حکیمیپور : اعتراضات دی ماه ریشه اقتصادی و معیشتی داشت/باید اصلاحاتی در ساختار و گفتمان اصلاحطلبی ایجاد کنیم/ اصلاح طلبان در مجلس تکچهره کار میکنند نه فراکسیونی/فراکسیون امید تکلیف تعداد اعضایش را مشخص کند/شیخوخیت موجب عدم پویایی دو جریان اصولگرا و اصل
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
احمد حکیمی پور دبیرکل حزب اراده ملت ایران در گفت وگویی به سازوکار شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان انتقاد کرده است.
به گزارش نامه نیوز، مشروح این گفت و گو به شرح زیر است:
* از موضوع برجام شروع میکنیم. با توجه به اینکه اخیرا آمریکا اقدام به خروج از برجام کرده است، نظر شما درباره ماهیت این توافقنامه از زمان تصویب و چالشهایی که در زمان اجرا برای آن به وجود آمد و خروج فعلی آمریکا از این توافق چیست؟
موضوع برجام و مذاکرات هستهای یک موضوعی است که به کلیت نظام و منافع ملی برمیگردد و موضوعی نیست که در حوزه عملکرد یک دولت محدود شود. این مسائل چون به سیاستهای کلی نظام برمیگردد بنابراین در این زمینه تصمیم گیریها فراقوهای خواهد بود. با توجه به اصول اساسی سیاست خارجی ایران که توسط مقام معظم رهبر تحت عنوان "عزت، حکمت و مصلحت" مطرح شده است این سیاست در تمام زمینههای سیاست خارجی ما ساری و جاری است لذا با توجه به این سه اصل کلیدی ما با هر پدیدهای که به مصالح کلان نظام در سیاست خارجی باید برخورد مناسبی داشته باشیم .
امروز در بحث برجام طبیعتا این آمریکا است که باید به جوامع بین المللی پاسخگو باشد و آسیب لغو برجام برای آمریکا محدود به برجام نخواهد شد چرا که حقوق بین الملل را دچار خدشه میکند و کاری میکند که دیگر پیمانهای بین المللی پس از برجام اعتبار خود را از دست بدهند.
با توجه به اینکه بارها آژانس بین المللی انرژی هستهای اعلام کرده ایران به تمامی تعهدات خود عمل کرده و البته پایبندی ایران به توافقات بین المللی تنها محدود به برجام نمیشود و کشور ما نشان داده که همواره به تعهدات بین المللی خود وفادار است و جوامع بینالمللی تاکنون از جمهوری اسلامی پیمان شکنی ندیده اند. طبیعی است که دستگاه دیپلماسی ما تدابیر لازم برای هر اتفاق احتمالی درباره برجام را در نظر گرفته و با همان سه اصل عزت، حکمت و مصلحت، هر وضعیت احتمالی را به خوبی مدیریت خواهد کرد.
* سوال بعدی درباره اعتراضات دی ماه است. اعتراضات دی ماه 96 از آنجا که ریشه اصلی آن مشکلات اقتصادی بود به نوعی میتوان گفت که در تاریخ جمهوری اسلامی بی سابقه بود. به نظر شما ریشه اعتراضات دی ماه کجاست و با توجه به این که این اعتراضات زنگ خطری برای تمامی مسئولان کشور بود، چه اقداماتی باید از سوی کلیت حاکمیت به ویژه دولت که مدیریت امور جاری کشور را در اختیار دارد، صورت بگیرد که دیگر شاهد اینگونه اعتراضات مردمی در کف خیابان نباشیم؟
آنطور که بنده میفهمم و برداشت میکنم، ریشه این اعتراضات بیشتر اقتصادی معیشتی و سپس اجتماعی فرهنگی بود پس از چند روز جهت گیری های سیاسی نیز پیدا کرد و در جاهایی تند شد ولی خب شروع اعتراضات مسائل اقتصادی بود و مسئولان نیز به صراحتا گفتهاند که جمهوری اسلامی حق اعتراض را به رسمیت میشناسد. منتها بحث اصلی این است که نظام اسلامی پس از گذشت 4 دهه از عمر خود قطعا به بلوغی رسیده است که بتواند این مسائل و مشکلات را به خوبی مدیریت کند.
