نیست، اما آموزهها و معادلههای ایشان همواره در ذهن رهبران و فرماندهان و حامیان مقاومت باقی مانده است. ایشان بارها تاکید کرده بودند، «آنچه که در این مرحله بین ما و دشمن صهیونیستی است، روزها و شبهاست و باید با توجه به تحولات میدان قضاوت کرد». بنابراین رهبری و فرماندهی جدید حزب الله و رزمندگان این جنبش، متوجه شدند که مانند قبل باید هر کسی نقش خودش را به بهترین شکل ممکن ایفا کند تا بتوان توطئههای دشمن را خنثی کرد.
عملکردی که امروز رزمندگان حزب الله در میدان نبرد با دشمن صهیونیستی انجام میدهند، در واقع عمل به آموزهها و وعدههای شهید سید حسن نصرالله است.
هدف خطرناک آمریکا و اسرائیل از حمله به لبنان
بنابراین با اطمینان میتوان گفت که میدان حرف آخر را میزند و هر سخن دیگری که دور از هدف پیروزی بر دشمن باشد، قابل قبول نیست و نباید زود قضاوت کرد. همچنین همه باید این موضوع را درک کنند که تهاجم کنونی رژیم صهیونیستی به لبنان صرفاً در واکنش به حمایت مقاومت این کشور از غزه نیست.
واقعیت روشن، آن است که نبرد طوفان الاقصی چه اتفاق میافتاد، چه نمیافتاد، طرفهای آمریکایی و صهیونیستی طبق ارزیابیهای راهبردی سیاسی از سالها قبل به دنبال اجرای پروژه خود برای سیطره بر کل منطقه بودند.
طرز فکر غالب آمریکا و رژیم صهیونیستی این است که برای اجرای پروژه خود در منطقه و سیطره بر تمام آن، نیاز مبرم به نابودی همه جنبشهای مقاومت فعال در اینجا و سپس گسترش توافقهای عادیسازی میان کشورهای عربی با اسرائیل دارند تا این رژیم بتواند اشغالگری خود را در منطقه تثبیت کند و آن را گسترش دهد و از همه مهمتر، یک ائتلاف عربی- اسرائیلی ضد ایران به وجود بیاورد؛ زیرا ایران نوک پیکان مبارزه با پروژه استکبار آمریکایی- صهیونیستی در منطقه به شمار میرود.
مقاومت؛ سد محکم مقابل نقشه خطرناک آمریکا و اسرائیل برای کل منطقه
عملیات طوفان الاقصی در چهارچوب دفاع مشروع برای حمایت از حقوق بدیهی و قانونی فلسطینیها بود و تنها طرفی که باید محکوم شود، رژیم اشغالگر و غاصب صهیونیستی و حامیان آن هستند.
بنابراین، با توجه به این صحبتهای دقیق محمد رعد، میتوان متوجه شد که اگر همه کشورهای عربی منطقه بیدار باشند، متوجه میگردند که جنگ امروز اسرائیل و آمریکا تنها جنگ با لبنان یا غزه نیست؛ بلکه این جنگ در راستای پروژه خطرناک بزرگتری برای سیطره بر منطقه و گسترش اشغالگری اسرائیل در همه کشورهای عربی از نیل تا فرات و حتی کشورهای سازشکار قرار دارد. بنابراین مبارزه با اشغالگری صهیونیستها در منطقه، یک وظیفه همگانی برای اعراب و مسلمانان است که امروز این وظیفه را تنها محور مقاومت به عهده گرفته است.
درواقع اگر نبرد طوفان الاقصی اتفاق نمیافتاد، آمریکا و اسرائیل میتوانستند با یک توطئه غافلگیرانه ضربه بزرگی به مقاومت بزنند و حتی بسیاری از اهدافشان را عملی کنند، اما حمله پیشگیرانه مقاومت فلسطین همه کارتهای تلآویو و واشنگتن را به هم ریخت و موجب شد اسرائیل در باتلاق یک جنگ فرسایشی در چند جبهه، بدون هیچ چشم اندازی برای پیروزی و یا خروج از آن، گرفتار شود.
دیدگاه تان را بنویسید