فیرحی: دروازه پوپولیسم نظام انتخاباتی است/ افروغ: بین پوپولیسم صادقانه و ریاکارانه تفاوت است
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
داود فیرحی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران و پژوهشگر علوم و اندیشه سیاسی:
* پوپولیسم یکی از مفاهیم دانش اجتماعی و سیاسی است. مفهوم پوپولیسم با مدرنیته پیوند دارد، هر چند که نمونههای تاریخی پیش از تجدد هم وجود داشته و رگههای پوپولیستی در آن دیده شده است اما بیشتر پوپولیسم را به دوره مدرنیته مرتبط میدانیم و این یکی از بیماریهای دولتهای دموکراتیک و شبه دموکراتیک است. * جامعه ایران از سال 1905 میلادی به اجبار یا اختیار وارد دنیای مدرن شد، دولت مدرن صفتهایی دارد که از جمله مختصاتش مفهوم قانون است. در دوره مشروطه ما با نشریهها و رسانههایی مواجهایم که امواج پوپولیستی دارد و از طرف دیگر با دموکراسی انجمنی مواجه هستیم. * نخستین ورود ما به دموکراسی از سنخ دموکراسی انجمنی ـ سنخی بوده است، یکی از معضلات آن دوره که مرحوم نائینی به آن اشاره میکند انجمنهای غیرصحیح است که یک نوع گرایشهای پوپولیستی در آن وجود دارد. * سلیمانمیرزا در مجلس دوم در جستوجوی نهادهای حزبی در داخل مجلس است بدینگونه که میگوید ما باید کاری کنیم که مجلس دوم به صورت اکثریتی و اقلیتی باشد و مسئولیت اداره دولت به عهده اکثریت باشد. در مقابل نیز عدهای مطرح میکردند که وقتی رای دادیم اکثریت معلوم میشود و اصرار میکردند که چرا مجلس را میخواهید اکثریتی اقلیتی کنید چون مجلس باید یکپارچه باشد. * در این دور، نگاه میل به نظم دموکراتیک و گریز از دموکراسی وجود دارد. در مباحثه بین هاشمی رفسنجانی و میرحسین موسوی نیز نکتهای وجود داشت. در سال 68 که میخواستند قانون اساسی را تغییر بدهند این گفتوگو مطرح شد و هاشمی رفسنجانی طرفدار نظام ریاستی و میرحسین موسوی طرفدار نظام پارلمانی بود. میرحسین موسوی بیان میکرد که ما باید از طریق اکثریت پارلمانی نخستوزیر انتخاب کنیم و هاشمی رفسنجانی میگفت ما باید از طریق نظام پارلمانی رئیس جمهوری را انتخاب کنیم. هر دو این افراد بر نبود حزب تاکید داشتند و هر دو نیز در سخنانشان به مفهوم پوپولیسم اشاره کردهاند. * نهادینه شدن نظم سیاسی در جامعه ما و گریز از این نهادینه شدن، دوگانهای است که هنوز به پایان نرسیده و جامعه نتوانسته به نظم خوبی برسد و از پوپولیسم فرار کند. امروزه رسانهها هر روز قدرتمند میشوند و نهادهای حزبی هنوز کاملاً درگیر مکانیزم انتخابات و دولت نشدهاند. بنابراین ما در کمین پوپولیسم هستیم. پوپولیسم یعنی آنجایی که شما از حضور نخبگان و فعالان سیاسی فاصله میگیرید و به ادبیات عوامانه روی آورده و از برنامههای قاعدهمند دولتی دور میشوید. زمانی که بحث انتخابات داغ میشود غریزه انسان به پیروزی موجب میشود که از عقلانیت فاصله گرفته و به پوپولیسم روی آورد. ذهن انسان مکری دارد که سعی میکند سودمندترین چیزها را انتخاب کند. * یکی از مشکلات پوپولیسم زمانی است که جامعه گذاری به قاعدهمند شدن دارد و استفاده بهینه از بیقاعدگیهای قواعد منشأ پوپولیسم است. * دروازه پوپولیسم نظام انتخاباتی است، اگر نظام انتخاباتی اصلاح شود میتوان پوپولیسم را جمعوجور و از گسترش آن جلوگیری کرد. برداشت ما این است که سیستم انتخابات دریچهای به روی حزب و استفاده از رسانه برای این سیستم است. کسانی که توانستهاند سیستم انتخابات را اصلاح کنند، پوپولیسم و رادیکالیسم را مهار کردند و توانستند از طریق این مهار سیستم حزبی را اجرا کنند. به طور مثال اندونزی با اصلاح نظام انتخاباتی خود توانست رادیکالیسم را کنترل کرده و رشد اقتصادی پیدا کند. پرویز امینی، تحلیلگر سیاسی:
