ناگفتههای رابطه ویژه شهید نصرالله با رهبر انقلاب و حاج قاسم
رئیس هیئت مدیره شبکه المیادین به بیان ناگفتههایی از ابعاد زندگی شهید سید حسن نصرالله، از جمله دیدگاه ایشان درباره طوفان الاقصی پرداخته و تاکید کرد که رابطه میان سید مقاومت با امام خامنهای و سردار شهید سلیمانی یک رابطه ویژه بود.

به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، در آستانه مراسم تشییع پیکر پاک شهید سید حسن نصرالله و شهید سید هاشم صفیالدین، «غسان بن جدو» رئیس هیئت مدیره شبکه المیادین در سخنانی به بررسی جنبههای شخصیتی سید شهید مقاومت و پشت صحنه جلساتی که با او داشت پرداخته که خلاصه این صحبتها به شکل زیر است:
شهید نصرالله هرگز علاقه نداشت کسی از او تمجید کند
همانند دیگر کسانی که شهید سید حسن نصرالله را میشناختند، من هیچ وقت فکر نمیکردم که روزی برسد که بخواهم درباره او صحبت کنم؛ زیرا سید شهید مقاومت دوست نداشت که درباره او حرف بزنیم و از ایشان تعریف و تمجید کنیم، چه در حضور و چه غیابش.
به یاد دارم که در سال 2014 زمانی که شرایط سختی در برخی امور داشتم و سید مقاومت هم این را میدانست، با یکدیگر صحبت کردیم. من در کنار ایشان بودم و به من گفتهاند اگر شهید شدی درباره تو صحبت خواهم کرد. من پیشانی ایشان را بوسیدم و خدا را شکر کردم و فکر میکردم که قبل از شهید نصرالله، من خدا را ملاقات خواهم کرد. اما هرگز به ذهنم نرسید که روزی او شهید میشود و من درباره او حرف خواهم زد.
زمانی که ما خبر انفجار مهیب و بزرگ را در بیروت شنیدیم اولین کلمهای که من گفتم این بود: «به جز سید...» (سید حسن نصرالله نباید از میان ما برود). یک روز قبل از اعلام رسمی شهادت سید مقاومت و زمانی که خبر انفجار مهیب در بیروت منتشر شده بود، من با دو نفر از همکاران صحبت میکردیم و یکی از آنها گفت باید به گونهای رفتار کنیم که انگار سید حسن نصرالله به شهادت رسیده و خودمان را آماده کنیم. من از او سوال کردم که آیا سید هاشم صفیالدین در سلامت است و او گفت که بله حال ایشان خوب است.
من تقریباً مانند بقیه مطمئن بودم که جناب سید هاشم صفی الدین جانشین سید مقاومت خواهند بود. بعد از شنیدن خبر شهادت سید حسن نصرالله بسیار شوکه شدم و یخ زده بودم و آنقدر در شوک فرو رفتم که حتی نتوانستم یک قطره اشک بریزم. دو هفته بعد از شهادت سید حسن نصرالله، دچار یک شوک عصبی بزرگ شدم و وضعیت غیرطبیعی داشتم.
آخرین دیدار من و سید شهید مقاومت در زمانی نزدیک به آغاز عملیات طوفان الاقصی اتفاق افتاد و من نمیدانستم که این ملاقات آخرین دیدار و ملاقات یک عمر برای ماست. من از 25 ژوئن 2020 فهرستی از محورها و عناوین را برای سید ارسال کردم و گفتم که دوست دارم یک گفتگوی طولانی با ایشان داشته باشم. ما در سال 2002 با یکدیگر صحبت کرده بودیم و بخشی از این مصاحبه بعداً پخش شد. در سال 2019 من از سید خواستم که درباره امانتی که در منصب دبیرکلی حزب الله بر دوش ایشان گذاشته شده است صحبت کنم. هدف من این بود که مستقیماً با ایشان حرف بزنم، اما نمیخواستم سید را در رودروایسی قرار دهم و گفتم که ما میخواهیم از طریق شما درباره همه ایستگاههای مقاومت صحبت کنیم و او هم قبول کرد.
