کد خبر: 422271
تاریخ انتشار :

سفیر سابق ایران در سوئیس در گفت و گو با نامه نیوز: ایران و آمریکا در برجام به طلاق عاطفی رسیده اند/ آمریکا به دنبال ایجاد کانال محرمانه با ایران است/ بخاطر تحریم ها رابطه ما با افغانستان هم مشروط شده بود/ برنده نزدیک شدن مقتدی صدر به عربستان، ایران است/

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

خدیجه غبیشاوی، تهران این روزها بیش از هر زمان دیگری با چالش های متفاوتی در عرصه سیاست خارجی مواجه است،برجام مهمترین دستاورد دیپلماسی دولت یازدهم علی رغم اجرای موفقیت آمیزش این روزها هدف تهدیدهای مداوم رئیس جمهور تازه کار آمریکا قرار دارد، در یمن و سوریه در تقابل با سعودی قرار دارد و در عراق به دنبال تثبیت موفقیت هایش است

از سوی دیگر تهران و ریاض نیز همچنان روابط متشنجی را سپری می کنند، این در حالی است که برای نخستین بار پس از 2 سال اعزام حجاج ایرانی به عربستان از سر گرفته شده است و ظریف و جبیر یکدیگر را در حاشیه نشست ترکیه در آغوش کشیدند اما همچنان هیچ نشانه ای از حرکت دو کشور در مسیر بهبود روابط دو جانبه وجود ندارد. رفت و آمدهای اخیر مقامات عراقی به عربستان نیز اخیرا به محل گمانه زنی های جدیدی در روابط ایران و عراق و عربستان تبدیل شده است.

در این زمینه با حسین ملائک، سفیر پیشین کشورمان در سوئیس و چین به گفت وگو نشسته ایم و به بررسی چالش های منطقه ای و بین المللی ایران پرداخته ایم. ملائک معتقد است که علی رغم اینکه موافق برجام است اما این توافق بی نتیجه بوده است، تهران در 4 سال گذشته در منطقه غایب بوده است و عملکرد دولت یازدهم در قبال کشورهای منطقه ضعیف بوده است.

در ادامه مشروح مصاحبه نامه نیوز را می خوانید:

تحلیل شما از رویکرد سعید جلیلی در مذاکرات هسته ای چیست؟ اساسا چرا در دوره گذشته مذاکرات برای مذاکره مذاکره می شد و نه برای توافق؟

پروندة هسته‌ای یک بعد مشخص داشت و آن اینکه جناح‌های حاضر در حکومت ایران تحقیقاً در نقطه‌ای به این نتیجه رسیدند که این رویکرد که ایران برای توسعة فناوری هسته‌ای می‌تواند حساسیت جهانی را علیه خود برانگیزد دیگر پاسخ نمی‌دهد. مذاکرات هسته‌ای بر این مبنا شروع شد؛ یعنی لو دادن یک پایگاه ایران توسط مجاهدین خلق یا میانجی‌گری دولت عمان وقتی خود را نشان می‌دهند که مسئولان تصمیم‌گیرنده در ایران به این نقطه می‌رسند که باید این پرونده را بست.

برای اینکه از این پرونده خارج شویم باید یک متدولوژی داشته باشیم و مذاکراتی انجام دهیم. ما در این مسیر هزینه کرده‌ایم و دستاوردهایی داریم و باید به نقطه‌ای از تفاهم دست یابیم. دو رویکرد در اینجا وجود دارد؛ یکی اینکه در یک نقطة ماکسیمم بایستیم و تمام کسانی که مخالف رفتار ما هستند را مات کنیم که آقای جلیلی نمایندة چنین رویکردی بود و نتیجة آن اینکه دائماً با محدودیت‌های قانونی بین‌المللی مواجه می‌شدیم و ائتلاف گسترده‌ای علیه ایران تشکیل شد که حتی نمی‌توانستیم در آن نفوذ کنیم به تعبیر دیگر این ائتلاف دوستان ما را هم داخل خود داشت به طوری که رابطة ما با افغانستان هم مشروط شده بود.

