روسها پنهان در اسب ترواي آمريكا هستند
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
به گزارش نامهنیوز، بعد ازكودتا درتركيه نگرش مسئولان اين كشور ازهمكاري با غرب درمعادلات منطقهاي به سمت وسوي همكاري با شرق تغييركرده است. حضورجنگندههاي روسي در ايران براي تجهيز وسوختگيری جهت سركوب داعش وهمچنين رايزنيهاي فشرده مقامات تهران، تركيه و روسيه با يكديگر براي اتخاذ راهبرد هماهنگ با هم درباره سوريه باعث شده است حتي برخي از رسانهها از ائتلاف جديدي درمنطقه سخن بگويند كه درآينده در مقابل ساير ائتلافها قرار خواهد گرفت. هرچند حضور روسها درپايگاه شكاري همدان واكنشهاي منفي و مثبتي را در داخل و خارج برانگيخته است اما اخيرا تركيه نيز بعد ازفسخ خصومت با روسها اعلام كرده كه حاضر است پايگاه هوايي اينجرليك را دراختيار روسها قرار دهد. به هرطريق به نظر ميرسد همافزاييهاي منطقهاي در مقابل تحركات داعش در منطقه در حال افزايش است و حال بايد در انتظار بود كه آينده اين همكاريها به كجا ختم خواهد شد و چه آيندهاي در انتظار منطقه خاورميانه در پس اين همكاريهاي بينالمللي و منطقهاي به وجود خواهد آمد. به بهانه بررسي ائتلافهاي به وجود آمده «آرمان امروز» با دكتر مهدي مطهرنيا آينده پژوه و كارشناس ارشد روابط
بينالملل به گفتوگو پرداخته است که در ادامه ميخوانيد: چه عواملي باعث شده روسها و تركيه اين روزها و بعد از وقايع گوناكون در منطقه و در خاورميانه به يكديگر نزديك شوند؟ و در اين راستا به چه علت اين دو كشور با ايران وارد فاز همگرايي شدند؟ روسها و تركها در رفتارشناسي سياسي داراي نقاط همگرايي زيادي هستند ۱- ناسيوناليست و خواهان باز پس گرفتن پرستيژ قدرت تاريخي خود هستند. ۲- واقع گرا و مبتني برمنافع ملي. البته درپوشش مصالح ايدئولوژيك عمل ميكنند. ۳- پراگماتيسم ومعتقد به عملگرايي بوده ودوست ودشمن دائمي ندارند. ۴- هر دو لباس ايدئولوژيك براي ايجاد جاذبههاي سياسي درمنطقه ونظام بينالملل به تن كردهاند. ۵- هردو ازساختار قدرت يك وجهي براي تصميمگيري درسياست خارجي برخوردارند. اما ايران، درگير ايدهآليسم تخيلي درحوزه سياست خارجي است، ملي گريز است، ايدئولوژيكگراست اگرچه درعمل عملگرا ولي درجهتگیریهاي سياست خارجي خود ازلحاظ منطقي و پرستيژي درحوزه مصالح ديني خود حركت ميكند. درتنظيم هرم اهداف ملي حصول به اهداف ايدئولوژيك را رسالت عملي خود براي گسترش اسلام و قدرت امت اسلامي معرفي ميكند. از اين رو برمبناي اين موارد،
جهتگیری آينده ائتلاف ميان اين سه كنشگر و اهميت رويكرد اين سه كشور در زمينههاي همگرايي در مسائل منطقهاي را باید مورد مداقه قرار داد. ذكراين نكته داراي اهميت است كه تركيه و روسيه درتاريخ تحرك خود به هيچوجه دردهههاي گذشته برائتلافها پايدار نبودهاند. نقاط قوت، ضعف و همچنين فرصتهای ناشي ازهمكاريهاي به وجود آمده درميان كنشگران منطقهاي را با عينك آيندهپژوهي چگونه قابل بررسي ميدانيد؟ نقاط قوت، ضعف وهمچنين فرصتهاي ناشي از اين همكاري را ميتوان به طور خلاصه اينگونه بيان نمود: نقاط قوت: ۱- جبهه شرق در برابر جبهه غربي استحكام بيشتري مييابد. ۲- همگرايي بيشتر و به پيرو آن همكاري بيشتري در درون جبهه حمايت از سوريه و بشار اسد حاصل ميشود. ۳- انگيزهمندي و اميد به امكان الگودهي براي همگرايي بيشتر با تركيه نيز موثر واقع ميافتد. نقاط ضعف همگرايي منطقهاي راهم ميتوان به صورت فهرست وار اينگونه اعلام نمود: ۱- افكار عمومي را نسبت به حضور روسيه در ايران بر ميانگيزد. ۲- تطبيق تاريخي حضور روسيه در ايران و جنگهاي گذشته روسيه با ايران مرور ميشود. ۳- عدم رعايت شعارنه شرقي نه غربي مورد توجه قرار ميگيرد. ۴- حضور
نظاميان روسيه در ايران كنوني با حضور نظاميان آمريكا درقبل از انقلاب مورد همخواني قرار ميگيرد. البته فرصتهايي هم از اين منظر قبل ذكر است ازجمله اينكه: ۱- امكان ايجاد ائتلاف ضد تروريسم درمنطقه بيش ازگذشته جلوه پيدا ميكند. ۲- همكاريهاي ايران و روسيه در بخش نظامي ميتواند استحكام امنيتي منطقه را درصورت تهديدهاي فرامنطقهاي براي ايران بيشتر نمايد. ۳- با ورود روسيه به ايران اين پيام به غرب و آمريكا ارسال ميشود كه ايران درصورت نارضايتي بيشتر از آنها آماده نزديك شدن به روسيه است. ۴-روسها برآن ميشوند تا با ورود خود به ايران زمينههاي عملياتيكردن تعهدات قبل خود به ايران را مورد بررسي دقيقتر قرار دهند. البته در اين رابطه تهديداتي هم در اين همكاريها وجود دارد در اين رابطه براي نمود ميتوان به صورت فهرست وار اين تهديدات را اينگونه بيان كرد: ۱- جبهه تقابلي با ايران را در وحدت عمل بيشتري در برابر ايران قرار ميدهد. ۲-روسيه امكان نفوذ بيشتري دربخشهايي از جغرافياي منطقهاي پيدا میکند و درمقابل بخش قابل توجهي از اين جغرافيا را درمقابل گرايش به مسكو مقاوم ميسازد. ۳- مسكو درجهت نفوذ درايران ومنطقه از تهران
استفاده ابزاري ميكند. چه سناريوهايي درپس اين همكاريهاي علني به ويژه ايران و روسيه در آينده قابل تصور است؟ بايد متن جهتگيري اخير را در دو شاخص ديد: ۱- تكانههاي شديد ناشي از جهتگيري تركيه در ارتباط با روسيه و ايران در كودتا و ضد كودتاي اخير ۲- نوسانات موجود در ايران در ارتباط با تعهد به اجرايي كردن برجام از سوي ايران. از منظر آينده نگري به تحركات به وجود آمده ميان اين كشورها چند سناريو قابل ارزيابي است كه كوتاه و فهرست وار به آن اشاره ميكنم: سناريوی ممكن اول را ميتوان با عنوان «توفان همگرايي در شرق» نام گذاشت. البته اين سناريو ممكن است اما ميتواند غير واقعي باشد. همگرايي ميان تهران، آنكارا و مسكو موجب تقويت جبهه شرق با محتواي اسلامي و زمينهپرور و زمينهساز اتحاديه كشورهاي شرق عليه غرب با ادبيات سياسي مقاومت و گسترش آن خواهد شد. سناريوي دوم با عينك آيندهنگري را ميتوان توفان در فنجان نامگذاشت كه بر اساس آن اين همگرايي درحد يك همنشيني موسمي خواهد بود و درنهايت با واگرايي انگيزه منديها را كاهش و شعارهاي ايدئولوژيك را فاقد خردورزي سياسي نشان خواهد داد. البته براساس اين سناريو هر سه طرف همگرا از غرب
