لیلی رشیدی :آقای روحانی! موانع را با شجاعت به مردم بگویید/روحانی انتخاب میان بد و بدتر نبود/حاضر نیستم از آرمان هایم عقب نشینی کنم
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
به گزارش نامه نیوز واکاوی متن سخنان تنفیذ و تحلیف حسن روحانی در سال 92 از مغفول ماندن حوزه « فرهنگ و هنر » در خلال بیانات رئیس جمهوری گواهی می داد. این رویداد موجب شد تا در کنار بررسی دیگر حوزه های گفته شده از زبان حسن روحانی، به بخش فراموش شده در متون سخنرانی او ، به شکلی مجزا بپردازیم. از آنجا که هیچ چهره ای جز آنان که در آسمان فرهنگ و هنر مو سپید کرده و روزگار گذرانده اندنمی توانند به توصیف عملکرد دولت در این بخش همیشه مغفول مانده در دولت ها بپردازند، به سراغ لیلی رشیدی، بانوی اصلاح طلب هنرمند رفتیم.
همان مادر خانومی زی زی گولو و رشک پری سریال آب پریا که در بزنگاه های حساس و حیاتی از سپهر فرهنگ و هنر به سوی آسمان سیاست به پرواز در آمده و همگام با مردم حرکت کرده است. لیلی رشیدی در انتخابات ریاست جمهوری 88 در زمره نخستین هنرمندانی قرار داشت که به حمایت از گزینه اصلاح طلبان پرداخت و در انتخابات های ریاست جمهوری 92 و 96 نیز حامی حسن روحانی بود. او انتخاب رئیس دولت های یازدهم و دوازدهم را گزینشی میان بد و بدتر نمی پندارد و بر این باور است که رای او در هر دو انتخابات بر مبنای عملکرد خود حسن روحانی و همینطور توصیه رئیس دولتهای هفتم و هشتم بوده است.
آنطور که لیلی رشیدی می گوید اعتقادات و آرمان هایش ریشه در خاک اصلاح طلبی دوانده و از همین روی حتی به بهای تحمل هزینه هایی حاضر به کنار گذاشتن آرمان هایش نیست. این هنرمند تلویزیون و تئاتر در گفتگو با آفتاب یزد رای خود به روحانی را امیدوارانه می داند و از روحانی می خواهد که بی پرواتر عمل کند. این را می توان از صدای مصمم، بشاش و پرانرژی اش دریافت که علیرغم بی مهری هایی که نسبت به او و هنرش می شود، همچنان نسبت به آینده امیدوار است. متن ذیل مشروح گفتگوی صمیمانه آفتاب یزد با لیلی رشیدی، فرزند بانو، احترام برومند و استاد داوود رشیدی است که در آن هنر را اندکی با قلموی سیاست رنگ آمیزی کرده ایم.
خانم رشیدی! در جامعه اینطور جا افتاده است که هنرمندان تمایلی به انجام فعالیت و همینطور موضعگیریهای سیاسی ندارند، اما چرا این موضوع برای خانواده رشیدی و برومند صدق نمیکند و شما در بزنگاههای حیاتی کشور همواره موضعگیریهای سیاسی داشتهاید؟
من اتفاقا اینگونه فکر نمیکنم. هنرمندانمان همیشه ثابت کردهاند جاهایی که بههمراهی آنها احتیاج است جلو میآیند و خیلی خوب عمل میکنند، بهخصوص هنرمندان مطرحمان مواقعی که احتیاج به حضورشان بوده است، به قول معروف سر بزنگاه خیلی خوب عمل کردهاند.
اما گویا خانواده رشیدی و برومند سیاسیتر از سایرین ظاهر شدهاند.
هنرمندان خوب و مطرح ما از موضعگیری نمیترسند و ملاحظه اتفاقات پس از موضعگیریهای خود را هم نمیکنند. گاهی اوقات خیلی از رویکردهایی که اتخاذ کردهاند هم به ضررشان تمام شده، اما به حرکت خود ادامه دادهاند. از نظر من هنرمند هنگامی که فکر میکند ممکن است فایدهای داشته باشد باید در فعالیتهای اجتماعی، سیاسی و تاثیرگذار در جامعه حضور داشته باشد و پا پس نکشد. فکر میکنم وقتی مردم به یک هنرمند تماممدت احترام میگذارند، همراهی با جامعه در قبال این احترامی است که به آن هنرمند گذاشته میشود و من این اقدام را وظیفه خودمان میدانم. حتی اگر ضررهایی را هم تحمل کنیم. در خیلی از مواقع موضعگیریهای سیاسی برایمان آسان تمام نشده است. ولی فکر میکنم وظیفهمان را انجام دادهایم و به مردم لطفی نکردهایم. چون عقیده و آرمان مهمترین چیز در این دنیاست و تحت هیچ شرایطی نباید آدمی از اعتقاداتش بگذرد. همیشه باید هنگام انجام هر فعالیتی نگاهها به سوی عقیده و آرمان سوق یابد.
