پاسخ موسسه تنظیم و نشر آثار امام به «مستند بهتان» شبکه بی بی سی
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
متن کامل این مطلب در پی می آید:
در مورد هدف آشکار این برنامه که از نامش پیداست و اهداف پنهان آن در بخش دوم این نوشتار توضیح خواهم داد. ابتدا این نکته را بگویم که هر بیننده ای که با روشهای بی.بی.سی فارسی آشنا باشد به سادگی در می یابد که این برنامه، علیرغم این که چند روز قبل از پخش آن به عنوان یک مستند معرفی شده و تبلیغات زیادی برای آن صورت گرفته بود به لحاظ محتوا هیچ سند و نکته جدیدی به همراه نداشت. بدون استثنا تمام موضوعاتی که به عنوان مستند در این برنامه ارائه شده است، از سالها قبل، دهها بار در برنامه های رسانه های ضد ایرانی و در شبکه های اجتماعی و در همین بی.بی.سی تکرارشده و همان زمان مورد نقد و پاسخ قرار گرفته است. اتفاقاً چند سال پیش از این، برنامه هایی با همین عنوان و محتوا در رادیو زمانه و رادیو فردای آمریکا انتشار یافته است بنابراین به لحاظ ارزش رسانه ای می توان گفت این فیلم به عنوان یک مستند، فاقد هر گونه ارزش حرفه ای است. چنانکه به لحاظ تحلیل تاریخی و جامعه شناختی علمی و حتی تحلیل معرفت شناختی پدیده های اجتماعی نیز سرهم کردن دهها موضوعی که از نظر زمان و انگیزه و مکان وقوع و طرفهای درگیر و روشهای برخورد با آن هیچ گونه ارتباطی با
یکدیگر ندارند، آن هم در ذیل یک عنوان کاملاً مغرضانه سیاسی، به نام مستندی که در بین گفتگوکنندگان همسوی آن حتی یک نفر مخالف وجود ندارد، جز بازی دادن مخاطب نبوده و عملی ضد اخلاقی است که در برنامه های ضد ایرانی بنگاه خبری بی.بی.سی فراوان به چشم می خورد .
تنها جنبه جدید این برنامه افزایش محتوای تخریب چهره اخلاقی امام خمینی به عنوان مرکز ثقل معنوی انقلاب و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی است.
مهمترین تحریف برنامه بی.بی.سی نسبت به سخن امام خمینی:
هدف آشکار برنامه اخیر بی.بی.سی - همان طور که از نامش پیداست - القای این مطلب است که در جمهوری اسلامی به بهانه حفظ نظام، "بهتان و افترا به منتقدین نظام از سوی امام و رهبر انقلاب" تجویز شده است. دستمایه القای این دروغ بزرگ نیز، عبارت است از قرار دادن دو فراز چند ثانیه ای تقطیع شده از دو سخنرانی مفصل حضرت امام خمینی در سه بخش، در لابلای چندین مطلب راست و دروغ، با چاشنی تصاویر آرشیوی تکراری و احساس برانگیز، بدون هیچگونه ارتباطی با موضوع سخنان امام، همراه با خاطره ها و گفته هایی از چند تن که همواره در گفتگوهای بی.بی.سی حاضر می باشد.
جالب آنکه در همین سخنرانی که بی.بی.سی با پخش عبارتی از آن نسبت ناروای "تجویز بهتان به مخالفین به بهانه حفظ نظام به هر قیمتی!" را به امام داده است، حضرت امام حتی درباره فرد محکوم به حد کمترین تخلف قاضی از مجازات قانونی را جایز ندانسته و فرموده است: «حق اینکه فحش بدهد ندارد، حق اینکه یک سیلی به او بزند ندارد، حق اینکه یک روز حبسش کند ندارد».
و با رسا ترین کلام، محدود بودن حاکم و زمامدار صالح جامعه را در چهارچوب قانون و، منعزل بودن او در صورت کمترین تخلف از موازین شرع را بعنوان مبنای جاری در حکومت مطلوب خویش بیان کرده است.
یکی از دو فرازی که در این برنامه از سخن امام پخش شده است مربوط به 50 سال قبل و 10 سال پیش از تشکیل نظام جمهوری اسلامی است. بر عکس عنوان این برنامه بی.بی.سی، سخن امام ربطی به اولویت حفظ نظام اسلامی و جواز بهتان به منتقدین آن ندارد، محور سخن قریب یک ساعته امام در این جلسه از درسهای ولایت فقیه در سال 48 در نجف، "وجوب قیام برای سرنگونی نظام ظلم" است و همان فراز دستکاری و تقطیع شده چند ثانیه ای پخش شده در برنامه بی.بی.سی نیز مربوط به بیان وظیفه حوزه های علمیه بر اساس روایات پیشوایان معصوم در افشای روحانیون همدست با حکومتهای جور و لزوم متهم ساختن و رسوا کردن و طرد آخوندهای درباری و معممین ساواکی رژیم پهلوی است.