این اعتراضات که پیش آمد مقداری غافل گیرکننده نیز بود اما در حدی نبود که سیستم مدیریت کشور نتواند به نوعی این اعتراضات و ناآرامیها را در درون خود حل و فصل کند. این موضوع در جمهوری اسلامی وجود دارد ولی باید از این ظرفیتها به نحو احسن استفاده شود و تلاش شود که با ایجاد یک همبستگی ملی و استفاده از همه ظرفیتها به گونهای که همه مردم با هر سلیقهای احساس کنند که صاحب این کشور هستند و صدای آنها شنیده میشود.
مردم باید احساس کنند که میتوانند از مسیرهای قانونی مطالبات قانونی خود را دنبال کنند. امنیت هر کشور ارتباط مستقیم با رضایت مندی مردم آن کشور دارد. رضایت مندی مردم زمانی تحقق میشود که مردم احساس کنند از مسیر های قانونی امکان پیگیری مطالبات خود را دارند. اگر این امر محقق شود دیگر شرایطی برای کشور پیش نمیآید که باعث تحمیل شدن هزینه برای نظام شود.
*شما خودتان سابقه حضور در مجلس را داشتید؛ دو سال از عمر مجلس دهم میگذرد و اخیرا انتقاداتی نسبت به عملکرد فراکسیون امید که منتسب به جریان اصلاح طلبی است از سوی برخی چهرههای این جریان شنیده میشود به ویژه درباره مدیریت فراکسیون امید و انتظار این است با توجه به اینکه دو سال از عمر مجلس دهم گذشته نمایندگان اصلاح طلبی که در ابتدا تجربه چندانی نداشتند، در این روزها بتوانند نقش آفرینی بهتری در مجلس داشته باشند. همچنین کم صحبت بودن برخی چهره های اصلاح طلب مجلس به ویژه آقای عارف که ریاست این فراکسیون را برعهده دارد باعث بروز انتقادهایی از سوی اصلاح طلبان شده است. با این مقدمه، نظر شما درباره عملکرد فراکسیون مجلس در این دو سال چیست؟ و اینکه مدیریت این فراکسیون چه ضعفهایی داشته؟
جریان اصلاح طلب نیز مانند دیگر جریانهای سیاسی دارای نقاط ضعف و قدرت است ولی مهم این است که اصلاح طلبان با نارساییهایی که در جریان است با شجاعت برخورد کنند. اصلاح طلبان از این منظر دارای آزادیهای بیشتر به نسبت دیگر جریانها هستند و همواره شاهد صداهای مختلفی در جریان اصلاح طلبی هستیم که به رسمیت نیز شناخته میشود. منتها مشکلی که وجود دارد این است که باید از این فرصتی که ما تا سال 98 در مجلس داریم استفاده کنیم و اصلاحاتی را در ساختار و گفتمان اصلاح طلبی ایجاد کنیم و طبیعتا در مورد فراکسیون امید نیز این مسئله وجود دارد که این مجموعه ضعف و قوتهای خود را دارد.
با توجه به اینکه از بدو شکل گیری لیست نمایندگان مجلس، این لیست شامل شخصیتهای اصلاح طلب نمیشد و به اصطلاح لیست به شکل جبههای بسته شد، به همین دلیل بود که فراکسیون اصلاح طلبی در مجلس تشکیل نشد. این موضوع باعث شد که انسجام فراکسیون به راحتی تهدید شود و ما شاهد بودیم که تعداد نفرات لیست به نحوی حالت سیال دارد و از 70 تا 100 نفر متغیر است. این موضوع باید مورد ارزیابی قرار گیرد. بنده به شخصه معتقدم که اصلاح طلبان همواره قبل و حین اجرای یک پروسه به خوبی عمل میکنند ولی بعد از اتمام پروسه ضعفهایی در کار آنها دیده میشوند. فراکسیون امید هم از این قاعده مستثی نیست و متاسفانه پشتیبانی تشکیلاتی و کارشناسی آنها مشخص نیست و یک انقطاعی در رویه عملکردی آنها دیده میشود.
