کد خبر: 746991
تاریخ انتشار :

شما از برنابئو زنده خارج نخواهید شد

منچسترسیتی شب تلخی را در سانتیاگو برنابئو پشت سر گذاشت و به بدترین شکل ممکن برابر رئال مادرید تحقیر شد.

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

به گزارش "ورزش سه"، برخیز، برخیز در برابر خاموشی نور آبی آسمان. یا در عوض، اصلا خشمگین نشو. در پایان، نتیجه‌ بازی ۱-۳ به سود رئال مادرید ثبت شد، اما در بخش‌های طولانی از این شب دلپذیر و ملایم ماه فوریه در برنابئو، مسابقه بیشتر شبیه به ردی از بی‌رحمی ورزشی ممتد بود؛ فرصتی برای نشستن و تماشا کردن بازیکنان رئال مادرید که چگونه بال‌های پروانه‌ پیراهن بنفش را به‌ آرامی از هم جدا می‌کنند.

کیلیان امباپه جلاد اصلی این نمایش بود که به سختی به خودش زحمت دویدن داد یا حتی پیراهنش چروک شد، چه برسد به این که از اعماق استعداد خارق‌العاده‌اش چیزی بیرون بکشد و با این حال، هت‌تریک بی‌نقص، تمیز و تقریباً بدون رقابتی را به نام خودش ثبت کرد.

آیا این نمایشی درخشان از امباپه بود؟ از نظر آمار، ۶۱ دقیقه کاملا چنین به نظر می‌رسید: ۲۰ لمس توپ، هفت شوت، سه گل. این عملکرد در برابر یکی از بزرگ‌ترین رقبای اروپایی رئال در سال‌های اخیر رقم خورد. اما از نظر احساسی، این بازی تقریباً بدون اصطکاک، عجیب و به شکل نگران‌‌کننده‌ای آسان بود؛ اول چون امباپه فوق‌العاده است و چون حریفانش به طرز عجیبی بدون انگیزه برای مبارزه، با ناامیدی یا هرگونه مقاومت درونی بودند.

لحظه‌ای قبل از شروع بازی گزارشی منتشر شد که نشان می‌داد نمایش تدارک دیده شده با بنرهای بزرگ تماشاگران رئالی در آخرین لحظه لغو شده است. طبق گزارش رسانه‌های اسپانیایی، بنری طراحی شده بود که روی آن نوشته شده بود: «شما زنده از برنابئو خارج نخواهید شد.» اما در نهایت، این پیام زیاد دوستانه به نظر نرسید و در واقع نوعی تهدید به قتل تلقی شد و به همین دلیل اجازه نمایش نگرفت.

در عمل، این جمله فقط تا حدی درست بود چون منچسترسیتی اصلا زنده وارد برنابئو نشد! آنها هیچ نشانه‌ای از سرزندگی نشان ندادند تا زمانی که دیگر خیلی دیر شده بود.

در عوض، نیمه‌ اول را همچون شبحی از نسخه‌ گذشته‌ خودشان  سپری کردند. تیمی از سیتی که در میان ارواح خویش سرگردان بود. لحظه‌ای دردناک در کنار زمین رقم خورد؛ پپ گواردیولا، در نزدیکی منطقه‌ فنی تنها در آن فضای خالی در حالی که تیمش در خانه بزرگ‌ترین رقیبش شکست خورده بود، با شعارها و طعنه‌های هواداران از زمین خارج می‌شد. حالا، دست‌کم یک چیز مشخص است: عصر بزرگ‌ترین تیم سیتی رسماً به پایان رسیده است. این بازی، مراسم ختم این تیم بزرگ بود. هرچند، به شکل عجیبی بی‌روح و بی‌احساس برگزار شد.

رئال در سه دقیقه‌ اول بازی هیچ کاری انجام نداد. و سپس گل زد، گلی که با دو لمس ساده شکل گرفت. رائول آسنسیو پاس بلند و مستقیمی ارسال کرد که از بالای سر روبن دیاز عبور کرد. او که از چرخش امباپه در فضای پشت سرش وحشت کرده بود، ناگهان مانند کسی به نظر می‌رسید که در سطح ماه در حال فوتبال بازی کردن است.

