ظهور نوفرقانيسم در حلقه یاران احمدی نژاد / احمدينژاد در سال 81 چه گفته بود؟+سند
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
این روزها، بحث «انسان كامل» يكبار ديگر احمدينژاد، به ويژه جريان موسوم به «انحرافي» را برسر زبانها انداخته است. سندي كه «انتخاب» به دست آورده، نشان ميدهد احمدينژاد اين افكار را از سالها پيش در سر داشته است. او در يك مصاحبه در سال81 (پيش از شهردار شدنش) از انساني سخن ميگويد كه «به نقطه امامت رسيده» و «از جاي ديگري هدايت ميشود».
اينبار مخالفان دولت احمدينژاد نيستند كه دولتش را در زمينههاي اعتقادي زير سئوال ميبرند. اگر در آغاز دولت نهم اصلاح طلبان به مواردي از انحرافات فكري جريان احمدينژاد اشاره مي كردند، اما در ادامه جريان اصولگرا نيز متوجه شد كه خطري كه آنها بيان ميكردند واقعي است. بوي خطر را حتي آيتالله مصباح هم استشمام كرد كه گفت: «خطری که من احساس میکنم شدیدترین خطری است که تا به حال اسلام را تهدید کرده است و آن هم از سوی نفوذیهایی است که در بین خودیها در حال رشد هستند.»(24/1/90)
آن روزها اصولگرايان ناچار بودند براي اينكه تمام قد از احمدينژاد دفاع كرده بودند، گناه همه چيز را برگردن مشايي انداخته و ميان آنها تمايز قائل شوند. اما حالا ديگر نيازي نيست تا براي فرار از زيربار انتقاد جناح رقيب دست به اين توجيه بزنند. از همين روست كه صداي اعتراضات بلند شده و بدون پرده پوشي از خطر «نوفرقانيسم» (احمدينژاديها) حرف مي زنند.
هشدار ظهور نوفرقانيسيم
سخنراني دكتر رضا غلامي در مراسم ارتحال امام در دانشگاه امام صادق جرقه اصلي اين تقابل را ايجاد كرد. عنوان سخنراني اين بود: «خطر ظهور نوفرقانیسم در آستانه ورود به دهه چهارم انقلاب اسلامی». گروه فرقان كساني بود كه در ابتداي انقلاب دست به ترور بسياري از بزرگان انقلاب از جمله آيتالله مطهري و مقام معظم رهبري زدند.
او در سخنراني خود كه بعدها بسیاری از رسانه های جریان اصولگرا نيز از آن حمايت كرده و مصاحبههايي را در ادامه با وي ترتيب دادند، گفته بود كه جريان انحرافي نيز در نهايت راه گروه «ضاله فرقان» را رفته و با مدعي بودن به «اتصال بي واسطه» و «ضعف مفرط در منطق و استدلال» به سرنوشت فرقان دچار شده و دست به اسلحه ميبرد.
به اعتقاد غلامي آنها با طرح موضوع قبول داشتن ولايت فقيه تنها «عوام فريبي» مي كنند و «ذهن پاك بچههاي متدين و حتي حزب اللهي را خراب ميكنند خودشان را در شرایط کنونی، که البته شرایط سختی است،تنها ناجی ایران معرفی میکنند.» او بدون نام بردن از كسي كه مشخص است منظورش احمدي نژاد است مي پرسد: «شماها ناجی ایران هستید؟ ! »
رابطه فرقانيسم و شيخيه
اين سخنراني نكاتي دارد كه مطابق با رفتارهاي احمدينژاد است. شيخيه فرقهاي بود كه سيدكاظم رشتي آغاز كرد و بعدها سيدمحمد علي باب آن را ادامه داد و به ظهور بابيت منجر شد. اظهارات او خشم احمدينژاديها را به دنبال داشت. داوري از اولين كساني بود كه به آن اعتراض كرد. غلامي گفته بود: «اساس فکر شیخیه این بود که اولاً ظهور امام زمان ( ارواحنا فداه ) بسیار نزدیک است.» بازگشت به سابقه نزديكان احمدي نژاد و ساخت و توزيع مستند ظهور نزديك است نشان از انطباق اين نظرات دارد. او ادامه داده بود: «حتی جلوتر که رفتند، گفتند امام زمان (ع) ظهور کرده و وظیفه ما این است که بگردیم و امام (ع) را پیدا کنیم و به ایشان بپیوندیم!» نظير همين حرفها را حجتالاسلام والمسلمین دکتر احمد احمدی عضوي شوراي عالي انقلاب فرهنگي نيز از زبان احمدينژاد زده بود. اين روحاني گفته بود: «احمدینژاد میگفت بروید توی کوچهها بگردید تا امام زمان را پیدا کنید.»(روزنامه جمهوري اسلامي، 26/11/93)
به دنبال اين اظهارات داوري در يك نامه رسمي از نشریاتی كه اين سخنان را منتشر كرده بودند، در خواست مناظره كرد.
احمدينژاد دعوت به مناظره مي شود
غلامي در رسانهها و گروههاي احمدينژادي با توهين مواجه شد در مصاحبهاي به آن واكنش نشان داد و گفت: «پیش بینی می کردم به من توهین کنند. وقتی منطق و استدلال وجود نداشته باشد، فحاشی می کنند. آسان ترین کار برای خفه کردن منتقد، ترور شخصیت اوست.» هر دو طرف خواهان مناظره هستند. از سوي اعضايي از نزديكان احمدينژاد از جمله داوري او به مناظره دعوت شده است اما غلامي تنها با نفر اول طرف مقابل و در مقابل دوربينها در مدرسه فيضيه حاضر به اين مناظره است.