ما شاهد هستیم که امروز ارتباط تشکیلاتی و کارشناسی میان افرادی که در قالب لیست امید وارد مجلس شدهاند با بدنه اصلاح طلبی دیده نمیشود و این روابط به درستی تعریف نشده است. ما نمیدانیم که مسئولیت هماهنگی این امور با چه کسی است آیا شورای هماهنگی این کار را انجام میدهد یا شورای عالی اصلاح طلبان و یا اینکه این شورای عالی اصلاح طلبی دقیقا کجاست و چه اقداماتی را انجام میدهد؟
درباره آقای عارف و چرایی کم صحبت کردنش و اینکه فعالیتهای او جلوه کمتری دارد را باید از خود او بپرسید. البته یکی از سوالات ما از ایشان نیز قطعا همین موضوع است. با توجه به اینکه طبیعت مجلس فعالیت فراکسیونی است طبیعی است که هرچه یک فراکسیون فعالیت فراکسیونی بهتری داشته باشد میتواند موفق تر باشد. البته این موضوع به هیچ عنوان ربطی به تعداد اعضای فراکسیون ندارد و عاملی که باعث نمود داشتن فعالیت یک فراکسیون میشود عملکرد و حضور او در موضوعات و مسائل روز کشور است.
* آیا میتوان این را گفت که آقای عارف مسئولیت صحبت کردن را به دیگر اعضای فراکسیون واگذار کرده است؟
توجیهی ندارد که ما بگوییم آقای عارف به دلیل اینکه یک تقسیم وظیفهای میان اعضای فراکسیون انجام داده بنابراین فعالیت او نمود مشخصی برای مردم نداشته باشد. از آنجا که نمایندگان مجلس در قبال مردم مسئول هستند، نباید به گونهای عمل کنند که شائبه کم فروشی در عملکردشان مطرح شود. ما امیدواریم که در این دو سال باقی مانده تا پایان مجلس دهم اقداماتی از اعضای فراکسیون امید ببینیم که نمود فراکسیونی نیز داشته باشد.
*حضور چهرههایی مانند جلالی و بهروز نعمتی در لیست امید باعث آسیب رسیدن به کلیت جریان اصلاح طلب نشد؟
آن تصمیم یک تدبیر بود که اندیشیده شد که لیست به شکل ائتلافی بسته شود اما من ضعف را در این چیزها نمیبینم و ضعف را در برخورد کارشناسی با مسائلی که در مجلس مطرح میشود میدانم. امروز وقتش رسیده است که فراکسیون امید یک تصمیم جدی برای تشکیل یک فراکسیون مشخص با تعداد نفرات معرفی شده، بگیرد.
ما در مجلس چهارم با اینکه تعداد محدودی نماینده اصلاح طلب داشتیم(شاید 40 نفر) ولی توانستیم با یک ائتلاف قدرتمند در سال سوم در هیئت رئیسه یک نائب رئیس داشته باشیم. هنگامی که آقای هاشمی قصد معرفی کابینه خود را داشت بیش از 100 نفر را به نمایندگی از اصلاح طلبان به دیدار او بردیم تا به او این نکته را بازگو کنیم که اگرچه اصلاح طلبان در اقلیت قرار دارند ولی میتوانند حرفی برای گفتن داشته باشند.
من فکر میکنم دوستان ما تا اینجا که داریم میبینیم علی رغم تلاشهایی که شده اما افکار عمومی جریان اصلاحات انتظارات بالاتری از آنها دارند. مشکل ما این است که فکر میکنیم مدت زمان یک سال یا دو سال برای انجام اقدامات تاثیرگذار مدت کمی است در حالی که ما در کشوری زندگی میکنیم که دولتهای 4 ماهه و سه ماهه به خود دیده است. در دهه 30 و 40 شمسی اینگونه بود. یا بطور مثال دولت شهید رجایی که با اینکه از نظر زمانی مدتی کمی داشت ولی در دید مردم به عنوان یک دولت کارآمد نقش بسته است.
