ولایتی: به تفسیرهای نامربوط اوباما درباره برجام توجه نمیکنیم
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
وی هم اکنون رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشاور امور بینالملل رهبر انقلاب است. با وی درباره موضوعات مربوط به مذاکرات و توان دفاعی و مساله برجام به گفتوگو نشستیم.
ولایتی با بیان اینکه باید دانست که جز اقتدار دفاعی و افزایش قدرت دفاعی کشور، امکان حفظ عزت و زندگی با عزت نیست، تفسیرمطرح شده توسط اوباما و آمریکاییها درباره روح برجام را مغرضانه دانسته و اعلام میکند که ایران به این حرفهای بیمنطق و نامربوط توجه نمیکند.
او میگوید: متناسب با انگیزهها، آرمانها و مشترکاتی که ما با ملتهای دیگر داریم باید اقتدار لازم را در جهت حفظ استقلال ایران و هم چنین جلوگیری از نفوذ بیگانگان در کشور و جلوگیری از نفوذ بیگانگان در منطقه مورد توجه قرار دهیم، زیرا نفوذ بیگانگان در کشورهای همسایه، امنیت ما را به خطر میاندازد.
مشاور امور بینالملل رهبر انقلاب همچنین گفته است:اگر دیپلمات جمهوری اسلامی ایران در یک کشور بیگانه از جانب ایران قدرتمند سخن بگوید، سخنش نفوذ دارد ولی اگر ایران، قدرتی نداشته باشد کسی به حرف آن دیپلمات گوش نمیدهد.
مشروح این گفتوگو را در ذیل بخوانید:با توجه به حضورمنطقهای ایران و نقشی که در دفاع از ملتها و دولتهای مشهور درمنطقه دارد و با مدنظر قرار دادن این موضوع که در حال حاضر بنا به اعتراف دوست و دشمن، ایران یک قدرت بزرگ منطقه ای محسوب میشود، بفرمایید توانمندی دفاعی کشور وقدرت ملی چه میزان در بهوجود آوردن این قدرت منطقه ای موثر بوده است؟
قدرت دفاعی یکی از ارکان حکومت داری در هر کشور و در عرض جغرافیا قلمداد میشود. به این معنی که از مسلمات کشورداری و حکومت داری این است که کشورها و ملتها، قدرت دفاع از خودشان را داشته باشند. بنابراین جزء حقوق مشروع اولیه و غیرقابل خدشه هر ملتی این است که آنقدر توانمند باشند تا بتواند از حقوق خود دفاع کند.
ایران، کشوری با سابقه تقریبا ده هزار ساله است. ایران کشوری وسیع است که یک ممیز هفت میلیون کیلومترمربع وسعت دارد و دارای بیش از هشت هزار کیلومتر مرز است ضمن اینکه ایران با پانزده کشور همسایگی دارد و این درحالی است که در دنیا به ندرت کشوری پیدا میشود که این تعداد همسایه داشته باشد و البته همسایهداری هم فرصت است و اگر هم غفلت کنیم، تهدید محسوب میشود.
در صورتی کشور ما میتواند سرپای خود بایستد و ملت ما در حالی میتواند از حقوق خود دفاع کند که امکانات لازم را در جهت دفاع از حقوق خود داشته باشد. ملت ما، ملت ریشهداری است و کشورداری در ایران سابقه بسیار قدیمی دارد. شاید تعداد کشورهایی که در دنیا سابقه تاریخی و طولانی ما را داشته باشند و از این منظر با ما قابل مقایسه باشند، به تعداد انگشتان دست نرسند بنابراین ملت ما به صورت اولیه، ملتی ریشه دار قلمداد میشود.
منطقه نیز منطقهای است که به نوعی تحت تاثیر فرهنگ جمهوری اسلامی ایران قرار دارد، یعنی از غرب چین تا بالکان و از جنوب سیبری تا جنوب جزیرة العرب به نوعی تحت تاثیر فرهنگ ایرانی بوده و هست و برهمین اساس ما با کشورهای منطقه از جمله عراق، افغانستان، آذربایجان، آسیای مرکزی، سوریه، لبنان، ترکیه و کشورهای دیگر مشترکات زیادی داریم و با توجه به سابقهای که گفته شد و عُلقهای که موجود است، این اشتراکات دیده میشود. بنابراین طبیعی است که ما با این کشورها و ملتها روابط خوب و نزدیکی داشته باشیم.
