کد خبر: 343823
تاریخ انتشار :

افشای زوایای تاریک جنگ 33 روزه لبنان

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

به گزارش نامه‌نیوز، اعتراف تکان‌دهنده «الیوت آبرامز» مشاور امنیت ملی آمریکا در دوره بوش کوچک در خصوص نومیدی واشنگتن از شکست سنگین اسرائیل در جنگ 33 روزه و اینکه اساساً جنگ مزبور بخشی از طرح آمریکا برای سیطره بر لبنان و منطقه و مهمتر از آن تضعیف ایران بود، به اندازه کافی و متناسب با اهمیتش مورد توجه قرار نگرفته است. اگرچه شکست اسرائیل در جنگ 33 روزه کاملاً محرز و مسلم بود و حتی مقامات رسمی اسرائیل هم بدان معترف بودند و در عین حال، خمیرمایه اصلی گزارش کمیته تحقیق دولتی «وینوگراد» را همین موضوع اساسی تشکیل می‌دهد ولی تاکنون هیچ مقام آمریکائی در هیچ سطحی، به طور آشکار این مسئله را رسانه‌ای نکرده بود، به ویژه آنکه «آبرامز» در زمان وقوع جنگ 33 روزه از تصمیم‌گیرندگان اصلی در صحنه سیاسی - امنیتی آمریکا بوده و از دقیق‌ترین اطلاعات طبقه‌بندی شده در این مقوله آگاه می‌شده است. از این دیدگاه اعتراف وی به شکست اسرائیل به منزله قبول شکست و ناکامی آمریکا به عنوان متحد اصلی و حامی کلیدی اشغالگران صهیونیست در این جنگ نابرابر تلقی می‌شود. «ایهود اولمرت» نخست‌وزیر وقت رژیم صهیونیستی در خلال جنگ 33 روزه مشخصاً به حمایت رژیم‌های مفلوک عربی از ادامه جنگ بارها اعتراف کرده بود لکن در خصوص اصل ماجرا و اینکه اصولاً جنگ 33 روزه یک طرح آمریکائی با اهداف معین بوده و از دیدگاه واشنگتن، یک «اقدام عملیاتی چندمنظوره» محسوب می‌شده، کاملاً ساکت بود. این نکته حتی در مفاد گزارش وینوگراد که رسانه‌ای شده، نیز مسکوت مانده ولی کاملاً بعید به نظر می‌رسد تنظیم‌کنندگان گزارش کمیته تحقیق دولتی وینوگراد، از چنین موضوع مهمی غافل مانده باشند. این بدین معنی است که قطعاً گزارش کمیته وینوگراد هم دقیقاً همانند گزارش کمیته تحقیق درباره انفجارهای تروریستی 11 سپتامبر آمریکا، دستخوش تصمیمات و ملاحظات مرتبط با «طبقه‌بندی اطلاعات» شده و بخش‌هائی از آن به دلایل سیاسی - امنیتی، از گزارش حذف و یا با درجات بالاتری از محرمانه‌ بودن، به «کلی سری» و یا «غیرقابل انتشار برای عموم» تلقی شده است. مشاور امنیتی ملی بوش کوچک اعتراف می‌کند که اصل طرح جنگی آمریکا که به جنگ 33 روزه منجر شد، یک طرح وسیع و چند منظوره بوده که از پیش تنظیم شده و با اجرای ضعیف ارتش و دولت اسرائیل، نه تنها عملاً به هیچ یک از اهداف کلیدی خود نرسید، بلکه دستاوردهای چندین دهه برنامه‌ریزی سیاسی - تبلیغاتی رژیم صهیونیستی و متحدانش را به کلی برباد داد. «آبرامز» 6 هدف معین را برای جنگ 33 روزه فاش می‌کند که عبارتند از: 1- تلاش برای حذف کامل حزب‌الله از معادلات داخلی لبنان یا حداقل تضعیف مطلق آن تا سرحد ممکن 2- تبدیل آمریکا و اسرائیل به طرفهای اصلی تاثیرگذار در معادلات داخلی لبنان، به ویژه در محیط پیرامونی 3- تقویت و تثبیت جایگاه و پایگاه نیروهای وابسته به اردوگاه آمریکا و اسرائیل که مشخصاً جریان «المستقبل» و دولت وقت لبنان یعنی «فواد سینیوره» بوده است. 4- تقویت و بزرگنمائی نقش اسرائیل در تامین اهداف و برنامه‌های منطقه‌ای آمریکا 5- تغییر معادلات منطقه‌ای و مشخصاً تضعیف نقش و جایگاه ایران و تقویت اسرائیل و متحدان منطقه‌ایش در معادلات پیرامونی 6- زمینه‌سازی برای بازکردن مجدد پای آمریکا و سایر ارتشهای ناتو در مرزهای سوریه و لبنان اگرچه «آبرامز» با در نظر گرفتن ملاحظات سیاسی - امنیتی در موارد فوق با صراحت و تمرکز کمتری این حقایق را بازگو کرده ولی سرنخ‌های بسیاری را عمداً یا سهواً به دست داده که نشانگر اهمیت استراتژیک شکست اسرائیل و ناکامی حامیان و متحدانش در جنگ 33 روزه است. این اعتراف و افشاگری می‌تواند بسیاری از زوایای تاریک و نامحسوس جنگ 33 روزه را روشن و نکاتی را برملا کند که هنوز هم در پرتو طرحهای آمریکا و مزدوران محلی و منطقه‌ایش برای منطقه، در دستور کار