*عملکرد اقتصادی فراکسیون امید در مجلس دهم را چگونه ارزیابی میکنید؟
از آنجا که فراکسیون امید نتوانست اعضای خود را به عنوان افراد تاثیرگذار در کمیسیونهای کلیدی از جمله کمیسیون اقتصادی مجلس جای دهد، عملکرد قابل توجهی و تاثیرگذاری در بخش اقتصادی از فراکسیون امید شاهد نبودهایم. البته مردم وقتی از عملکرد مجلس صحبت میکنند، فراکسیونها را از هم تفکیک نمیکنند و عملکرد کلی مجلس را مورد ارزیابی قرار میدهند.
* یکسالی است که از دولت دوازدهم میگذرد. در همین رابطه عدهای از چهرههای اصلاح طلب از جمله آقای کواکبیان گفته که اصلاح طلبان در دورههای بعدی نباید رویه سالهای 92 و 96 را تکرار کنند و از چهرههای جناح رقیب حمایت کنند. همچنین گفته بود که اصلاحطلبان در سال 96 نردبان روحانی شدند و این موضوع در سال 1400 تکرار نمیشود. این انتقادات به دولت روحانی با معرفی کابینه بیشتر هم شد. برنامه شما برای 1400 چیست؟ آیا ممکن است اصلاح طلبان در ادامه راه از آقای روحانی فاصله بگیرند یا خیر؟
من اینجور مسائل را به شکل جریانی نگاه نمیکنم. ما باید شرایط هر دوره را مورد نظر بگیریم. پس از دولت شهید رجایی دولتها همواره 8 ساله بودهاند. ما باید توجه داشته باشیم که اگر برآیند یک دولت مثبت بوده پس نشان دهنده این است که آن دولت زحماتی را کشیده است. هرچند که ما هنوز با شرایط آرمانی فاصله زیادی داریم.
آنچه که مشخص است این است که آقای روحانی تمام تلاش خود را انجام داده است ولی اینکه بخواهد یک جریان جدید به نام اعتدال را به وجود آورد این موضوع عملا تحقق پیدا نکرده است. البته بخشی از کابینه آقای روحانی به سختی در تلاشاند تا از دل دولت دوازدهم جریان سومی به وجود آورند که این عده در دولت دوازدهم نیز نقش زیادی را ایفا میکنند. اما بنده یک احساس دیگری نیز دارم که از دل همان جریان اصلاحطلب و اصولگرا در آیندهای نزدیک زایش جدیدی صورت بگیرد و ما در سال 1400 شاهد یک مجموعه جدیدی از دو جریان قدرتمند کشور باشیم.
ضمن اینکه جنس آنها آمیخته از اصلاح طلبی و اصول گرایی است ولی شعارها و کلیدواژهها جدیدی را ارائه دهند که بنده وجود این جریان جدید را به نفع کشور میدانم و با اینکه بنده خود جزو اعضای اصلاح طلب هستم ولی اعتقاد دارم که هر دو جریان اصلاح طلبی و اصولگرایی از نفس افتاده شدهاند و مکانیزم نقد درونی آنها به خوبی پیش نمیرود.
البته هر دو جناح تلاش میکنند که اصلاحات در خودشان ایجاد کنند ولی به هر حال نیروهای سنتی حاضر در هر دو جریان یک نوع حالت شیخوخیتی به خود گرفتهاند که این مسئله باعث شده تا پویایی از این دو جریان گرفته شود. به نظرمن رویه جریانها در حال تغییر است و ما شاهد هستیم که کم کم رویه شخص محوری در یک جریان در حال رنگ باختن است و دوره تک ستارههایی که بخواهند جامعه را به سمت و سوی خاصی ببرند، به سر آمده و باید این مسئله را به فال نیک گرفت چراکه باعث همکاری بیشتر مردم در جریانهای سیاسی فعال در کشور خواهد شد. با این رویکرد بنده معتقدم که احتمال دارد جریانی که در دولت دوازدهم دست بالا را دارد بخواهد به شکل مستقل وارد عرصه انتخابات شود.
