داوود سلیمانی: منافع ملی را بر خواستههای حزبی ترجیح دادیم
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
به گزارش نامهنیوز، انتخابات مرحله دوم مجلس، در پیش است. اهمیت انتخابات دهم اردیبهشت در آن است که وزن نهایی جریانهای سیاسی در مجلس آینده را مشخص میکند و در معادلات، تأثیر زیادی دارد. اینکه اصلاحطلبان در سهسال گذشته با درپیشگرفتن راهبرد آرامش فعال، تلاش کردهاند بهانه را برای تندکردن فضای سیاسی بگیرند، موضوعی است که بخشی از نتایج آن در سه انتخابات ریاستجمهوری، مجلس و خبرگان رهبری مشخص شد. در اینباره یک نماینده اصلاحطلب مجلس ششم در گفتوگو با «شرق» به بیان دیدگاههای خود پرداخت. داوود سلیمانی، عضو شورای مرکزی حزب مشارکت، عضو انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها و استاد دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، در این گفتوگو، به مزیتهای گفتمان اصلاحات و دلایل اقبال جامعه به آن با وجود محدودیتهای پیشرو اشاره کرد و گفت: «آگاهی عامل اصلی است. پیروزی در سال ٩٢ ریشه در آگاهی ملت نسبت به خطرات ادامه وضع موجود داشت و بنابراین توانست آنان را برانگیزد تا اجازه ندهند برنامهها و شیوههای اجرائی آن تفکر ادامه پیدا کند. مردم در ادامه دریافتند که باید در تکمیل گام اول به اصلاح مجلس بپردازند و گام دوم را بردارند،
قاعدتا باید آنها برای برداشتن گامهای بعدی نظیر شوراها نیز از این تجربه بهره ببرند، این امر قاعدتا تندروها را منزویتر خواهد کرد». استراتژی «اصلاحات آرام و تدریجی» اصلاحطلبان بهعنوان جریان سیاسی از تولد تاکنون در بستر تحولات سیاسی، چه تغییراتی داشته است؟ اصلاحات دارای گفتمان خاصی است که با سایر گفتمانها دارای اشتراک و البته افتراقهایی است. وجه امتیاز این گفتمان، مردمسالاری دینی مبتنیبر نگاه و قرائت رحمانی و تکیه به مردم است که آن را از سایر گفتمانها بهویژه گفتمان اصولگرایی ممتاز میکند. قرائت رحمانی از اسلام، قانونگرایی، روشهای مسالمتآمیز برای حاکمیت قانون، حقوق شهروندی، اعتقاد به دموکراسی و نهادهای مدنی، آزادی احزاب و رسانهها، آزادی بیان، اقتصاد آزاد با تکیه بر تأمین اجتماعی، مفصلبندی گفتمان اصلاحات را تشکیل میدهد که استراتژی اصلاحات نیز بر آن استوار است و در جریان چالشهای گذشته همین استراتژی تعقیب میشده است. آیا استراتژی مواجهه با جریان رقیب طی سالهای اخیر دچار تغییر و تحول شده است؟ آیا تغییر شرایط سیاسی در ١٠ سال گذشته منجر به تغییر شیوه شده است؟ استراتژی اصلاحات البته در جریان این
سالها فربهتر و عقلانیتر و واقعبینانهتر شده است ولی این به معنای تحول استراتژی نیست اما تاکتیکها و روشها قاعدتا بیشتر دستخوش تغییر شدهاند. این تغییر نیز در جهت توانمندسازی ملت برای کسب حقوق طبیعی و شهروندی آنان است. تکیه به روشهای مسالمتآمیز و عقلانی و استفاده از خرد جمعی و توجه به نیازهای مردم و اتکا به صندوقهای رأی توانسته به انسجام و موفقیت اصلاحطلبان و هواداران این گرایش مدد رساند. امروز مردم بیشتر این شیوهها و برنامهها را میپسندند. بنابراین در رقابت با رقیبان اصلاحات سعی در برانگیختن اندیشه و قدرت تعقل و خرد دارد و نه صرف احساسات و از روشهای رقیب و اتهامزنی و آمریکایی یا انگلیسیخواندن و تهمتهای ناروا علیه رقیب استفاده نمیکنند. شیوه رویارویی با محدودیتهای موجود از سوی اصلاحطلبان، کنشی است یا واکنشی؟ نمیتوان کنش داشت ولی واکنش نداشت. اینها باید با هم دیده شوند، عمده این است که چه در کنش و چه در واکنش نباید از حدود اخلاق و قانون خارج شد، باید رفتار و گفتار اخلاقی سرچشمه هر رقابت سیاسی باشد. باید بدانیم که جامعه از گذر اندیشهها و رفتارهای مختلف و متفاوت و حتی گاه مختلف و مخالف با
