فتاح:پیشبینی تغییر احمدینژاد را نمیکردم/آمدن قالیباف در انتخابات نادرست بود
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
مهمان این هفته برنامه «دستخط» پرویز فتاح، رئیس کمیته امداد امام خمینی(ره) بود.
به گزارش نامه نیوز، اهم اظهارات فتاح در این برنامه تلویزیونی به این شرح است:
*در دوره حیات سیاسی و اجرایی من دوره دفاع مقدس باید حسابش جدا شود. در آن دوره هم که در سال 59 به جبهه رفتم دانشجو بودم. صنعت شریف درس می خواندم، ما دانشگاه را رها کردیم و به جبهه رفتیم. تا پایان جنگ هم برنگشتیم. آنهایی که همدوره ما بودند فارغالتحصیل شدند. به ما واحدهای بیشتر دادند و درسها را فشردهتر خواندیم .
*قبل از من که مهندس بیطرف بودند و آقای زنگنه و شهید عباسپور بودند، انصافا خدمت کرده بودند. آن زمان نمیدانستم جمله ساده ای که میخواهم بیان کنم چقدر بازخورد خواهد داشت. من ناخودآگاه این جمله را گفتم. روی اعتقاد سادهای که داشتم این جمله را گفتم که من جای آبادی آمدم، ولی اینجا میتواند آبادتر شود. تا زمانی که من بودم مهندس بیطرف وزارت نیرو باقی ماندند .
*ما جا و شرایط ایشان را سعی کردیم نگه داریم. وزرای قبلی را دعوت کردیم و با هم نهار خوردیم. چند بار در آن دوره با آقای زنگنه مشورت کردم. با آقای بیطرف به صورت مکرر مشورت داشتم. برای دوره بعدی که آقای نامجو فرمودند و وقتی مشخص شد، با هم همدورهای بودیم. با هم جبهه بودیم. از ایشان من خواهش کردم به وزارت نیرو بیایند و مسئولیت آب و فاضلاب کل کشور را عهدهدار شدند . وقتی متوجه شدم ایشان کاندیدا شدند به مجلس رفتم. با این که وزیر نبودم. مجلس هم آن دوره نشان داد نسبت به ما لطفی دارد چون من خواستم بیرون بیایم 230 نماینده امضا کردند که من بمانم. من صحبتی کردم و سعی کردیم از آقای نامجو سعی کردم دفاع کنم. الحمدالله ایشان رای آورد . البته یک بار هم استیضاح میشد که من نامهای نوشتم. نمیدانم موثر بود یا خیر .
*( در دولت اول آقای روحانی به شما پیشنهاد شد؟) خیر. پیشنهاد رسمی نشده بود . غیررسمی بود، در حد وزارت نبود، ولی پائین بود . شرایط طوری نبود که قبول کنم .
*( برسیم به دوست صمیمی شما آقای احمدینژاد؛ فکر این همه تغییر را میکردید؟)بیشترین پیشبینیها را در اواخر دولت نهم داشتیم. در آخرین جلسه دولت نهم که تلخترین جلسه دولت نهم بود که آن اتفاق افتاد و آن معاون اول علیرغم نظر آقا آنجا نشست و ما هم تاب نیاوردیم. قبل از آن هم تصمیم نداشتم در دولت بمانم و به آقای احمدی نژاد هم گفته بودم و صحبت کرده بودم و به توافق ضمنی رسیده بودیم. آن هم مزید بر علت شد که علاقه نسبی که وجود داشت هم حذف شد . بعد از آن هم تقاضاهایی در دولت دهم شد که برگردم . پیشنهاد انرزی اتمی را دادند.راه آهن را حکم زدند. سفیر ایران در چین را پیشنهاد دادند . حکم ما را اعلام کردند که قائم مقام وزیر راه و رئیس راه آهن باشم. بنده نرفتم. برای سفارت ایران در چین پیشنهاد کردند و تصویب کردند و فرم را فرستادند. واقعا علاقه نداشتم برگردم .
*( پیش بینی این اندازه تغییر را نمیکردید؟) خیر .
*از من پرسیده بودند و من گفتم، بعید است احمدی نژاد- در انتخابات -ثبت نام کنند چون اعلام کرد و اطلاعیه داد که نمیآیند .
*اولین جلسه هیات دولت در کنار جوار حرم مطهر رضوی برگزار شد. به جمعه خورد و من شنبه صبح رانندهای دنبال من آمد که گفت من راننده آقای بیطرف هستم و میخواهم شما را ببرم. آدرس را دادیم و ما را برد. ما هم داخل رفتیم و این بنده خدا-نگهبانی- هم نشناخت و گفت شما؟بنده گفتم آمدم ببینم. گفت آقای بیطرف نیست و به مرخصی رفته است. بگومگو کردیم و کسی آمد گفت این بنده خدا تازه حکم گرفته و وزیر شده است. گفت جدی وزیر است؟ !