* تلقی گسترده از پوپولیسم به عنوان یک پدیده منفی از پیش فرضهای لیبرالی نشات میگیرد و در اینجا خمیرمایه این مفهوم گذاشته شده است. در لیبرالیسم فردیت انسان مهم است و حکومت امری اعتباری و شری ضروری است. در فضای لیبرالی هر چیزی که حالت جمعی و هویت جمعی دارد محل نقص و خدشه است. * در تفکر لیبرالی شما با نحلههای فایدهگرایانه مواجه هستید و چیزی جز «من» وجود ندارد و عقل ابزاری مورد توجه است. در این اندیشه جامعه مدنی سپری در برابر ورود اقتدار دولت است و دولت در این نگاه تنها یک شر ضروری است، در حالی که در اسلام حکومت امر اعتباری نیست و بسیاری از قواعد بدون تشکیل حکومت امکانپذیر نیست. * بیشتر تعریفهای مرتبط با پوپولیسم رویکرد فرمگرایانه دارد، مصدایقی که از پوپولیسم گفته میشود به دلیل تعریفهای فرمالیستی از آن است. به طور مثال شعارهای کلی که به پوپولیسم نسبت داده میشود با این رویکرد ارزیابی میشود. در تعریف فرمالیستی از پوپولیسم چالش جدی ایجاد میشود، چرا که بسیاری از پدیدهها قابل تبیین نیستند و تلقی فرمالیستی از پوپولیسم صحیح نیست. * من پوپولیسم را از منظر محتوایی نگاه میکنم. نگاه محتوایی به پوپولیسم نیز به دو بخش مردمگرایانه و نخبهگرایانه تقسیم میشود. در رویکرد نخبهگرایانه یک نوع بریدگی از نظر عاطفی میان نخبگان و مردم احساس میشود و گاهی در تعارض بین خواستههای نخبگان و توده مردم، ارجحیت با خواستههای نخبگان است، مثل دولتهای هاشمی و خاتمی که نخبهگرا هستند اما در تلقی مردمگرایانه یک داد و ستد عاطفی با توده مردم وجود دارد و در تعارض بین نخبگان و خواست توده خواست مردم اصیل است.
عماد افروغ، پژوهشگر و استاد دانشگاه:
* دیدگاههای آقای امینی و فیرحی به هم نزدیک است ولی پارادوکسهایی با هم دارد. نخست این سؤال را مطرح کنم که اگر قرار است برخورد شکلی با پوپولیسم نکنیم، برخورد محتوا یعنی چه؟ یک کلام ما گفتیم که پوپولیسم یعنی برخورد تودهوار و بی شکل با مردم، یعنی توجه نکنیم مردم با وجود اینکه وجه انسجامبخشی دارند، وجه تودهوار هم دارند اما این را بگویم که توده بیشکل انقلاب نکرد، اقشار مختلف در انقلاب اسلامی شکل گرفت و این پوپولیستی و صرفا شور و عاطفه نیست، حالا اگر ما توجه به فرایند تفکیک کردیم یعنی توجه بنیادهای اساسی مشترک نباید باشد؟ خیلیها حتی امام علی(ع) در نامه به مالک اشتر از اهمیت به طبقه سفلی دم میزنند، البته خودشان هم شبانه به این طبقات رسیدگی میکردند.
* رفتارهای علیوار پوپولیستی و تظاهر نیست و خود امام (ع) در جای دیگر میگوید که زحمت کسی را به نام کسی دیگر ننویسید، بنابراین میتوانیم هم به عدالت اجتماعی و هم عدالت فردی توجه کنیم. در یک جایی آقای امینی اشاره کرد که در جهانبینی لیبرال دولت شر ضروری است خب در گفتههای مارکس هم همینطور است چرا که او هم نگاه خوبی به دولت ندارد.
* در جای دیگر هم گفتند که اگر نگاه غیر اصیل به دولت بکنیم راه نجات پیدا کردهایم، پس قدرت را نباید اصیل بدانیم اما جای دیگر میگویند که ما حکومت را حقیقی میدانیم، چطور اینها با هم جمع میشود؟ چه کسی گفته که در اسلام قدرت حقیقت است؟ ولایت هم اعتباری است چه رسد به قدرت. حکومت یک وسیله است خود عبارات امام علی(ع) را ببینید که میگوید تشکیل حکومت فی نفسه هدف نیست!
* پوپولیسم به یک معنا بیتوجهی به تفاوتها و عقلانیت در تصمیمگیری و اداره امور است، اتفاقاً همان لیبرالیسم فردی زمینه را برای پوپولیسم فراهم میکند. پوپولیسم ترجمان جمعگرایی افراطی و اتفاقاً زاده آن است.
* بین پوپولیسم صادقانه و ریاکارانه تفاوتهایی وجود دارد، کسی واقعاً اینگونه فکر نمیکند که مردم توده بیشکل هستند اما یک جا کسی وانمود میکند که مردمگراست و این پوپولیسم دوم صادقانه نیست، ریاکارانه است که پراگماتیسم یا ماکیاولی هم به آن میگویند. هر جا دیدید که غیری در کار است و آن غیر با نگاههای انتخاباتی بیرون میآید، این پوپولیسم است. مساله مردمگرایی و توجه به مردم را پوپولیسم ندانیم، اینکه وانمود کنیم که شما مثلاً دست یک کشاورز را جلو دوربین بوسیدید، پوپولیسم است.
منبع: ایبنا
دیدگاه تان را بنویسید