هم رشد میکند. رقیب نیز باید توانمند باشد، این میتواند ما را نیز توانمند کند. اگر حاکمیت یک تفکر و سلیقه خوب بود کشورهایی که تکحزبی بودند به سمت فروپاشی نمیرفتند. ما به نوعی پلورالیسم در صحنههای سیاسی و فرهنگی معتقد هستیم. البته میدانید که اصلاحطلبان از فقر رسانه رنج میبرند هرچند به طور نسبی برخی رسانههای اصلاحطلب در شرایط سخت کماکان فعالیت اصلاحطلبانه دارند ولی فضاهای مجازی بهوجودآمده و فراگیرشدن برخی از آنها نظیر تلگرام تا حدودی در انتخابات گذشته توانست این خلأ را جبران کند. رویآوردن مردم به این رسانه جهت نشر اندیشه و دیدگاهها و تبلیغات و اطلاعرسانی میتواند تا حدودی واکنش به برخی محدودیتها در فضای رسانههای مکتوب باشد، هرچند عوامل مهم دیگری نیز در این کنش و واکنشها دخیلاند. بااینحساب باید به این تحلیل رسید که این شیوه بعد از انتخابات ٩٢ و پیروزی گزینه مورد حمایت اصلاحطلبان با نوآوری به مدلی تازه تغییر شکل داده است؟ ببینید اصلاحطلبان از تجارب گذشته در دو انتخابات ریاستجمهوری و مجلس شورای اسلامی بهخوبی استفاده کردند. آنها عملا نقاط ضعف خود را در جریان این دو انتخاب جبران کردند و با
یک مشارکت فعالانه، خردمحور، مسالمتآمیز و قانونی توانستند به یک پیروزی نسبی دست پیدا کنند. بنابراین انتخابات مجلس دهم و خبرگان پنجم، ادامه مدل انتخابات ٩٢ بود و ضعفهای آنان را تا حدود زیادی به قوت تبدیل کرد. آنها وحدت ملی و مشارکت با جریانهای سیاسی را حول منافع ملی بر منافع حزبی و بلکه جبههای ترجیح دادند. آنها اعتلای ملی و وحدت و انسجام بین نیروهای درون نظام را رمز پیشرفت کشور و ملت میدانند و بر همین اساس اصولگرایان معتدل نیز در این نگاه توانستند با استراتژی اصلاح و اعتدال همراه شوند. این مدل، برآمده از گفتمان اصلاحات در تراز ملی است که گفتمانی ملی را حول محور منافع ملی رقم میزند. گفتمان پیشرو ادامه این گفتمان ملی و آشتی ملی است که تمامی دلسوزان اسلام و انقلاب را به هم پیوند میزند. گفتمانی که اولا منافع ملت و اعتلای کشور را بر صدر مینشاند و ثانیا با توجه به شرایط منطقه امنیت کشور را تضمین میکند. بر آرامش و حرکت در چارچوب قوانین موجود، در سالهای اخیر تأکید شده است. مفهومسازی با محوریت مشارکت سیاسی از طریق صندوق رأی و نه برخورد قهری با هجمههای رقیب، بخشی از استراتژی نوین اصلاحات در مواجهه با
تندروهاست؟ تندروی یکی از آسیبهای جدی امروز جوامع است که ریشه در نوعی جزمگرایی دارد و نماد آن طالبانیسم و القاعده و افراطیتر آن داعشیسم در منطقه ماست. اصلاحات اساسا با خشونت و تندروی میانهای ندارد؛ تکیه بر عقلانیت و برداشت و قرائت رحمانی از اسلام و تکیه بر تکثر و رواداری در جامعه و تحمل عقاید و اندیشههای گوناگون از جمله شاخصههای جریان اصلاحطلب در کشور است و در عرصه سیاسی نهاد انتخابات، نهادی است که اصلاحطلبان همواره بر آن تأکید میکنند و برای حفظ و حراست از آن به طریق مسالمتآمیز کوشیدهاند و جریان رقیب را نیز به رقابت عادلانه در انتخابات دعوت کردهاند، هرچند اصلاحطلبان در این عرصه امکان برابر برای رقابت نداشتهاند چنانکه در انتخابات گذشته تعدادی از کاندیداهای اصلاحطلب احراز صلاحیت نشدند یا رد شدند، اما اصلاحطلبان صندوقهای رأی را رها نکردند و با حداقلها توانستند بهطور نسبی در شهرهای بزرگ به نتیجه مدنظر خود دست یابند. پیروزی اصلاحات در ترغیب مردم به حضور پای صندوق رأی توانسته به تقویت موضع اصلاحات در برابر تندروها کمک کند؟ حتما تأثیر زیادی داشته است، مردم مقایسه میکنند، میاندیشند و تصمیم
