چرا کسی رئیس دانشگاه شد که شرط اولش برای پذیرش این سمت،حق استعفا بود؟!
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
رویدادی که با برگزاری مراسم تودیع و معارفه رقم خورد و پیش از آغاز سال تحصیلی جدید هم بود تا به ظاهر همه چیز بی نقص به نظر برسد. همه چیز الا اینکه این دومین بار بود پورمحمدی از ریاست دانشگاه تبریز استعفا میداد و با این شیوه، ماموریتی که به وی سپرده شده بود را بی پایان رها میکرد.
نخستین بار سال ۱۳۸۴ بود که پورمحمدی از ریاست دانشگاه استعفا داد و به دانشکده علوم انسانی و گروه جغرافیای دانشگاه بازگشت. استعفایی که دلیل آن، خستگی اعلام شده بود. پایانی برای حضور این فارغ التحصیل دانشگاه کاردیف که در دوران حضور سه چهار سالهاش در راس هرم مدیریتی دانشگاه، یکی از بزرگترین رویدادهای دانشجویی در کشور رقم خورده بود و وی عملکرد نه چندان خوبی از خود در آن برهه نشان داده بود.
رئیس دانشگاه تبریز
کارنامهای که موجب نشد بار دیگر در سال ۱۳۹۲، پورمحمدی به عنوان گزینه ریاست دانشگاه تبریز معرفی شده و به تصمیم دولت مردان، عهده دار این سمت شود. اتفاقی که ظاهرا این بار با یک پیش شرط صورت گرفته است. پیش شرطی که وی در مراسم تودیع از آن پرده برداشت و گفت:
«در پایان اولین دوره ریاستم به دلیل خستگی خواستار کنارهگیری شدم، اما با شرط حق استعفا، مجددا برای این کسوت انتخاب شدم. دلیل استعفایم، خستگی روحی و جسمی است و از وزیر علوم به دلیل پذیرش استعفایم، قدردانی میکنم.»
توضیحی که نشان میدهد در دومین دانشگاه تاسیس شده در کشورمان -بعد از دانشگاه تهران-، از دید دولت مردان حتی یک فرد مناسب برای سپردن ریاست دانشگاه یافت نشده که اگر این گونه بود، لازم نبود فردی که به دلیل خستگی از ریاست کناره گیری کرده بود، با قبول پیش شرطی عجیب به ریاست دانشگاه باز گردانده شود!
نکته قابل تامل آنجاست که میبینیم پیش شرط پورمحمدی برای پذیرش ریاست دانشگاه (!)، نه مواردی مانند افزایش بودجه دانشگاه، یا دریافت اختیارات ویژه برای رقم زدن اتفاقات ویژه مثل تبدیل دانشگاه تبریز به دانشگاهی در سطوح برتر جهانی، که استعفا بوده است. پیش شرطی که نشان میداده پایان راه این استاد و ریاست دانشگاه، بی شک استعفا خواهد بود و بس.
وضعیتی دردناک که تن دادن مسئولان وزارت علوم و به ویژه وزیر علوم با آن، بسیار قابل تامل به نظر میرسد چراکه شبیه اعتقاد ایشان به «قحط الرجال» در این مورد است. درست مثل اینکه تاکید کرده باشند یکی از بزرگترین دانشگاههای کشور که از نظر تعداد اعضای هیات علمی، در زمره چند دانشگاه برتر کشور است، حتی یک گزینه برای سپردن ریاست ندارد.
ادعایی که البته ممکن است صحیح نباشد و به عدم صداقت رئیس پیشین دانشگاه تبریز نسبت داده شود که در این صورت، مساله بغرنجتر و عجیبتر خواهد شد، اما اگر غیر از این باشد، به شدت ابهام آفرین به نظر میرسد. ابهاماتی نظیر اینکه به راستی قحط الرجال در انتخاب چند رئیس دانشگاه دیگر تاثیر داشته است؟ آیا این اتفاق عجیب به دانشگاه تبریز محدود بوده یا رویهای جاری در وزارت علوم است؟
دیدگاه تان را بنویسید