جهت آگاهی جوانان لازم است اشاره کنم که در زمان محمدرضا پهلوی خصوصاً بعد از کودتای 28 مرداد و به ویژه پس از تشکیل ساواک، سیاستهای ناکام دوران قبل و دوره رضاشاه در کنترل حوزه های علمیه پیگیری شد اما نتیجه چندانی نداشت. به همین جهت تشکیل مدارس دینی زیر نظر اوقاف و ساواک در دستور کار قرار گرفت. این گروه از روحانیون حقوق بگیران اوقاف و منابع سازمان اطلاعات (ساواک) برای نفوذ در مجالس دینی و دادن گزارش تحرکات نیروهای مبارز به خصوص در حوزه های علمیه بودند.
البته نیروهای انقلابی در قم و دیگر حوزه ها چهره های آخوندهای فعال ساواکی را می شناختند - چنان که امام خمینی در همین سخنرانی که بی.بی.سی فرازی از آن را پخش کرده است چند بار اشاره می کند که اینها شناخته شده اند و مردم آنها را می شناسند - اهتمام ساواک شاه به توسعه این گروه از روحانیون وابسته به رژیم تا آنجا پیش رفت که بعد از چندی که اصول به اصطلاح انقلاب سفید شاه از 6 اصل به 12 و بعد از مدتی به 23 اصل هم رسید، فرمان تشکیل «سپاه دین» نیز از سوی شاه صادر شد (روزنامه اطلاعات شنبه 1 آبان 1350 با اعلام این خبر نوشت سپاهیان دین پس از پایان خدمت آموزشی از لباس روحانیت استفاده خواهند کرد). چهره های شاخصی که به دربار پیوسته بودند نظیر امام جمعه تهران (تحصیلکرده نجف و سوئیس و البته تنها امام جمعه ای که یک بار هم نماز جمعه اقامه نکرده بود) در مراسم رسمی دست بوسی سران رژیم شاه در اول صف بودند و در فرودگاه هنگام سفر و بازگشت شاه و فرح و اعضای خاندان پهلوی برای آنان دعای سفر می خواندند، در حالی که رسانه های رژیم از آنان به عنوان آیت الله و علمای بزرگ دین یاد می کردند . + عکس
Bohtan-_(4) (1)
Bohtan-_(3) (1)
Bohtan-_(1)
تصور کنید چهره هایی با این عناوین در لباس روحانیت در کنار شاهی که ماجراهای فساد اخلاقی و مشروب خواری و دیکتاتوری کم نظیرش (به ویژه بعد از کودتای 28 مرداد) نه فقط در افشاگریها و خاطرات اعضای خاندان سلطنت و رجال دربار که در خارج و داخل کشور بعد از پیروزی انقلاب منتشر شده است، بلکه در همان زمان سلطنتش زبانزد محافل سیاسی داخل و خارج بود و حتی در روزنامه های معتبر اروپایی نیز نمونه هایی از آن منتشر می شد، چه منظره ای پدید می آورد. اینها همان ها بودند که بعد از بردن نام شاه، جلّ جلاله می گفتند (عبارتی که فقط در مورد خداوند گفته می شود) و او را اسلام پناه می نامیدند و در منبرها و مجالسشان به توجیه جنایات رژیم و ثناگویی دربار مشغول بودند.