ادرسون در موقعیتی عجیب و خارج از جایگاه معمولش ایستاده بود، درست همان‌ جایی که امباپه نیاز داشت تا توپ را در مسیری نرم  از بالای سر او به داخل دروازه‌ سیتی بفرستد. امباپه و وینیسیوس جونیور با پرشی هماهنگ و لبخند جشن گرفتند. رفقا، تازه سه دقیقه از بازی گذشته است! آنها دارند با پرش و لبخند جشن می‌گیرند. این نشانه‌ بدی است.

اما بزرگ‌ترین مشکل برای عبدالقادر خوسانوف بود که خارج از پست تخصصی‌اش در سمت راست خط دفاعی بازی می‌کرد با دستور سرمربی در کنار امباپه و وینیسیوس به قلب کابوسی جمعی پرتاب شده بود و برای این اتفاق آماده نبود.

هر بار که وینیسیوس در سمت راست توپ را در اختیار داشت، ورزشگاه پر از همهمه‌ای وسوسه‌انگیز می‌شد. ۲۲ دقیقه از شروع بازی گذشته بود که خوسانوف خودش را در جلوی زمین دید اما ناگهان در برابر چرخشی ساده از وینیسیوس مانند فردی گرفتار در در چرخان نامرئی گیر افتاد و وینی با یک حرکت ساده فضای بسیاری را برای پیشروی در اختیار خودش قرار داد. و شروع به دویدن کرد اما انگار روی دور کند بود و خیلی دیر شده بود.

اما بدترین لحظه‌ خوسانوف در دقیقه ۳۳ رقم خورد که رئال مادرید گل دوم را به ثمر رساند. آخرین پاس بین امباپه و وینیسیوس در آستانه محوطه جریمه ارسال شد. خوسانوف مسحور شده، گیج و سردرگم فقط نظاره‌گر بود و نتوانست تصمیم بگیرد که کدام بازیکن را مهار کند. پس ترجیح داد کنار هیچ‌‌کدام قرار نگیرد. امباپه توپ را گرفت و آن را به گوشه‌ دروازه فرستاد، درست مثل یک جلسه‌ تمرینی.

این دیگر شبیه به نمایش بود. تشویق‌های مهربانانه‌ تماشاگران زمانی که بازیکنان رئال برای زدن کرنر پیش رفتند، حالتی شبیه به اجرایی جذاب در لاس‌وگاس داشت. حتی ضربات آنها به سمت دروازه هم رنگی از تحقیر به خود گرفته بود. هیچ غرش پرشوری در پایان نیمه‌ اول به گوش نرسید، فقط موجی ملایم از کف‌زدن‌های مؤدبانه، شبیه به پایان پرده‌ اول یک نمایش در یک تئاتر شهری. بازیکنان سیتی، این را حس کردند و از آن متنفر شدند.

این شب برای امباپه به‌ عنوان یکی دیگر از شب‌های درخشش او ثبت خواهد شد. «امباپه برای چنین شب‌هایی آمده است!» این تیتر روزنامه‌های اسپانیایی قبل از بازی بود و حالا دیگر بدون هیچ تردیدی حقیقت دارد. این بازی در واقع تمرینی برای تثبیت میراث او بود، نردبانی به سوی توپ طلا.

اما او به آزمون‌های سخت‌تری از این نیاز دارد. از هم پاشیدن سیتی به این شکل تصویری عجیب است اما، این تیم همیشه یک موجودیت ورزشی غیرمعمول بوده است، ماشینی با طراحی بی‌نقص و نابودکننده در پیروزی. پس عجیب نیست که فروپاشی‌اش هم به همین میزان بی‌دردسر باشد. حرکت‌ها هنوز همان است. چینش بازیکنان سر جای خود باقی‌ است.

اما این مسابقه در واقع معادل فوتبالیِ قدم‌ زدنی آرام در میان سردخانه بود، بدون هرج‌ و مرج، بدون خون، فقط یک فقدان محض.

 

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

نیازمندی ها