تاکتیک های پایداری برای بازگشت به دوران طلایی!
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
به گزارش نامه نیوز،جریان های سیاسی ایران هر روز که به انتخابات ریاست جمهوری سال آینده نزدیک می شویم، فعالیت های شان را روشن تر می کنند. در همین راستا،ابولقاسم رئوفیان ،دبیرکل حزب اسلامی ایران زمین، از کاندیدای مورد حمایت حزب خود پرده برداشت و حجت الاسلام محمود علوی،وزیر اطلاعات دولت روحانی را به جامعه معرفی کرد و جمعیت رهپویان نیز از معرفی کاندیدای خود در آینده ای نزدیک خبر داده است. اما در این روزهای پر تکاپوی اصولگرایان و بین تشکل های سیاسی راست گرای ایران، این تنها پایداری ها هستند که هنوز راهبرد مشخصی در این راستا برای ارایه ندارند.
این جریان که به خوبی می داند دیگر مانند سال های گذشته در کشور خریداری ندارد، در تلاش است تا با تجمیع در سایر گروه های اصولگرایی خود را تا حد قابل توجهی در معادلات سیاسی ایران حفظ کند.
پایداری ها با تغییر و تحولاتی که در شاکله اصلی خود صورت دادند، نیروهای کمیته امداد امام خمینی(ره) را در میان یاران اصلی خود جا کردند. این اتفاق در حالی صورت گرفت که در چند سال گذشته تمام ارکان کمیته امداد دردستان مردان حزب موتلفه بود ولی بعد از تغییر و تحولات این نهاد بزرگ سیاسی-اقتصادی قدرت به دست پایداری ها افتاد.تا جاییکه میرهاشم موسوی از اعضای تازه وارد به این جریان هم اکنون رئیس مرکز آموزش و پژوهش و سرپرست مرکز برنامه ریزی کمیته امداد امام خمینی (ره) است و علیرضا عسگریان نیز هم اکنون معاون اداری و مالی کمیته امداد امام خمینی (ره) را برعهده دارد.
بدون شک کمیته امداد امام خمینی(ره) با توجه به قشر تحت پوششی که دارد می تواند سبد رای خوبی برای پایداری ها باشد و در همین راستا ما شاهد آن بودیم که در یک بازه زمانی برخی رسانه های نزدیک به این جریان از امکان کاندیداتوری پرویز فتاح، رییس پیشین بنیاد تعاون سپاه و رییس امروز کمیته امداد خبر دادند. آنها نیز به خوبی می دانند که فتاح توانایی جذب آرای خاکستری و حتی رای اصولگرایان را ندارد و تنها دلیلی که برای اقبال نشان دادن به فتاح وجود دارد، توانایی های پنهان در پشت سر وی و کمیته امداد امام خمینی(ره) است.
پایداری ها توانسته اند تا بخشی از جریان اصولگرایی که رابطه مناسبی با محافظه کاران سنتی ندارند را به سمت خود بکشانند. دلیل این جاذبه، جذابیت این طیف نیست بلکه برای ایستادن در برابر آن دسته از افرادی بود که سال هاست دیگر تن به انحصارها و خودبرتربینی های جریان اصولگرایی نداده اند.
افرادی مانند هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، حسن روحانی و علی لاریجانی از آن دسته افرادی هستند که باقی ماندگان جریان محافظه کار تمام تلاش خود را به کار می گیرند تا به گونه ای برخورد کنند که بود و نبود آنها در میان اصولگرایان از اهمیت چندانی برخوردار نیست و دامنه اصولگرایی گسترده است. این تفکر برای حفظ کمیت خود هم که شده است به سمت جریان پایداری ها و طیف تندروی ایران سوق پیدا کرده اند تا خودرا از بحران نجات دهند ولی غافل از اینکه این روند اثر سوء دارد.
بازماندگان اصولگرایی و نیاز به پایداری چی ها
اما بدون شک موتور محرک این طیف بازمانده از جریان بزرگ اصولگرایی جبهه پایداری است. این پایداری ها هستند که با شعارها و رویکرد های متفاوتی که دارند خون جدیدی در رگ های اصولگرایان ایران تزریق می کنند.گفتنی است در همین رابطه پایداری ها بعد از حذف احمدی نژاد از بازی های انتخاباتی امید بیشتری برای ماندن در عرصه پیدا کردند و باید دید که آیا می توانند در ادامه راه رای طرفداران وی را نیز به سبد خود واریز کنند یا خیر.
هزینه های قابل پرداخت!
البته نزدیکی پایداری ها به محافظه کاران هزینه های فراوانی نیز دارد که برای مثال می توان به دلچرکین بودن شخصیت های حال و حاضر اصولگرا از تندروها اشاره کرد. همچنان بازماندگان جریان اصولگرایی هستند که هیچ دل خوشی از تیم پایداری ندارند و بدون شک این موضوع نیز شاید سبب جدایی بیشتر در میان جناح راست ایران می شود. جریانی که اصلی ترین عامل انشقاق میان آن در وهله اول احمدی نژاد بود و در ادامه پایداری ها این وظیفه را عهده دار شدند. بنابراین امیدواریم این جریان باسابقه و سنتی ایران به اشتباهات خود پی برده و دیگر هزینه هایی که این سال ها پرداخت کرده است را نپردازد.
دیدگاه تان را بنویسید