در ژوئن 2020 من لیستی از 200 عنوان را برای ایشان فرستادم که به چند سوال تقسیم شده بود و در مجموع حدود 1000 سوال بود. در اواسط ماه آگوست گذشته هم از شهید سید حسن نصرالله خواسته بودم که در سالگرد اول طوفان الاقصی با ایشان مصاحبهای داشته باشم. سید شهید مقاومت هم موافقت خود را برای این مصاحبه اعلام کرده بود و من سرفصلهایی که میخواستم درباره آنها سوال کنم را برای ایشان فرستادم.
روایت اولین دیدار در سال 2006 و هدیه ویژه شهید نصرالله
اولین دیدار من با شهید سید حسن نصرالله در طول جنگ جولای 2006 اتفاق افتاد و من اصلاً تصور نمیکردم که در طول این جنگ بتوانم با ایشان ملاقات کنم. در آن زمان من داخل دفتر خودم نشسته بودم و یک نفر به من گفت برو و من بلافاصله متوجه شدم که قرار است با سید گفتگو کنم.
اتفاقی که در آن زمان افتاد آسانترین دیدار من با شهید سید حسن نصرالله بود و زمانی که ایشان وارد شد من عذرخواهی کردم و گفتم که نتوانستم با یک هیئت رسمی بیایم و ایشان به من گفت که راحت باش. من هم خیالم راحت شد و آرامش خاصی بین ما حاکم بود. ما در طبقه پنجم یا ششم ساختمان بودیم و ایشان بسیار آرام بود. ما صدای جنگندههای دشمن را میشنیدیم اما سید مقاومت کاملا آرامش داشت و حتی یک لحظه از جای خود تکان نخورد.
یکی از ویژگیهای برجسته شهید سید حسن نصرالله سخاوت بالای ایشان بود و هر چیزی که کسی از او میخواست دریغ نمیکرد و حتی گاهی هدیهای را به ما میداد که از او درخواست نکرده بودیم. اما مهمترین هدیه شهید نصرالله برای من عبای شخصی ایشان است که بعد از جنگ جولای 2006 به من داد. من بعد از این جنگ به ملاقات ایشان رفتم و در پایان جلسه، ایشان عبای شخصی خود را درآورد و به من پوشاند. این مهمترین و مقدسترین هدیهای بود که من گرفتم و آن را در یک قاب بسیار خاص نگهداری میکنم.
جایگاه بالای رسانه در نزد شهید سید حسن نصرالله
قرار بود در شانزدهمین سالگرد جنگ جولای گفتگوی ویژهای با سید حسن نصرالله و آقای نبیه بری رئیس پارلمان لبنان داشته باشیم، اما شرایط اجازه این کار را نداد. سید شهید مقاومت ارزش زیادی برای رسانه قائل بود و همواره از اصحاب رسانه قدردانی میکرد.
در سال 2020 من به دیدار سید مقاومت رفتم و در مورد برخی مسائل با ایشان صحبت کردم و اجازه گرفتم که در چهلمین سالگرد تاسیس حزب الله در دو سال بعد یک مستند بزرگ درباره این جنبش تهیه کنم و سید به من گفت تو آزادی.
34 دیدار محرمانه شهید نصرالله با رفیق حریری
شهید سید حسن نصرالله بعد از ترور رفیق حریری، نخست وزیر فقید لبنان بسیار تحت تاثیر قرار گرفت. ایشان 34 بار با آقای رفیق حریری ملاقات پنهانی و غیر علنی داشته است و یک صمیمیت عمیق و جالب میان آنها وجود داشت.