قرار دارد. «آبرامز» به وضوح به نکاتی اشاره می‌کند که برای سالها جزو اسرار سیاسی - امنیتی آمریکا، اسرائیل و رژیم‌های مزدور منطقه تلقی می‌شده و هنوز هم افشای آن می‌تواند برای هریک یا تمامی آنها مسئله‌ساز باشد. از جمله: الف- جنگ 33 روزه زمینه‌ساز و ابزاری برای اجرای قطعنامه 1559 در لبنان است ب- جنگ علیه حزب‌الله لبنان قرار بود ضربتی و با پیروزی اسرائیل تمام شود. اما نه تنها اهداف جنگ محقق نشد بلکه با استمرار جنگ، حزب‌الله، موفق‌تر عمل کرد و باعث افزایش محبوبیت آن گردید و همین امر باعث شد آمریکا و اسرائیل، اجباراً آتش‌بس را قبول کنند. به کار بردن همین واژه‌ها به خوبی نشان می‌دهد که واشنگتن «طرف اصلی جنگ 33 روزه» بوده است، بعلاوه آتش‌بس را برخلاف میل و اراده‌اش پذیرفته است چون با نتایج معکوسی مواجه گردیده و در واقع «نقض غرض» شده است! با این حال، اعترافات مشاور امنیت ملی دوران بوش کوچک، شاید بدون آنکه بخواهد، سرنخ‌های دیگری را به دست می‌دهد که می‌تواند پاسخ بسیاری از شبهات را حداقل با تقویت گمانه‌زنیهای قبلی، برای افکار عمومی منطقه و جهان ارائه ‌کند. از جمله مسائل پشت پرده قتل مشکوک «رفیق حریری» نخست‌وزیر سابق لبنان است که این اعترافات «آبرامز» نشان می‌دهد می‌توانسته کار آمریکا و اسرائیل و بخش دیگری از اقدامات چندمنظوره آنها برای ایجاد ناامنی و آشوب در لبنان باشد تا زمینه‌های دخالت بیگانگان در امور داخلی لبنان را فراهم سازد. موضوع مهمتر به قطعنامه شورای امنیت برای خلع سلاح حزب‌الله مربوط می‌شود. در واقع آمریکا و متحدانش در شورای امنیت با این قطعنامه خواستار تحقق اهدافی بوده‌اند که نه‌تنها با توسل به جنگ 33 روزه هم قادر به تحقق آن نبوده‌اند، بلکه با افزایش محبوبیت حزب‌الله از آن فاصله گرفته‌اند ولی با توسل به اهرم فشار شورای امنیت خواستار تحمیل اهداف و برنامه‌های خود بر جامعه لبنان شده‌اند. موضوع مهم دیگر، اعتراف به همدستی دولت وقت «فواد سینیوره» و جریان «المستقبل» با اهداف مشترک آمریکا و صهیونیستها در جنگ 33 روزه است که آنها عملاً به عنوان «ستون پنجم اشغالگران در لبنان» در خدمت ماشین جنگی اسرائیل بوده‌اند. این برای جریان «14 مارس» بسیار شرم‌آور است که ثابت شده در جریان جنگ 33 روزه به عنوان بازوی اطلاعاتی - عملیاتی دشمن متجاوز عمل کرده‌اند ولی بازهم به همراه اربابان خود ناکام و سرخورده شده‌اند. حتی امروز هم اگر شاهدیم که ارتجاع حقیر عرب، شورای همکاری، اتحادیه مفلوک و از هم پاشیده عرب و حتی سازمان همکاری اسلامی و به تحریک آل‌سعود و تمکین به اهداف و برنامه‌های مزدوران محلی و منطقه‌ای آمریکا و اسرائیل علیه حزب‌الله لبنان و ایران موضع می‌گیرند و آنرا به تروریسم و حمایت از تروریسم متهم می‌کنند، در واقع مجریان طرحی هستند که توسط آمریکا و اسرائیل دیکته شده و هنوز هم سرنخ اصلی در اختیار آنهاست. افشای این مطالب در مقطع کنونی دست‌های ناپاک ارتجاع حقیر عرب را رو می‌کند و ماهیت آنها را به عنوان مجریان خائن و خودفروش طرحهای آمریکا و اسرائیل در منطقه، بی‌آبروتر و رسواتر از گذشته در پیشگاه ملتها، برملا می‌کند و در عین حال صحت و درستی مواضع مستحکم جبهه مقاومت اسلامی در منطقه در مرحله سرکوب و ناکام ساختن جریانات رسوای تروریستی را بازگو می‌نماید. آنچه اهمیت این اعترافات تکان‌دهنده آبرامز را بیشتر می‌کند، انتشار آن توسط مرکز مطالعات امنیت ملی تل‌آویو است که به پیروزیهای مقاومت و ناکامیهای دشمنان مقاومت، معنی و مفهوم تازه‌ای می‌بخشد و حامیان مقاومت را دلگرم‌تر از گذشته به این حقیقت عینی رهنمون می‌سازد که با وحدت کلمه، انسجام و اعتماد به نفس نیروهای جان برکف جبهه مقاومت، می‌توان پوزه اشغالگران و حامیان وقیح آنها را به خاک مالید، آنچنان که در جنگ 33 روزه حزب‌الله و سپس در جنگ 22 روزه حماس، دنیا شاهد آن بود.
منبع: روزنامه جمهوری اسلامی

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

دیگر رسانه ها