حسین مرعشی: اصولگرایان دوست دارند انتخابات به دور دوم برود/ میرسلیم اصولگرا تر از دیگران است/ جای هاشمی برای بسیج مردم خالی است/تکلیف انتخابات در همان مرحله اول روشن میشود
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
دو میدان حساس دیگر، دو حق انتخاب و دو حضور در کمتر از سه هفته دیگر پیش روست. حساسیت و اهمیت هیچ یک از این دو انتخاب کمتر از دیگری نیست اما هر کدام از این میدان های رقابت ابعاد در اولویت خود را دارند. انتخابات ریاست جمهوری به دلیل کارنامه و عملکرد نسبتا موفق دولت یازدهم و نبودن رقیبی در شان و خور ریاست قوه مجریه کشور به غیر از دکتر روحانی درگیری و دغدغه کمتری را خواهد داشت. رقیبان رئیس دولت یازدهم چیزی برای محبوبیت و جذب رای در نظر مردم ندارند به جز حرکات و وعده های عوام فریبانه پوپولی. اما غافلند که با توجه به سطح آگاهی و هوشمندی مردم و نیز گسترده شدن فضای مجازی که بواسطه آن اخبار در کسری از ثانیه دست به دست می شود، قدرت تشخیص سره از ناسره توسط ملت بالارفته است. نبودن رقیب قدرتمند البته، به معنی رها کردن گود انتخابات ریاست جمهوری و مشارکت نیست اما شاید بتوان گفت؛ در مقایسه با انتخابات شوراها مسایل پشت پرده کمتری دارد. در انتخابات شوراها چند نگرانی وجود دارد، تکرار پدیده راستگوئیسم از یکطرف و حضور آقازاده های بی تخصص که شایستگی نمایندگی مردم را در این جایگاه ندارند هم از طرف دیگر. با توجه به اینکه در راس
کار شوراهای دور جدید انتخاب فرد اصلحی که در اداره شهر توانمند ظاهر شود برجسته و قابل توجه است، و از جهتی به دلیل محدودیت کمتری که شامل نامزدهای انتخاباتی شوراها می شود این تنوع کاندیداها فضای بازی برای تمرین دموکراسی را در اختیار می گذارد.
به گزارش نامه نیوز، برای ارزیابی شرایط و وضعیت دو انتخابات ریاست جمهوری و شوراها با سیدحسین مرعشی سخنگو وعضو شورای مرکزی حزب کارگزاران، که در حال حاضر رئیس شوراى ستاد انتخابات اصلاحطلبان و البته رییس ستاد اسحاق جهانگیری نیز هست گفتگویی انجام دادیم. حسین مرعشی در دولت میر حسین موسوی و دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی در دولت پنجم استاندار کرمان و در دولت ششم، رئیس دفتر هاشمی رفسنجانی، دو دوره نماینده مردم کرمان در مجلس شورای اسلامی در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بوده است گفتوگویی که قبل از اولین مناظره انتخابات ریاست جمهوری انجام شد. در ادامه گفتوگو با حسین مرعشی را بخوانید: -در دیدار اخیر مقام معظم رهبری که روز مبعث صورت گرفت جای آیت الله هاشمی در تصاویر خالی بود از نظر شما در انتخابات پیش رو با توجه به تجربه های سیاسی ایشان چقدر خلا مرحوم هاشمی ملموس است؟ جای خالی ایشان در همه جا احساس می شود. البته چارچوب کلی این انتخابات در زمان حیات ایشان پی ریزی شده و ما هم در حال مانور روی همان چارچوب دلخواهی که رهنمود داده بودند هستیم ولی بهرحال جای ایشان