در شرایط حاضر بعضی از این کشورها در معرض تهاجم قرار گرفتهاند و دولتهای مشروع آنها از ما درخواست کمک کردهاند. جمهوری اسلامی ایران در منطقه در جهت کمک به مردم این کشورها، مردم منطقه و دولتهای مشروع منطقه حضور فعال دارد و در این راستا حضور ما در سوریه، عراق یا در هر کجای دیگری که لازم بوده، دیده شده است.
*** نفوذ بیگانگان در کشورهای همسایه، امنیت ایران را به خطر میاندازد
متناسب با انگیزهها، آرمانها و مشترکاتی که ما با ملتهای دیگر داریم باید اقتدار لازم را در جهت حفظ استقلال ایران و هم چنین جلوگیری از نفوذ بیگانگان در کشور و جلوگیری از نفوذ بیگانگان در منطقه مورد توجه قرار دهیم، زیرا نفوذ بیگانگان در کشورهای همسایه، امنیت ما را به خطر میاندازد.
کشوری میتواند در حفظ استقلال خود موفق باشد که سنگرهای دفاعی خود را بیرون از مرزها بزند و در همین راستا ما ضمن اینکه به ملتهای دوست خود در منطقه کمک میکنیم در عین حال مراقبت میکنیم تا دشمنانی که قصد نفوذ در منطقه ما را دارند، نتوانند در این بین سرعت عمل داشته باشند چرا که میتوان گفت از اولین آثار سوء این موضوع، این است که به مرزهای ما نزدیک می شوند.
*** کشوری در حفظ استقلال خود موفق است که سنگرهای دفاعی خود را بیرون از مرزها بزند
مردمی که در خانه و کشور خود بنشینند تا دشمن به سراغشان بیاید حتما در معرض خطر بیشتری قرار میگیرند تا اینکه بهصورت پیشگیرانه کاری کنند تا دشمن نه تنها داخل کشورشان نفوذ نکند بلکه در منطقهشان هم نفوذی نداشته باشد.
در راستای موضوع قدرت و توان دفاعی کشورها معمولا یک دوگانهسازی بین این توانمندیهای دفاعی و بحثهایی مثل ارتباطات و مناسبات دیپلماتیک وجود دارد. آیا بین این دو تضادی وجود دارد و توانمندشدن کشور از نظر دفاعی به تعاملات دیپلماتیک ضربه میزند یا نه اینها میتوانند به یکدیگر کمک کنند؟
این دو مکمل هم هستند. بدون قدرت دفاعی، تحولات و فعالیتهای دیپلماتیک هیچ پشتوانهای نخواهد داشت و در حقیقت تلاشهای دیپلماتیک بدون اینکه اتکاء به یک دولت قدرتمند وجود داشته باشد، بیثمر خواهد بود. اگر دیپلمات جمهوری اسلامی ایران در یک کشور بیگانه از جانب ایران قدرتمند سخن بگوید، سخنش نفوذ دارد ولی اگر ایران، قدرتی نداشته باشد کسی به حرف آن دیپلمات گوش نمیدهد.
*** توان دفاعی و تعاملات دیپلماتیک مکمل یکدیگرند/ کسی به حرف دیپلماتی که کشورش قدرتمند نیست، گوش نمیدهد
بنابراین موارد مطرح شده مکمل هم هستند و هیچ کدام جای دیگری را نمیگیرد یعنی نمیشود یک کشور صرفا به قدرت دفاعی خود متکی باشد اما تلاش دیپلماتیک نداشته باشد. میدان دیپلماسی یک میدان و میدان دفاعی میدان دیگری است ولی مجموعه این دو، مجموعه کاملی را ایجاد میکند تا اینکه یک کشور بتواند حضور فعالی داشته باشد و در عین حال از کیان و منافع خود نیز دفاع کند.