امتيازاتي را براي واگرايي دريافت و اطلاعاتي را در آينده از يكديگر به رقيب انتقال خواهند داد و شايد بتوان از سناريوي سومي هم تحت عنوان «گردباد منطقهاي» نام برد كه براساس اين سناريو، همگرايي ايجاد نخواهد شد ولي جهتگیری همنشينانه و همفكرانه حل و فصل مسائلی چون سوريه را از بن بست نظامي و سياسي خارج خواهد كرد. كدام يك از سناريوهاي فوق براي ايران سناريوی مطلوبي درمعادلات منطقهاي خواهد بود؟ در ميان سناريوهاي مختلف سناريوي مطلوب براي ايران ايجاد همگرايي منطقهاي وقدرت گرفتن جبهه مقاومت از ادبيات جغرافياي ديني و منطقهاي به جغرافياي سياسي و فرامنطقهاي با حضور روسيه و احتمالا چين است كه ميتواند زمينه پرور و زمينهسازايجاد دست برترايران درميان قدرتهاي منطقهاي باشد. به طور يقين آمريكا نيز در منطقه داراي سناريويي در جهت اهداف خود است. سناريوی مد نظرآمريكا در منطقه چيست؟ سناريوي مطلوب آمريكا در اين ارتباط را ميتوان «اسب ترواي غرب در شرق» ناميد. آمريكا به دنبال شكل بخشي به ۵+۱ و دنياي تك چند قطبي در نظام بينالملل است. رهبري امنيت جهان برعهده آمريكا است، ولي مديريت آن به قدرتهاي بزرگ سپرده شده است. روسيه،
دربين قدرتهاي بزرگ جهان قرار دارد. با ايران همكاري ميكند. در همان حال با عربستان قراردادهاي بزرگ اقتصادي امضا ميكند. به صهيونيستها هم نزديك ميشود. ازطرف ديگر روسها درپي امتيازگيري از آمريكا هستند و براي اين منظور درمديريت امنيتي منطقه به احياي استفاده ازبرگ ايران پس از برجام نيازمند هستند. از اين رو روسها يكي از افسران پنهان شده در اسب ترواي آمريكا هستند. ازطرفي آنكارا وجود دارد كه ميخواهد وارد ده يا همان روستا شود. هنوز وي را به اروپا راه نداده سراغ منزل كدخدا را ميگيرد. از اين رو بايد زياده خواهي رجب طيب اردوغان در تركيه كنترل ميشد لذا كودتا و ضد كودتا عليه اردوغان در دراز مدت پيام خاصي را به او ارسال ميكند. غرب از دولت اسلامگرا حمايت ميكند ولي با خلافت اردوغان موافق نيست اگر چه روسها كودتا را به اردوغان خبر دادهاند و آمريكاييها ميگويند در برابر آن غافلگير شدهاند. اما اين براي افرادي كه با الفباي مسائل امنيتي درنظام بينالملل آشنا هستند چندان قابل قبول نيست. سوريه در بن بست نظامي و تنگناي سياسي است. ورود تركها به خاك سوريه مقاومت برانگيز است. نزديكي تركيه به ايران و روسيه وسوار شدن