برای بسیج مردم خالی است. به عبارت دیگر جای آیت الله هاشمی بعنوان مرجعی که باعث حمایت بیشتر مردم از آقای روحانی می شد کاملا خالی است و به شخصه این خلا را حس می کنم. -این خلا چگونه می تواند پر شود؟ بطور کلی خلا وجودی شخصیت های تراز اول کشور را باید با دو برگ جدید پر کنیم. یکی تشکل های سیاسی مرجعی که مردم بتوانند روی سلامت، درستکاری، صداقت و فهم بالای آنها حساب کنند و باید این تشکل را بوجود آوریم. ما تشکل های مرجع نیاز داریم که البته وجود هم دارند، احزاب و جبهه های سیاسی باید پایگاه اجتماعی شان را گسترش داده و نقش مرجعیت اجتماعی و مسئولیت آن را به عهده بگیرند. هر حزبی که شکل می گیرد، بعنوان مرجعی که یک فکر و عقیده دارد، قصد دارد آن عقیده و فکر را ترویج و تبلیغ کنید. یک زمانی متوجه می شوید که شما باید در قامت یک مرجع اجتماعی ظاهر شوید، آن زمان مسئولیت جبهه و احزاب خیلی سنگین می شود و باید خیلی از نکات را معرفی کنند و در معرفی افراد دقت و وسواس های لازم را به خرج دهند؛ در این شرایط باید هر روز به اعتبار خود بیفزایند. یک مورد دیگر هم این است که؛ شخصیت های میانه و جدیدی را معرفی و رشد دهیم و این شخصیت ها نیز باید
ارتباطاتشان را با مردم حفظ کنند. از جمله ویژگی های اقای هاشمی این بود که هیچ وقت ارتباط خود را با مردم قطع نمی کرد. حتی وقتی مسئولیت نداشتند به استان های مختلف سفر می کردند و از پروژه های مختلف را بازدید و همیشه دفترشان به روی مردم باز بود، قشرهای مختلف می توانستند رفت و آمد کنند و گروه های مختلف با ایشان دیدار داشتند. -کدام شخصیت از نظر شما به آیت الله شبیه تر است؟ اجازه دهید این را جامعه بگوید. همه شخصیت ها یگانه آفریده شدند و هیچ کس قرار نیست شبیه کسی دیگر باشد، خداوند همه انسان را کامل افریده است. نقش مرجعیتی با خصلت های منحصر بفرد ایشان را کسانی دیگری با خصوصیات شخصی خودشان ایفا کنند. -این جانشین و ایفا کننده نقش مرجعیتی باید چه پارامترهایی داشته باشد؟ از مهمترین ویژگی ها این است که نباید به فکر خودشان باشند بلکه باید به فکر مردم، کشور و انقلاب باشند. بین سیاستمداری که به فکر خودش است تا سیاستمداری که به فکر مردم است، تفاوت بسیاری وجود دارد. در واقع می توان به طور خلاصه گفت سیاستمدار باید ملی باشد. سیاستمدارهای موفقی داریم که برای جناح و حزب خودشان خوب کار می کنند. آقای هاشمی مظهر یک سیاستمدار ملی
بود. دوستانی که اوایل انقلاب افتخارشان دیدن اقای هاشمی بود تا ذکر خیری از انها نزد امام بکند، در سال 92 و در شورای نگهبان او را رد صلاحیت کردند ولی هاشمی نه تنها ناراحت نشد و خم به ابرو نیاورد بلکه مردم را دعوت به شرکت در انتخابات و رای دادن به دکتر روحانی کرد. بنابراین این شخصیت باید شاخصه های یک سیاستمدار ملی را داشته باشد. عصبانی نشود، از بی حرمتی ها نرنجد وهمچنین حوصله شان از تنگ نظری سر نرود. -با توجه به این صحبت ها آیا اقای هاشمی اخرین سیاستمدار ملی بود؟ نه منظورم این نیست. می گویم اقای هاشمی مظهر یک سیاستمدار ملی بود و سیاستمدارهای ملی می توانند نقش مرجعیت را به عهده بگیرند. -جناب مرعشی یک تعبیری برای برخی وجود داشت که ؛ اقای هاشمی از سال 88 برای مردم هاشمی شد تا قبل از آن رفسنجانی بود از طرفی هم بعضی دیگر معتقد بودند دلیل مردمی شدن ایت الله طرد شدن او از دایره قدرت بود به عبارتی برخی معتقدند که هاشمی وقتی از راس قدرت بیرون گذاشته شد برای ماندن در صحنه زمین بازی خود را عوض کرد شما این ارزیابی را چگونه تحلیل می کنید؟ من این تعبیر را در مورد اقای هاشمی غیر واقعی می دانم. اقای هاشمی در مقاطع مختلف
