کد خبر: 317561
تاریخ انتشار :

مطهرنيا: داعش در اروپا به سبك‌ چريكي امنيتي عمل مي‌كند

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

به گزارش نامه‌نیوز، كمتر از ده روز پيش بروكسل يعني پایتخت كشوري كه سال‌هاست در آن خبري از جنگ و عمليات نظامي نبود، مورد آماج حملات تروريست‌ها قرار گرفت. بعد از عمليات تروريستي در فرانسه انفجارهاي بروكسل ثابت كرد كه تروريسم ديگر در ظرف مكاني خاصي نمي‌گنجد. اگر تروریست‌ها امروز در عراق و افغانستان دست به عمليات‌هاي نظامي براي رسيدن به اهداف خود مي‌زنند بدون ترديد فردا اروپاي امن را ناامن و امنيتي خواهند كرد. داعش امروز همچون حيوان درنده‌اي است كه به هر دليل و هر طريق مي‌خواهد به اهداف خود برسد لذا مي‌كوشد قدرت خود را در تمام دنيا به نمايش بگذارد. به نظر مي‌رسد تروريسم و مبارزه با اين پديده امروز نيازمند تصميات جهاني و غيرنمايشي است؛ تصميماتي كه به صورت ريشه‌اي به علت به وجود آمدن اين پديده بينديشد. اين پديده ابتدا بايد در تحولات جهاني و در تعريف نظام و نظم نوين جهاني بازتعريف و سپس مديریت شود. مديریت پديده تروريسم نخستين قدمي است كه كمك مي‌كند به نحوي بتوان با اين پديده مبارزه سازماندهي شده‌اي انجام داد. به بهانه حملات داعش به بروكسل و بررسي ابعاد اين عمليات تروريستي در نقاط مختلف جهان «آرمان» با دكتر مهدي مطهرنيا به گفت‌وگو پرداخته است که در ادامه مي‌خوانيد: علت گسترش حملات تروريستي به بروكسل با توجه به مركزيت اين كشور در اتحاديه اروپا و وجود لايه‌هاي امنيتي در اين كشور چيست؟ داعش يك گروه تروريستي حرفه‌اي و داراي ابزار موثر نفوذ استراتژيك در لايه‌هاي امنيتي كشورهايي است كه از نظر امنيتي بيش از اينكه به نيروي انساني متكي باشند، خود را به ابزار و فناوري‌هاي جديد متكي می‌دانند. داعش به سبك چريكي امنيتي عمل مي‌كند و با توجه به حوزه‌هاي امنيتي انساني كه در غرب به خاطر جهت‌گيري‌هاي سياست‌هاي چندفرهنگي ايجاد شده، در حدود دو قرن است در لايه‌بندي امنيتي اروپا و سطوح مختلف آن نفوذ كرده است، مي‌تواند به راحتي در غشاي امنيتي موجود مانند بروكسل نفوذ كند و زمينه‌پرور ايجاد فضاي رعب و وحشت در كشورهايي شود كه اساسا به خاطر پیشینه سياسي و اجتماعي آنها در سده‌هاي اخير كمتر متوجه خشونت سازمان‌يافته در قالب تروريسم بودند. لذا بايد اين معنا را در نظر بگيريم كه هم‌اكنون به واسطه الگوي وجود اين حفره‌هاي امنيتي در فضاي باز سياسي، اجتماعي در كشورهاي غربي، امكان بهره‌برداري از اين فضا براي عمليات‌هاي تروريستي به‌رغم ادعا‌هاي موجود در ارتباط با غشاي امنيتي بسيار بالايي كه در اين حوزه‌ها توقع مي‌رود به وجود مي‌‌آيد. از طرف ديگر دستگاه‌هاي امنيتي دچار يك پارادوكس هستند؛ از سويي در مناطق هدف خود از همين ابزار تروريستي استفاده كرده‌اند و از آنچه خود از آن حمايت كرده‌اند