* ما از یک سال قبل مرتب میگفتیم قصد ورود به انتخابات نداریم. بعید است کسی خلاف این را از من شنیده باشد. در مصاحبه رسمی و فردی همین گفته را بیان کردم. از دولت و از چپ و راست نزد من آمدند و من گفتم نیستیم. من این جمله را هم گفتم که خیالتان راحت من نمیآیم. همین را تیتر کردند . جمنا هم نسبت به بنده لطف داشتند. خیلی از این افراد از دوستان صمیمی ما بودند و هستند. از روی لطفی که داشتند اسم ما را اضافه کردند. با من مشورتی نشده بود که اسم من جزو ده نفر باشد. رایگیری کردند و در همان جمع 3-2 هزار نفر من نفر دوم میشوم. چون نفر دوم شدم گفتند دیگر نمیشود 5 نفر را حذف کرد. اگر ششم هفتم میشدم خودبخود حذف میشدم .
*( میگفتید اسم من را نیاورید. برخی انتقاد میکنند که اسم آقای فتاح مطرح شد در عین حالی که نمیخواست گفت حالا ببینیم رای چه میزان می شود. انتظار هم داشت اول یا دوم شود . )باور می کنید که روح من خبر نداشت، این را واقعا میگویم. آن روز در کمیته امداد همایش داشتیم. در حال سخنرانی بودم که این خبر را اوردند. به اندازه ای حالم بد شد و فشارم افتاد که دوستان خبر دارند. با خانم دکتر دستجردی که الان هیات امنای ما هم هستند و به ما هم لطف دارند، تماس گرفتم و صحبت کردیم و بگومگو هم کردیم .
* مجموعه جمنا این تصمیم را گرفته که آقای فتاح باشد. همه اتفاق نظر داشتند .
*ما نامه نوشتیم و من دستخط هم دارم که بعدا دستخط من هم بیرون آمد و پیامک دادم و زنگ زدم به همه و در نهایت رئیس جمنا آقای رحیمیان نزد من آمد. گفت از شما معذرتخواهی میکنم. خیلی بزرگواری کرد و من راضی نبودم. اما دوباره آوردند .
*(برای چه؟) این مزید بر علت قبلی شد که من ناراحتتر شدم. گفتند شما پنجم شدید. چوندر آن جلسه سخنگو گفته بود آقای فتاح نیست. خیلی از افراد که میخواستند رای بدهند ...
*( در کنگره آخر نبودید؟) در هیچکدام حضور نداشتم. بعد هم نرفتم. این اتفاق رخ داد . جلسه گفته بودند نیست، ولی به رایگیری گذاشتند و من پنجم شدم. اعتراضی شد و بعد ششم شدیم .
*( پیش بینی میکردید انتخابات ریاست جمهوری همین شود؟) بله .
*( برخی از دوستان شما می گویند همه چیز بسته شد که این اتفاق بیفتد. یکسری اسم ها مطرح شود و در انتها همین شود . )من این قضاوت را نمیتوانم بکنم چون خودم ناراحت هستم از آن قضایا، در دلم مانده است و صلاح نیست بین برادران چیزی بیفتد. شاید فرصتهای دیگر و شرایطی که بتوان گلایهها را مطرح کرد. من فکر می کنم محاسبات اشتباه بود. برای همه هم اتفاق میافتد .
*( ترکیب اگر فرق میکرد ممکن بود رای آوری آقای روحانی کمتر میشد؟)فتاح: ممکن بود. اگر درست عمل میکردند و مهره درستی را قرار میدادند، اگر در مناطرات به درستی عمل میکردند ...
*ناراحت بودم. احساس کردم مناظرات عمق ندارد. مردم نمی توانستند به مسائل عمیق توجه کنند و برنامه ها را بفهمند. روی همین بگومگوها و مچ گیری ها و رو کردن این و آن مسئله بود که خوب نبود .
*(آینده جمنا) که عضو نیستیم و شرکت هم نکردیم، ولی برداشت من این است که توفیقی پیدا کردند و این که پراکندگی را به زعم خود به وحدت تبدیل کردند .
*(کنار رفتن آقای قالیباف کار درستی بود؟)آمدن ایشان را نادرست میدانم. من اگر بودم بعد از دو بار آمدن و آن شرایط نمیآمدم .
*( به ایشان نگفتید؟)از من نپرسیدند .
*( گفته اید قدر حکمی که آقا به من دادند را میدانم. برخی میگفتند کنایهای به آقای رئیسی است . )خیر. من واقعا چنین نیتی نداشتم و برای کار خود عرض کردم که این کار برای من چه چیزی کم دارد که بخواهم بروم کمبودم را جبران کنم و به مقامی برسم، من این کار را دوست دارم و شرفی برای خود میدانم و این را از دعای پدر و مادر ان خود میدانم. دعای فرزندان شهدا و همرزمان بود که کار به این خوبی در دایره قسمت نصیب ما شد .
*( ممکن است سال 1400 آقای فتاح را در عرصه انتخابات ببینیم؟)معلوم است که فردا زندهایم؟ برای 4 سال بعد نقشه میکشیم؟ چرا باید چنین چیزی را بیان کنم؟ بنده هم چنین نیتی داشته باشم و برای آن در کمیته امداد چنین اقداماتی کنم، مشمول این آیه میشوم «حبطت اعمالهم». برخی از مومنین کارهای زیادی میکنند اما پرونده خالی است. اگر چنین نیتی باشد خدا بر ما نبخشد .
دیدگاه تان را بنویسید