احمدينژاد؛ بال يا وبال گفتمان اصولگرايي
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
به گزارش نامهنیوز، در منطق سياسي جديد، رابطه نيروهاي سياسي و ساختار قدرت تعيينكننده مناسبات خواهند بود. دگرگونيهاي سياسي در عصر ما تابعي از پراكندگي قدرت است. قدرت در فضاي سياسي اكنون در ماكروپلیتيك (قدرت به معناي دولت و حكومت) محصور نميشود. ميكروپلیتيك (قدرت در اجتماع) در آرايش سياسي امروز ايران سهمي بسزا دارد. البته نبايد بين اين دو عرصه قدرت خطي منفك و مميزه كشاند. هر قدرت ملغمهاي از قدرت ماكرو و ميكرو است، چنانكه كه متوليان قدرت ماكرو براي تثبيت قدرت خود نميتوانند از ميكرو پليتيك چشم پوشي كنند. دراين دستگاه تحليلي است كه احمدينژاد خود را واجد آن قدرت حاضر در ميكرو پليتيك ميبيند كه براي متوليان ماكروپليتيك جهت از صحنه بيرون راندن جرگه تحول خواه اعتدالي - اصلاحي، جاذبه ايجاد كند. گرچه حضور او در ساختار سياسي ايران تهديدي جدي عليه ثبات، توسعه و تحول بود، اما امروز نبايد از فرصتهايي كه حضورش براي اصلاحطلبي ايراني به ارمغان ميآورد، چشم پوشي كرد. حرکت حاشيه عليه متن توسط احمدينژاد امكان پذير نيست. كانون گفتماني كه او ميخواست نماينده اش باشد، آنقدر استقرار يافته نيست كه بتواند دالهاي جانبي اش را
شارژ كند؛ منبع قدرت او خود از شارژ خالي است. صورتبندي گفتماني اصولگرايي به راحتي امكان مفصلبندي حول ايشان را نمييابد. اين گفتمان بهشدت از لازماني و لامكاني بودن رنج ميبرد. زمينه و زمانه آمادگي پروراندن و تجسد اصولگرايي را در احمدينژاد ندارد. اصولگرايي در عصر اعتدالي، پسا احمدينژاديسم، پسابرجام و پختگي اصلاحطلبي و... ابای فراوان دارد تا دوباره خود را در چهره او بازنمايي كند. اصلاحطلبي ايراني هم بايد او را جدي بگيرد و هم جدي نگيرد. جدي دانستن مخاطرات اين تفكر براي آينده ايران، محور حركتي سياسي و معقول خواهد بود. او كمك بزرگي براي ائتلاف خردگرايان حول منافع ملي و كوتاه آمدن از مطالباتي است كه براي امروز فانتزي مينمايند. اما آنچنان كه در آغازين سطور اشاره شد، او را از آن جهت نبايد جدي گرفت، كه با فقر گفتماني به وقت اكنون مواجه وبد زماني گفتمان اش بهشدت برملا ست. حضورش در عرصه سياسي، حجت موجه خردگرايان براي ائتلاف است، چيزي كه بهبود خواهي ايراني بهشدت به آن نياز دارد. او سرمايهاي نيست كه به كار صاحبانش بيايد، كه نشانهاي است از بحران يك گفتمان. هنر اصلاحطلبي ايراني بازنمايي مخاطرات احمدينژاديسم
براي آينده اين مرز و بوم است. مانور اصولگرايي ايراني روي احمدينژاد، تقويت مباني و اصول اصلاحطلبي است. احمدينژاد تا اطلاع ثانوي در به كنار هم نگهداشتن متوليان مصلحت عمومي و منافع ملي نقشي مثبت بازي خواهد كرد، و البته رها شدن حاميان او از اين شرايط، آنها را به دو مسير رهنمون خواهد كرد. مسير خير و صواب براي ايشان همراه و همزبان شدن با بهبود خواهي ايراني به نام نامي اصلاحطلبي است. فقر گفتماني او به بحران مفصلبندي و فراتر از آن بيقراري مفرط مباني هويتسازسياسي مدنظر او نيز سرايت كرده است. در پارادايم انقلاب اسلامي مرجعيت جايگاه ويژهاي داشته است. گفتمانهاي اصولگرايي و اصلاحطلبي به عنوان دو گفتمان قوي حاضر در ذيل اين پارادايم هماره در نزديكي به مرجعيت شيعه به خود ترديد راه نميدادند. جايگزين كردن دیگران، در تضعيف گفتمان احمدينژادیسم نقشي اساسي داشته است. گفتمان اصولگرايي به برداشت احمدينژاد گرچه روزي بر اصولگرايي ايراني سايه افكنده بود و به بيقراري حدا كثري اصولگرايي در شرايط بعدي انجاميد، اما در اصولگرايي بيقرار كنوني وضعيتي هژمونيك ندارد. مي توان نتيجه گرفت كه مجموعه شرايط سياسي كشور در فضاي سياسي
كنوني و لحاظ جميع جوانب، از ساختار سياسي تا آرايش نيروها، از ائتلافها ي سياسي تا جامعه جنبشي، مطالبهگر و بهبود خواه، از شرايط جهاني و منطقهاي تا پيامدهاي برجام، از افزايش آگاهي عمومي تا رشد فزاينده رسانههاي منتقد و افزايش قدرت بهبود خواهان، از ائتلاف گسترده اصلاحطلبان و اعتداليون تا بيقراري اصولگرايي و... نشان ميدهد كه بهبود خواهي ايراني ميتواند از حضور او در عرصه سياست، بهرهها ببرد و كماكان اصولگرايي را موقعيت بيقراري نگه دارد. اين این بدان معناست كه تا مادامي كه اصولگرايي نتواند نو شود و فاصله معناداري با احمدينژاديسم از خود نمايان كند، كماكان بايد هزينههاي همراهي با احمدينژاد و گفتمانش را بپردازد.
منبع: روزنامه آرمان
دیدگاه تان را بنویسید