خانم رشیدی! بسیاری بر این باورندکه انتخاب آقای روحانی گزینشی میان بد و بدتر بود. آیا شما هم چنین عقیدهای دارید؟
ببینید، من وقتی سال 92 به آقای روحانی رای دادم، با توصیه رئیس دولتهای هفتم و هشتم بود. البته پیش از آن هم تصمیم به رایگیری داشتم، اما بعد از آن توصیه مجاب شدم تا دیگران را هم به رایدادن دعوت کنم. نه اصلا آقای روحانی انتخاب بین بد و بدتر نبود. موضوع بد و بدتر واقعا به اعتقاد من مسئلهای است که ما برای خودمان ایجاد کردهایم هنگام مواجهه با اتفاقات پیشرو، نه اینطور نیست. ما نباید فراموش کنیم در 4 سال ریاست آقای روحانی چه اتفاقاتی افتاده است. همهمان میدانیم کاستیهایی بوده و آن وعده بهخصوص آقای رئیسجمهور در مورد حصر هنوز تبدیل به واقعیت نشده است. من آقای روحانی را بهترین گزینه میدانستم، چون فکر میکردم در شرایط بعد از دوران ریاستجمهوری احمدینژاد کشور را به شکل مطلوبی اداره کردند. در زمان انتخابات هم در بسیاری از جاها گفتم که رای من به آقای روحانی امیدوارانه است.
کدام دولت روحانی شما را مجاب به رای دادن به او کرد؟
من فرد سیاسی نیستم. مثل یک انسان عادی که در جامعه زندگی میکند تغییراتی که در این 4 سال گذشته در کشور ایجاد شد را واقعا احساس کردم. آقای روحانی گزینه بد ما نبود اصلا هم خوشم نمیآید بگوییم چون چارهای نبود به آقای روحانی رای دادم. آخر این چه حرفی است. دلم میخواهد به خدمات آقای روحانی فکر کنم به اینکه او واقعا گزینه خوبی بود و در شرایط خیلی بد، بهترین کارها را کرد. آقای روحانی گزینهای بود که وقتی در تلویزیون بعد از پیروزیاش در انتخابات حضور پیدا کرد از افرادی نام برد و تشکر کرد که در شرایط عادی هیچکس جرات اسمبردن از آنها را ندارد. به هر حال آقای روحانی این شجاعت را داشت من به عنوان یک فرد عادی که در میان مردم حضور دارد، برایم کاملا محسوس بود که مملکت روی ریل بیبرنامگی و باری به هر جهت بودن حرکت نمیکند. اما آنچه من را واقعا مجاب به رای دادن کرد رفع تحریمها بود. به دستآمدن برجام و تغییر نگاه دنیا به ایران واقعا کار کمی نبود.
به خاطر حمایت از روحانی تاکنون در معرض هجمه و انتقاد از سوی مردم عادی قرار گرفتهاید؟
بله. در شبکه های اجتماعی این اتفاق افتاد، اما این افراد مردم عادی نبودند. اینها همان 4درصدیهای معروف هستند.(باخنده) مردم عادی ما مردمان فوقالعاده باهوش و حساس هستند و در موقعیتهای حیاتی بهترین تصمیم را میگیرند. من اصلا دلم نمیخواهد فکر کنم افرادی که در اینستاگرام به هنرمندان حامی آقای روحانی توهین کردند و به درشتگویی پرداختند، مردم عادی باشند. این افراد با اکانتهای بینام و نشان به صفحات مجازی هنرمندان حمله میکنند. ادبیات این افراد آشناست.
اگر اکنون ایام انتخابات بود و آقای روحانی و جهانگیری به رقابت میپرداختند، شما به کدام یک رای میدادید؟
راستش را بخواهد آقای جهانگیری هم خیلی خوب است. (باخنده) به نظر من، ایشان در ایام انتخابات بسیار عالی ظاهر شد، اما واقعا این را بگویم که چون آقای روحانی هم عملکرد خیلی خوبی از خود به جای گذاشته است، واقعا تصمیمگیری میان این دو چهره برایم دشوار است، برای همین من ترجیح میدهم به توصیه بزرگان اصلاحات عمل کنم، چون من از دانش سیاسی برخوردار نیستم. وقتی کسی نمیداند چه کار کند، منتظر میماند تا رهبری یک جریان سیاسی برای او خط را مشخص کند.