زندگی سیاسی همیشه نقش خود را بازی کرد . ایشان در دوران مبارزه هم همین نقش مرجعیت را در بین مبارزین داشت، این تاریخ است و تاریخ را نمی توان عوض کرد. کسانی که در مبارزه بودند توانایی های او را برتر از توانایی های خود می دیدند امام به عنوان رهبر اعتماد بیشتری به اقای هاشمی داشت. در حوادث قبل از پیروزی انقلاب هم همین نقش را در شورای انقلاب ایفا کرد و در بحران سال 60 و جنگ های خیابانی، شهادت باهنر و بهشتی، در بحرانی که همه تصور به سقوط جمهوری اسلامی کردند هم نقش اقای هاشمی مشخص است. در ایجاد یک مجلس نیرومند و قوی و حل مساله گروگانگیری، در دوران جنگ که امام به ایشان نقش فرماندهی سپاه و ارتش را می دهد، در پایان جنگ و بعد از جنگ که اقتصاد کشور عقب افتاده و ضعیف شده بود، در دولت و در عرصه سازندگی نیز نقش محوری آیت الله کاملا مشهود است. اینگونه بگویم؛ « که ایت الله هاشمی در هر دوره ای متناسب با نیاز کشور یک نقش مناسب خود را انجام داده است» . این موارد را که در نظر بگیرید متوجه می شوید که او در 88 هم معتقد بود که مساله جمهوریت درخطر است، اعتراضات را فتنه نمی دانست و می گفت: که این اعتراضات باید شنیده شود. هاشمی در
جریان حوادث 88 معتقد بود که طرفین باید بنشینند و با هم صحبت کنند و بارها هشدار داد که این زندان و محکوم کردن ها راه حل نیست. ممکن است که بعضی از منتقدان اقای هاشمی این نقش اخر او را بیشتر پسندیده باشند، این را من از شما می پذیرم ولی مفهومش این نیست که همین یک نقش را ایفا کرده اند. به هر ترتیب این نقش اخر او با انتقاد حاکمیت مواجه شد و در مقابل توسط معترضان یا منتقدان حکومت به بعضی از سیاست ها بیشتر پسندیده شد. -چرا در روند زندگی سیاسی آقای هاشمی و به ویژه از دهه هفتاد به بعد همیشه یکطرف مخالف ایشان بوده است؟ اولا به نظر من زندگی سیاسی آقای هاشمی یک مطالعه موردی خوب است که می تواند در دانشگاه های علوم سیاسی مورد بحث واقع شود و خوشبختانه ایشان از خود اثر و مستندات زیادی ولو کوتاهی بجا گذاشته است. بیان این مطالب در حوصله یک مصاحبه نیست، اما بطور خلاصه اگر بخواهم جواب سوال شما را بدهم باید گفت: "که جناح های سیاسی ایران هاشمی را می خواستند تا با آنها هماهنگ باشد". یعنی برای ایشان قالب تهیه می کردند، در صورتی که او قالب خاص خود را داشت و لباس آنها را نمی پوشید، وقتی هم که اینکار را نمی کرد به مخالفت با ایشان بر
می خواستند اتفاقا هم جناح راست و هم چپ از تضعیف جایگاه اقای هاشمی در سیاست ایران ضرر کردند. هر دو به خودشان لطمه زدند، برای مثال چرا الان آقای ناطق نمی تواند در عرصه سیاسی باشد. آقای هاشمی یک متعادل کننده در مجموعه کل نظام بود و در نتیجه رقیب اصلاح طلبان یا اصولگرایان به حساب نمی آمد بلکه فضا را باز می کرد که جناح های سیاسی بتوانند، حرکت کنند. می توانم فضا را اینگونه توصیف کنم که این ها همه فرزندان آقای هاشمی بودند، فرزندانی که فکر می کردند که این پدر با آنها مخالف است و غرغر می کردند. -پس چرا اینقدر مورد هجمه یک طیف یعنی اصولگرایان قرار می گرفت، ایشان که در جهت "حفظ نظام اوجب واجبات است" حرکت می کرد؟ یادتان باشد اصولا خرد انسان ها است که سرمایه های طبیعی را حفظ می کند و جایگاه را تشخیص می دهد. مثلا هیچکس نیست که در ایران با نفت مخالف باشد اما در کشورهای توسعه نیافته، سرمایه های انسانی که اتفاقا از سرمایه های طبیعی و مادی مهمترند را کسی به رسمیت نمی شناسد. مردم می گویند یعنی چه که این فرد بهتر از من است، در حالی که شاید انسان مقابل باری را از دوش یک مملکت بر می دارد اما من کسی هستم که باید یک نفر بارم را