باید این نکته را متذکر بشوم که در درون جریان اصلاح طلبی هنوز هیچ صحبتی درباره سال 1400 نشده است و اظهارات بنده نظرات شخصی است ولی افراد اصلاح طلبی هستند که معتقدند اصلاح طلبان باید با پرچم اصلاح طلبی و استانداردهای خاص خودش در انتخابات حاضر شوند. البته برخی دیگر نیز معتقدند که باید همین رویه ائتلافی را در دورههای بعد نیز ادامه دهیم.
* آیا جریان سومی که گفتید میتواند به رهبری آقای لاریجانی وارد میدان شود؟ چراکه زمزمه حضور وی در عرصه انتخابات و احتمال حمایت روحانی از وی زیاد به گوش میرسد.
از نظر بنده آقای لاریجانی یکی از پخته ترین سیاستمداران حاضر در کشور است ولی اشکال این دوستان این است که به شکل محوری عمل میکنند و یک تشکیلات سیاسی ندارند. کاری که احمدینژاد انجام داد به نظر من اقدام خوبی نیست و نباید اینگونه تلقی شود که عدم وابستگی به هیچیک از حزبهای فعال در کشور نوعی فضیلت محسوب شود. چرا که فعالیت سیاسی یک کار جمعی است. ما معتقدیم که اگر آقای لاریجانی قصد حضور در انتخابات را دارد از همین حال باید موضع خود را به صراحت مشخص کند چراکه روند سیاسی کشور در این سالها به سمت و سویی رفته که امروز صداقت برای مردم ما از اهمیت بالایی برخوردار است.
* انتخابات سال 94 شورای عالی سیاست گذاری شکل گرفت و ادامه عملکرد این شورا با زمزمههای جدایی برخی احزاب اصلاح طلب از این شورا همراه بود. در انتخابات ریاست جمهوری بود که خبر از پیوستن شما به شورای عالی سیاست گذاری به گوش رسید. با این توضیحات ادامه عملکرد شورای عالی سیاست گذاری را باتوجه به لیستی که برای انتخابات شوراها ارائه داد، چگونه میبینید. آیا هنوز اعضای در شورا مصمم به ادامه کار این شورا هستند؟ و یا فکر میکنید نظرات به سمت دیدگاه اشخاصی مانند شما خواهد رفت که اعتقاد دارید پیشبرد امور جریان اصلاح طلبی باید متکی بر کار حزبی باشد؟
در مورد این مسئله امروز در کلیت جریان اصلاحات میتوان گفت که سه گروه وجود دارد. یک گروه که معتقدند با توجه به اینکه ماموریت شورای عالی برای انتخابات تعریف شده بود بهتر که بعد از انتخابات، فعالیت جریان به حالت قبلی خود یعنی با اتکا به احزاب اصلاح طلب اداره شود که حزب اراده ملت نیز جزو این گروه قرار میگیرد. گروه دوم معتقد است که ساز و کار شورای عالی اصلاحطلبی با رفع ایراداتی که به آن وارد میشود پابرجا بماند. گروه سومی نیز هستند که تاکنون موضع مشخصی نداشت اند. این بحث ها باید در داخل جریان صورت بگیرد و ما باید هرچه زودتر گفتوگوها را سر و سامان دهیم و فرصت را از دست ندهیم. ولی حسن جریان اصلاح طلبی این است که در مقاطع مختلف ضعفهای خود را مورد ارزیابی قرار میدهد و سعی میکند که در مراحل بعدی چنین ضعفهایی وجود نداشته باشد.