و به‌عنوان ابزار در مناطق عملياتي از آن بهره برده‌اند و از طرف ديگر هم‌اكنون به ضد آنها تبديل شده‌اند. فراموش نكنيم جغرافياي توليد داعش و گروه‌هاي تروريستي در افغانستان شكل گرفت؛ القاعده و گروه‌هاي منشعب از القاعده در چارچوب مبارزه با شوروي در افغانستان به وجود آمد و همين‌ها بودند كه سازمان‌هاي امنيتي منطقه مانند سازمان امنيتي پاكستان و عربستان را با خود همراه داشتند و زمينه‌هاي همياري علیه شوروي را بر اساس نظريه دوما، رانش «پشه مالاريا» به وجود آوردند و اين آشنايي تشديدكننده اين عمليات در كشورهاي اروپايي است. از طرف ديگر بايد بپذيريم هرگاه قرار است يك منطق جديد سياسي در جغرافياي هدف مشخص به وجود ‌آيد، عمليات تروريستي در اروپا صورت مي‌پذيرد، توجه‌ها به آن جلب مي‌شود و ماجرا توسط ابرقدرت جهاني در جاي ديگر حل مي‌شود. من معتقد هستم اين سروصدا‌ها در اروپا تحولات بنيادين در خاورميانه به دنبال خواهد داشت و يك بار ديگر در خاورميانه عوامل شكل‌دهنده به نظم نوين جهاني به جلو حركت خواهد كرد. ايالات متحده امروز به مساله تروريسم با نگاه مديريتي نگاه مي‌كند يا اينكه به اين مساله در آينده در نگاه خود با ديد برخورد مسلحانه خواهد نگريست؟ تا زماني كه تروريسم به عنوان ابزاري براي نظم نوين جهاني و شدت‌بخش حضور ايالات متحده آمريكا در مناطق هدف كاركرد داشته باشد مبارزه با تروريسم غيرمستقيم خواهد بود. تروريسم مانند كنه‌اي است كه ايالات متحده آمريكا آن را در ليواني انداخته و روي آن را پوشانده است لذا از ديد آمريكا ترور و تروريسم‌ها تا اين حد مي‌توانند پرواز كنند و گاهي نيز از رخنه‌هاي موجود در اين پرش‌ها مي‌توانند استفاده‌هاي جنبي انجام دهند اما در نهايت تروریست‌ها با وجود فضاي مثبت در جهت گسترش عمليات خود از منظر دستيابي به فضاي سايبري توانسته‌اند تا حدود زيادي تشكيل يك دولت سايه تروريستي بدهند اما هنوز آن‌قدر قدرت ندارد كه بتوانند در برابر يك ائتلاف حقيقي دولتمردان جهان ايستادگي كنند و اگر اين ائتلاف صورت گرفته است يك ائتلاف ابزاري در جهت ريل‌گذاري تروريست‌ها به سمت و سويي است كه از قبل طراحي شده است. ولي تروریست‌ها از فضاي موجود به صورت گسترده‌اي استفاده مي‌كنند. بله، اين استفاده به هر ترتيب صورت مي‌پذيرد و هيچ چيز مطلق نيست اما از منظر توازن قدرت امروز ايالات متحده آمريكا مي‌تواند با در كنار هم قرار دادن چند قدرت بزرگ ديگر در مبارزه با تروريسم بهتر عمل كند. اگر مي‌بينيم اين امر به صورت قابل امتدادي صورت نمي‌گيرد به اين علت است كه تروريسم به عنوان دشمن تعریف شده ايالات متحده آمريكا در دهه آخر قرن بيستم و ابتداي قرن بيست و يكم جايگاهی بس مهم پيدا كرده است، لذا بايد اين نكته را در نظر داشت تا در حوزه عقلانيت ابزاري از اين واژه بهره‌برداري نشود مبارزه مهمي با آن صورت نخواهد گرفت و لذا هيچ چيز در عالم