بردارد. خداوند در قرآن اشاره می کند که آدم های بزرگ و مصلحی که می توانند کارهای بزرگ را خلق و بن بست ها را بشکنند و فضا را سامان دهند از نفت و گاز و ذغال سنگ و سرمایه های طبیعی مهمترند اما ما آدم ها را می شکنیم، آدم ها را خرد می کنیم. روایتی است که می گویند اسم ها از آسمان نازل می شود آقای هاشمی اسمش اکبر بود، بزرگ بود و بزرگی آقای هاشمی تحمل نمی شد. -بین صحبت های ابتدایی به شکل گیری تشکل های سیاسی و احزاب منسجم برای داشتن مرجعیت اشاره کردید، پرسش مهم این است که چه قدرت و فشاری مانع شکل گیری احزاب مستقل وجود دارد. در همین انتخابات نیز شاهد انواع و اقسام ثبت نام های بی ربط از نظر حزبی بودیم و حتی افراد و شخصیت های سیاسی هم بصورت شخصی و مستقل ثبت نام کردند، بطور مثال اقای هاشمی طبا یا حتی اقای رئیسی و قالیباف بجای آنکه نماینده یک تفکر و جریان باشند بصورت فردی و مستقل حضور یافته و کاندیدا شده اند. به نظر شما مانع شکل گیری احزاب در ایران چیست؟ جهل -جهل چه کسی؟ عامه، ببینید احزاب پیشرفته نمادی از یک جامعه پیشرفته است. جامعه ما آنقدر پیشرفته نیست که احزاب توسعه یافته داشته باشیم. بحث مرغ و تخم مرغ است اینکه
کدامش اول باید حل شود مبهم است. در اینکه هیچ ضابطه و شرایطی برای شخصی که قصد دارد، رئیس جمهور شود نگذاشتند یکطرف، اما خود فرهنگ و ادب جامعه و فهم عمومی می تواند در خیلی از موارد بهتر از قانون عمل کند. قانون ریاست جمهوری ما می گوید؛ "رجال سیاسی، مدیر و مدبر به میدان بیاید" اما1600 نفر از انواع و اقسام آدم ها با شرایط نه چندان مناسب ثبت نام کردند خب این یک عقب ماندگی فرهنگی است. برای مثال وقتی در کشورهای پیشرفته از یک فردی سوالی در مورد یک ساعت دیجیتال بپرسید، اگر اطلاع نداشته باشد بلافاصله بیان می کند که این موضوع رشته تخصصی اش نیست و بی اطلاع است، ولی در خیابان های ایران اینطور نیست. هر از گاهی همین صدا و سیما نیز از مردم سوالاتی را می پرسد که پاسخ دهنده هیج چیز از موضوع را نمی داند اما بلافاصله توضیحات پوچ و بی معنی ارائه می کند بنابراین چنین موضوعاتی به فرهنگ جامعه بستگی دارد. از سوی دیگر شکل گیری احزاب توسط سیاستمداران نیز با مشکل روبرو می شود، رئیس جمهورهای ایران از آقای خاتمی که رئیس جمهور پیشرفته ای بود تا اقای روحانی که گفت؛ من وامدار هیچ گروهی نیستم .... یعنی چه؟ در مسایل اجتماعی ریشه و تاریخچه
خیلی مهم است، وقتی که در سیاست می گویند ما به هیچ اندیشه ای وابستگی نداریم یعنی ما با بی بته ایم. جالب اینجاست که مردم هم فردی که می گوید؛ من از هیچ حزب و جناحی نیستم را به کسی که مثلا نماینده حزب کارگزاران سازندگی است، ترجیح می دهند. یک بخش از این موضوع مربوط به عدم شناخت نقش احزاب و بخشی هم به دلیل سواستفاده از احزاب در تاریخ ایران است به عبارتی در تاریخ ایران اگر کسی هم روی کار آمده حزب مقابل را به طور کامل از هستی ساقط کرده است. در حال حاضر به محض اینکه یک رئیس جمهور دوره اش تمام می شود بچه های حزبش باید دنبال سوراخ موش بگردند. به نظر من برای حل این