رویکرد دوم اینکه نمی‌توانیم ماکسیمم را نگه داریم و باید در فرآیند معامله‌ای قرار بگیریم به تعبیر دیگر چیزهایی بدهیم و چیزهایی نگهداریم. آقای روحانی و تیم‌شان به رهبری آقای ظریف معتقد بودند که می‌توان چنین کرد؛ وقتی دولت تغییر کرد آقای ظریف وارد مذاکره شد. باید بدانیم که در مذاکرات، قدرت فکری و ذهنیِ تیم کارشناسی مطرح است نه قدرت فیزیکی. در این مصاف غربی‌ها بسیار قوی بودند و طرف ایرانی نیز از خود درایت و مقاومت زیادی نشان داد؛ ولی ضعف کارشناسی به نسبت زیادی مسلط بود و کارشناسان حقوقی درستی نداشتیم.

شما کدام رویکرد را برای منافع کشور موثر تر می دانید؟

در دورة آقای جلیلی که اصلاً مذاکره‌ای صورت نگرفت؛ چون رویکرد آنها ایران را به بن‌بست رساند و نتوانستیم پیشنهادات طرف مقابل را انجام دهیم؛ چون قصد داشتیم ماکسیمم نگه داریم؛ بنابراین کار به جایی نرسید و مرتب قطعنامه و در نتیجه محدودیت بیشتری دریافت کردیم. در رویکرد دوم قبول کردیم که با ارائة امتیازاتی وارد فضای معامله شویم. در این فضا قدرت مذاکره بسیار اهمیت داشت.

آقای ظریف فرد ارزشمندی در این زمینه است و تیمی داشت و جلو رفت؛ اما طرف مقابل هم برای مذاکره تیم داشت و توانسته بود ایران را به نقطه‌ای برساند که حاضر به صحبت شود؛ بنابراین از این به بعد، ظرفیت، ظرفیت کارشناسی و علم و دانش است. نتیجة این فرآیند، برجام است؛ اما از نظر من به عنوان کسی که موافق رویکرد معاملاتی بودم و معتقدم باید امتیازی می‌دادیم تا این پرونده را ببندیم، بدون اینکه مسئولانه نگاه کنم، می‌گویم که این مذاکره نابرابر بود و نتیجة آن درست نبود.

ارزیابی‌ای که در فرآیند زمان می‌توان از برجام کرد اینکه برجام مشکلات حقوقی فراوانی دارد؛ مثلاً کارشناسان آمریکایی برای دریافت حق مأموریت یا گردش در ژنو و وین نمی‌آمدند؛ بلکه برجام را مطالعه می‌کردند که مثلاً اگر جمله‌ای نوشته می‌شود ده حرکت بعد چه اتفاقی خواهد افتاد.

آقای کری در سخنرانی خود بیان کرد که همه معتقد بودند که 50 الی 100 میلیارد دلار به ایران می‌رسد؛ ولی سه میلیارد دلار به ایران رسید. این نتیجة مذاکرات ماست؛ یعنی آنها آینده‌ای را در مذاکرات دیدند که کارشناسان حقوقی و مالی ما ندیدند؛ البته این ضعف آقای ظریف به مفهوم ضعف ذهنی آقای ظریف نیست؛ بلکه ضعف کارشناسی ایران است به تعبیر دیگر ایران پنج کارشناس قوی از نظر مسائل مالی و حسابداری بین‌المللی و حقوقی بین‌المللی ندارد؛ ولی چون آقای ظریف مسئولیت این مذاکره را بر عهده داشت این مسئله به ایشان هم بازمی‌گردد. ایشان با توجه به اینکه شخصیت بین‌المللی و سابقه‌دار و تجربه‌داری هستند باید این موضوع را پیش‌بینی می‌کرد.

