کد خبر: 441770
تاریخ انتشار :

«نامه نیوز» بررسی کرد؛

متغیرهای تعیین کننده در تنش تهران و ریاض؛ آیا ایران و عربستان به سمت برخورد سخت و نظامی می روند؟ /برنامه روحانی و ظریف برای عبور از بحران

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

محمد اکبری: منازعه و جنگ یکی از متغیرهای جدابی ناپذیر معادلات خاورمیانه شده است. منطقه ای که در حال حاضر بیشترین اخبار و تحولات از آن به جهان مخابره می شود. این منطقه به خاطر درگیر کردن بازیگران منطقه ای و بین المللی در معادلات خود به طور مشخص تعیین کننده مناسبات و معادلات آینده به نظر می رسد.
در حال حاضر پس از فروکش کردن غائله داعش در عراق و بصورت نسبی در سوریه، تنش دو قدرت برتر منطقه ای یعنی ایران و عربستان سطح جدیدی را تجربه می کند. به نظر می رسد منازعه ایران و عربستان ریشه در منازعات پساداعشی منطقه و عدم رضایت عربستان از فضای موجود دارد. بدون شک یکی از روشهای تغییر دادن وضع موجود توسط بازیگر ناراضی ایجاد منازعه و جنگ است.
در حال حاضر مجموعه تحولات رخ داده کنونی در منطقه( تحولات داخلی عربستان و بازدداشت شاهزاداگان، استعفای سعد حریری در زمان و مکانی متفاوت و در سفر به عربستان، برجسته سازی برخورد موشک یمنی به عربستان و نسبت دادن آن به ایران و همچنین مواضع بسیار تند مقامات عربستانی علیه ایران) فضایی را بوجود آورده است که هر شخصی در هر محفلی این سوال را مطرح می کند که آیا قرار است جنگی شکل گیرد؟
جنگ‏ها‏ به عنوان یک پدیده انسانی و اجتماعی از مناظر مختلفی قابل تحلیل و بررسی ‏اند. جنگ‏ها به علل و دلایل متعددی زمینه ظهور و بروز پیدا می‏کنند؛ تحت تأثیر متغیرهای گوناگون، ممکن است در ابعاد مختلف گسترش یافته و آثار و پیامدهای متعددی برجای بگذارند و سرانجام اینکه نقطه پایان ‏بخش آنها می‏تواند با یکدیگر کاملاً متفاوت باشد.
در تلقی عامیانه معمولاً از جنگ به عنوان پدیده‏ای مخرب مشابه پدیده ‏هایی چون زلزله یاد می‏شود و جالب اینکه برای افکار عمومی معمولاً جنگ پدیده‏ای شناخته شده ‏تر (در مقایسه با سایر پدیده ‏های مخرب) به حساب می ‏آید. اما نکته مهم این است که شناخت علمی پدیده جنگ در مقایسه با پدیده ‏های طبیعی بسیار مشکل است، چرا که جنگ یک پدیده انسانی است و بسته به شرایط مختلف از مجموعه متغیرهای متمایزی تأثیر می‏پذیرد و اثرات متمایزی برجای می‏گذارد. برای مثال، جنگ ایران و عراق را نمی ‏توان صرفاً به یک متغیر اختلافات مرزی نسبت داد. علاوه بر اختلافات مرزی، عوامل دیگری نظیر شرایط داخلی ایران، شخصیت صدام حسین، رقابت ‏های منطقه ‏ای ایران و عراق، درآمدهای نفتی دو دولت، و دخالت قدرت‏ های فرامنطقه ‏ای به انحاء مختلف می‏توانند در بروز و تشدید جنگ اثرگذار باشند. همچنین جنگ باعث تحولاتی در شرایط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و روابط خارجی دو کشور گردید. همین طور برای جنگ‏های دیگر نظیر جنگ هند و پاکستان، اسرائیل و اعراب، و آمریکا و عراق می‏توان مجموعه ‏های دیگری از عوامل تأثیرگذار و پیامدها را شناسایی کرد. از این رو برخلاف تصور عامه، جنگ در مقایسه با پدیده‏های مخرب طبیعی بسیار پیچیده‏تر است.