سياست و امنيت از بين نمي‌رود، بلكه از شكلي به شكل ديگر تبديل مي‌شود و لذا بايد بگوييم ممكن است القاعده از متن به حاشيه رانده شود ولي در چهره داعش با يك تصوير ديگر خود را به نمايش مي‌گذارد. فردا هم مانند امروز خواهد بود و اينها از بين‌رفتني نيستند بلكه مي‌توان مديريت عملياتي آنها را خنثی‌سازي كرد تا آنها در حالتي غيرفعال قرار بگيرند. هر كشور بعد از پيدايش و رشد هر پديده‌اي در جهان بايد به فكر استفاده ابزاروار از آن پديده براي حفظ منافع خود باشد. ايران در تحولات خاورميانه بايد چگونه وارد عمل شود تا در آينده قدرت بيشتري در منطقه و بازي‌سازي‌هاي اين منطقه داشته باشد؟ ايران بايد به‌طور اصولي تروريسم را به عنوان يك ضايعه اسفناك تاريخي در منطق ايدئولوژيك خود قرار دهد. تروريسم به هر شكل در اصول و انديشه‌هاي ايران اسلامي ما پذيرفته شده نيست و لذا بايد قاطعانه در برخورد با تروريسم با در نظر داشتن سياست‌هاي معطوف به منافع خود در عرصه بين‌المللي و منطقه‌اي وارد عمل شويم، به اين معنا كه منافع ملي زماني مي‌تواند در نزد ايرانيان از اصول و ارزش والايي برخوردار باشد كه ايرانيت ايراني و اسلاميت اصيلي كه ايراني پذيرفته است به نمايش بگذارد و لذا منافع ملي ما در اين چارچوب قابل پذيرش است و در موقعيت كنوني ايجاب مي‌كند با هر آنچه با آرزو‌هاي نمادين و اصول و ارزش‌هاي برخاسته از آن در عرصه منطق جغرافيايي منطق خود و منطق ايراني و باورهاي خود يعني اسلام راستين مخالفت مي‌ورزد منفعت خود نداند. لذا منافع ما ايرانيان با تعريفي كه از ايران و اسلام وجود دارد به هيچ‌وجه با رفتار‌ها و كنش‌هايي كه در آن به گونه‌اي تروریسم مطرح مي‌شود مخالف است و بايد در عمل هم به نمايش گذاشته شود. تروريسم در حذف شخصيتي هم وجود دارد كه به ترور شخصيتي از آن ياد مي‌شود، لذا بايد رفتاري از خود به نمايش بگذاريم كه نشان‌دهنده آن باشد كه اين اصول و ارزش‌هاي مليت ايراني و اسلامي را ترويج دهد. بي‌پرده علت اصلي مشكلات خاورميانه كه امروز به اروپا هم كشيده شده است مشكلات ايران و عربستان است. اوباما صراحتا اعلام كرده است عربستان در تقسيمات خاورميانه بايد با ايران كنار بيايد. در اين مورد غرب و ايران بايد چگونه رفتار كنند؟ غرب به خوبي دريافته است گرهگاه نظم نوين جهاني از منظر ژنوم ژئوپلتيك و ژنوم ژئو استراتژيك در خليج فارس و فلات ايران رقم مي‌خورد. من بارها در دهه گذشته گفته‌ام نوهارتلند يعني فلات ايران كه اولويت استراتژيك نظم نوين جهاني است و نظام آينده بين‌الملل بايد به ايران به عنوان يك فلات بلند تاثيرگذار در نظم آينده جهان فكر كند؛ اوباما اين موضوع را به خوبي فهميده است و در رفتار‌هاي خود آن را به نمايش گذاشته است. اين منطق قابل پذيرش است و بايد از آن استقبال كرد. ايران مي‌تواند لنگر ثبات منطقه مهمي از جهان باشد و روي آينده امنيت بين‌الملل