امروز با برجامی روبه‌رو هستیم که اساس و بنیانِ مذاکراتیِ خوبی است ما از یک فاز محدود و تحریمی به مدار بالاتری آمده‌ایم ولیکن هیچ سنگ پرش یا امیدی وجود ندارد. در واقع می‌توان گفت که صرف‌نظر از محاوره و استفاده از برجام در بحث‌های سیاسی، طلاق عاطفی خود را از برجام گرفته‌ایم؛ یعنی با روی کار آمدن دولت جدید در آمریکا و علاقه‌مندی‌اش بر برهم زدن برجام، دیگر برجام، محلی از اعراب به مفهوم تعهد بین‌المللی ندارد؛ اما با برجام از محدویت‌های سازمان ملل خارج شدیم و بخشی از تحریم‌ها برداشته شد و دیگر ائتلاف بین‌المللی علیه ما وجود ندارد و آمریکا بسیار محدود است و نمی‌تواند ائتلافی علیه ایران ایجاد کند؛ ولی هنوز از گیر قدرتی به نام آمریکا خارج نشده‌ایم. برجام برای ایران راهگشا بود و ما را از مدار فلاکت‌بار به مدار امیدوارانه‌تری رهنمون کرد و از این بابت مورد تأیید است.

ایران و آمریکا در برجام به نقطع طلاق عاطفی رسیده اند/ برجام با رفتن اوباما و کری، رفت

به نقطه‌ای خواهیم رسید که دو طرف با در نظر گرفتن عواقب نقض برجام، خروج خود را از این توافق اعلام کنند؟

اعلام اینکه از برجام خارج می‌شویم، مفهوم ندارد. می‌توان گفت که به نوعی طلاق عاطفی می‌گیرند. در طلاق عاطفی دو طرف اعتمادی به یکدیگر ندارند و در نقطه‌ای جدا از هم زندگی و هر کدام کار خود را می‌کنند. در برجام هم چنین اتفاقی می‌افتد؛ یعنی موضوع آن موضوعیت پیدا نمی‌کند.

هشت یا ده سال دیگر باید در سطح جهانی یک کشور معمولی باشیم نباید کسی محدودیتی برای ما اعمال کند. با فرض ثابت بودن سیاست‌های نظام ایران و روندهای بین‌المللی دو طرف با یکدیگر درگیر می‌شوند؛ مثلاً هشت سال آینده ما مجدداً چنین محدودیتی داریم؛ یعنی آنها از ما خواهند پرسید که چرا می‌خواهید اتم داشته باشید یا برای چه می‌خواهید اسرائیل را حذف کنید و ... . بنابراین برجام با رفتن اوباما و کری، رفته است؛ ولی از نظر سیاسی باید کاری کنیم به هیچ وجه خدشه نیابد؛ چون تعهدی بین‌المللی است و در فضای مذاکراتی مربوط به خلع سلاح یک رفرنس است و باید مورد استفاده قرار گیرد.

نقض برجام از سوی ایران نخواهد بود

بنابراین معتقدید که باید تعهد خود را حفظ کنیم و نقض برجام از سوی ایران انجام نشود ؟

ما تعهد خود را حفظ می‌کنیم نه اینکه باید حفظ کنیم؛ چون تصمیم گرفتیم که مذاکره کنیم وارد این تعهد شدیم؛ بنابراین طرف مقابل تهدیدات برخی مسئولان را جدی نمی‌گیرد؛ چون او می‌داند که ما در چه نقطه‌ای تصمیم گرفتیم وارد مذاکره شویم چنانچه ما هم می‌دانیم که آنها دنبال تحریم‌های گذشته برای ما نیستند؛ بلکه فکر می‌کنند که باید ایران را وارد مذاکرات و درگیری‌های منطقه‌ای کنند و تعامل بهتری با آن داشته باشند؛ چون ایران موضوعی غیر قابل اجتناب است.