درست است که ما نقدهایی نیز به شورای عالی سیاست گذاری داریم ولی به هر حال این شورا توانست دو انتخابات را با موفقیت به سرانجام برساند و نمیتوان به راحتی از این مسئله عبور کرد ولی ما معتقدیم این روش اگر با محوریت احزاب انجام میشد چه بسا بهتر و ماندگارتر بود ولی اینکه هنوز مشخص نیست که بدنه کارشناسی شورای عالی سیاست گذاری به کجا وصل است یکی از نقطه ضعفهایی است که باید فکری به حال آن شود.
از طرف دیگر بحث پارلمان اصلاحات در حال بررسی است و کمیته سیاسی شورای هماهنگی در حال کار بر روی این ایده است و تلاش ما از ایجاد این پارلمان دخالت دادن بدنه جریان اصلاح طلبی در سراسر کشور در تصمیم گیریها است. دامنه به اصطلاح تصمیم سازان جریان اصلاحات را وسیع تر کنیم و شهرستانهای دیگر کشور به جز تهران نیز احساس کنند که نظرات آنها نیز در تصمیمگیریها مورد ارزیابی قرار میگیرد.
* نقد اصلی شما به شورای عالی سیاست گذاری چه بود؟
پس از انتخابات مجلس طی نامهای به همه احزاب و اشخاصی که عضو شورای عالی سیاست گذاری بودند انتقادمان از رویه حاکم در شورای عالی را بیان کردیم به این امید که این نواقص در انتخابات شوراها اصلاح شود ولی متاسفانه نه تنها اصلاح نشد بلکه بدتر هم شد. اولین نقد ما این بود که رویکرد حزبی با ایجاد این شورا ضعیف شده بود در حالی که رویکرد اصلی اصلاح طلبان توجه ویژه به نهادسازی و تقویت تحزب و فرهنگ کار حزبی دارند. بنابراین بحث ما این بود که نباید اجازه دهیم که در این مسیر اشخاص روزبه روز تقویب و احزاب تضعیف شوند.
نکته بعدی هم در نحوه شکل گیری لیستها بود که از یک مرحلهای به بعد از شفافیت خارج شد و به پشت پردهها منتقل شد. معتقد بودیم که مناسبات شراکتی، وراثتی و رفاقتی در بستن لیستها مورد توجه ویژه قرار گرفت و باعث شد که دیگر نشود به راحتی از نحوه بستن این لیستها دفاع کرد. ایراد دیگری که در شورای سیاست گذاری وجود داشت این بود که به نام اشخاص حقیقی برخی تشکلها رای زیادی داشتند. یعنی در ظاهر این بود که احزاب زیادی در بستن لیستها مشارکت دارند ولی به واقع دو یا سه حزبی که دارای برخی اشخاص نامی و تاثیرگذار منتسب به احزاب بودند، وقتی در رقابت با دیگر احزاب قرار میگرفتند عملا رقابت دیگر احزاب را بی معنا میکردند. ایراد بعدی ما به شورا این بود که نباید رای حزب با رای شخص برابر میشد. مگر میشود یک حزبی که هزاران عضو و شعبه در کشور دارد، یک رای داشته باشد و در مقابل یک شخص هم که دارای معروفیت است یک رای مجزا داشته باشد. نظر ما این است که باید در تصمیم گیریها رای احزاب قالب میشد نه رای افراد. یعنی برای اینکه یک تصمیم به تایید میرسید باید دارای دو سوم آرای تمام احزاب قرار میگرفت.
* در انتخابات شوراها شاهد ورود 21 عضو اصلاح طلب به ساختمان خیابان بهشت بودیم. آقای نجفی از شهرداری استعفا داده و پس از آن بود که طی جلساتی هفت گزینه برای جایگزینی وی انتخاب شدند. اختلافاتی برای انتخاب شهردار وجود دارد به طوری که آقای عارف نیز در سخنانی گفته بود که با برخی اقدامات، اعتماد اصلاح طلبان را بین مردم سلب نکنید. شورای شهر پنجم را به نسبت شورای چهارم که اتفاقا تعداد زیادی چهره اصلاح طلب در آن حضور داشتند چطور میبینید. با وجود اینکه در شورای چهارم تعداد اصلاح طلبان یک نفر از اصول گرایان کمتر بود ولی ما شاهد بودیم که نمایندگان اصلاح طلب دوره قبل بروز و ظهور بهتری به نسبت اعضای شورای کنونی داشتند. به نظرتان عملکرد کنونی اصلاح طلبان باعث آسیب رسیدن به اعتماد عمومی به جریان اصلاح طلبی نمیشود؟
با توجه به اینکه بنده تجربه حضور در شورای اول را دارم که اعضای آن یک دست اصلاح طلب بودند و هم تجربه شورای تلفیقی را دارم به نظر میآید که شورای پنجم میتوانست فرصت ایدهآلی باشد تا مشکلات تهران با سرعت بیشتری حل و فصل شود و تصمیمات خوبی برای اداره شهر تهران گرفته شود. اینکه چه تصمیماتی در شورای پنجم گرفته شده که باعث بروز چالش های جدی برای شهر تهران کرده است برمیگردد به انقطاعی که پیش از این اشاره به آن داشتم.
بحث دیگری که مطرح است این است که قرار نبود در شورای شهر فراکسیون بازی صورت گیرد چرا که لیست به شکل جریانی بسته شده بود نه حزبی بنابراین باید اتحاد جریانی از سوی شورا رعایت میشد که ظاهرا این اتفاق نیفتاد و شورا را به حاشیه کشاند. به اعتقاد من اعضای شورا باید خیلی زود خود را جمع و جور کنند و اسیر حاشیهها نشوند. البته نه تنها شورای سیاست گذاری بلکه بقیه مسئولان کشور نیز باید خود را از حاشیهها به دور نگه دارند.
متاسفانه خیلی از مسئولان ما امروز به جای اینکه برای مردم کار کنند اسیر فضای مجازی و تلگرام شدهاند و این شبکه مجازی است که مسئولان ما را به هرجا که میخواهد هدایت میکند. به اعتقاد من اصلاح طلبان هنوز وقت دارند و شورای شهر باید وحدت خود را حفظ کرده و طبق برنامهای که به مردم دادهاند عمل کنند. با توجه به اینکه برنامه سوم توسعه شهرداری در حال نگارش است، تمام تلاش خود را برای کارآمدی این برنامه به کار ببندند.
البته بنده به عنوان شخصی که دغدغه فرصتی که مردم به اصلاح طلبان دادهاند را دارد باید بگویم که وقتی که بحث منافع مردم شهر تهران مطرح میشود باید با صداقت مطالب را بیان کرد. به اعتقاد من از ابتدا نحوه ورود به کارزار انتخابات شوراها اشتباه بود.
به اعتقاد من موج اول انتصابات آقای نجفی خیلی کارشناسی نبود. یعنی یک فاصلهای بین مدیران جدید و مدیریت شهری انداخت. از سویی دیگر از آنجایی که بخش اعظم لیست شورای شهر شامل افراد جدید میشد، یک فاصله نیز میان شورای شهر و شهرداری ایجاد شد. این عوامل باعث شد که به یک باره موجی از نیروهای ناآشنا با مدیریت شهری که هماهنگی نیز با هم ندارند وارد عرصه مدیریت شهر تهران شوند. در نهایت موجب شد که مدیریت شهری کار خود را از صفر آغاز کند. در حالی که شرایط کنونی به گونهای است که به شما این فرصت را نمیدهد که بتوانید به راحتی مدیریت شهری را از صفر شروع کنید و این موضوع باعث تحمیل هزینه برای شهر تهران میشود.
بنده به بحث افشاگری نقد داشتم چرا که مردم به لیست اصلاح طلبان رای ندادند که دست به افشاگری بزنند، به آنها رای دادند که برایشان کاری انجام دهند. این مسائل فضا را ملتهب میکند و اگر واقعا تخلفی انجام شده باید از مجاری قانونی پیگیری و دنبال شود. وظیفه اعضای شورای شهر و شهردار جدید این است که اسناد تخلفات را به مجاری قانونی بدهند تا آن طریق مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین عواملی چون انقطاع ساختاری، انقطاع مدیریتی و انقطاع تجربه دست به دست هم داد تا مشکل امروز گریبان گیر شورای شهر پنجم شود.