نظرتان درباره جشن اخیر اصولگرایان و تقدیر از تتلو چیست؟
چه جشنی؟(باخنده) من در جریان نیستم.
چه بامزه!
یک جشنی خبرگزاری اصولگرای فارس برپا کرده بود با حضور چهرههای سیاسی این جریان و از امیر تتلو هم دعوت کرده بودند. به نظر شما گفتمان اصولگرایی با حمایت از تتلو دچار افول نشده است؟
چه جالب(با خنده) من اصلا نمیدانم چه بگویم.نمی دانم جریان اصولگرایی دچار افول شده است یا نه فقط همین را می دانم که اکنون نهاد های بیشتری از کشور به دست اصلاح طلبان است. در انتخابات مجلس و شورهای شهر و روستا و ریاست جمهوری اصلاح طلبان رای آورده اند. این نشان دهنده اعتماد مردم به اصلاحات است نسبت به سایر جریان ها. مثل تمام دنیا باید در ایران هم احزاب مختلف حضور داشته باشند تا همه درکنار هم صحبت کنند و با یکدیگر کنار بیایند. آرزوی قلبی من این است که در کشور صلح و امنیت و آزادیگفتار برقرار باشد، ولی مشخص است که جریان اصلاحطلب راه بهتری را پیش گرفته است. همین اتفاق هم باعث رو آوردن هر چه بیشتر مردم ایران با این جریان شد.من امیدوارم اصولگرایان هم بتوانند گفتاری منطقی داشته باشند و فقط به دنبال حذف جریان های مخالف نباشند.
خانم رشیدی! برای حمایت از جریان اصلاحات متحمل چه هزینهها و محدودیتهایی شدهاید؟
متاسفانه چون جریان مخالف، خیلی جاها تحمل رویکرد مخالف خود را ندارد، بله در بسیاری از مواقع با محدودیت مواجه شدم البته من حتی زمانی که با محدودیت هم روبه رو شوم باز هم نظر و عقیده ام را بیان خواهم کرد. این محدودیت ها در رابطه با برخورد صدا و سیما هم بود . صدا و سیما به بهانه های مختلف حتی قبل از سال 88 هم تمایل داشت کسانی در آنجا کار کنند که کاملا مطابق سلیقه آن ها عمل کنند و همیشه هم به بهانه های مختلف در انتظار حذف کسانی بودند که همانند آن ها فکر نمی کردند. البته بعد از سال 88 این محدودیت بیشتر هم شد ولی من به این اتفاق هزینه پرداخت کردن نمی گویم. باز هم برای عقیده ام ، بهتر شدن کشور و راحت تر بودن جوانانمان هر کاری حاضر هستم انجام دهد. امیدوارم شرایط کشور به شکلی پیش برود که همه همدیگر را تحمل کنند و انقدر منتظر حذف یکدیگر نباشند. تازه اگر من متحمل هزینه و ضرری هم شدم، بسیاری ناچیز بوده است در مقابل اتفاقاتی که برای همکارانم و مردم عادی افتاد. من از هر فرد یا جریانی که حمایت کردم در این اندیشه بودم که در حال انجام دادن کاری برای کشورم هستم. فکر نمیکردم بهخاطر طرفداری از کاندیدایی که مورد تایید نظام
بوده است، یک روزی زیرسوال بروم، اما واقعا هیچوقت از آرمانهایم نگذشتهام، بسیار متاسفم برای نهادهایی که با ما هنرمندان سلیقهای رفتار میکنند و افراد را در شرایط و موقعیتهای مختلفی اذیت کردهاند. در اینجاست که آدم احساس میکند که همه چیز سلیقهای است و هیچچیز سرجای خود قرار ندارد، اما من گلایهای ندارم باز هم روی عقیدهام پافشاری میکنم و فکر میکنم این کمترین کاری است که هر کدام از ما میتوانیم انجام دهیم.