مشکل باید فرهنگ ها عوض شود، به هر حال تا رسیدن به این مقصود خیلی فاصله داریم و باید در این مسیر به آموزش ها نیز توجه شود البته در اروپا هم که مهد دموکراسی است بین اولین شوراهایی که در انگلستان برای اداره یک شهر انتخاب شد تا اولین حزبی که در اروپا به راه افتاد 300 سال فاصله است. شما نمی توانید بگویید رای یک پیرمرد گوشه روستای 5 خانواری با رای یک سیاستمدار دنیا دیده مطلع یکسان است. به هر حال این از ضعف های دموکراسی است که چندین قرن این مساله مورد بحث
اندیشمندان بوده و همچنان ادامه دارد. در ادبیات سیاسی جهان تفاوت رای سیاستمداران کارکشته با مردم عادی کوچه و بازار در داشتن حزب مشخص می شود. -حاکمیت چه نقشی در این مسیر دارد، آیا نوع و مدل حاکمیت در کشورهای جهان سوم مانع قدرت گرفتن حزب می شود؟ بله، ببینید خود آقای اسد در سوریه یا اردوغان در ترکیه حزب دارند اما احزاب این ها ابزارهای دیکتاتوری هم می شوند. کشورهای اطراف را که نگاه کنیم مثلا ترکمنستان، یک رئیس جمهور می آید و تا آخر عمرش رئیس جمهور باقی می ماند، یا سوریه، عراق زمان صدام، آذربایجان که بعد از پدر، پسر پادشاه می شود. ما در منطقه ای زندگی می کنیم که این حکم رانی در این منطقه به صورت حکومت های پادشاهی است با هر عنوانی، یکی امیر است یکی پادشاه، ملک و یا رئیس جمهور. ایران بصورت آهسته و آرام در حال تمرین در منطقه ای است که در محاصره حکومت های سلطنتی است البته ترکیه مقداری از ما جلوتر بود اما ترکیه نیز در دوره ای گرفتار لائیک های ارتش شده بود که آنها بیش از اندازه زور می گفتند الان هم که اردوغان حاضر نیست قدرت را به کسی دیگری واگذار کند، حداقل تا 12 سال دیگر سر کار است و بعد از این 12 سال هم ممکن است
قانون اساسی را دوباره تغییر دهد. بنابراین کاملا مشهود است که ما در منطقه ای زندگی می کنیم که همه چیزش به همه چیز آن می ماند. -سال 72 آقای هاشمی با یک اطمینان خاطر وارد عرصه انتخابات شد که حتی از حضور آقای توکلی هم به عنوان رقیب استقبال کرد، سال 80 که آقای خاتمی رییس جمهور بود نیز دیدیم که 10 نفر وارد میدان رقابت شدند اما اطمینان از پیروزی آقای خاتمی در بین مردم وجود داشت در حال حاضر تزلزلی در بین طرفدارن روحانی دیده می شود که می ترسند او در انتخابات پیروز نشود، این موضوع به خاطر عملکرد ایشان است یا تبلیغات طرف مقابل؟ این مقایسه خوب و سوالی اساسی است. این اتفاق از یک جهت خوب است و معنی این اتفاق این است که مردم پیشاپیش هیچ امتیازی به هیچ کس نداده اند. یعنی اگر اقای روحانی کاندید شده باید مجدد خود را پرزنت کند و از عملکرد خود دفاع کرده و برنامه های خود را تشریح کند تا مردم بتوانند تصمیم بگیرند؛ این اتفاق پیشرفت در دموکراسی محسوب می شود. از جهت دیگری شاید بگوییم که آقای روحانی نتوانست دولت کاملا یک پارچه ای که با هوادارنش هماهنگ باشد را تشکیل دهد دکتر روحانی با رای اصلاح طلبان رئیس جمهور شد ولی تلاش کرد در
