اصولگرایان اگر پیام مردم را نشنوند با مشکلات فراوانی مواجه خواهند شد

به گزارش نامه‌نیوز، اتفاقاتی که در 7 اسفند رخ داد و حادثه‌ای که بر اصولگرایان رفت، می‌تواند یک سرمشق و مدل سیاسی برای تحلیل و جمع‌بندی هر دو جناح سیاسی اصلی کشور باشد. به این معنا که آنچه در 7 اسفند شاهد بودیم و در نوع خودش اتفاقی بسیار غریب و در حد سونامی برای جناح شکست خورده بود، می‌تواند مجدد در تاریخ ایران و برای اصلاح‌طلبان نیز تکرار شود. جريان راست‌گراي ايران چنانچه تمام پیام‌ها و پیامدهای خطاب مردم ایران را نشنوند و سطحی و زودگذر و در حد یک مواجه سیاسی با آن برخورد کنند با مشكلات فراواني ‌مواجه خواهند شد. فقدان خردورزي در اصولگرايان به نظر من هوشیاری و خردورزی در سطوح مختلف اصولگرایی دیده نمی شود تا به صورت علمی و هدفمند دلایل شکست سنگین خود را تحلیل کنند. سخنانی نظیر آنچه که از زبان آقای حدادعادل شنیده می شود، بیش از آنچه که اعتماد به نفس و بازسازی روانی ، تلاش برای نوسازی سیاسی و تشکیلاتی اصولگرایی باشد، تکیه بر روش های نابخردانه و نامناسبی است که کمکی به وضعیت اصولگرایان نمی کند. البته فراموش نشود كه آنان از چنین پروپاگاندای و تبلیغاتی سود می برند، زيرا در کنار حمایت های سیاسی، امنیتی، اقتصادی و رسانه ای(از جمله صداو سیما) تحمل چنین شکستی صبر و تاب فراوانی را مي‌طلب. بي‌اعتمادي مردم به جناح‌راست نکته عجیب ديگري كه در جريان‌ راست وجود دارد و امروزه بيشتر به چشم مي‌خورد، اصولگرایانی است که به مرحله دوم رفتند و برای ورود به لیست‌های امید و لیست‌های اصلاح‌طلبان و پرهیز و پنهان‌کردن هویت سیاسی خود تلاش و اصرار مي‌كنند! اینکه بسیاری از اصولگرایان با تابلوی رسمی فکری خود در انتخابات حاضر نشدند، نشان از وضعیت نامناسب و به هم ریختگی روحی و تشکیلاتی اصولگرایان دارد.‌‌‌ علت آن هم شاید به این حقیقت باز می‌گردد که جامعه سیاسی ایران آنچه در 8 سال دولت احمدی نژاد بر ایران رفت و منابع و میراث کشور را مورد تاراج و هرج‌ومرج قرار داد از چشم اصولگرایان می بینند. شاید اصولگرایان بگویند احمدی نژاد به آنان نارو زده است اما جناح‌راست از آن جهت که رفتار سیاسی مناسبی در پیش نگرفتند و در مقابل سیاست های مخرب احمدی نژاد ایستادگی نکرده و حتی در پایان آن خرابی های 8 ساله با صداقت از مردم عذرخواهی نکردند، مردم رفتار آنان را به نوعی رندی نامتوازن سیاسی مي‌دانند و از ترس آن که مبادا دوباره فریب آنان را بخورند به آنان پشت کردند. روزهاي خراب اقليت ‌افراطي تداوم 92 را در سال 94 شاهد بودیم و اين حقيقتِ ديگر انتخابات 7‌ اسفند است. مردم در انتخابات به دو امر توجه کردند.اول: پاسخ منفی به همه گفتمان هایی که از ایران چهره ای خشن، جنگجو، غیر صلح طلب و فاقد هرگونه تلاش و تمایل برای حل بحران های منطقه ای ارائه دادند و دوم: بله گفتن به آشتی و مفاهمه و صلح و دوستی در داخل و گسترش مناسبات منطقه ای و بین المللی و تلاش و جهدجدی برای میل به برجام و از بین بردن تحریم های ظالمانه علیه ملت ایران بود که بخشی به خاطر طمع قدرت های بزرگ و بخشی نیز به خاطر فقدان سیاست کافی و عدم زیرکی سیاستمداران عصر احمدی نژاد محقق شده بود. لذا آنچه که در پیش روی مردم قرار گرفت ، تلاش و اصرار بر تداوم راهی بود که با انتخاب روحانی آغاز شده بود. اکنون مردم برخلاف تلاش های اصولگرایان که مدام در پی آن هستند تا نشان دهند اتفاقی رخ نداده، مجلسي را می‌خواهند که در آن اکثریت با اصلاح طلبان است. باید یادمان باشد که نمایندگانی که به صورت مستقل یا اصولگرای معتدل به مجلس راه پیدا می‌کنند، به جهت اینکه نمایندگان شهرستان‌ها بوده و علاقه‌مند هستند از امکانات دولتی برای بهبود وضعیت حوزه انتخابیه خود استفاده کنند، تحت تسلط و تاثیر گفتمان دولت قرار خواهند گرفت و این وضعیت را برای اصولگرایان افراطی بدتر و شدیدتر می کند. لزوم اقرار محافظه‌كاران به شكست اما آنچه در تهران رخ داد، یک اتفاق سیاسی نیست.آنچه در تهران شاهد بودیم سونامی بزرگی بود که اصولگرایی، پس از آن برای ترمیم خود نیازمند سال ها خاک برداری از آواری است که در 7 اسفند نازل شد. این محقق نخواهد شد مگر آنکه اصولگرایان با صداقت ابتدا شکست را بپذیرند و در مرحله دوم به دنبال بازسازی و بازبینی و ایجاد فضای ایدئولوژیک در چهارچوب نوین تشکیلاتی و ایجاد زبان مفاهمه با مخاطبان و دست برداشتن از لجاجت و منازعه با خواست اکثریت ملت ایران باشند.

منبع: روزنامه قانون