سخنان امام در این سخنرانی که بی.بی.سی فقط کمتر از یک دقیقه آن را پخش کرده است در چنین فضایی و در بیان وظیفه فقها و حوزه های علمیه در وجوب افشای چنین افرادی ایراد شده است، و چنان که خواهم گفت به هیچ عنوان به معنای تجویز دروغ نسبت به آنها نیست بلکه " افشای روحانی نماهای وابسته به ساواک و دربار" مدّ نظر امام است. پس روشن است که این سخن گوینده و تهیه کننده این برنامه بی.بی.سی که درست قبل از پخش همین فراز صدای امام می گوید: «آیت الله خمینی در زمان اقامت در نجف حداقل در یک نوبت تهمت به روحانیونی که به عقیده او تفکرات انحرافی داشته اند را علناً جایز دانسته است» کاملاً باطل است. اگر فقط نیم دقیقه عبارت قبل از این فراز پخش می شد، مشخص می گردید که اصلاً در این قسمت از سخنرانی امام بحث از اندیشه و مخالفین فکری و انحراف فکری نیست و اصلاً منظور ایشان از این فرازی که بی.بی.سی پخش کرده علما و فقها نیستند بلکه سخن از آخوندهای درباری و معممین ساواکی و عوامل دستگاه ظلم است. البته روشن است که تعمداً این چند ثانیه از سخن امام سانسور می شود و عبارت را از آنجا تقطیع و پخش می کنند که زمینه ای شود برای اینکه در ادامه این برنامه
سخن امام را مجوز افترا به مراجع تقلید و علمای مخالف امام و بهتان به منتقدین نظام معرفی کنند. توجه کنیم که امام قبل از فراز مذکور با بیان رسا می فرمایند: «البته فقهای اسلام از این حرفها منزه اند؛ وضعشان از صدر اسلام تا کنون روشن است؛ مثل نور پیش ما می درخشند و لکه ای ندارند ... کسی خیال نکند علمای اسلام در این دستگاهها وارد بوده یا هستند ...»
نام این برنامه را مستند بهتان برای حفظ نظام گذاشته اند و بنیان آن و محتوای گفتگوهای آن را بر این اساس تنظیم کرده اند تا مخاطب وقتی که دو فراز از صدای امام خمینی را می شنود باور کند که این آموزه یعنی جواز بهتان برای حفظ نظام از اوست. یکی می گوید: «آیت الله خمینی یک سراندیشه داشت، یک اندیشه بنیادی داشت اینکه "حفظ نظام به هر قیمتی" و چون چنین دیدگاهی داشت که البته این را می شود به "حفظ اسلام به هر قیمتی" تعمیم داد. فکر ایشان، عمل ایشان راه را باز کرد» و در ادامه منظورش را از «به هر قیمتی» بیان می کند که همان «تجویز تهمت و دروغ و غیبت و هر عمل ضد اخلاقی نسبت به دیگران» می باشد!!!
طنز تلخ و دردآلود آنکه برنامه ای که به ظاهر در نقد بهتان ساخته شده است تا این حد آشکارا بنیانش را بر پایه نسبتی دروغ می گذارد. خوانندگان محترم می توانند در متون دیجیتال کتاب ولایت فقیه امام و صحیفه امام و تمامی آثار او که در دسترس مخاطبان است، به آسانی جستجو کنند و از تهیه کننده و گویندگان پرادعای این برنامه بپرسند چرا مطلبی را که هیچ اثری از آن نه در سخنان و نه در نوشته های امام نیست به او نسبت می دهید؟ در هیچ یک از آثار امام نه این عبارت "حفظ نظام به هر قیمتی" و یا "حفظ اسلام به هر قیمتی" و نه عباراتی در این مضمون و نه هیچ مطلبی که بتوان از آن چنین معنایی را استخراج نمود وجود ندارد. بگذریم که صدها نکته آشکار در سراسر آثار اخلاقی و فقهی و اجتماعی و سرتاسر زندگی امام از تکیه بر اصالت اخلاق و معنویت و ارزشهای الهی قابل ارائه است که آشکارا دروغ بودن این نسبت و این برداشت را اثبات می کند (در بخش دوم این نوشتار نمونه هایی از آن را مستنداً نقل می کنم).
از بی.بی.سی انتظاری جز این نیست اما به چند نفری که مدعی ادب نقد بیطرفانه هستند و با گفته هایشان تهیه کننده این برنامه را مدد رسانده اند می توان گفت اگر با امام خمینی و اندیشه و نظام او مخالفید مرد باشید و مردانه نقد کنید. نسبتی که می دهید سند و یا آدرسش را ارائه کنید. معنای مستندسازی و مستندگویی این است؟
مقدمه چینی قبل از صدای امام و بیان نابجایی که بعد از آن توسط گویندگان برنامه بی.بی.سی تنظیم شده، باعث گردیده تا اشاره امام به یک روایت - در حالی که ایشان متن آن را بیان نکره و فرموده اند: "الآن یادم نیست" - را چنین تفسیر کنند که منظور ایشان همان روایت «باهِتوهُم» در مورد اهل بدعت است. در حالی که در هیچ یک از آثار و بیانات امام خمینی این روایت مورد ذکر و یا استناد و حتی مورد اشاره هم قرار نگرفته است. بحث از وجوب اظهار علم از سوی علما در مقابله با بدعتهای خلفای جور را امام در درسهای قبل از این جلسه مطرح کرده اند آن هم نه به استناد روایت «باهِتوهُم» بلکه به استناد حدیث معتبر «إذا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ، فَلِلعالِمِ أنْ یُظْهِرَ عِلْمَهُ؛ و إلّا فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ الله (چون بدعتها پدید آید، بر عالم واجب است که علم (دین) خویش را اظهار کند؛ و گر نه لعنت خدا بر او خواهد بود.)