چرا احمدينژاد را به نوفرقانيسم متهم مي كنند؟
پاسخ اين سئوال روشن براي كساني كه رفتارهاي احمدينژاد و جريان نزديك به او را بررسي كردهاند روشن است. آنها معتقدند كه انديشههاي فرقان و شيخيه در يك نقطه مشترك بود. اينكه هر دو به اسلام منحي روحانيت معتقد بودند. رضا غلامي البته پا را فراتر گذاشته و معتقد كه اعلام قبولي ولايت فقيه از سوي آنها «رفتاري منافقانه است» او گفته بود: « نه تنها دیدگاههای آنها با ولایت فقیه سازگاری ندارد، بلکه از دهنکجی به دستورات ایشان و اعتراض به ولایت فقیه که نمادهای بارز آن در بعضی رفتارهای خاصشان کاملاً مشهود است، نیز نمیتوان باورمندی آنان به ولایت فقیه را پذیرفت و دیر نخواهد بود که رویکرد منافقانه به ولایت فقیه هم تمام میشود و ستیز با ولی فقیه عیان خواهد شد.»
كليد واژه انسان كامل
كليد واژه انسان كامل درجاي جاي انديشههاي مشايي و احمدينژاد تكرار مي شود. انسان كامل كليد واژهاي بود كه احمدينژاد مرتب آن را تكرار ميكرد و بسياري مصداق آن را مشايي معرفي كردند. در اواخر دولت قبل نيز احمدينژاد در يك حكم براي مشايي دقيقا از همين كليد واژه استفاده كرد كه منجر به جنجالي در رسانهها شد. كريمي قدوسي از نزديكان پايداري در اين باره گفته بود: «تعبیر انسان کامل که احمدی نژاد در سخنرانی هایش به آن اشاره می کند مشایی است.»(21/9/91) گشتي در سايت www.ahmadinejad.ir نيز نشان ميدهد كه مطالب فراواني با «كليد واژه انسان كامل» ميتوان يافت.
ارتباط بي واسطه با آسمان
اما احمدي نژاد اعتقاد به انسان كامل و ارتباط «بيواسطه با آسمان» را سالهاست كه با خود دارد. در بحبوحه دوران اصلاحات هيچ كس هنوز احمدينژاد را نميشناخت. او از جمله دانشجويانی بود كه اتفاقا با حمله به سفارت آمريكا مخالف بود و در واقع با آن طيف مخالفت داشت. نشريه انديشه و تاريخ سياسي ايران در سال 81 به سراغ احمدينژاد رفته و با او مصاحبهاي درباره «آناتومي جنبش دانشجويي» انجام ميدهد. نگاهي به آن مصاحبه نشان ميدهد كه حرفهاي احمدينژاد چندان تغييري در همه اين سالها نداشته است. اما نكته مهمي در آخر مصاحبه از سوي او بيان مي شود كه دقيقا مطابق با همين نظر است.
احمدينژاد گفته بود: «خداوند ميگويد من برايت، هم يك پيامبر دروني گذاشتم هم يك حجت بيروني مي گذارم . شاخصي مي گذارم نگاه كن برو. اگر شاخص بيروني نباشد چه مسئوليتي از من ميخواهد؟ مهم تشخيص اين شاخص است. يك موقع فلان حزب و گروه و ارگان و نهاد و دسته و آدم ها را هم شاخص مي گيريم، ناچاريم از شاخص داشتن. يك موقع آمد خودمان شاخصيم، يك كسي رسيده به نقطه امامت، او شاخص است؟ بله. او ديگر وصل است به آسمان و به خدا، و از جاي ديگر هدايت ميشود.» او اگرچه در ادامه اين فرد را رهبري معرفي ميكند اما به اعتقاد غلامي اين حرفها از سر «نفاق» و براي جلب بدنه حزباللهي است. با اين حال در خوشبينانه ترين حالت مي توان گفت احمدينژاد نفاق نداشت. بلكه بعدها مشايي در نگاه او همان فردي بود كه «به نقطه امامت رسيد».
رضا غلامي نيز همين نكته را اشاره كرده و مي گويد: «گفتند باید بین مردم و امام زمان (ع) رابطه برقرار باشد تا در عصر غیبت، مستقیماً تکالیف مسلمین از امام زمان (ع) دریافت گردد. بعد آمدند نام این رابطه و افراد رابط را رکن چهارم به مثابه یکی از اصول دین گذاشتند. رکن چهارم یعنی انسان کاملی که به دلیل سعت وجودیای که دارد، رابط بین امام زمان و مردم است. توجه داشته باشید که اینها روی انسان کامل و مقام او خیلی حرف میزنند. ثالثاً، تا توانستند به مرجعیت و علماء شیعه فحش و ناسزا گفتند و اینگونه القاء کردند که مرجعیت و علما، مانع ظهور امام زمان (ع) و همچنین ارتباط مستقیم و خالص شیعیان و امام زمان (ع) هستند.»
نگاهي به اظهارات حجت الاسلام شجوني كه در آن نقل قولي از احمدي نژاد را از زبان حجتالاسلام ثمري بيان كرده بود، ميتواند نشانه ديگري باشد از ماجراي «ناسزا گويي به علما».
هر چه هست، ماجراي «نوفرقانسيم» ميتواند سرآغاز تحول تازهاي در سياست ايران باشد. خاصه اگر اين موضوع را در پيوند با انتخابات آينده رياست جمهوري در ايران ارزيابي كنيم.
دیدگاه تان را بنویسید