میگیرند. آنها بهدنبال زندگی عزتمندانه هستند و دولتهای گذشته و مجالس گذشته را مقایسه و بر این اساس عمل میکنند. این موضوع در انتخابات ریاستجمهوری باعث پیروزی اصلاحطلبان بر رقبای خود شد و مسلما آن فضا کمک کرد تا در انتخابات بعدی نیز ما بتوانیم مجلس معتدلتری را سامان دهیم. این امر توانست با تکیه به راهبردهای کلان و ملی اصلاحطلبان در حوزههای داخلی و خارجی، بهنوعی حرکتهای «رویزیونیستی» در بین اصولگرایان را دامن بزند و مثلث اصلاحات و اعتدال و اصولگرایان معتدل را مقابل سیاستهای دوگانه اصولگرایان سنتی - افراطی، به برتری نسبی در انتخابات گذشته برساند. اگر بپذیریم این اتفاق افتاده، مسئله اصلی این است که چقدر از این ظرفیت برای مقابله با تندروها استفاده شده است؟ ادبیات اصلاحطلبان مبتنی بر آگاهی و نشر آن است؛ آگاهی و دانستن موجب ارتقای جایگاه ملت است. پیروز کسی است که بتواند از آگاهیهای خود برای ملت استفاده کند و مردم عموما بهقول مولا علی (ع) دشمن چیزی هستند که آن را نمیشناسند یا ریشه در جهل آنان دارد، بنابراین آگاهی کلید حل مشکل است، البته نمیخواهم مسئله را به یک عامل گره بزنم؛ اما آگاهی عامل اصلی
است. پیروزی در ٩٢ ریشه در آگاهی ملت از خطرات ادامه وضع موجود داشت بنابراین توانست آنان را برانگیزد تا اجازه ندهند برنامهها و شیوههای اجرائی آن تفکر ادامه پیدا کند مردم در ادامه دریافتند باید در تکمیل گام اول به اصلاح مجلس بپردازند و گام دوم را بردارند، قاعدتا باید آنها برای برداشتن گامهای بعدی مانند شوراها نیز از این تجربه بهره ببرند، این موضوع قاعدتا تندروها را منزویتر خواهد کرد. آیا مدل تازه اصلاحات برای مواجهه با رفتارهای تند رقیب، به صورت شبکهای از طریق بازوهای رسانهای و گفتمانی پیگیری و اجرا میشود؟ من فکر میکنم، چه بخواهیم چه نخواهیم امروز رسانهها در ایران با چند سال گذشته حتی با زمان انتخابات٩٢ به شدت تفاوت دارند. گسترش رسانههای مجازی، بازار رسانههای مکتوب را تحتتأثیر قرار داده است، الان برخی نشریات در تیراژ زیر چهار هزار نسخه منتشر میشوند و عمدتا از بودجههای دولتی یا عمومی بهره میبرند و شبکههای اطلاعرسانی مانند تلگرام در فضای مجازی بیشترین نفوذ را دارند. بنابراین همانطور که جریانات گوناگون سیاسی و غیرسیاسی از این شبکهها بهره میگیرند، طبیعی است که رقبای سیاسی هم از آن استفاده
خواهند کرد. این، علاوه بر ترویج گفتمان اصلاحطلبی در رسانههای مکتوب و فضای واقعی است. البته میدانید که اصلاحطلبان برای فعالیت در فضای واقعی محدودترند، احزاب اصلاحطلب در وضعیت مطلوبی به لحاظ فعالیت قرار ندارند، هرچند به نظر من فضای پس از انتخابات ٩٢ تأثیر بسیاری در گشایش فضا، نسبت به قبل از آن داشته، اما کماکان این موضوع به اصلاح و بازنگری نیاز دارد. جریان اصلاحی میکوشد از حداقل زمینهها برای ترویج گفتمان اصلاحطلبی و عملیکردن آن بهره ببرد.
منبع: روزنامه شرق
دیدگاه تان را بنویسید