رفیق حریری از شهید نصرالله خواسته بود تا برخی پیامهای سیاسی را به برخی احزاب در لبنان منتقل کند. من زمانی که بعد از ترور رفیق حریری با شهید سید حسن نصرالله دیدار کردم، ایشان بسیار تحت تاثیر بود و گفت به جز نبیه بری و ارتباط ویژهای که میان من و جنبش امل وجود دارد، رابطه من با رفیق حریری هم بسیار متمایز از سایر روابط بود.
همچنین یک چشم انداز استثنایی میان شهید سید حسن نصرالله و رفیق حریری درباره همه مسائل وجود داشت و سید به من گفت که ما درباره همه مسائل تقریباً با یکدیگر تفاهم داریم؛ حتی انتخابات پارلمانی که قرار بود در سال 2005 و 2006 انجام شود. سید گفت که ما با رفیق حریری درباره همه چیز از جمله ائتلافها توافق کردیم.
بعد از ترور رفیق حریری، شهید نصرالله خطری واقعی برای لبنان را احساس میکرد و میدانست که چه کسی رفیق حریری را ترور کرده و یا دستور ترور او را داده است. سید شهید مقاومت معتقد بود که یک اتفاق بزرگ در منطقه رخ خواهد داد و این را به خوبی احساس کرده بود؛ به ویژه در زمینه فتنه افروزی میان شیعیان و اهل تسنن، زیرا شهید نصرالله و رفیق حریری مسیر بسیار بزرگی از وحدت اسلامی میان شیعیان و سنیها را به ویژه در داخل لبنان ترسیم کرده بودند.
شهید نصرالله بعد از آن هم با خانواده رفیق حریری با محبت تمام برخورد میکرد و هرگز راضی نبود که سعد حریری از لبنان خارج شود اما در نهایت او را درک کرد و به حفظ زندگی سعد حریری اهمیت میداد.
بیشتر بخوانید
شخصیت برجسته عربی: شهید نصرالله تجلی وحدت امت اسلامی بود
زینب نصرالله: شهید نصرالله پدر کل امت اسلامی بود
شهید نصرالله و بازترسیم معادلات قدرت در منطقه
صلح و ثبات مدنی لبنان در نگاه شهید نصرالله
شهید سید حسن نصرالله همواره از تنش در داخل لبنان میترسید و اینگونه نبود که بخواهد صلح و آرامش در لبنان برقرار شود تا مقاومت نظامی راحت به امورش رسیدگی کند؛ بلکه سید مقاومت به شکل قلبی تمایل به صلح میان لبنانیها داشت و همواره تلاش میکرد که کشور به خشونت کشیده نشود.
شهید نصرالله همواره نگران بود که امور لبنان از کنترل خارج شود و دغدغه بزرگی به نام صلح مدنی داشت.
لبنانی و شیعه بودن در عین حال که نقطه ضعف شهید نصرالله بود، نقطه قوت او هم به شمار میرفت. لبنانی بودن از این جهت نقطه قوت شهید نصرالله بود که لبنان کشوری منحصر به فرد در جهان عرب و کل منطقه بوده و کثرت گرایی در این کشور امکان مانور بیشتری میدهد. اما نقطه ضعف ایشان در این زمینه هم آن بود که برخی احزاب مخالف مقاومت و غربگرا در داخل لبنان همواره وجود داشتهاند که علیه آن توطئه میکنند.
اما شیعه بودن از این جهت نقطه قوت شهید نصرالله بود که مذهب شیعه به ایشان انرژی فوق العادهای برای فداکاری میداد، اما از این جهت نقطه ضعف محسوب میشد که شیعه بودن موجب میشد تا دشمنان همواره در پی فتنه افروزی و برپایی آتش جنگ میان اهل تسنن و شیعیان باشند.
سابقه تلاشهای اسرائیل برای ترور شهید سید حسن نصرالله در بین سالهای 2008 و 2009
شهید سید حسن نصرالله در فاصله سالهای 2008 تا 2009 بارها توسط صهیونیستها مورد سوء قصد جدی گرفت و اسکادرانی از جنگندههای اسرائیلی برای ترور او بسیج شده بودند.