حضرت آقا چند وقت پیش به این موضوع اشاره کردند که قدرتها و بعضی از کشورهایی که ظاهرا از نظرمادی قدرتمند هستند علی رغم اینکه خودشان دارای بزرگ ترین زرادخانههای نظامی هستند و بیشترین بودجههای نظامی را دارند ولی به ایران مدام توصیه میکنند که توانمندی دفاعی خود را محدود کند تا به زعم آنها ایران بتواند از این طریق به جامعه بینالمللی راه پیدا کند. به نظر شما چه هدف و یا سیاستی پشت این تلاشها در جهت محدودکردن توانمندی ایران وجود دارد؟
این در حقیقت یک نوع برتری جویی غیرمستقیم است. در واقع اگر آمریکاییها اعتراضی دارند به این دلیل است که میخواهند کشوری در دنیا معارض توسعهطلبی جهانی آنها نباشد. اینکه کشوری مثل ایران مستقل است و میخواهد بر استقلال خود تکیه کند، درست در جهت مخالف اهداف آمریکاییها در سلطه جهانی است. از این مهمتر این است که اگر ایران بر استقلال خود تکیه کند و برای حفظ استقلالش قدرت دفاعی خود را بالا ببرد، برای سایر کشورهای اسلامی و جهان سوم الگو میشود.
رئیس جمهور آفریقای جنوبی در سفری که به ایران داشت در گفتوگو با مقام معظم رهبری به صراحت بر این موضوع تاکید کرد که ما کشورهای جهان سوم و غیرمتحد باید با هم در مقابل زیاده خواهیهای بعضی از کشورهای غربی متحد بشویم.
*** افزایش توان دفاعی کشور، موضوعی استراتژیک است
اینکه آمریکاییها میگویند قدرت دفاعی ایران نباید این مقدار که الان هست، باشد برای این است که بتوانند در روزی که تصمیم میگیرند به هر علتی به ایران ضربه بزنند، ایران قدرت دفاع از خودش را نداشته باشد و یا اگر هم این قدرت را دارد، نتواند به دوستان خود در منطقه کمک کند در حالی که این موضوع برای جمهوری اسلامی ایران، موضوعی استراتژیک قلمداد میشود.
تقابل و معارضه آمریکایی ها با قدرت دفاعی ما در حقیقت بیان غیرمستقیم توسعه طلبی و زیاده خواهی خودشان است. آنها مرتب موشکها و سیستمهای دفاعی خود چه هستهای و غیرهستهای را پیش میبرند و در واقع از هر نوع امکانی برای افزایش اقتدار تهاجمی خود، استفاده میکنند. آنها میخواهند به کشور مستقلی چون ایران اجازه ندهند که بتواند در روز حادثه از خود دفاع کند تا بتوانند سیاستهای خود را بر ما تحمیل کنند.
اگر بخواهند سیاستهای خود را بر ما تحمیل کنند و ما ایستادگی کنیم و آنها بخواهند فشار بیاورند و خود را با یک کشور مقاوم متحد همبستهای که در امکانات دفاعی خودکفا شده، مواجه ببینند به اهدافشان نمیرسند بنابراین برای پیشگیری، مطالب فوق را مطرح میکنند.
با توجه به اینکه بسیاری از رسانههای تاثیرگذار بینالمللی در اختیار آنها است یک امر باطل و حرف ناحقی را آنقدر تکرار میکنند و زینت و زیورش میدهند تا در نهایت، حق جلوه داده شود. از اثرات تبلیغ این است که حرف باطل هرچه بیشتر تکرار شود بیشتر جا میافتد و در باور مردم مینشیند و در ادامه به جایی میرسد که ممکن است برخی از افراد ساده لوح در جهان سوم این حرفهای ناحق را باور کنند و بگویند آمریکاییها حق دارند. در حالی که باید گفت آمریکاییها چه حقی دارند؟ هیچ حقی برای هیچ کشوری نیست که در امور داخلی کشور دیگر دخالت کند.
