خواب بایدن برای پسا برجام
بنا بر خبر رویترز پیشنویس قطعنامه آمریکا و سه کشور اروپایی در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی علیه ایران، درمورد عدم حل و فصل موضوع ذرات اورانیوم یافت شده در سه سایت اعلام نشده، «نگرانی عمیقی ابراز می دارد».
به گزارش «انتخاب»، پیشنویس قطعنامه آمریکا و سه کشور اروپایی میگوید که این مسائل پادمانی «به دلیل همکاری ناکافی سیستماتیک ایران» حلنشده باقی ماندهاند. پیشنویس قطعنامه از ایران میخواهد که فوراً پیشنهاد آژانس برای تعامل بیشتر برای حل و فصل همه مسائل پادمانی باقیمانده را بپذیرد.
برای تحلیل بیشتر این خبر پایگاه خبری «انتخاب» با رضا نصری تحلیلگر مسائل بینالملل به گفت و گو نشسته است.
*باتوجه به گزارش فصلی آژانس و جزئیات منتشر شده آن در باب ذرات اورانیوم، چقدر امکان دارد که فضا در شورای حکام برای ایران خطرناک شود؟ به دنبال تصویب قطعنامه چه اتفاقی خواهد افتاد؟
متاسفانه، هرچقدر در ابتدای بحران فضای سیاسی در صحنه بینالمللی به نفع ایران بود، امروز جو سیاسی غالباً علیه ایران شکل گرفته و زمینه برای استفاده طرف مقابل از اهرمهای فشار جدید - از جمله سازوکارهای آژانس - مساعدتر شده است. طبیعتا در چنین بستری این گزارش منفی مستعد است که روی موضع اعضای شورای حکام تاثیر بگذارد و راه را برای ارجاع ایران به شواری امنیت سازمان ملل از جانب آژانس هموار کند، کمااینکه بر مبنای این گزارش از هماکنون پیشنویس متن قطعنامهای از جانب قدرتهای غربی ظاهراً منتشر شده است.
*اگر امریکا هنوز اعتقاد و شانسی برای احیای برجام قائل است، ممکن است مجددا ورود پیدا کرده و جلوی قطعنامه را بگیرد؟
طبق گزارش برخی خبرگزاریها، آمریکا و سه کشور اروپایی قرار است پیشنویسی به شورای حکام ارائه دهند که در آن از ایران خواسته شده است که فورا با مدیرکل آژانس برای پاسخ به ابهامات موجود همکاری کند. یعنی آمریکا قصد دارد از گزارش استفاده کند. هرچند این پیشنویس قطعنامه آنطور که اسرائیل و جریان ضد ایرانی انتظار داشتند سنگین نیست و لحن آن با لحن قطعنامه سال گذشته حتی شباهت دارد، اما تصویب آن در شورای حکام مسیر جدیدی برای اعمال فشار بیشتر و احیانا ارجاع ایران به شورای امنیت میگشاید.
باید توجه داشت که در تصویر کلیتر، برای امریکا توسل به شورای حکام دو خاصیت دارد؛ از یک طرف میتواند از قطعنامه و ظرفیتهای شورای حکام - از جمله ظرفیت ارجاع ایران به شورای امنیت - به مثابه یک «اهرم فشار» قوی بر سر میز مذاکرات استفاده کند؛ و از طرف دیگر میتواند - در صورت منصرف شدن دولت بایدن از احیای برجام - به یاری و پشتوانه یک سند بینالمللی مصوب شورای حکام خود را تبرئه و «ایران» را مقصر شکست مذاکرات جلوه دهد. به عبارت دیگر، آمریکا میتواند در صورت انصراف از توافق، از شورای حکام آژانس به مثابه داوری استفاده کند که در پایان بازی، «ایران» را طی حکمی عملاً «مقصر شکست مذاکرات» معرفی کرده است. حال باید دید هفته آینده شورای حکام در مورد این پیشنویس چه تصمیمی میگیرد و واکنش ایران به آن چه خواهد بود.
اساسا چرا در بحث مذاکرات به بنبست خوردهایم؟
هنوز زود است از «بنبست» یا «شکست» صحبت کنیم. حتی در صورت تصویب پیشنویس قطعنامه، هنوز فرصت برای توافق وجود دارد. اما این فرصتی است که دیگر نباید از دست داد. اگر پرونده ایران مجددا از طریق آژانس به شورای امنیت ارجاع شود - یا حتی اگر به دلیل شکست مذاکرات وین قطعنامههای قبلی شورای امنیت مجدداً احیا شود - این بار ایران نخواهد توانست بدون اجرای موبهموی آن قطعنامهها دوباره طرف مقابل را بر سر میز مذاکره بکشاند. به عبارت دیگر اگر مذاکرات وین شکست بخورد، تا ایران تمام دستورات شورای امنیت را در حوزه هستهای و در حوزه موشکی بند به بند اجرا نکند، قطعا مذاکرات دیگری در کار نخواهد بود. یعنی شرط لازم برای برگزاری مذاکرات پسا وین، در خوشبینانهترین حالت، اجرای تمام و کمال قطعنامههای فصل هفتمی شورای امنیت خواهد بود.
