آذر منصوري: هدف حداقلي اصلاحطلبان راهنیافتن تندروهاست
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
به گزارش نامه نیوز، عضو شوراي مركزي حزب اتحاد ملت است. حزب اصلاحطلبي كه مدت كوتاهي از عمر آن در پهنه سياسي كشور ميگذرد، اما به علت وجود چهرههاي شناخته شده و باسابقه اصلاحطلب مورد توجه رسانهها و افكار عمومي قرار دارد. آذر منصوري گفتوگويي با آرمان درباره فعاليت حزبي و نحوه ورود اصلاحطلبان به انتخابات مجلس دهم داشته است كه در ادامه ميخوانيد:
راهبرد حزب اتحاد ملت براي انتخابات، با توجه به اينكه اكثريت قريب به اتفاق اعضاي آن ردصلاحيت شدهاند، چيست؟
البته فقط اعضاي اتحاد ردصلاحيت نشدهاند. در اين انتخابات حتي اعضاي حزب اعتدال و توسعه هم ردصلاحيت شدهاند. اما من فقط به تغيير از بالا اعتقاد ندارم. اين درست است كه احزاب براي حضور در نهادهاي قدرت از طريق انتخابات اقدام ميكنند، اما احزاب بدون توجه به اصلاحات جامعه محور نميتوانند در سپهر عمومي كشور جايي براي خود باز كنند. اصلاحات جامعه محور و اصلاحات دولت محور در تلازم با يكديگر هستند. نكته ديگر اينكه حضور اتحاد در اين انتخابات ائتلافي است و در نهايت از ليست ائتلاف حمايت خواهد كرد. ما به دنبال سهم خواهي و منافع حزبي نبودهايم و همه توان خود را براي تصميم جمعي اصلاحطلبان به كار خواهيم گرفت. با بررسيهایي كه انجام شده خوشبختانه اميدواري براي بستن ليستها در سراسر كشور وجود دارد و با توجه به مطالبه تغيير در جامعه انشاءا... پيروز انتخابات خواهيم بود.
درهمه كشورهاي توسعه يافته دو حزب بازيگر اصلي هستند، اما در كشور ما طبق آنچه اعلام شده بيش از 300 حزب وجود دارد! که هیچکدام نیز بازيگر تعيينكننده عرصه سياست نيستند؟
احزاب در كشورهاي توسعه يافته به يكباره شكل نگرفتهاند. غالب اين احزاب از دل جنبشهاي اجتماعي شكل ميگيرند اما در كشورهاي توسعه نيافته از يك سو جنبشهاي اجتماعي شكل نميگيرند و از سوي ديگر شكلگيري احزاب در تلازم با توسعه يافتگي است. علاوه بر موارد فوق چند دليل ديگر نيز در كشور ما به عنوان عوامل بازدارنده عمل ميكنند. دليل نخست قانون احزاب است كه در آن نقش احزاب صرفا تا پاي صندوق راي تعريف شده و از سوي ديگر تلقي عمومي نسبت به حزب تلقي مثبتي نيست و بودن در يك حزب نيز اساسا امتياز براي افراد تلقي نميشود. نكته ديگر اينكه فعالان احزاب به ويژه اگر از احزاب منتقد باشند، هزينههايي متحمل ميشوند كه بسياري عطاي كار را به لقاي آن ميبخشند. اما فكر ميكنم علاوه بر موارد فوق، يكي از دلايل اين اتفاق فقدان آموزشهاي لازم براي افرادي است كه به راهاندازي يك حزب مبادرت ميكنند. به عنوان مثال بسياري از احزاب به گونهاي است كه غير از دبيركل يا رئيس حزب، حزب نتوانسته حتي يك چهره موثر در طول فعاليت خود به جامعه معرفي كند و اگر دبيركل را برداريد چيزي از حزب نميماند. فقدان آموزش براي كارهاي جمعي و تشكيلاتي و فقدان اركان موثر ديگر جامعه مدني كه بايد مقدمه حضور افراد در احزاب باشد به نظرم ميتواند از دلايل تكثر احزاب در ايران باشد. به همين دليل نميتوان بار انتخابات را در حال حاضر بر دوش احزاب گذاشت.
يكي از معضلاتي كه بعضا در احزاب ديده ميشود رقابت درون حزبي است تا برون حزبي. راهكار شما درباره رقابت بدون رفاقت درون حزبي كه بخش عمدهای از انرژيها در اين راه را ميسوزاند، چيست؟
رقابت درون حزبي در نوع خود چيز بدي نيست. شما انتخابات آمريكا را اگر اين روزها رصد كنيد، اين رقابت نه تنها بد نيست بلكه در نوع خود زمينه جلب مشاركت بيشتر مردم، توجه احزاب به داشتن برنامه و در نهايت جلب راي مردم را نيز فراهم ميكند. اما نكتهاي كه بايد به آن توجه شود اين است كه در نهايت كانديداهاي حزب دموكرات و جمهوريخواه بين خودشان اين توافق را دارند كه هر يك راي بيشتري كسب كرد كانديداي نهايي حزب خواهد بود و از آن به بعد هم مجموعه حزب براي پيروزي بر حزب رقيب تلاش ميكند. ما هم بايد ضمن پذيرش اصل تكثر، تنوع درون حزبي و رقابتهاي محتمل در نهايت با توجه به اهداف حزب و نظر جمع اين رقابتها را هم بپذيريم و هم به فرصت تبديل كنيم.
برخي ميگويند با توجه به عدم وجود كانديداي اصلاحطلب و مستقل در برخي از حوزهها به چه كسي راي بدهيم. شما چه جوابي به اين پرسش داريد؟
من در طول اين مدت همه مناطق و حوزههاي انتخابيه را بررسي كردهام. بله نيروهاي شاخص و رايآور اكثرا ردصلاحيت و عدم احراز شدند اما به نظرم حتي با توجه به نيروهاي باقي مانده و اينكه هدف حداقلي ما راهنیافتن تندروها به مجلس آينده است، اين امكان در اين انتخابات هم وجود دارد. تجربه انتخابات 92 را فراموش نكنيم. اين وظيفه نخبگان جامعه است كه در اين فرصت از همه ظرفيتهاي موجود براي افزايش مشاركت مردم بهره گرفته شود. اگر در حوزه انتخابيهاي يك نيروي اصولگراي عاقل در رقابت با يك فرد تندرو است، توصيه من حمايت از اصولگراي عاقل است. البته با در نظر گرفتن اينكه شوراهاي اصلاحطلبان هر استان و حوزه انتخابيه خود بايد تصميمگيرنده اصلي باشند.
دیدگاه تان را بنویسید