*** هیچکس نمیتواند جلوی تقویت قدرت دفاعی ایران بایستد
مادام که جمهوری اسلامی ایران این بنا را دارد که قدرت دفاعی خود را تقویت کند هیچ کس با هیچ منطقی نمیتواند جلوی او بایستد. مگر اینکه کسی بخواهد قدرت تهاجمی خود را در جهت هجمه به کشور دیگر افزایش دهد که در آن صورت قابل سرزنش است. اما جمهوری اسلامی ایران تا به حال نشان داده که به هیچ وجه به صورت اولیه قصد تعرض به هیچ کشوری را ندارد. در طول هشت سال جنگ تحمیلی نیز ما از خود، منافعمان و تمامیت ارضی خودمان، فقط دفاع کردیم.
یکی از برهه های مهم تاریخ معاصر کشور و به ویژه تاریخ جمهوری اسلامی مذاکرات برای قطعنامه 598 است که حضرتعالی مسئولیت آن را برعهده داشتید و این مناسبات را با پوست و خونتان به طور کامل لمس کردید. در همین راستا سوالی که پیش میآید این است که آن ایستادگیها در جبهه و آن توان و قدرتی که کشورمان داشت، چقدر به پیشبرد اهداف شما در مذاکرات و همچنین تثبیت حق جمهوری اسلامی کمک کرد و اگر مثلا ما در جبههها یک کشور ضعیف جلوه میکردیم و از خود مقاومت بروز نمیدادیم، آیا میتوانستیم به دستاورد در مذاکرات دست پیدا کنیم؟
به هیچ وجه. صدام حسین چند روز قبل از حمله در یک مصاحبه مطبوعاتی یک کار نمادین انجام داد. او کپی قرارداد 75 را در دست گرفت و پاره کرد و گفت آن زمانی که این قرارداد امضا شد، ما ضعیف بودیم و ایران قوی بود و حالا ما قوی هستیم و ایران ضعیف است. او ادامه داد کل شط العرب یا اروندرود برای عراق است و ما سه روز دیگر در تهران خواهیم بود و بعد از آن حمله را شروع کردند.
*** اگر در جبههها قدرتمند نبودیم، به هیچوجه در مذاکرات به دستاوردها دست پیدا نمیکردیم
البته محاسبات آنها در آن زمان غلط بود. آنها فکرمیکردند چون انقلاب شده و سیستم حکومت قبلی به هم ریخته است و حکومت جدید انقلابی هنوز شکل نگرفته است و هم چنین از آنجا که سیستم دفاعی قبلی به هم ریخته و سیستم دفاعی جدید هنور شکل نگرفته است پس باید به ایران حمله کنند. محرکشان هم بدون تردید آمریکاییها بودند و این موضوع را بعدا خودشان اقرار کردند.
آنها حمله کردند و جنگ تحمیلی، هشت سال طول کشید و عاقبت این صدام بود که التماس میکرد صلح برقرار شود. باید گفت مقاومت مردم ما، بسیجیها، سپاهیها و ارتشیها و هر کسی که قدرت داشت چه در خود جبهه و چه پشت جبهه، اثرات بسیاری داشت. در واقع همه ملت به میدان آمدند و هشت سال مقاومت کردند و این مقاومت جانانه در دنیا مثال زدنی شد و بدون چنین مقاومتی امکان نداشت که کسی حرف ما را بشنود
پانزده روز بعد از شروع حمله صدامیها به ایران، قطعنامه 479 تصویب شد؛ در آن قطعنامه آتش بس و مذاکرات مورد توجه قرار گرفته بود در حالی که عراقیها یعنی نیروهای صدام چند ده هزار کیلومتر مربع از خاک ما را اشغال کرده بودند. این در حالی است که مدنظر قرار دادن آتش بس و مذاکره به این معنی است که هرکس هرجا هست باشد و بعد هم مذاکره کنند و قضیه اعراب و اسرائیل هم در همین راستا بوده است.