اصلاً بحث امام در این بخش از سخنان خویش - در فرازی که بی.بی.سی پخش کرده - درباره لزوم تصفیه حوزه های علمیه از آخوندهای درباری و ساواکی می باشد، نه بحث مقابله با بدعتها. بیان امام در سطرهای قبل از این فراز بیان مضمون روایت مربوط به «امین الله» است - که توضیح آن می آید -: «وقتی وارد شد در این دستگاهها، وقتی اطاعت کرد از این آدمها، این اسباب این می شود که آن امانتی که مهم است خیلی، نفوس مردم دستش است، اعراض مردم دستش است، مغانم اسلام دستش است، آن آدمی که می خواهد یک همچین منطقه ی الهی داشته باشد، ولی امر مسلمین باشد و نائب امیرالمومنین باشد، این آدم اگر چناچه وارد شده در دستگاه ظلمه و از حواشی آنها شد یا مامور به امر آنها شد و آنها امر کردند و این هم اطاعت کرد این امانت از دست می رود و دیگر امین نیست. »
صحبت امام در اینجا از تحذیر شدید ائمه (ع) از ورود فقها به دستگاه ظلمه است و بیان این واقعیت تاریخی است که فقهای شیعه از این امر منزّه بوده و وارد دستگاه خلفای جور نشده، بلکه با تحمل حبسها و زجرها به مخالفت آنها برخاسته اند. بعد از این مطالب و دقایقی قبل از فراز پخش شده در بی.بی.سی است که امام می فرماید: «اما وقتی که آخوند بخواهد وارد شود {به دستگاه ظلمه} برای شکم، او را باید چه کنیم. یک وقت بخواهد یک آخوندی وارد بشود در یک دستگاهی برای ماهی چقدر؟ شندرغاز! ما او را چه بکنیم؟…»
جمله ای که مراد امام از کسانی که به موجب روایتی، متهم نمودن آنها جایز بلکه واجب می باشد را به روشنی مشخص می نماید این عبارت است که می فرمایند: «یک عده آخوند مثل آنهایی که در آن زمان بوده است، که از مذهب ما نبوده اند یا مثل اینهایی که معممشان کردند ایشان را دعا کنند. اینها فقها نیستند. اینها یک دسته هستند که اینها را سازمان امنیت درست کرده برای اینکه اعیاد که شد بکشد اینها را اگر توانست به زور، علمای مثلاً ائمهی جماعت را ببرد به آنجا{دربار} اگر نتوانست خودش داشته باشد در اعیاد چه بکند، برایشان جل جلاله { بگویند} اخیراً برای لقب یک نفر آدم {شاه} جل جلاله گذاشته اند. از قبیل جامعه ی علما یک عده امضا کرده اند، مردم می شناسند اینها را » البته این جمله امام در برنامه بی.بی.سی - که دقیقا ثانیه هایی قبل از همان فرازی بیان شده که بی.بی.سی پخش کرده است - عمدا سانسور و حذف شده تا زمینه برای این نسبت دروغ فراهم آید که بگویند امام در درس و کتاب ولایت فقیه، بهتان به فقها و مراجع مخالف تفکر خویش و بهتان به منتقدین نظام را جایز شمرده است!
بنا بر این صراحتا منظور امام از عبارتی که در برنامه بی.بی.سی بصورت ناقص پخش شده است اشاره به روایتی است که به موجب آن متهم ساختن و طرد و رسوا نمودن آخوندهای ساواکی و درباری "جلّ جلاله" گو را مجاز شمرده اند و به استناد همان روایت گفته اند «از این اشخاص بر دین بترسید». و اصلا سخن از تهمت به منتقدین و مخالفین نظام نیست ضمن آنکه بنا به توضیحاتی که خواهم داد روایت مورد اشاره ایشان روایت "باهتوهم" نیست بلکه روایت "فاتهموهم" است و در مورد همین معمّمین ساواکی و درباری نیز هرگز منظور امام از تهمت مجاز اشاره شده در روایت ، دادن نسبت دروغ به آنان نیست؛ بلکه مراد افشای روابط آنها با دستگاه سلطان جایر و زیر پانهادن احکام مسلّم دین یعنی حرمت تقویت و همدستی با حاکم ظالم بخاطر به دست آوردن مال دنیا، و عدم صداقت آنها در تظاهر به دین می باشد.