در آن زمان اسکادرانی از جنگندههای رژیم صهیونیستی برای ترور شهید نصرالله به لبنان آمدند اما در نهایت آمریکا تصمیم به توقف این عملیات گرفت.
محبت استثنائی میان حاج قاسم و سید مقاومت
شهید سید حسن نصرالله با حاج عماد مغنیه روابط بسیار نزدیک و صمیمی داشتند و رابطه آنها تنها به همکاری در زمینه عملیاتهای مقاومت ضد دشمن محدود نمیشد.
همچنین رابطه بسیار ویژهای میان سید شهید مقاومت با شهید سردار قاسم سلیمانی وجود داشت. بعد از شهادت سردار سلیمانی، سید نصرالله بسیار تحت تاثیر بود و میگفت ای کاش خدا روح من را میگرفت اما روح حاج قاسم را نه.
شهید حاج قاسم سلیمانی هم همین احساس را به شهید نصرالله داشت و یک بار به من گفت: من نمیتوانم در لحظهای زندگی کنم که در آن سید حسن نصرالله نباشد. از خدا میخواهم که اگر قرار باشد من یا سید مقاومت ترور شویم، من انتخاب شوم و سید همچون گنجی برای امت اسلامی بماند.
شهید سلیمانی نه تنها به شهید نصرالله عشق میورزید و به او احترام خاصی میگذاشت؛ بلکه سید را بعد از امام خامنهای یا مانند ایشان میدید.
همچنین چهارمین نفری که شهادت او بسیار سید مقاومت را تحت تاثیر قرار داد، شهادت فرزندش هادی بود.
جایگاه ویژه شهید سید حسن نصرالله نزد امام خامنهای
سید شهید مقاومت روابط ویژهای با مقامات ایرانی داشت و یکی از مسئولان برجسته ایرانی اعلام کرد که رهبری حزب الله در اواخر دهه 80 و پیش از توافق طائف در لبنان، برای دیدار با امام خامنهای به ایران سفر کرد.
در آن زمان هیئت حزب الله در دیدار با امام خامنهای مشکلی را مطرح کردم و از ایشان پرسیدند که اگر اتفاقی افتاد ما چه کار کنیم. امام خامنهای به هیئت حزب الله گفته بودند که بروید و بعد از 48 ساعت برگردید.
هیئت رهبری حزب الله دو روز بعد نزد خامنهای برگشتند و وقتی با ایشان ملاقات کردند: امام خامنهای گفت من دو چیز را به شما میگویم که ضروری و ثابت است؛ اول اینکه حزب الله یک حزب آزاد و مستقل در داخل لبنان بوده و نیازی نیست که شما در مورد امور داخلی خود به من مراجعه کنید. تصمیم در دست شماست و هر کاری که صلاح میدانید انجام دهید. اما موضوع دوم این است که اگر مشکل اساسی، چه در داخل و چه خارج لبنان پیش آمد و خواستید که آن را با من در میان بگذارید و آن را ضروری دانستید، هر آنچه که سید حسن نصرالله بگوید نظر من است.
در آن زمان سید حسن نصرالله هنوز دبیرکل حزب الله نشده بود و همه متوجه شدند که ایشان چه جایگاه بزرگی نزد امام خامنهای دارد. شهید نصرالله در سالهای اخیر به تهران سفر کرده بود، اما هیچ یک از سفرهای او به شکل رسمی اعلام نشد. گاهی این سفرها به میل خود سید مقاومت و گاهی بنا به درخواست ایرانیها بوده است تا درباره برخی مسائل از او بیشتر سوال کنند.