مرحله اول دولتش راه سومی را طی کند. روحانی با اصلاح طلبان بود ولی در واقع سعی کرد که نوعی بازی وسط را تمرین کند به هر حال شاید این تصمیم استراتژی درستی نبود و در ایران جواب نمی دهد چون با این نوع کارکرد هیچ اصولگرایی به آقای روحانی رای نمی دهد و در مقابل اصلاح طلبان، هم مقداری رنجش برایشان حاصل شد و اشتیاقی که می توانستند داشته باشند را امروز ندارند. بخش دوم قضیه این است که دولت در بعضی از زمینه ها مانند تبلیغات ضعیف عمل کرده است یعنی دولت نتوانسته است خدمات مهم خود را بیان کند در بخش سوم قضیه هم نوع رابطه خود رئیس جمهور و مجموعه مدیران ایشان با مردم ضعیف دیده می شود مدیران اقای روحانی از مردم فاصله گرفتند، درحالیکه مردم دوست دارند با دولتمردانشان زندگی ملموسی داشته باشند. این سه ضعف در کار وجود دارد. -بله تیم تبلیغات آقای روحانی هم اکثرا اصولگرا است و باعث مشکلاتی شده که..... بله این در چارچوب همان بازی وسطی است که توضیح دادم و در سیاست نباید بلاتکلیف عمل کرد. -به سراغ انتخابات شورا برویم شما در حال حاضر درگیر بستن لیست منتخب شورای شهر هستید، معیار بستن این لیست و افرادی که در آن قرار خواهند گرفت چیست؟ ما
یک معیارهایی را در شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان تصویب کردیم که این معیارها جامع است. در این معیار ها تحصیلات، فعالیت های علمی پژوهشی، سوابق اجرایی مرتبط با مدیریت شهری و حتی سوابق مدیریت اجرایی در بخش خصوصی مد نظر قرار گرفته است. تقریبا 800 نفر در فراخوان ما شرکت و فرم های مربوط را تکمیل و میثاق نامه را امضا کردند. از این 800 نفر حداکثر 150 نفر انتخاب می شوند. در ادامه این تعداد افراد به هیئت رئیسه ارسال می شوند، هیئت رئیسه نیز باید این افراد را به گروه های تخصصی، قشرهایی که قرار است سهمیه ویژه داشته باشند مثل زنان و جوانان تقسیم می کند. این سهمیه بندی انجام می شود، در هر گروهی خود آنها را دوباره با هم مقایسه می کنیم و به تدریج و مرحله به مرحله تعداد انها کاهش پیدا می کند تا در نهایت به عدد 21 برسیم. قرارمان بر این است که هیچ تقسیم بندی حزبی نداشته باشیم و بر اساس توانمندی ها و سوابق و تخصص افراد نگاه شود. البته دو شرط داریم که این دو شرط در واقع موضوع انتخاب شخص را وتو می کند. یک شرط پاکدستی است «به این معنی که اگر کسی در پرونده اش سوء استفاده ای پیدا شود کلا حذف می شود» ، شرط دیگر هم "سوابق سیاسی"
است، یعنی؛ « اگر کسی اصلاح طلبی اش زیر سوال برود، حذف می شود». -زمزمه ای در رابطه با افراد لیست به گوش می رسد. هر چند که شما می گویید هیچ لیستی بسته نشده اما نگرانی هایی بابت همان زمزمه ها که بگوش رسیده در جوانان اصلاح طلب ایجاد شده است. بطور مشخص حتی اعتراض هایی نسبت به نبود چهره های جوان، باسابقه و فعال اصلاحات در شبکه های مجازی هم شد که دوباره ممکن است آقازاده هایی وارد لیست شوند، این نگرانی شاید به دلیل این است که اصلاح طلبان چند سالی است به وحدت و یکپارچگی نسبتا منسجمی دست پیدا کردند و ممکن است این موضوعات باعث نابسامانی و پریشانی این وحدت شکل یافته شود. وقتی لیستی بسته نشده نگرانی در مورد آن بیجاست وقتی بسته لیست بسته شد اظهار نظر کنید. -ضمانت می کنید هیچ آقازاده ای در لیست نخواهد بود؟ هیچ فردی با و بخاطر صفت آقازادگی بالا نمی آید مگر اینکه خودش توانایی هایی داشته و درخشیده باشد وگرنه صرف نزدیکی اش به من یا فلانی بالا نمی آیند. -این توانایی را چه کسی میزان کرده است؟ چرا بی مورد در مورد لیستی که هنوز بیرون نیامده است شبهه ایجاد کنیم. اگر آقازاده ای در لیست بود سعی می کنیم شما را قانع کنیم که به چه