منظور امام روایت "فاتهموهم" است، نه "باهتوهم":
اهل تحقیق با قراین و بیانی که عرض شد ملاحظه می فرمایند که در سخن امام خمینی در این بخش از سخنرانی خویش - که حدود سه صفحه از مطالب کتاب ولایت فقیه را شامل می شود و در برنامه رسانه انگلیسی چند سطر آن را در دو بخش با حذف قبل و بعد آن پخش کرده است - صحبت از " امین الله نبودن آخوندهای دنیا طلب وابسته به سلاطین، تحذیر از ناحیه آنها نسبت به دین، و لزوم متهم ساختن آنان نزد مردم و طرد آن ها» است. همه این اوصاف مربوط به دو نقل - با اندکی تفاوت در کتب حدیثی شیعه و اهل سنت - از روایتی است که از پیامبر اکرم (ص) که فقیهان را به صورت مشروط "امانتداران پیامبران " معرفی فرموده است. در برخی منابع «فاحذروهم علی دینکم - بترسید از آنها در دینتان» و در برخی دیگر «فاتهموهم - آنها را متهم کنید» ثبت شده. متن روایت از امام صادق (ع) در کتاب اصول کافی؛ ج 1، ص 58) چنین است: « قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: الفقهاء امناء الرسل ما لم یدخلوا فی الدنیا. قیل: یا رسول الله، و ما دخولهم فی الدنیا؟ قال: اتباع السلطان، فإذا فعلوا ذلک فاحذروهم علی دینکم» (فقها امین و مورد اعتماد پیامبرانند تا هنگامی که وارد دنیا نشده باشند. گفته شد:
ای پیغمبر خدا، وارد شدنشان به دنیا چیست. فرمود: پیروی کردن از پادشاه. اگر چنان کردند، بایستی از آنها بر دینتان بترسید».
و در کتاب العدد القویه یوسف بن مطهر حلی (ص 159) از حضرت صادق (ع) چنین نقل شده:
«الفقهاء امناء الرسل و اذا رأیتم الفقهاء قد رکنوا الی السلاطین فاتهموهم». ذهبی نیز روایت را با همین عبارت نقل کرده است (کتاب سیر أعلام النبلاء؛ ج 5، ص 337).
ضمناً به جز روایت مذکور، در کتب حدیثی شیعه روایات متعدد دیگری با همین واژه «فاتهموه» آمده است که در آن، امر به متهم کردن عالم خود فروخته به دنیا شده است، از باب نمونه:
از امام صادق (ع): «اذا رأیتم العالم محبّا لدنیاه فاتهموه علی دینکم...» - الکافی؛ ج 1، ص 46
و از امام علی (ع): «قال عیسی (ع): الدنیا داء الدین و العالم طبیب الدین، فاذا رأیتم الطبیب یجرّ الداء الی نفسه، فاتهموه ...»وسائل الشیعه؛ ج20، ص 26
پیامبر اکرم (ص) فرموده است : «اولی الناس بالتّهمه من جالس اهل التهمه - سزاوارترین مردم به تهمت کسی است که با اهل تهمت همنشین است» - میزان الحکمه ج1 ص538.