باید توجه داشت مورد برجام - یعنی به توافق رسیدن یک کشور هدف با اعضای دائمی شورای امنیت بدون اینکه حتی یک روز دستورات الزامآور آن شورا را اجرا کرده باشد - یک استثنا در تاریخ دیپلماسی جهان بود و محال است یک بار دیگر اجازه دهند این تجربه تکرار شود. یعنی محال است آمریکا اجازه دهد ایران یک بار دیگر بدون اجرای قطعنامههای قبلی شورای امنیت با اعضای دائمی آن به توافق دست یابد؛ سپس ضمن لغو قطعنامههای پیشین، در متن قطعنامه جدید پایان مذاکرات (قطعنامه ۲۲۳۱) به نفع خود دخل و تصرف کند به نحوی که ممنوعیت فعالیت موشکی را نیز از روی خود بردارد؛ برای قدرتهای جهانی، در آن قطعنامه تعهد الزامآور ایجاد کند؛ در متن آن قطعنامه الزامآور به صراحت تداوم اجرای آن را «مشروط» به تحقق حقوق خود بخواند و در پایان نیز برای خروج پروندهاش از دستور کار شورا پیشاپیش تاریخ تعیین کند! این اتفاق یک بار در تاریخ رخ داد که متاسفانه در ایران - در میان هیاهو و هجمههای تبلیغاتی و سیاسی و تحریفهای سیستماتیک علیه دکتر ظریف و تیم او - اهمیت آن به درستی درک نشد. به همین دلیل هم این خطر وجود دارد که تهدید ورود مجدد شورای امنیت به کارزار ایران - مانند زمانی که قطعنامههای آن کاغذپاره خوانده میشد - مجددا دستکم گرفته شود.
لازم است مقامات مسئول در ایران به این حقیقت نیز واقف باشند که در پی شکست احتمالی مذاکرات و باز شدن پای شورای امنیت به کارزار، شوک اقتصادی دومی - پس از شوک اول ناشی از «جراحی اقتصادی» در راه است و این شوک ضمن تاثیر منفیای که بر نرخ ارز خواهد داشت، مستعد ایجاد بحرانهای عمیق اجتماعی است. ضروری است هشدار دلسوزانه کارشناسان را جدی بگیرند و برای پیشگیری از این وضعیت با درایت و احتیاط و دوراندیشی و انعطاف عمل کنند.
*به نظر میرسد گذر زمان به ضرر ایران تمام شده، شیوه ی مذاکراتی و سوءمحاسبات چقدر در فضای شکل گرفته فعلی نقش داشته است؟
اولاً با گذر زمان - همانطور که هشدار داده شده بود - فضای داخلی آمریکا به سود جریان مخالف برجام شکل گرفت و الان نیز احیای آن برای بایدن مستعد پرداختن هزینه سیاسی سنگینتری شده است. طبیعتا، این وضعیت او را نسبت به ضرورت پرداختن این هزینه فزاینده مردد کرده است. آقای راب مالی در جلسه استماع اخیر در مجلس سنا به صراحت وعده داد که در صورت موفقیت مذاکرات، متن توافق را برای بازبینی - مطابق قانون INARA - به کنگره خواهد فرستاد. این یعنی حتی در صورت موافیت مذاکرات، بایدن حاضر نیست هزینه سیاسی حفظ یا شکست آن را تقبل کند و میخواهد سرنوشت برجام را در هر حالت گردن کنگره بیندازد. ثانیا، جریان مخالف برجام به خوبی در یک کارزار وسیع تبلیغاتی، مسئله برجام را به سپاه پاسدارن و سپاه پاسداران را به «امنیت آمریکا» گره زده و افکار عمومی را نسبت به نتیجه مذاکرات وین نگران کرده است. یعنی به نحوی موضوع احیای برجام را در افکار عمومی جا انداختهاند که گویی با احیای برجام، امنیت آمریکا توسط سپاه به هم خواهد خورد. رژیم اسرائیل نیز در تقویت این تصور در افکار عمومی آمریکا در ماههای اخیر - به ویژه با روی کار آمدن نفتالی بنت - سنگ تمام گذاشت. یعنی با گذر زمان، فشار افکار عمومی نیز به فشار مخالفان سیاسی اضافه شده است.
در واقع، اتلاف وقت از طرف بایدن در شروع مذاکرات از یک سو، و متعاقبا تعلل دولت ایران پس از انتخابات ریاستجمهوری از سوی دیگر، به جریان مخالف برجام در واشنگتن فرصت کافی داد تا از میان اعضای کنگره، حزب دموکرات، دولتهای متحد و افکار عمومی یارگیری کند و شرایط جدید برای موافقان برجام در دولت بایدن رقم بزند. در کنار اینها، موضوعات کلانتر ژئوپولیتیک مانند تشدید فشار اسرائیل برای شکست مذاکرات، تحولات مربوط به عادیسازی روابط میان اسرائیل و همسایگان عرب و همچنین تصور قرار گرفتن ایران در کمپ روسبه پس از جنگ اوکراین - محاسبات دولت آمریکا را تحت تاثیر قرار داده است.
*اساسا اگر امریکا استراتژی و رویکرد خود را در مذاکرات تغییر داده، این تغییر نشات گرفته از چه رخدادها و برداشتهایی است؟
پاسخ به این سوال را در پایان دولت قبل آقای دکتر ظریف داده بودند. ایشان گفته بودند شرایط جهان در شش ماه آینده، شرایط دیگری است. یعنی شرایطی که امروز برای احیای برجام وجود دارد شش ماه دیگر تکرار نخواهد شد! متاسفانه هیچیک از بازیگران برجام، از جمله ایران به این حقیقت توجه نکردند و امروز احیای برجام به مراتب دشوارتر شده است. اما با وجود این، همین هشدار در شرایط امروز نیز صادق است. یعنی لازم است بدانیم شرایط کشور در ماههای آینده پس از احیای احتمالی قطعنامههای شورای امنیت به مراتب دشوارتر از شرایط امروز خواهد بود. اگر امروز از فرصت استفاده نکنیم، به سختی خواهیم توانست پس از شوک سیاسی و امنیتی و اقتصادی ناشی از شکست مذاکرات و احیای قطعنامههای شورای امنیت، از منافع ملی صیانت کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید