آفت سیاستزدگی در کمین ایران
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
به گزارش نامهنیوز، «سیاست پدر و مادر ندارد». این جمله ضربالمثلی است که فصل مشترک بسیاری از بحثهای سیاسی را تشکیل میدهد. این که سیاست موضوعی جذاب و یا خستهکننده است، هر چند از یک سو به سلیقه هر فرد بر میگردد، ریشههایی نیز در فضای سیاسی جامعهای که هر فرد در آن زندگی میکند، دارد. در مرور تاریخ از گذشتههای دور تا کنون، چه در ایران و چه در تاریخ جهان، سیاست امری ناگسستنی از دورههای مختلف تاریخی بوده است. هر چند این روزها در برخی کشورهای توسعه یافته، با محدود کردن دولتها به عنوان نظامی صرفا مجری و خدماترسان، فضای سیاست بیشتر با رویکردهای مدنی و اجتماعی در هم آمیخته است، اما در بسیاری از کشورها، سیاست به تنهایی حتی خود بر حوزههای دیگری مثل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تاثیرگذار است. در چنین جوامعی، سیاست به تنهایی نیز قابل توجه است و حتی دیگر حوزهها در حد ابزاری برای سیاستورزی به چشم میآیند. در چنین شرایطی افراد چنین جوامعی - فارغ از این که چقدر در عمق دقت نظر سیاسی وارد شده باشند - نسبت به کشورهای توسعهیافته سیاسیتر هستند. با این حال، در شرایطی که رویکرد «سیاست برای خدمت» و حتی «سیاست برای
سیاست» تبدیل به رویکرد «همه چیز برای سیاست» میشود، افراد جامعه، از «سیاسی بودن» به «سیاستزدگی» میرسند.جامعه ایران با پشت سر گذاشتن یک انقلاب در نزدیک به چهار دهه پیش هر چند به دلیل تجربه دوران جنگ تحمیلی چند صباحی به دلیل «شرایط حساس کنونی» تا حدی از سیاسی بودن خارج شد - چنان که اتفاقهای سیاسی این دوران غالبا در سطح کلان میافتاد و آثار سیاست در کف خیابان تنها به مقولات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مشاهده میشد - اما به ویژه پس از دوران سازندگی و با روی کار آمدن دولت اصلاحات و طرح اولویت توسعه سیاسی، رنگ و بوی سیاست به جامعه برگشت. در دورانی که گفتمان و تقابل اندیشهها به سطح اجتماعی رسید، سیاست نقل محفل جامعه شد. در واقع از این دوران بود که میتوان دید جامعه نسبت به اصل سیاست - و نه سیاستی به عنوان مدیر در حوزههای دیگر - و اندیشه سیاسی حساسیت ویژه نشان میدهد، اندیشهها و خط مشی چهرههای سیاسی را دنبال میکند، روی تاکتیکهای سیاسیون حساس میشود و حتی مطالبات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را از سیاست دنبال میکند. با این حال از آغاز دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، سیاست دیگر تنها یک مدیر نبود، بلکه تمام
حوزههای دیگر را بلعید و به خدمت خود در آورد. نان، آب، بنزین، انرژی هستهای، بیکاری، فقر، اعتیاد، مسکن، .... همه و همه در خدمت سیاست قرار گرفتند. مقایسه آمارها - حتی گاه ساختگی - به عنوان نشانی از تقابل سیاسی قلمداد شد. مسائل غیرسیاسی در خدمت این موضوع قرار گرفت که برتری سیاسی یک تفکر بر تفکر دیگر نمایش داده شود؛ برتریای که نه الزاما راست و درست بود و نه اصلا متر و معیار مناسبی محسوب میشد. حاصل چنان شد که از آن زمان تاکنون، شعارهای سیاستمداران، شعارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است و دعواها، جدلها و بحثهای سیاسی، غالبا به جای نوع تفکر و اندیشه و یا نهایتا عملکرد کلان، ریز عملکردهای سیاستمداران در حوزههای دیگر را در بر میگیرد. در نتیجه چنین شرایطی است که این روزها جامعه ایران، از سیاسی بودن به نوعی سیاستزدگی رسیده است. بخش بزرگی از نسل جوان این روزها، به ویژه متولدین اواخر دهه 60 به بعد، غالبا سیاسی نبودن را حتی افتخار میدانند و خودمحوری، اصالت سود و خوشی و .... را به عنوان منش مطلوب برگزیدهاند. آنها حتی هنگامی که به سیاست ورود میکنند، عرصه تفکر سیاسی را با همین منش میسنجند. بسیاری از افراد نسل
پیش از این نیز، از فضای سیاسی دلسرد شدهاند و هرچند گاهی نگاه سیاسی خود را ها میکنند و دستمالی به سر و گوش آن میکشند، اما دیگر اثری از شور و حرارت در آنها نیست.سیاستزدگی میتواند آفت آینده جامعه ایرانی باشد. چرا که هر چند بخش بزرگی از جامعه در حال دچار شدن به آن هستند، سیاسی بودن «تقریبا همه چیز» بر جای خود باقی است. در چنین شرایطی راه سوءاستفاده از عرصه سیاست برای رسیدن به مقاصد دیگر اعم از استیلای قدرت و کنار زدن دموکراسی تا فسادهای اقتصادی بازتر میشود. آن وقت است که جامعه بی حوصله درباره سیاست، میدان را برای سیاستبازان باز میگذارد و خود نیز بازیچه آن میشود. این که چه چیز میتواند باعث جلوگیری از سیاستزدگی جامعه شود، جواب معلومی دارد؛ عرصههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و .... باید تا حد امکان سیاستزدایی شوند و دولت و دیگر نهادهای حاکمیت سیاسی، به محدوده مدیریتی خود بازگردند. این «باید» هرچند به سادگی گفتنش ممکن نیست، اما در صورت عدم تحقق، شاید فضای سرد سیاستزدگی، باعث یخبندان سختی در فضای جامعه ایرانی شود.
منبع: روزنامه ابتکار
دیدگاه تان را بنویسید