تفاوت تهمت، اتهام و بهتان و افترا
طبیعی است که اینجا مجال بحث فنی تفاوت اصطلاحات اتهام و تهمت با بهتان و افترا و غیبت و دروغ، و تعیین مرزهای هر یک از این واژگان و تفاوت معانی اصطلاحی آنها با معانی رایج در عرف عام نیست. اما به اختصار اشاره می کنم که ریشه این دو واژه متفاوت است یکی از "وهم" (گمان و ظنّ) و دیگری "بهت" (افترا زدن به دروغ یا متحیر و مبهوت ساختن) است. علاقه مندان می توانند به آثار فقهی و حقوقی و مطالب ارزنده ای که در پاسخ به ادعاهای مشابه همین برنامه بی.بی.سی قبلاً در فضای مجازی منتشر شده است مراجعه نمایند. فقط به این نکته بسنده کنم که واژه تهمت و اتهام - که در عرف رایج با بهتان و افترا یکسان به کار می رود - در فقه و حقوق کاربردهایی متفاوت و معانی مختلفی در بحث قضاوت و شهادت شهود و باب جهاد و باب مکاسب محرمه و در امور اخلاقی و اجتماعی دارد و معنای آن با بهتان و افترا متفاوت است . تهمت در منابع معتبر لغت عرب از "تهم" و اصل آن "وهم" است و تهمت که اصل آن: "وُهمه" بوده به معنای ظنّ است. (اتهم الرجل: ادخل علیه التهمه ، ای: ما یتهم علیه - لسان العرب). (التهمه: و هو ظنّ السوء). اتهام در معنای اصطلاحی آن از واژه تهمت به معنای "نسبت دادن
انجام گناه و یا ارتکاب جرم به دیگری" است. سوء ظن نسبت به دیگری جایز نیست اما ظنّ به "ارتکاب امری سوء نسبت به دیگری" امری غیر ارادی است که به واسطه اطلاع - یقینی و یا ظنّی - انسان از ارتکاب عملی ناشایست توسط فردی نسبت به او حاصل می شود. اصطلاحاتی همچون "ارتفاع تهمت" که از شرایط معتبر در بیّنه است، و یا "مواضع تهمت" و لزوم اجتناب از آنها که در ابواب مختلفی از مسائل فقهی و حقوقی بحث شده است، و بحث از انتفا یا الحاق تهمت نسبت به مدّعی و مدّعی علیه به لحاظ تقدّم بیّنه بر یمین در باب قضاء، و شرط احراز تهمت در پذیرش سوگند 50 قسم در باب قسامه برای اثبات قتل فاقد بیّنه (لاتکون القسامه الا مع التهمه) از این قبیلند.
منظور این است که معنا و کاربرد تهمت و مشتقات آن - برخلاف معنای آن در عرف رایج - در اصطلاح دقیق فقهی و حقوقی معنایی اعم از بهتان و افتراء دارد. و حکم شرعی آن نیز بر خلاف بهتان و افتراء که حرام بودنش مسلم است، به حسب مواردش متفاوت است. ابراز و اعلان کردن ظنّ ارتکاب عمل سوء نسبت به فردی، همان ایراد اتهام و متهم ساختن اوست، یعنی ارتکاب عملی خلاف شرع یا خلاف قانون را به دیگری نسبت دادن است. البته اتهامی که به دروغ و بر خلاف واقع باشد یعنی گناه و عملی زشت را به فردی که آن را مرتکب نشده است، نسبت دهند بهتان و افترا و یا همان تهمت به معنای رایج است که از گناهان کبیره است و موجب فسق، و در مواردی نیز موجب مجازات حدّ و یا تعزیر می شود. اما هر اتهامی جرم و گناه نیست و برخی موارد آن جایز و حتی واجب می شود. طرح شکایت در امور کیفری برای احقاق حق که متوقف بر طرح ادعا و ایراد اتهام به تضییع کننده حق می باشد، افتراء یا تهمت به معنای رایج نیست بلکه در صورت صحت نسبتی که به مدعی علیه می دهد و بمنظور دادخواهی صورت گرفته باشد، عملی مشروع و پسندیده است، البته مدعی باید آن را ثابت کند. اگر ثابت شد، متهم مجرم شناخته می شود و اگر
نه، تبرئه می شود. تفهیم اتهام وظیفه قاضی و حق متهم است. صدور ادعانامه (کیفرخواست) از سوی دادستان که همان ایراد اتهام نسبت به مجرم، و جلب و حتی بازداشت متهم و تفهیم اتهام، همگی امور مشروع و بلکه واجبی هستند که قبل از رسیدگی و اثبات نهایی جرم در دادگاه واقع می شوند. اما در غیر موضع "اثبات حق در دادگاه"، ایراد اتهام به معنای افشای عیوب و گناهان شخصی و مخفی افراد، جایز نیست، اگر راست باشد غیبت است و گناه؛ و اگر دروغ باشد بهتان و افتراء است و گناهی بزرگتر. اما در امور عمومی و اجتماعی اگر کسی آگاه بر توطئه و خطری - هرچند مخفی - از جانب مظنونی باشد که متوجه جان و ناموس و مال مردم است و یا مطلع از وقوع آن باشد و توان افشا و اطلاع رسانی و معرفی عوامل را داشته باشد و اقدامی نکند مرتکب گناه شده است. و در باب حکومت جور به اتفاق آرای همه فقهای شیعه، همدستی با ظالم در ظلم به مردم و ترویج و تقویت حاکمیت جور، حرام و از بزرگترین گناهان است و مقابله با ظالم و دفع ظلم از مردم و افشای چهره مردم فریب حاکم ظالم و همدستان او در حد امکان واجب است و این وظیفه بر آگاهان و عالمان دینی بسیار بیشتر از عامه مردم می باشد.