در شرایط حاضر شاید بتوان فضای موجود و مواضع شکل گرفته از سوی طرفین را با شرایط پیش از جنگ ایران و عراق مقایسه کرد. بسیاری از ناظران به شباهت این دو وضعیت اعتقاد دارند و روندهای موجود را با نگرانی دنبال میکنند.
در شرایط حاضر به مانند فضای پیش از جنگ ایران و عراق، فضای پر تنش و سختی بین طرفین حکمفرماست. بخاطر نبود روابط دیپلماتیک ناشی از بسته شدن سفارت های دو کشور بخاطر اتفاقات گذشته، نبود دیالوگ رودرو و نزدیک، فضای غیرقابل برگشتی را متصور شده است.
برخورداری از چنین مشخصات و ویژگی‏ هایی، پیش‏بینی و کنترل جنگ را مشکل می‏ سازد. پیش‏بینی در مورد یک موضوع خاص، زمانی امکان‏پذیر است که متغیرهای مستقل و وابسته و همچنین نحوه ارتباط آنها برای ما روشن باشد. اگر برای ما روشن باشد که حرارت 100 درجه‏ای آب موجب به جوش آمدن آن می‏شود، در آن صورت با مشاهده وارد شدن حرارت به یک ظرف آب به آسانی می‏توان پیش‏بینی کرد که با رسیدن حرارت به 100 درجه، آب ظرف می‌جوشد. سادگی این قضیه از آنجا ناشی می‏شود که ما با دو متغیر یعنی حرارت 100 درجه‏ای و جوش آب سرو کار داریم. این در حالی است که پدیده ‏های انسانی اولاً ممکن است از عوامل متعددی تأثیر بپذیرند و ثانیاً، اثرات مختلفی از خود برجای بگذارند. از این جهت، پیش‏بینی قضایا بسیار مشکل می‏شود. به‏ عنوان مثال اگر علت وقوع جنگ ‏های بین‏ المللی فقط رقابت‏های تسلیحاتی بود، در آن صورت با مشاهده رقابت تسلیحاتی بین دو کشور، می‏ شد احتمال وقوع جنگ در آینده نزدیک را پیش‏بینی کرده و برای جلوگیری از آن، به اقدامات لازم دست زد. اما در عمل هرگز این گونه نیست. اولاً به ندرت اتفاق می‏افتد که صرف رقابت تسلیحاتی بین دو کشور به جنگ بین آنها منجر شود و ثانیاً با مشاهده رقابت تسلیحاتی بین دو کشور هرگز نمی ‏توان به این جمع‏ بندی رسید که وقوع جنگ بین آنها حتمی است. اگر در یک جنگ خاصی سه متغیر مشخص الف، ب، ج، دخالت داشته باشند، در آن صورت نیز با مشاهده حضور این سه متغیر در یک منطقه و زمان دیگر، نمی‏توان وقوع جنگ را حتمی دانست، چرا که در هر جنگی ممکن است مجموعه متمایزی از متغیرها دخالت داشته باشند. براین اساس، چه پیش‏بینی خود جنگ و چه پیش‏بینی آثار مختلف جنگ امر بسیار مشکلی است. در هر حال باید اعتراف کرد که جنگ‏ها مثل بیشتر پدیده ‏های دیگر انسانی و اجتماعی به شدت زمانمند و مکانمند هستند.
متغیرهای دخیل دیگر در تنش بین ایران و عربستان از جمله حضور ترامپ پیش بینی ناپذیر و خارج از کنترل در پشت ماجرا، تغییرات ساختاری در داخل عربستان و روی کار آمدن بن سلمان جوان و جویای نام، تحولات سوریه و عراق و یمن و تلاش دو بازیگر برای افزایش نفوذ و تاثیرگذاری خود، همه و همه باعث افزایش پیچیدگی موضوع شده است.
در حال حاضر دو کشور مجموعه ای از تحولات و مسایل درهم تنیده و به هم پیوسته را تجربه می کنند که رویکردها و مواضع مقامات داخلی می تواند فضای موجود را به سمت تنش بیشتر و حتی برخورد سخت رهنمون کند.
از این رو با توجه به دو متغیر مرد دیوانه (دونالد ترامپ) و مرد جوان خام (محمد بن سلمان) که تاثیر منفی بر معادلات منطقه میگذارند و مواضع آنها هر آن می تواند منطقه را به آتش بکشد، اما متغیر تجربه و آرامش و تعادل با حضور ظریف و روحانی میتواند آبی بر این آتش باشد.

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

دیگر رسانه ها