کد خبر: 327676
تاریخ انتشار :

جز انتظار و جز استقامت، وطن علاج دگر ندارد

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

به گزارش نامه‌نیوز، سال‌هاست كه نگارنده هر شب پس از پايان يك روز كار روزنامه و خبر و قيل و قال مسئولان و مديران دولتي، حسرت شنيدن يك استدلال و منطق قوي و حرف خالص و دليل قانع كننده را با خود به گور شب مي‌برد و آرزو مي‌كند كه ‌اي كاش همدم كودكان و مردمان بي‌رياي شهر مي‌بود تا همراه اين سخنان پر توهم و پر افاده و ناخالص از مسئولان! گاهي يك مقام مسئول صورت واقعي خود را از پشت دليل‌هايش بيرون مي‌كشد و انگي به نظام موشكي و دفاعي كشور مي‌زند، كاري و استدلالي كه پيرزنان هم روا نمي‌دارند. گاهي هم در بحث‌هاي اخلاقي و ديني، همه دليل و منطقي كه از مقامات مي‌شنويم، چيزي در حد غرغر و نق‌نق نوجواناني است كه احساس بلوغ به آنها جسارت ورود به بحث‌هاي بزرگ‌ترهايشان را مي‌دهد و پشت هر حرفي - ناپخته و ناسنجيده - سينه سپر مي‌كنند و گاهي ديگر حرف‌هايي كه باورش نيز سخت است جز‌ آنكه بپذيري نخوت، كينه، اهداف مبتذل سياسي و عداوت‌هاي شخصي، گوينده را كور معاني سخنان بي‌منطق خود كرده است. اخيراً رهبر انقلاب با اشاره به برخي ادعاها كه دنياي فردا را دنياي گفتمان‌ها دانسته بود نه موشك‌ها، فرمودند كه بدون قدرت دفاعي، هر كشور زپرتي به خود اجازه تهديد ما را مي‌دهد. اين حقيقت، نگارنده را بلافاصله به ياد مقطع غزل ضربي ملك الشعراء بهار انداخت كه مي‌سرايد «ز هر دو سر بر سرش بكوبند / كسي كه تيغ دو سر ندارد.» حيف كه مردم ايران با آنكه اين غزل را بارها و بارها از خوانندگان مشهور كشور در دستگاه ماهور شنيده‌اند و با آن دم گرفته‌اند اما چون در اين ترانه‌ بيت آخر يا مقطع غزل خوانده نمي‌شود و حافظه شعري مردم ما نيز عموماً از حفظ ترانه‌ها و شنيدن آواز است، كمتر كسي با اين بيت آشناست. بيان ملك الشعرا در اين بيت حاوي منطق و استدلالي قوي و عزتمندانه است و براي سخنان كوركورانه سبكسران، درسي زيبا و شنيدني دارد. غزل زيباي ملك الشعرا اينگونه آغاز مي‌شود كه «ز من نگارم خبر ندارد/ به حال زارم نظر ندارد / خبر ندارم من از دل خود/ دل من از من خبر ندارد/ كجا رود دل كه دلبرش نيست/ كجا پرد مرغ كه پر ندارد...» اما شاه بيت اين غزل كه هم در زمانه خود شاعر كه عصر مشروطيت بود و هم در زمانه ما كه عصر مقاومت است، يك سرمشق بي بديل و حكيمانه است، آن است كه مي‌گويد: «جز انتظار و جز استقامت / وطن علاج دگر ندارد» وطن ما ايران اكنون چه در برابر كج فهمان داخلي و چه در برابر زورگويان خارجي، جز انتظار و جز استقامت، علاج دگر ندارد. اين مفهومي است كه صد سخنران نمي‌توانند آن را پاي تريبون‌هاي مطول به اين زيبايي و تأثير‌گذاري بيان كنند. در روزهاي اخير پيچيدن عطر شهداي مدافع حرم در فضاي كشور، نوعي همدلي و همراهي در اقشار مختلف مردم به‌وجود آورده و ملت به اين هوشياري نزديك مي‌شود كه دشمن دشمن كردن ما امري توهمي نيست و حقيقتي است كه بايد براي غلبه بر آن لباس انتظار و مقاومت پوشيد، پس مناسب بود كه در ميان اين همه قيل و قال مسئولان، آن غزل حكيمانه و اين دو بيت جاودانه‌اش يادآوري شود و البته كار دليل‌آوران و توجيه‌گران داخلي را به مولاي روم بسپاريم كه مي‌فرمايد: «‌اي دليلت گَنده تر پيش لبيب / در حقيقت از دليل آن طبيب / اي دليل تو مثال آن عصا/در كفت دلّ علي عيب‌ العمي.» (‌اي كه در نظر خردمندان، دليل آوردن تو مانند دليل و راهنماي پزشكان- خون و ادرار- گنديده و متعفن است، دليل تو به آن عصايي مي‌ماند كه در دست انسان كور، خود گواهي بر كوري و بي بصيرتي اوست.)
منبع: جوان آنلاین

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

دیگر رسانه ها