رفتار تندروها در قبال برجام واقعیت سیاسی ندارد/ منتقد نه ظرفیت دارد و نه طرح دارد و نه می‌تواند برنامه‌ای برای محقق کردن سخنش ارائه دهد

چرا با وجود اینکه برجام تصمیم نظام بود و به تایید رهبری رسید تندروها همچنان به دنبال مانع تراشی هستند و از هربهانه ای برای متشنج کردن فضا علیه برجام در کشور استفاده می کنند ؟ آیا می‌توانند به مقاصد سیاسی خود برسند؟ هدف‌شان برجام است یا آقای روحانی؟

نظر من در این زمینه روزنامه‌ای نیست؛ بلکه واقعیت سیاسی است. «هو» کردن آقای روحانی یا آقای ظریف در صحنة سیاسی ایرادی ندارد؛ ولی افراد در سطوح بالا می‌دانند که کسی که منتقد آقای ظریف است؛ اگر این طرف قضیه بود همانی را انجام می‌داد که آقای ظریف انجام داد؛ بنابراین به نظر من این انتقادات ارزشی ندارند و روزنامه‌های زرد از آنها استفاده می‌کنند؛ این انتقادات واقعیت سیاسی ندارند؛ چون منتقد نه ظرفیت دارد و نه طرح دارد و نه می‌تواند برنامه‌ای برای محقق کردن سخنش ارائه دهد؛ بنابراین از نظر من اهمیت ندارد و اینکه کسی، شخص دیگری را به لحاظ سیاسی «هو» می‌کند، جالب است.

آقای هاشمی، وزیر بهداشت و بسیار معتبر و در کار خود دقیق است؛ اما وقتی یک فرمانده را تهدید به برکناری می‌کند یک گاف سیاسی مرتکب شده است و منتقد نمی‌گوید که آقای هاشمی خوب است و اینها را ندیده بگیریم؛ بلکه او را «هو» می‌کند؛ وقتی آقای هاشمی عذرخواهی کرد در واقع طرف مقابل را وادار به ادامه ندادن کرد، این حرکت در صحنة سیاسی بسیار اهمیت دارد.

حال در این فضا آقای روحانی باید پاسخگوی بسیاری از مسائل باشد؛ ولی وقتی می‌خواهیم در واقعیت صحبت کنیم آن اتفاق صورت نمی‌گیرد؛ بنابراین از نظر من برجام یک پروندة بسته شده است. کسانی آقای ظریف را «هو» می‌کنند؛ چون ایشان قول‌های زیادی را به صورت علنی داد که می‌توانست ندهد.

مثلاً چه قول‌هایی؟

مثلاً تحریم‌ها برداشته می‌شود یا از این به بعد این‌طور می‌شود و از این به بعد آن‌طور می‌شود و ... . یک شخصیت سیاسی باید مراقب صحبت کردن خود باشد؛ اگر آقای روحانی در تبلیغات انتخاباتی خود بیان می‌کند که تحریم‌های غیر هسته‌ای را برمی‌دارم باید این کار را انجام دهد، می‌توانست چنین قول‌هایی ندهد. حال که قول‌هایی داده و نتوانسته آنها را عملی کند مخالفان هم «هو» می‌کنند و ایشان هم باید قبول کند.

همه گروه های داخلی به رئیس جمهور شدن ترامپ علاقه مند بودند/ ترامپ شبیه احمدی نژاد است

پیش بینی شما از روابط ایران و آمریکا در چهار سال آینده با توجه به سیاست های دولت جدید این کشور چیست؟

تقریباً همة گروه‌های داخل ایران بی‌علاقه نبودند که آقای ترامپ سر کار بیاید؛ آنها تصور می‌کردند که ترامپ خل و چل است و کلینتون برنامه دارد. کلینتون هم برنامة ترامپ را داشت؛ البته در مورد ایران، اسرائیلی‌تر بود. بسیاری پیش‌بینی می‌کردند که ترامپ به دلیل رفتارهای عجیب و غریبش، آمریکا را درگیر سیاست‌های داخل خود می‌کند؛ اگر به یاد داشته باشید؛ وقتی آقای احمدی‌نژاد سر کار آمد، اولین معضل‌اش ساعت کار بانک‌ها بود و مقدار زیادی تنش داخل ایران بر سر همین موضوع به وجود آمد و همه پیش‌بینی می‌کردند که آقای ترامپ هم چنین کارهایی کند؛ البته همین کارها را هم کرد؛ ولی آنچه مشخص است اینکه سیستم سیاسی آمریکا، آقای ترامپ را مدیریت و هدایت می‌کند. به رغم اینکه او در این زمینه انعطاف کمی دارد؛ ولی سیستم سیاسی آمریکا او را مدیریت می‌کند؛ یعنی یک جبهه از جمهوری‌خواهان و نظامیان جمهوری‌خواه او را احاطه کرده‌اند و اهداف‌شان را پیش می‌برند. واضح است که سیاست خارجی آمریکا در اختیار نظامیانش و نه وزارت‌خارجة آن است. به طوری که طبقة هفتم وزارت خارجة آمریکا، ویژة معاونین وزارتخانه و همیشه خالی است. او معاون اداری و مالی را تشکیل داده و معاونان دیگر را نصب نکرده است. ترامپ هشت ماه است که رئیس‌جمهور شده اما وزارت خارجه که رابطة یک کشور را با دنیا تعیین می‌کند بی‌ابزار مانده است.