دلیل انتخاب شده است. -چرا شهردار را به همراه لیست معرفی نمی کنید؟ در این مورد خیلی بحث کردیم. چون اگر شهردار را به همراه لیست معرفی می کردیم چنانچه اگر در آینده نتواند با شورا کار کند چگونه می توانیم برکنارش کنیم. -معرفی در بسیج آرا موثر نخواهد بود؟ ما می خواهیم شهر را اداره کنیم. اگر شهردار را معرفی کردیم و این فرد خلاف سیاست های شورا کار کرد و شورا از وی توضیح خواست، می گوید شما بخاطر من رای آوردید و نمی توانید چیزی بگویید. درسیاست و مدیریت نمی توانیم مبهم حرکت کنیم و باید تا آخر، جریان را پیش بینی کنیم اگر شهردار را معرفی کردیم و این شهردار برای شورا گردن کشی کرد، چه کارش کنیم؟! -نامزدهای آن را هم مشخص نمی کنید؟ خیر چون ما نمی دانیم چند نفر از این 21 نفر از افراد ما خواهند بود. -یعنی هیچگونه فرضی هم در مورد اشخاص در نظر ندارید؟ اصلا دلیل ندارد قبل از آنکه مردم به ما این ماموریت را نداده اند به آن فکر کنیم. اصلاح طلبان قاعدتا ذخیره فراوانی از آدم هایی که قادر به اداره شهر تهران هستند را دارند، بنابراین اگر لیست ما برنده شد بین آنها بهترین انتخاب را خواهیم کرد. -بعد از انتخابات مجلس و خبرگان آیا احتمال
دارد که در لیست خود از اصولگرایان حمایت کنید؟ در شورای شهر به هیچ عنوان از چهره های اصولگرا حمایت نخواهیم کرد. -منظورتان این است که بطور کلی هیچگاه از هیچ چهره اصولگرایی حمایت نمی کنید و این تجربه را تکرار نمی کنید؟ سیاست موضوعی پویاست و نمی توان وقتی که از زمان دور هستیم در موردش نظر دهیم. در مجلس دهم دو نفر از حزب اعتدال و توسعه پیشنهاد شد که به لیست اضافه شوند که ما از این کارمان راضی نیستیم مشخصا از کارکرد اقای نعمتی و جلالی راضی نیستیم. -آقای مطهری چطور؟ اقای مطهری که کاندیدای خودمان بود. ایشان مستقل قابل احترامی بود که ما خودمان در لیست قرار داده بودیم. - به عنوان آخرین سوال حضور آقای جهانگیری در انتخابات به عنوان نامزد پوششی قطعی است یا ممکن است اتفاق دیگری بیفتد؟ و نظرتان در مورد نامزدهای طیف اصولگرا چیست؟ من سخنگوی ایشان نیستم. البته در صحبت های خود گفته اند که متحد اقای روحانی هستند. من اقای میرسلیم را از همه اصولگرا تر می بینم. در رابطه با اقای رئیسی نیز باید بگویم که ایشان رای آقای روحانی را در هیچ حوزه ای تهدید نمی کند آنها رای خودشان را دارند و همان رای بینشان تقسیم می شود دکتر روحانی هم رای
خودش را دارد. البته رای اقای روحانی هم یک رای از پیش مشخص شده، نیست و به هر حال تعدای از آرا در جامعه ما نه اصولگرایی است و نه اصلاح طلبی به عبارتی خود مردم تصمیم می گیرند به چه کسی رای دهند. اما کاملا مشخص است که هیچ رای اصولگرایی به سمت اقای روحانی نخواهد رفت و هیچ رای اصلاح طلبی هم به سمت هیچکدام از آن سه نفر نخواهد رفت. بنابراین تکلیف رای بخشی از جامعه که غیر سیاسی و اجتماعی هستند را مناظرات پیش رو مشخص می کند. -اگر انتخابات به دور دوم کشیده شود و با توجه به اینکه معمولا میزان مشارکت در دور دوم پایین تر است پیش بینی شما از چنین فضایی چیست؟ من احساس نمی کنم که انتخابات به دور دوم کشیده شود و به نظر من تکلیف انتخابات در همان مرحله اول مشخص خواهد شد. البته اصولگرایان دلشان می خواهد این اتفاق بیفتد اما تا کنون هر چه آنها خواسته اند نشده است.
منبع: عصر ایران
دیدگاه تان را بنویسید