بنابراین صحبت ما با اعضای شورای شهر این است اگر میخواهید یک روند مثبت را در اداره شهر ایجاد کنید، از اتفاقاتی که در شورای اول افتاد درس بگیرید چرا که ما نیز در شورای اول برای انتخاب شهردار تشریفاتی همانند شورای کنونی را داشتیم و ابتدای طی چندین جلسه علنی کاندیداهایی را معرفی کردیم که در نهایت نیز هیچ یک از آن کاندیداها نیز به عنوان شهردار انتخاب نشدند. درست زمانی که اعضا در ظاهر به یک گزینه واحد رسیده بودند، جلسهای که قرار بود در آن شهردار انتخاب شود عدهای آبستراکسیون کردند و با ترک جلسه مانع انتخاب شخص مورد نظر شدند. بعد از آن جلسات بی نتیجه سرانجام با کلی معطل کردن شهر تهران و طی یک جلسه غیر علنی که یک ربع هم به طول نانجامید آقای الویری را به عنوان شهردار انتخاب کردیم.
بنابراین اینگونه کارها درست نیست چراکه مردم به اعضای شورا رای دادند که آنها به نمایندگی از مردم شهردار را انتخاب کنند. حالا در جلسات انتخاب شهردار چه اتفاقاتی میافتد واقعا برای مردم اهمیتی ندارد.
متاسفانه دوستان ما در شورا خیال میکنند 8 میلیون جمعیت تهران تمام کارهای خود را زمین گذاشته و منتظرند ببینند در جلسه شورا چه کسی شهردار میشود. باور کنید که مردم به قدری گرفتار هستند که در انتخاباتها نیز در ده پانزده روز آخر در جریان مسائل و در جو انتخابات قرار میگیرند. ما از دوستانمان تقاضا میکنیم کمی از فعالیتهای خود در فضای مجازی کاسته و سریعتر شهردار را انتخاب کنند. منتها به این نکته نیز توجه کنند که دیگر نمیشود که شهردار جدیدی انتخاب کرد. انتخاب آنها در این برهه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
*با توجه به اینکه حضور آقای هاشمی در شهرداری مطرح شده بود، برخی از اعضای شورا با اسنتاد به میثاق نامهای که از سوی اعضا به امضا رسیده بود حضور آقای هاشمی را خلاف این میثاق نامه میدانند. نظر شما در این باره چیست؟
مهمترین میثاق نامه قانون وظایف شوراها است. در همان قانون وظایف و تعهداتی ذکر شده است و میثاق نامه اصلی به اعتقاد من قانون است. درباره میثاق نامه هم نظر ما این است که چرا تنها به یکی از بندهای آن توجه ویژه صورت گرفته است و چرا به دیگر بندهای آن جامه عمل نمیپوشانند. نکته بعدی این است که شورا باید شهرداری را انتخاب کند که بدنه شهرداری را شناخته و بتواند با او کار کند. فرقی نمیکند که این فرد در داخل شورا باشد و یا خیر. این بحث که برخی ها میگویند با شهردار شدن آقای هاشمی شورا از یک دستی خارج میشود نیز به اعتقاد من سخن دقیقی نیست. مگر ما نمیگوییم زنده باد مخالف من؟ پس این موضوع که یک نفر از جریان به غیر از اصلاح طلبی وارد شورا شود به اعتقاد من مسئله مهمی نیس.
بنابراین خواسته ما از دوستان عضو شورای شهر این است که هرچه سریعتر بهترین گزینه را برای شهرداری تهران انتخاب کنند و شهرداری را از این بلاتکلیفی که در آن قرار دارد خارج کنند چرا که همیشه در چنین حالات بلاتکلیفی، بزرگترین رانتها و تخلفات صورت میگیرد.
منبع: تسنیم
دیدگاه تان را بنویسید