اسرائیلی ها طی سال های 1948 ،1953، 1956، 1967 و 1973 چهار جنگ را به اعراب تحمیل کردند. آنها حمله میکردند و مناطقی را اشغال میکردند. بعد هم در سازمان ملل یک قطعنامهای صادر میشد که آتش بس و مذاکره را مورد توجه قرار میداد و بعد هم دو طرف آتش بس را میپذیرفتند. از سال 1948 و تا الان یعنی ظرف مدت نزدیک هفتاد سال، همچنان بخش مهمی از سرزمینهای اسلامی و عربی تحت اشغال اسرائیل است و هنوز هم آمریکاییها کشورهای عربی را تشویق میکنند و به آنها میگویند بروید با اسرائیلیها مذاکره کنید و آنها هم منازل مناطق یهودی نشین را در سرزمین های اسلامی توسعه میدهند.
با وجود چنین تجربه ای میتوان با قاطعیت گفت که در صورت نبود مقاومت مردم ایران، کل تمامیت ارضی ایران به خطر میافتاد و حتی اینکه موضوع تجزیه هم پیش میآمد. با توجه به آنچه گفته شد، میتوان بیان کرد که مقاومت و دفاع حرف اول را میزند. مردم ایران و دولت جمهوری اسلامی ایران دفاع کردند و بالاخره دشمن را سرجای خود نشاندند تا اینکه قطعنامه 598 صادر شد.
فرق قطعنامه 598 و 479 این بود که در قطعنامه 479 آتش بس، عقب نشینی مرزهای بین المللی، آزادی اسرا و مذاکره و بقیه چیزها مدنظر بود. بعد از هشت سال و تصویب تعداد زیادی قطعنامه، زمانی که اولین قطعنامه آتش بس، عقب نشینی و مذاکره را قبول کرد ما پای میز مذاکره نشستیم و حضرت امام(ره) آتش بس را پذیرفتند و مذاکره ادامه پیدا کرد.
بدون اقتدار دفاعی و بدون پشتوانه جبهه ای که مردم فداکار ما، بسیجیان و رزمندگان ما آن را اداره میکردند، امکان نداشت که ما درمذاکرات پیش برویم و حقوق ایران را استیفا کنیم. این اتفاق افتاد و بالاخره قرارداد 75 هم چنان به اعتبار خود باقی ماند و خط القعر شط العرب یا اروندرود مرز مشترک شد و نیروهای عراقی هم به مرزهای بین المللی عقب نشینی کردند.
از آن طرف هم باید عرض کنم که مذاکرات هم تدبیر میخواهد. یعنی صرف قدرت دفاعی کافی نیست. مردم ما جان خود را بر کف دستشان گرفتند و از سرزمین، حکومت و نظام جمهوری اسلامی دفاع کردند. آن کسانی که این دستاورد مهم دفاعی را به عنوان مذاکره کننده در اختیار دارند، باید براساس تدبیر به اهداف ملی، جامه عمل بپوشانند. اگر ما در مذاکرات ضعیف عمل میکردیم در حقیقت گویی که خون شهدا را هدر میدادیم.
مقاومت در خود هم باید مورد توجه قرار بگیرد؛ بنده و همکاران من حدود دو سال در مذاکرات ایستادگی کردیم و این در حالی بود که طارق عزیز، وزیر خارجه عراق میخواست آن چیزی که در جبهه به دست نیاورده بودند را در پشت میز مذاکره به دست بیاورد. در همان ابتدا که ما شروع به مذاکره کردیم گفتند آتش بس را در صورتی قبول داریم که همزمان با آن، لایروبی اروندرود شروع شود. ما گفتیم بسیار خب، لایروبی براساس قرارداد 75 و براساس بند سی بی سی که اتاق مشترک نظارت بر لایروبی اروندرود است، شروع شود.