تاثيرگذار باشد. از اين روست كه اوباما ايران را تك محوريت نظم منطقه‌اي جديد در خاورميانه و نقطه اتصال اين منطقه به خاور دور مي‌داند. اين نكته را نبايد فراموش كنيم که آمريكا به دنبال ايجاد فضايي است كه بتواند رهبري امنيتي جهان را بر عهده بگيرد و به مديريت امنيتي در نظم‌بخشي به جغرافياهاي امنيتي جهان به ويژه در خليج فارس و فلات ايران نياز دارد و ايران نيز تنها مي‌تواند اين مهم را برعهده گيرد و آمريكا چاره‌اي جز پذيرش ايران و قدرت آن ندارد. از بین دو قدرت بزرگ منطقه - ايران و عربستان - كدام‌یک دست برتر را در معادلات آينده در منطقه خواهند داشت؟ هر كدام به اندازه خود در آينده براي حفظ قدرت خود تلاش خواهند كرد. ايران بايد بپذيرد كه يك نظام حكومتي و با عنوان بازيگر در ميان ساير بازيگران در نظام بين‌الملل است. ايران اگر بخواهد به عنوان يك بازيگر وارد عمل سياسي شود بايد قواعد بازي را بپذيرد و بايد انتقادات خود را در چارچوب بازي مقتدرانه انجام دهد. مقوله امنيت با توجه به پارامتر‌هاي موجود و بحران‌هاي پي در پي در چهار سوي جهان در آينده به چه سمت و سويي حركت خواهد كرد؟ جهان آينده جهاني سراسر از اطلاعات و اخبار خواهد بود. انسان‌ها ديگر در دهكده جهاني نخواهند زيست. انسان در جهان آينده در اتاق شيشه‌اي زيست خواهد كرد. امنيت فردي در ارتباط تنگاتنگ با امنيت بين‌المللي و جهاني قرار خواهد گرفت. از اين رو مفهوم امنيت اجبارا از گفتمان‌هاي امنيتي منفي نقل مكان به گفتمان‌هاي امنيتي مثبت را تجربه خواهد كرد. تهديد، فرصت، ضعف و قدرت مفاهيمي هستند كه باقي خواهند ماند ولي لازم است اين مفاهيم بازتعريف شوند و مصداق‌ها و نسبت‌هاي متفاوتي را تجربه كنند و لذا بايد بگوييم كه آينده جهان يك آينده امنيتي نه به معناي امنيتي كه هم‌اكنون در جهان از آن ياد مي‌شود، مورد توجه خواهد بود. جهان آينده امنيتي خواهد بود و بيشتر امنيتي خواهد شد اما با تعريفي از امنيت كه در آن تهديد بيش از آنچه به عوامل بيروني در زندگي بشر باز شود در عوامل دروني شده آن هويدا خواهد شد. هويت‌هاي ملي بازتعريف خواهند شد حتي مرزهاي دولت ـ ملت‌ها در آينده تغيير و تحول پیدا خواهند كرد و به جاي دولت ـ ملت‌ها ما دولت ـ رسانه‌ها را شاهد خواهيم بود و زمينه‌هاي جديد نوع جديدی از دولت - ملت ايجاد خواهد شد كه به تبع آن تغيير و تحول در زمينه امنيتي را ايجاب خواهد كرد. دهه آينده دهه‌اي پرشتاب به سوي اين نوع تغييرات در حوزه امنيت است. لذا بايد از منظر امنيتي زمينه‌هاي تغيير و تحولات موجود را از جهت سيگنال‌هاي موجود و پيش‌ران‌ها و روند‌هاي حاكم بر اين تغيير و تحول دريافت و براي جلوگيري از غافل‌گيري استراتژيك برنامه منظم و تعيين شده‌اي را در اين زمينه در دستور كار قرار داد.
منبع: روزنامه آرمان

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

دیگر رسانه ها