نامه روحالله حسینیان به کروبی؛ نشان دادهاید که در بحرانها آرامش خود را از دست میدهید
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
به گزارش نامه نیوز، در بخش هایی متن این نامه آمده بود؛
رييس مجلس شوراي اسلامي، حضرت حجتالاسلام والمسلمين جناب آقاي كروبي دامت توفيقاته با عرض سلام و آرزوي توفيق براي آن جناب سخنراني پيش از دستور جنابعالي در مورخ 19 آبان 1358 در مجلس را ملاحظه كردم. به پاس محبتهاي بيدريغ جناب عالي كه همواره شامل حال اينجانب بوده بر آن شدم تا از باب ارادت خالصانه و محبت خيرخواهانه كه بيشك از مصاديق "النصيحهلائمه المسلمين" است نكاتي چند را تذكر دهم تا شايد مسووليت خود را در مقابل نظام برآمده از صدها هزار شهيد تاريخ تشيع ايفا كرده باشم.
جناب آقاي كروبي! شايد من هم مانند حضرت عالي به صدور چنين حكمي در مورد عضو گروه نبوي[سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي] منتقد باشم و اين انتقاد حق هر فرد مسلماني است! اما هيچ كس شايسته توهين به حكم يك قاضي نيست. چه اينكه، شخصيت جناب عالي تنها يك شخصيت حقيقي نيست، بلكه در راس يكي از قواي سهگانهي نظام اسلامي ايران قرار داريد و مسووليتي مضاعف متوجه حضرت عالي است. اگرجناب عالي حكم قاضي را "ننگين" نميخوانديد و از آن "ابراز انزجار و تنفر" نميكرديد، نماينده مجلس، قوهي قضاييه را به "مافيا" موصوف نميكرد.
جناب عالي يكي از سه ركني هستيد كه بخشي از ساختار و سازمان نظام اسلامي را بايد مديريت و هدايت كند و آيندگان نيز از تجربيات شما استفاده كنند و اين احتياج به متانت، آرامش و سكينه دارد. چگونه ممكن است ناخداي اين كشتي متلاطم و طوفاني، خود آشفته ونابردبار و عصباني باشد و كشتي را سالم به ساحل برساند؟
حضرت عالي بارها نشان دادهايد كه در بحرانها آرامش خود را از دست ميدهيد. از شما مي خواهم كه نشان دهيد مي توانيد در بحرانها نيز با متانت مديريت كنيد. جناب آقاي كروبي! با كمال تاسف بايد بگويم كه بعضي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي به نوعي اشرافيت و تفرعن مبتلا شدهاند كه خود را از شرفايي ميدانند كه همگان مامور هستند تا در مقابلشان سر تعظيم فرود آورند و به خود حق ميدهند ديگران را مورد توهين و تحقير قرار دهند، ولي هيچ كس را اجازهي انتقاد از آنان نباشد. اگر حضرت امام مجلس را در راس امور قرار دادهاند، بايد پرسيد كدامين مجلس در راس امور است؟ آيا مجلسي كه نه حرمت اشخاص را نگه ميدارد و نه حرمت اركان نظام را؟ اين نص صريح حضرت امام (ره) است كه فرمودند: " در نطقهاي قبل از دستور و غير آن به شخصيت و اعتبار نمايندگي مجلس توجه كنند و حرمت مجلس و نظام و اخلاق كريمه اسلامي را مقدم دارند و خلاصهي كلام اين كه مجلس و نمايندگان بايد مويد وحدت و انسجام جامعه باشند".(صحيفهي نور. ج 20 . صفحهي 215) آيا به راستي اين مجلس حرمت نظام را حفظ ميكند و اخلاق كريمهي اسلامي را بر همه چيز مقدم ميدارد؟ و آيا مجلسي است كه مويد
وحدت و انسجام جامعه است؟ راستي چرا چند روزي كه مجلس تعطيل ميشود در جامعه احساس آرامش و وحدت ميشود و هنگامي كه شروع به كار ميكند تشنج جامعه را فرا ميگيرد؟ "فاين تذهبون"؟ و بايد چشم اميد به شما دوخت كه "الم يان للذين امنوا ان تخشع قلوبهم لذكر الله"
بايد بگويم با كمال تاسف اين مجلس خود را بالاتر از اين ميداند كه كسي جرات حقخواهي و دادگري را بنمايد، چون خود را مصون از هر خطايي و بالاتر از هر مسووليتي ميداند. اين مجلس به مصداق شريفهي "نومن ببعض و نكفر ببعض" ميخواهد هم از منافع عنوان پيروي از خط امام بهرهمند باشد و هم از هر لحاظ خود را آزاد و بيتعهد بداند، لذا تنها به قسمتي از كلمات امام (ره) ايمان ميآورد و به اصول ديگر و روح كلامش بياعتنايي ميكند.