یک هیئت نروژی اینجا آمده بود که می‌گفتند که تکلیف پنتاگون کاملاً مشخص است و ما چون اعضای ناتو هستیم می‌توانیم رابطه‌مان را با آمریکا تعریف کنیم؛ یعنی اعضای ناتو به دلیل حضور مشخص نظامی‌ها توانستند پروتکل‌های خود را مشخص کنند؛ ولی سیاسیون نتوانستند. هنوز نمی‌دانیم که وزارت خارجة آمریکا چه خواهد کرد. به نظرم رابطة ایران با آمریکا چیزی فراتر از گذشتة 37 الی 38 سالة ما نیست.

مشخصاً بوش پسر یا اوباما؟

دورة اوباما هم دورة خوبی برای ما نبود.

کشوری که هر روز به ایران بد و بیراه می‌گوید شیعه باشد یا نباشد چه تفاوتی به حال ما می‌کند؟/آمریکا به دنبال کانال محرمانه با ایران است ما هم باید باشیم

به هر حال تعامل شد و به نتیجه رسیدیم.

از داخلِ تعامل چه چیزی نصیب ما شد و از آمریکا چه گرفتیم. هیچ چیزی از آمریکا نگرفتیم؛ اگر چیزی هم دریافت می‌کنیم از جاهای دیگر است. در روابط‌مان با آمریکا از زمان انقلاب اسلامی تا به امروز یک روند منفی داریم. آقای اوباما علنی نگفت که رژیم ایران را تغییر می‌دهیم؛ ولی در اقدام چیزی کمتر از آن نمی‌گذارد.

روش او متفاوت بود.

در عالم سیاست باید به نتیجه توجه کرد. اینکه من با شما محترمانه یا نامحترمانه صحبت کنم دو چیز متفاوت است و من این را قبول دارم؛ ولی در انتها به این می‌رسیم که از این تعامل چه چیزی نصیب شما می‌شود. کاری ندارم با اینکه مثلاً فلان کشور با ما سابقة تاریخی بدی دارد یا سابقة تاریخی خوبی دارد الان از این کشور چه چیزی نصیب من می‌شود مهم است.

آذربایجان یک کشور شیعه است؛ ولی حُسن شیعه بودن آن برای ایران چیست. کشوری که هر روز به ایران بد و بیراه می‌گوید شیعه باشد یا نباشد چه تفاوتی به حال ما می‌کند؟ یا بگوییم که به افغانستان خیلی کمک کردیم تا روس‌ها از این کشور بیرون بروند حال نتیجة این سیاست چیست؟

آیا کانال‌های محرمانه راه می‌افتد و تعاملی صورت می‌گیرد؟

مجبور هستیم که کانال‌های مذاکراتی با آمریکا برقرار کنیم.

به نظر می‌رسد که آقای تیلرسون موافق این قضیه است.

اینکه آقای عتیلرسون در کابینة ترامپ بماند یا نماند، خود مورد سؤال است. ما هنوز نمی‌دانیم که تصمیم‌گیری در آمریکا بر عهدة کیست و این مهم است. آیا ایوانکا ترامپ یا همسرش یا آقای تیلرسون یا آقای متیس هدایت‌گر این قضایا هستند؟ تصور می‌کنم که در ایران در مورد اینکه چه کسی در آمریکا تصمیم‌گیرنده است ابهام وجود دارد؛ ولی ما باید کانال‌هایی را برای رد و بدل پیام‌های بدون واسطه با آمریکا داشته باشیم.