افشای ماهیت حکومت جور و افشای نقش حامیان و تقویت کنندگان حکومت ظلم (یا همان طاغوت) به ویژه اگر عوامل نفوذی حکومت در لباس روحانیت باشند و متهم کردن آنها به صورت مستدل و مستند نسبت به ظلم و ستمهایی که در حق مردم روا می دارند، از سوی کسانی که مطلع از آن می باشند به قصد آگاه ساختن مردم و رسوا نمودن آنان نزد مردم نه تنها اتهام مذموم نیست، بلکه وظیفه خطیر عالمان متعهد است.
پیامبر اکرم (ص) فرموده است : «اولی الناس بالتّهمه من جالس اهل التهمه - سزاوارترین مردم به تهمت کسی است که با اهل تهمت همنشین است».
روح و متن این سخنرانی امام خمینی که در آن به جواز و بلکه وجوب تهمت به استناد روایات مذکور، اشاره شده است در همین باب است. این ادعا به آسانی با مراجعه به متن این گفتار در کتاب ولایت فقیه قابل دسترسی و اثبات می باشد. نه دروغی که در برنامه بی.بی.سی به امام نسبت داده اند که ایشان بهتان و افترا و نسبت دروغ دادن به مخالفین و منتقدین را بر مبنای حفظ نظام به هر قیمتی را جایز دانسته است.
دروغ دیگر بی.بی.سی در مستند بهتان:
دروغ آشکار دیگری که در ادامه پخش این فراز در برنامه بی.بی.سی مطرح شده، سخنانی است که متأسفانه از زبان گوینده ای بیان شده که خود روزگاری در کسوت روحانیت بوده و سعی می کند اظهاراتش را به اصطلاح مستند و بیطرفانه معرفی کند. وی می گوید: «در متن این کتاب مشخصاً صفحه 148 - همین که مؤسسه آقای خمینی خودش منتشر کرده - این مطلب آمده اما این جمله که به آنها تهمت بزنید، از توش حذف شده»! . این ادعا کذب محض است. آنچه که در صفحه 148 کتاب ولایت فقیه - که در سال 1372 از سوی مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی منتشره گردیده - آمده است دقیقاً کلمه به کلمه عین همان مطلبی است که پیش از آن در تمامی صدها هزار نسخه های این کتاب ازسال 1349 تا زمان انتشار آن در سال 72 توسط دیگر ناشرین چاپ شده، آمده بدون هیچ حذف و اضافه ای.
یادآور می شوم مطالب کتاب ولایت فقیه حاصل گفتارهای درسی امام خمینی است. 12 جلسه این گفتارها ابتدا بر اساس متن پیاده شده از نوار و ترجمه شده به زبان عربی به صورت جزوات جداگانه و سپس یک جا در تیراژ محدود در نجف اشرف (سال 48) منتشر گردید. اما اثری که به عنوان ولایت فقیه (یا حکومت اسلامی) معروف می باشد و برای نخستین بار در سال 1349 در بیروت و سپس در ایران منتشر شده است حاصل متن پیاده شده و تقریرات همان درسها - با تبدیل گفتار به متن نوشتاری و تنظیم و صورت بندی شده توأم با ویرایش کامل - در قالب یک کتاب همراه با حذف و اضافاتی است که با ملاحظه و تأیید حضرت امام در سال 1349 تدوین و در بیروت و نجف منتشر گردید. نسخه های چاپ شده آن توسط نیروهای مبارز ایرانی در کشورهای مختلف خصوصاً ایران (به صورت مخفیانه)، لبنان، عراق، افغانستان و پاکستان و در انجمنهای دانشجویان مسلمان در آمریکا و کانادا و اروپا و شبه قاره توزیع می شد.
قبل از پیروزی انقلاب به دلیل آنکه ساواک شاه چاپ و نگهداری هر اثری از امام خمینی را ممنوع کرده و دارندگان آن را به زندانهای طویل المدت محکوم می کرد انتشار این کتاب به صورت مخفیانه بود اما در سال 56 با عنوان پوششی «نامه ای از امام موسوی کاشف الغطاء» به شماره ثبت 1052 - 3 / 7 / 1356 کتابخانه ملی منتشر گردید. نسخه های فراوانی از چاپهای مختلف این کتاب هنوز در منازل و کتابخانه های روحانیون و مبارزین و دوستان امام (و نزد اینجانب نیز) موجود است و در کتابخانه مؤسسه و کتابخانه های عمومی و کتابخانه ملی در دسترس می باشد. و بعد از پیروزی انقلاب و تا قبل از انتشار کتاب در سال 72 توسط مؤسسه آثار امام نیز این اثر با نامهای مختلف توسط ناشرین متعدد بارها چاپ و منتشر شده است از جمله با عنوان ولایت فقیه و جهاد اکبر توسط «انتشارات محمد» تهران - ناصر خسرو کوچه حاج نایب و یا توسط انتشارات آزادی - قم سه راه موزه در تیراژ زیاد منتشر و بارها تجدید چاپ شده است.