آيا واقعا باور داريد كه حضرت امام، مجلسي را در راس امور خواندند كه نمايندهاش آن نامهي عزتشكن و چاپلوسانه را به جك استراو وزيرامور خارجهي انگليس نوشت؟ به راستي اگر امام راحل حضور داشت چه موضعي در مقابل اين مجلس ساكت در برابر اين عمل حقيرانه از خود نشان ميدادند؟ چرا راه دور برويم و از امام استمداد بطلبيم؟ بهتر است بگويم اگر آن غيرت انقلابي قبل از دوم خرداد را داشتيم در مقابل اين عمل ذلتبار چه عكسالعملي نشان ميداديم؟ به ياد داريم كه چند روز قبل از دوم خرداد 1376 يكي از نمايندگان منتسب به جناح راست ملاقاتي با "براون" يكي از ديپلماتهاي وزارت خارجهي انگليس به عمل آورد. اين واقعه چونان جنايتي هولناك، ما و شما را وادار به موضعگيري كرد. جناح چپ بيانيهها صادر كرد، منبرها رفتند و مصاحبهها بر پا كردند و چنان راستگرايان را زير شلاق نقد به محاكمه كشيدند كه مجال دفاع نيز از آنان سلب شد و اينك درمقابل اين عمل زشت نماينده مجلس نه آهي از چپگرايان بر ميآيد و نه فريادي از راست گرايان و نه حضرت عالي كه هميشه به عنوان يكي از رهروان خط امام از خود حساسيت نشان دادهاند، بر اين عمل ننگين ميآشوبيد.
جناب آقاي كروبي حضرت عالي حكم دادگاه را "ننگين" خوانديد و بعضي نمايندگان نيز با الفاظ توهينآميز از آن ياد كردند. راستي چه حالي خواهيد شد كه همين برخورد را قضات با مجلس بكنند و اگر فرضا نسبت به مصوبهاي انتقاد داشته باشند آن را "مصوبهي ننگين مجلس شوراي اسلامي" بشمارند؟ آيا شما و نمايندگان فرياد بر نميآريد كه مسلماني نيست؟ اجازه دهيد قسمتي از پيام حكيمانهي حضرت امام در مورد احترام به قوهي قضاييه و احكام قضات را براي شما و نمايندگان نقل كنم تا خود نسبت به رفتارتان قضاوت كنيد.
حضرت امام در اين پيام فرمودند: بايد بدانيد كه احكام صادره از قضات شرعي مادامي كه خلاف شرع بودن آن در محاكم و مراجع صالحه ثابت نشده واجبالعمل است. مجلات و روزنامهها و رسانههاي گروهي توجه داشته باشند كه تضعيف قوهي قضاييه بر خلاف موازين اسلامي است و از پخش چيزهايي كه موجب تضعيف قوهي قضاييه برخلاف موازين اسلامي است و از پخش چيزهايي كه موجب تضعيف يا توهين مقام قضاست، احتراز كنند " (صحيفهي نور، ج 18، ص 234) .
راستي اگر امام زنده بود و نطق جنابعالي و نطق بسيار زنندهي آقاي لقمانيان را ميشنيد چه عكسالعملي نشان ميداد؟ من وقتي سوابق جناح چپ را كه امروز ژست اصلاحطلبي به خود گرفتهاند مرور ميكنم غرق تعجب ميشوم.
جناب آقاي كروبي! اجازه دهيد قبلا نظر خود را نسبت به اين حكم اظهار كنم. گر چه شكي در توهين بودن و استهزا مقدسات اسلام توسط آقاجري نيست ولي در اينكه آيا او به انكار يك ضروري اسلام از روي علم پرداخته و استهزاء او مصداق سبالائمه هست يا نه جاي شبهه است و اصل "الحدود تدراً بالشبهات" بر اصدار حد شرعي حكومت دارد؛ اما قانون براي اعتراض بر اين حكم راه گذاشته است، يا بايد متهم اعتراض كند يا دادستان كل مي تواند از قوانين موجود استفاده كند و پرونده را براي رسيدگي در ديوان عالي كشور مطرح كند؟ وي در ادامه با غيرمشروع دانستن سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي آورده است: ازجناب عالي انتظار ميرفت بهجاي تحت تاثير قرارگرفتن از سوي اين گروه كه براي رسيدن به قدرت تصميم گرفته است مملكت را به آتش فتنه و نفاق گرفتار كند - راههاي قانوني را به جاي توهين در پيش ميگرفتيد.