تصور می‌کنید که چنین اتفاقی می‌افتد؟

بله آنها هم دنبال چنین کانال‌هایی هستند و ما نیز باید دنبال کانال‌هایی باشیم.

فکر می‌کنید که برجام چقدر در انتخابات 94 و 96 مؤثر بود؟

از نظر من برجام فضایی ایجاد کرد و خود به ذاته مهم نبود. برجام فضایی ایجاد و آن فضا طرفدارانی پیدا کرد. این طرفداران در انتخابات 94 و 96 به عنوان پرچم نیروهایی که این‌گونه فکر می‌کردند عمل کردند. کسی برای نتیجة برجام رأی نمی‌داد؛ چون خودش نتیجه‌ای نداشت.

به نظرتان برجام نتیجه‌ای نداشت با اینکه صادرات نفت به سمت صفر حرکت می‌کرد و تحریم‌های دارویی و تحریم‌ قطعات هواپیما وجود داشت؟

بله اینها بود؛ ولی قرار نبود برجام این باشد. من طرفدار برجام هستم؛ ولی نتیجة برجام چیزی که پیش‌بینی می‌شد، نبود.

با این عربستان نمی شود صحبت و مذاکره کرد/ باید صبر کرد

تنش میان تهران و ریاض همچنان همانند 3 سال گذشته ادامه دارد، رویکرد دو کشور در قبال یکدیگر را چگونه ارزیبای می کنید؟

به نظرم موضوع عربستان سعودی مبهم‌ترین سؤال در سیاست خارجی ایران است. تقریباً هیچ کس راه‌حلی در این زمینه ندارد. بهترین راه‌حل این است که صبر کنیم؛ چون عربستان سعودی در حال طی کردن مراحل گذاری است. در این مراحل ذهنیت‌هایی برای رهبری جدید خود دارد که فکر می‌کند می‌تواند محقق کند. مثل اوایل انقلاب که ذهنیت داشتیم و فکر می‌کردیم که می‌توانیم این ذهنیت‌ها را محقق کنیم بنابراین حرف هر کسی را نمی‌فهمیدیم و نمی‌شنیدیم. در مورد عربستان هم چنین چیزی وجود دارد که یک سری ذهنیت‌هایی دارد و تا زمانی که رنگ و لعاب این ذهنیت‌ها از بین نرود قابل مذاکره نیست؛ بنابراین من هم مانند بسیاری معتقدم که باید صبر کرد؛ چون با این عربستان نمی‌توان صحبت و مذاکره کرد او نه گوش می‌دهد و اگر گوش هم بدهد نمی‌فهمد و نمی‌شنود.

دولت یازدهم در منطقه غایب بود

منتقد سیاست منطقه‌ای دولت آقای روحانی هستید؟

بله. معتقدم که وزارت خارجه و دولت آقای روحانی در منطقه غایب هستند.

در قضیة سوریه بسیار فعال بودیم و آمریکا و غرب سوریه را به ایران و روسیه سپردند.

سوریه با همسایگان ما متفاوت است. در سوریه تحرکاتی به وجود آمد و ایران در آنجا فعال شد؛ ولی در کشورهای همسایة ایران به هیچ وجه فعال نیستیم وزارت خارجه در این زمینه بسیار ضعیف است.