آنكارا بر اسب ترواي غرب، بنبست نظامي در سوريه را ميشكند و كوچه بسيار تنگ و باريك حل و فصل سياسي مساله را به خياباني قابل عبور تبديل ميسازد. سناريوي مطلوب آمريكا و غرب گسيل داشتن اين اسب تروا به جبهه شرقي موافق اسد است و ميتواند شكاف موجود ميان مسكو و تهران را درارتباط با گذر از اسد در سوريه بهتر مديريت كند. بازيگران غربي و آمريكايي چه نگاهي به همكاريهاي نظامي كنونی ايران و روسيه دارند؟ بازيگران اروپايي و آمريكايي نيز بر آن هستند كه از فرصت به دست آمده از حضور نيروهاي روسي در ايران در چهار جهت استفاده كنند. نخست همكاريهاي مسكو و تهران را در زمينههاي مختلف نظامي در بين افكار عمومي برجسته و به عنوان خطري بزرگ در منطقه مورد توجه قرار دهند. اين موضوع موجب خواهد شد كه اسكادرانهاي هوايي كشورهاي غربي نيز در منطقه وارد عمل و بيش از گذشته فعال شوند. در مرحله دوم حضور نيروهاي روسيه در ايران از جهتي به نفع نظم بينالمللي است. به هرتقدير روسيه جزو هيات شركتهاي تعاوني قدرتهاي بزرگ در اداره امور امنيتي جهان قرار دارد و ايران به هر تقدير با نظام انقلابي خود هدف تمام قدرتهاي بزرگ است. لذا وجود نيروهاي روسي درخاك
ايران ميتواند درشرايط كنوني بهطور مستقيم دو منظوره باشد. از يك منظر، ميتواند ضد داعش تلقي شود و از منظري نيز حضورآنها درمنطقه و درجغرافياي آسماني ايران، زمينههاي كسب اطلاعات بيشتر را فراهم سازد يا درآينده اين اطلاعات رد و بدل شود. از بابتی دیگر، نبرد با داعش ازمرزهاي ايران ميتواند زمينه پرورايجاد فضاي اصطكاك بيشتر با داعش وحملههاي شديدتر به داعش شود و دست آخر زمينههاي ايجاد نوعي اصطكاك بيشتر بين تهران وداعش را درآينده فراهم سازد. اين عوامل ميتواند ازسوي غرب با استقبال روبهرو شود. البته از منظر عمليات رسانهاي، زير سوال بردن و نقد حضور روسها درحوزه فعاليتهاي نظامي ايران را درنظر ميگيرند. بازيگران منطقهاي چه رويكردي به همكاريهاي نظامي مسكو و تهران دارند؟ بازيگران منطقهاي و بينالمللي نگاه به اين همكاريها را در بافت موقعيتي ناشي از منافع خود ميبينند. عربستان، قطر و ديگر كشورهاي عربي منطقه خليجفارس، همكاري روسيه را با ايران در مبارزه با داعش از منظر منافع ملي خود تا حدودي با برخورد محافظهكارانه دنبال ميكنند. به اين معنا كه از يك سو روسيه به عنوان يك كنشگر بينالمللي و بازيگر موجود در منطقه
خاورميانه به ايران نزديك ميشود و از سوي ديگر با عربستان در حال مطالعه امضاي پنج قرارداد در ارتباط با نيروگاههاي هستهاي است. وام هم به ايران ميدهد و اقتصاد ورشكسته خود را قدرتمند نشان ميدهد، لذا نوع رفتارهاي آنها درباره نزديك شدن مسكو و تهران در ارتباط در مسائل نظامي نوعي برخورد محافظهكارانه و داراي نگرشهاي ترديدآميز است. در بعد ديگر تركيه در وضعيت كودتا و ضد كودتا از اين موضوع استقبال ميكند. تركها به گونهاي خود را مديون نيروهاي اطلاعاتي روسيه در كشف كودتاي اخير تركيه ميدانند و از جهتي نگرانيهاي اخير ايران در شب كودتا را در زمينه پيگيري اطلاعات مربوط به آنچه در تركيه رخ داد مورد توجه قرار دادند. لذا بازيگري مثل اردوغان بيشتر در پينزديك شدن به ايران و روسيه در يك بافت موقعيتي ناشي از كودتا و ضد كودتا به نفع خود است.
منبع: روزنامه آرمان
دیدگاه تان را بنویسید