البته بايد اين انتقاد را بر مديريت قوهي قضاييه وارد دانست كه چرا احكامي را كه جز فحاشي استكبار جهاني و نفاق داخلي و انتقاد دوستان را به دنبال ندارد و اجرا نميشود صادر ميكند و اگرحكمي را به حق ميداند چرا عقبنشيني ميكند؟ آيا اين روش چيزي جز تضعيف قوهي قضاييه را به دنبال خواهد داشت؟
نكتهاي كه جاي تاسف بسيار دارد اين است كه انتقاد حضرت عالي از قوهي قضاييه تداعي حمايت از آقاجري را ميكند و اين بسيار غمانگيز است! چگونه ممكن است يك روحاني كه گوشت و پوست او، شخصيت و هستي او، ارزش و احترام او به خاطر اسلام و تشيع است از انسان هتاكي كه حرمت اين دو عزيز را پاس نداشته حمايت كند؟ چگونه به خود اجازه ميدهيد وارد بازي سياسييي شويد كه ميخواهد از يك موجود بيمقدار و بيادب يك قهرمان بسازد. او كه خود مصداق تقليد ناآگاهانه و سطحي از بزرگاني چون شريعتي است، تقليد را كه يك اصل پذيرفتهشدهي شيعي است عملي ميمونوار معرفي ميكند و ماركسيستتر از ماركس، دين را افيون تودهها و دولتها ميداند؟ جناب آقاي كروبي! چند روز پيش ديديد كه دو نماينده در يك سانحه جان به جانآفرين تسليم و با اعمال خود در محضر خداوند وفود كردند و اين نشان از بيارزشي دنياست.
جناب آقاي كروبي! چه زود انديشهها و منشهاي امام را فراموش كردهايم! چه زود حساسيتهاي امام را به خاك سپردهايم. اگر شخصيتهايي چون جنابعالي در برافراشتن پرچم غيرت ديني جهاد نكنند، پس از چه كساني اين اميد ميرود؟ آيا فراموش كردهايد كه هنگامي كه بچههاي مذهبي به مكتبي شهرت پيدا كردند و منافقان، مكتبي بودن را به استهزاء گرفتند، امام چه عكسالعملي نشان داد؟ امام فرمودند: «تا گفته ميشود مكتبي آقايان مسخره ميكنند. مكتبي يعني اسلامي. آنكه مكتبي را مسخره ميكند اسلام را مسخره ميكند. اگر متعهد باشد مرتد فطري است و زنش برايش حرام است. مالش هم بايد به ورثه داده بشود. خودش هم بايد مقتول باشد.»* (صحيفهي امام، ج 14، ص 376)
آيا استهزاء آقاجري نسبت به تولد ائمه، قباحتي كمتر از استهزاء «مكتبي» دارد؟ جناب آقاي كروبي! جنابعالي حكم اعدام آقاجري را ننگين ميخوانيد حتما متن سخنراني توهينآميز وي را نيز ملاحظه فرموديد و الا اينقدر صريح موضعگيري نميكرديد.
جناب آقاي كروبي! آيا وقت آن نرسيده تا در ادامهي راهي كه دشمنان انقلاب و امام، آن را مورد حمايت قرار دادهاند تجديدنظر كنيم؟ آيا وقت آن نرسيده ميز مذاكرهي فروش اصولمان به بيگانگان را به هم بريزيم و به آغوش ارزشهاي امام بازگشت كنيم؟ شما به خود حكومتهاي غربي بنگريد كه چگونه بر اصول غيرخدايي پاي ميفشارند و در مقابل چشم همهي انسانها دختران مسلمان را به خاطر حجاب از درس خواندن كه جزو حقوق هر انساني است محروم ميكنند. شما به همين جريان اخير فكر كنيد چگونه حكومتهاي غربي و رسانههاي ضدانقلاب و منافقين داخلي و شيفتگان غرب، يكصدا عليه نظام اسلام بهپا خاستند و نه عليه قوه قضاييه كه عليه كل نظام به تكاپو افتادند و ديديد آن چهرهي مطرود امام كه قتل آيتالله شمسآبادي را به دليل غيرانقلابي توجيه ميكرد، اكنون دستهاي **... خود را به حمايت از آقاجري از آستين بيرون آورده است. وي با نامشروع معرفي كردن سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي به عنوان گروهك نامشروع نبوي در پايان نامه آورده است: اكنون با الطاف خداوندي، اين گروه، چهره از نقاب خود برميكشد و به زودي راه سلف خود را در رويارويي با نظام اسلامي در پيش خواهد گرفت و
شما اين واقعهي حتمي را به تاخير نيفكنيد، پلي براي عبور اينان نگرديد، خود را شريك تهاجم اين گروه بر دژهاي نظام اسلامي نكنيد و بدانيد به زودي خورشيد حق از شفق برخواهد تابيد و شب فتنهانگيز را به عقب خواهد راند. اليس الصبح بقريب؟
منبع: خبرآنلاین
دیدگاه تان را بنویسید