شرایط هنرمندان در دولت روحانی چگونه بود؟
نسبت به دولت احمدینژاد که واقعا بهتر بوده. بالاخره برای همه ما نسبت به 8 سال دولتهای نهم و دهم همه چیز بهتر بود. چون من در این 4 سال در تئاتر بیشتر فعالیت میکردم به نظرم در تئاتر وضعیت واقعا بهتر شده است. در دوران احمدینژاد وقتهایی بود که یک تئاتر به روی صحنه میرفت، اما یک دفعه بعد از سه شب میگفتند که این تئاتر دیگر اجرا نشود. در زمان احمدینژاد جامعه هنری دچار یک ناامنی مداوم شده بود. واقعا در دولت آقای روحانی شاهد چنین رفتارهایی نبودیم و یک آرامش نسبی را احساس کردیم. بالاخره با تمام کم و کاستیهایش ما مدیرانی داشتیم که میتوانستیم با آنها حرف بزنیم و آنها هم حرف ما را میفهمیدند. شرایط کار هنری در دولت آقای روحانی آسانتر شد. در حوزه ی کتاب هم فکر می کنم، بسیاری از کتابهایی که در دولت احمدینژاد توقیف شده بودند در دولت آقای روحانی مجوز انتشار گرفتند. همه این موارد بارقه امید را برای آینده ایجاد کرده است.
از وزیر ارشاد دولت دوازدهم چه میخواهید؟
مهمترین چیزی که جامعه فرهنگ و هنر میخواهد امنیت شغلی است. این امنیت در سایه اعتماد وزیر به هنرمندان است. اینکه باور کند همه ما هنرمندان دست پرورده این دورانی هستیم که در آن زندگی میکنیم این امنیت مرهون نبود سانسور و افزایش آزادی است.
وزیر مورد علاقهتان در کابینه دولت یازدهم چه کسی بود؟
آقای دکتر ظریف، واقعا دلم میخواهد در دولت بعدی هم آقای ظریف حضور داشته باشند. در میتینگ انتخاباتی آقای روحانی در استادیوم آزادی هم پشت تریبون گفتم آقای ظریف در دولت بعدی باشد. در میان خانمها که وزیر نبودند، اما معاون رئیسجمهور بودند، خانم مولاوردی را خیلی دوست دارم. ایشان واقعا عالی کار کردند. در مورد طرح عدالت جنسیتی که ایشان به مجلس فرستادند وقتی شنیدم، واقعا به ایشان افتخار کردم. اما متاسفانه دیگر در معاونت نخواهند بود.
از فضای همایش استادیوم آزادی که حامیان روحانی در ایام انتخابات برگزار کردند، بگویید.
عالی بود. یادآور یکی از میتینگهای انتخاباتی سالهای گذشته بود. آقای روحانی خیلی خوشحال و سرزنده بود. چیزی که برای من جذاب بود در آن روز حضور پرتعداد جوانان در استادیوم آزادی بود. با دیدن آنها نسبت به آینده کشور امیدوار شدم که واقعا در آن چنین جوانانی زندگی میکنند. یک روز خاطرهانگیز برایم بود که یادآور یک روز قشنگ دیگری بود.
بهعنوان لیلی رشیدی از آقای روحانی چه میخواهید؟
روز شنبه مراسم تحلیف آقای دکتر روحانی برگزار خواهد شد. من از آقای روحانی واقعا مطالبهای ندارم، اما اگر دیداری رودررو با ایشان داشته باشم از نگرانیهایم برایشان میگویم. به آقای روحانی میگویم که این بار هر اقدامی که در هر زمینهای نتوانستید انجام بدهید، بدون محافظهکاری و مصلحتاندیشی به ما بگویید که خواستهاید، اما نتوانستهاید آن کار را انجام دهید. این شجاعت را در دولت بعدی داشته باشید... دلم نمیخواهد پس از 4 سال در ایام انتخابات متوجه برخی موضوعات شوم. من بهعنوان کسی که در این مملکت زندگی میکند، دلم میخواهد بدانم اگر روحانی نمیتواند و نمیگذارند که به خواسته ما در مورد موضوعات وعده داده شده عمل کنند در همان دوران ریاستجمهوریاش به ما بگویند نه در دقیقه نود!
بعد هم دلم میخواهد دولت به معضل آموزش و پرورش ما رسیدگی جدی کند و یک نگاه ویژه نسبت به این بخش داشته باشد. مسئله آموزش و پرورش و وقایع پیرامون بچههای ما خیلی غمانگیز است همین بچهها قراراست در جامعه حضور داشته باشند و ممکن است در معرض خطرات بسیار زیادی قرار بگیرند. هیچ وقت هیچ اتفاق جسورانهای در آموزش و پرورش ما رخ نداده است. برای همین از رئیسجمهور میخواهم به بچههای ما نگاه کنند و آنها را حس کنند. بنابراین به نظر من زمان آن است که نسبت به مساله بچه ها نگاه جدی تری اتخاذ شود.
دیدگاه تان را بنویسید