دولت و وزارت خارجه در منطقه ضعیف عمل کردند/ نه با افغانستان رابطه درستی داریم نه عراق و ترکیه

پیشنهاد شما چیست؟

تعامل و برنامة بیشتر. ما چند برنامة اقتصادی و فرهنگی و مبادلاتی با افغانستان داریم؟ یا چند برنامة جدی کار با عراق داریم؟ یا با ترکیه کمیسیون‌های مشترک داریم؛ ولی نتیجة این کمیسیون‌ها چیست؟ ایران طرح و برنامة مشخصی برای همکاری‌های منطقه‌ای ندارد. وزارت نفت، مسبب درگیری ایران با ترکمنستان است و وزارت خارجه باید آن را کنترل کند. رابطة ما با تاجیکستان بر هم خورده است و در آسیای مرکزی حضور نداریم. آقای روحانی به این منطقه سفر تشریفاتی داشت؛ ولی کار جدی‌ای صورت نگرفت. وقت و زمانی که برای برجام گذاشته شد برای هیچ چیز دیگری گذاشته نشد. تا دو سال اول قابل قبول بود؛ ولی بعد از آن هم ادامه پیدا کرد. دولت و وزارت خارجه به شدت ضعیف عمل کردند؛ البته بخشی از این موضوع به این دلیل است که سیاست این منطقه در اختیار آنها نیست؛ بلکه در اختیار نیروهای خارج از دولت است.

ایران در قبال کشورهای منطقه نوآوری ندارد/ برنده نزدیک شدن مقتدی صدر به عربستان ایران است

زمزمة ها و ادعاهایی درباره همراهی و آغاز مسیر مشترکی میان مقتدی صدر روحانی شیعه عراقی و محمد سلمان ولیعهد سعودی وجود دارد. نظرتان در مورد چرخش احتمالی مقتدی صدر به سمت عربستان چیست؟

این موضوع نشان می‌دهد که در تعامل با شخصیت‌های سیاسی عراق برنامه نداریم. تصور می‌کردیم که مجلس اعلایی در عراق هست که باید تا روز قیامت باشد. این نمودار نشان‌دهندة این است که ایران نسبت به این قضیه یک تحجر سیاسی دارد و قدرت نوآوری ندارد تا ساختارهای سیاسی را به شرایط بین‌المللی برساند.

سفر مقتدی صدر اهمیت زیادی در ارتباط با ایران ندارد؛ اگر مقتدی صدر بتواند رابطة عراق با عربستان را مرتفع کند به نظرم کار خوبی می‌کند و حاصل جمع آن صفر نیست؛ به تعبیر دیگر چون او به عربستان رفته است؛ بنابراین ایران باخته است این‌طور نیست. رابطة عراق با عربستان باید خوب باشد؛ چون عربستان به دلیل حمایت‌های مالی‌اش از اهل تسنن عنصر به هم ریزانندة داخل عراق است؛ بنابراین عراق باید این تعامل را به وجود بیاورد.

عربستان قدرت تخریب‌کنندگی در عراق دارد؛ اگر عربستان داخل عراق را تخریب کند به ضرر ایران است؛ به تعبیر دیگر هر چه عراق بی‌ثبات باشد مشکلات بسیاری برای ایران خواهد داشت و اگر باثبات باشد به نفع ایران است؛ بنابراین اگر یک شخصیت سیاسی عراقی این تعامل را با عربستان ایجاد کند تا این تخریب در عراق کمتر شود؛ حتی اگر آن شخصیت با ما فاصله بگیرد در مجموع ما برندة این قضیه هستیم.

نمایندگان مجلس همان مردم کوچه و بازار هستند/ خانم موگرینی گفت به مجلسی رفتم که نمایندگانش یک زن هم ندیده اند

سلفی نمایندگان با خانم موگرینی بازتاب‌ها و واکنش های بسیاری در داخل و خارج از کشور داشت. نظر شما در این مورد چیست؟

نمایندگان مجلس همان آدم‌های کوچه و خیابان هستند؛ حتی اگر دکتری هم داشته باشند دلیل بر این نیست که رفتار آنها متفاوت از مردم باشد خانم موگرینی نوشته بود که به مجلسی رفتم که نمایندگان آن یک زن ندیده بودند. همیشه این اتهام متوجه مرد ایرانی است که چشم و دلش سیر نیست و نمایندگان مجلس هم مردان ایرانی هستند. گاهی هم این رفتار دور از شأن است که دیگر حداقل‌هاست و نشان می‌دهد که حداقل‌ آموزش‌های عمومی هم در مملکت وجود ندارد. امام (ره) می‌گفت که مجلس عصارة ملت است.

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

دیگر رسانه ها