سید مقاومت میخواست که نتیجه طوفان الاقصی یک پیروزی ویژه برای فلسطین باشد
همواره بحثهایی در خصوص عملکرد حزب الله در جبهه پشتیبانی از مقاومت فلسطین در نوار غزه در جریان نبرد طوفان الاقصی وجود داشت و پیشنهادات متعددی به شهید نصرالله ارائه شد؛ از جمله اینکه یک سخنگوی نظامی تعیین کند.
اما پاسخ شهید نصرالله به شکل مکتوب و شخصی این بود که ما نه میخواهیم از برادران فلسطینی خود پیشی بگیریم و نه به دنبال خودنمایی هستیم؛ بلکه ما میخواهیم نتیجه طوفان الاقصی یک پیروزی ویژه و ناب برای فلسطین باشد.
همچنین شهید سید حسن نصرالله میگفت که میخواهد این پیروزی یک پیروزی کاملا فلسطینی و عربی- سنی باشد و نمیخواهد که کسی بگوید شیعیان نقش بزرگی در این پیروزی داشتند. (در واقع هدف شهید نصرالله پیروزی فلسطین در این نبرد بود و برخلاف آنچه که دشمنان تبلیغ میکنند، نمیخواست بحث قومی فرقهای راه بیندازد و بگوید که شیعیان به فلسطینیهایی که اهل تسنن هستند کمک کردند و باعث پیروزی آنها شدند).
گریه شهید نصرالله برای مردم
من چندبار گریه شهید نصرالله را برای مردم دیدم. بعد از جنگ جولای و زمانی که دشمن ویرانیهای زیادی را در کشور ما به جای گذاشته بود و مردم آواره شده بودند شهید نصرالله اشک ریخت.
همچنین یک بار دیگر که شهید نصرالله خیلی برای مردم گریه کرد، مربوط به اتفاقات 7 مه 2008 است که طی آن محور آمریکایی توطئه بزرگی برای ایجاد فتنه فرقهای به ویژه میان شیعیان و سنیها ترتیب داده بود.
در آن زمان دیداری میان شهید نصرالله با یکی از رهبران برجسته جنبش اسلامی عربی برای بررسی حوادث 7 مه 2008 انجام شد.
در آن دیدار شهید نصرالله درباره بسیاری از اسرار، جزئیات و ماجراهای پشت صحنه صحبت کرد و همه تلاش او بر این بود که از درگیری میان شیعیان و سنیها جلوگیری کند و تاکید کرد که هیچ هجمهای از جانب شیعیان علیه اهل تسنن اتفاق نیفتاده است و سپس به گریه افتاد.
اما شب انفجار پیجرها و این عملیات ترور سایبری دشمن صهیونیستی هم بسیار شب سختی بود و شهید نصرالله خیلی برای مردم گریه کرد و شاید آن شب چنان گریه کرد که هرگز در عمرش گریه نکرده بود.
ادعای زندگی شهید نصرالله در داخل تونلها دروغ محض است
آنچه که در مورد زندگی سید شهید مقاومت در زیر تونلها گفته میشود مطلقاً صحت ندارد. من دهها بار سید مقاومت را ملاقات کردم و همواره در بالای زمین ملاقات ما انجام میشد و حتی روی پشت بام. حتی طی چند سال گذشته هم هرگز شهید نصرالله را در داخل تونل ندیده بودم.
سید مقاومت در ضاحیه بیروت بود و بیش از آنکه من میدانم در داخل شهر تردد میکرد و در نبرد الجرود هم مستقیماً حضور داشت. تا آنجا که من میدانم مثلاً شهید نصرالله به بقاع و تعدادی از شهرکهای جنوب لبنان رفته بود. ایشان شهر صور را بسیار دوست داشت و خودش به آنجا میرفت و خودش هم برمیگشت.
در پایان خطاب به سید شهید مقاومت میگوییم که ای بهترین، عالیترین، مقدسترین و گرانبهاترین داراییمان، مقاومت شما میراثتان است و ما با لطف خدا از این میراث امانت داری میکنیم و به راه شما وفادار خواهیم بود.
دیدگاه تان را بنویسید