آنها قبول نکردند و گفتند سی بی سی نمیخواهد و لایروبی، لایروبی است. ولی ما گفتیم نه، اگر این کار انجام شود یعنی یک بند از1975 سست شده همانطور که وقتی یک از حلقههای زنجیر سست شود بقیه آن هم سست خواهد شد. ما دو سال ایستادگی بسیار سخت و صبرشکنی داشتیم تا اینکه خداوند کمک کرد و مردم هم از مذاکرات حمایت کردند. در واقع مردم همانطور که در جنگ حمایت و صبر کردند در مذاکرات هم صبور بودند. و در حالی که عزیزانشان دربند بودند و سرزمینمان در اشغال بود مردم صبر کردند و به ما فشار نیاوردند و نگفتند زود باشید و زودتر کار را انجام دهید و ما را خلاص کنید. مردم با صبوری تمام از دو سال مذاکرات سخت و نفسگیر درحالی که تعداد زیادی از عزیزانشان دربند بودند، حمایت کردند. میتوان گفت حمایت مردم در جهت پیشبرد مذاکرات سخت و نفسگیر، از خود مذاکرات مهم تر بود.
من نمیگویم که ما روسفید شدیم ولی بحمدلله و به هر حال شرمنده مردم و کسانی که جان خود را بر سر این راه داده بودند، خانواده شهدا و همه ملت ایران نشدیم.
در توافق در زمینه هستهای و برجام بحثی از توان دفاعی ایران و ضرورت محدودکردن آن به میان نیامده است، منتهی از چندی قبل به این طرف آقای اوباما و بعضی دیگر از دولتمردان آمریکایی با عناوینی مثل روح برجام به بخشی از توان دفاعی و بهطور مشخص به بحث توانمندی موشکی ما طعنه زدهاند و گفته میشود این هم جزئی از روح برجام است. آیا در روح برجام از نظر جمهوری اسلامی اساسا چنین چیزی وجود دارد و چرا چنین تعابیری از ناحیه آمریکاییها مطرح میشود؟
مطرح کردن این حرفها ناشی از تفسیرمغرضانه و زیادهخواهیهای آمریکاییها است. آیا روح برجام حاکی از این است که ما هستی خودمان را از دست بدهیم؟ بدون قدرت دفاعی، هستی ملی ما از بین میرود. مگر میشود بدون قدرت دفاعی کشوری به این وسعت و عظمت و با این همه مرز طولانی را حفاظت کرد؟
مگر اینجا خدای ناکرده یک کشور دست نشانده مثل بعضی کشورهای در منطقه است؟ همانها که در خواست میکنند آمریکاییها از آنها دفاع کنند. رمز بقای چند هزار ساله ملت ما این است که هیچ گاه از دیگری نخواسته بهجای او، مدافع باشد. این ملت همیشه روی پای خود ایستاده و رمز بقایش هم همین بوده است. آنها که میگویند نباید سیستم دفاعی ما پیشرفته باشد، برای این است که ما در امور دفاعیمان محتاج بیگانه باشیم، در حالی که اگر اینطور شد روز مرگ عزت ما فرا میرسد.
*** جز با افزایش قدرت دفاعی کشور، امکان زندگی با عزت نیست
ملت ما همواره در طول تاریخ خود ولو در زمانهای سختی مثل حمله مغول و یا اشغال کشور در جنگهای اول و دوم جهانی عزت خود را حفظ کرده است. در زمان جنگ اول که کشور ما اشغال شده بود، دولتِ در تبعید، در قصر شیرین توسط نظام السلطنه مافی تشکیل شد و زیر بار اشغالگران نرفتند. در جنگ اول ایران بود و عثمانی تجزیه و اشغال شد و دیگر آن عثمانی قبلی بهجا نماند ولی ایران همچنان برجای ماند و علت این بود که ملت ما همواره از عزت خود دفاع کرده است.
*** ایران به تفسیرهای نامربوط اوباما و آمریکاییها درباره روح برجام توجه نمیکند
باید دانست که جز اقتدار دفاعی و افزایش قدرت دفاعی کشور، امکان حفظ عزت و زندگی با عزت نیست. بنابراین تفسیرمطرح شده بدون تردید مغرضانه و حاکی از زیادهطلبی و زیادهخواهی آمریکاییها است و نظام جمهوری اسلامی هم به این حرفهای بیمنطق و نامربوط توجه نمیکند. مصلحت کشور این است که بدون اینکه قصد دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر را داشته باشیم، تقویت قدرت دفاعی خود را مورد توجه قرار دهیم.
دیدگاه تان را بنویسید