در تمامی این نسخه های منتشر شده از سال 49 تا کنون جمله مورد بحث گوینده بی.بی.سی وجود ندارد و عدم درج جمله مورد بحث در متن کتاب ولایت فقیه مربوط به همان سال 49 و - طبق نقل مذکور - با تأیید حضرت امام و یا توسط شخص امام بوده است و مؤسسه آثار امام در سال 72 بدون هیچ تصرفی عین همان اثر را منتشر کرده است.
باید از گوینده این نسبت دروغ به مؤسسه سؤال کرد براساس کدام منطق اخلاقی بدون کمترین تحقیقی این نسبت خلاف واقع را داده اید؟
تحریف بی.بی. سی در معنای فرازی دیگر از سخن امام خمینی:
و اما بررسی فراز دومی که در مستند بی.بی.سی از سخن امام خمینی پخش شده و آن را مبنایی برای نسبتهای خلاف واقع به امام و پیوند زدن دیگر مطالب مطرح شده در این برنامه با سخن امام و القای تجویز بهتان به منتقدین نظام در بینش امام خمینی معرفی کرده است:
اصول اولیه مستندنگاری و حقوق اولیه مخاطبین یک برنامه مستند سیاسی به ویژه آنجا که موضوع آن متهم ساختن یک نظام سیاسی با استناد به مواضع و گفته های رهبران آن می باشد، این است که اگر قرار است پخش دقیقه ای از یک سخن، مستندی برای دادن نسبتی به گوینده شود اقلا موضوع اصلی سخن و فضا و شرایط تاریخی که سخن در آن فضا گفته شده است و همچنین - اگر نه به تقصیل ، اقلاً به صورت اشاره و خلاصه - به محور مطالب قبل و بعد از آن اشاره شود، تا امکان داوری درستی یا نادرستی آنچه که در مستند القا شده است، فراهم آید. اما در این برنامه بی.بی.سی، دقیقاً برعکس، بدون کمترین اشاره به مطالب قبل و بعد آن - فقط 46 ثانیه از یک سخنرانی بسیار مفصل امام تقطیع و پخش گردیده است. همین اجمال و ابهام، این مجال را به گوینده برنامه داده است تا درست قبل از پخش همین فراز بگوید: «بسیاری از تهمتهایی که علیه منتقدان حکومت منتشر می شوند به این صورت توجیه می شوند که انگار وقتی پای دفاع از نظام جمهوری اسلامی ایران در میان باشد ملاحظاتی در حد آبروی منتقدان از اهمیت خیلی زیادی برخوردار نیست ... مثلاً این دیدگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی که در موارد خاص انجام برخی
از کارهای به اصطلاح حرام مجاز می شوند».
محتوای گفتار یکی از مصاحبه شوندگان این برنامه بی.بی.سی قبل از پخش این فراز و ادعای مذکور توسط تهیه کننده این برنامه و سپس پخش صدای امام به گونه ای تقطیع و تنظیم شده است، که هر بیننده ای باور کند که هدف امام از این سخنرانی و فراز مذکور، آموزش تجویز بهتان و دروغ به منتقدان حکومت و جواز ارتکاب اعمال خلاف شرع و خلاف اخلاق نسبت به مخالفین حکومت به بهانه حفظ نظام است!
و این در حالی است که موضوع و مطالب سخنرانی امام، و شرایط ایراد آن و حتی همین فراز چند ثانیه ای تقطیع شده از سخنرانی امام هیچ ارتباطی با آنچه که در این برنامه القا شده ندارد. تاریخ دقیق این سخنرانی صبح 27 مرداد 1360 می باشد یعنی در یازدهمین ماه حمله ارتش متجاوز صدام و اشغال بخشهایی وسیع از خاک ایران و یک ماه و بیست روز بعد از انفجار حزب جمهوری اسلامی. این روزها ملت ایران شاهد اوج ترورها و انفجارها و اقدامات تروریستی ستون پنجم دشمن (سازمان منافقین) بودند. این سخنرانی در حالی ایراد شده است که از یک سو فرزندان ملت ایران در نهایت مظلومیت و در فقدان انسجام و سازماندهی کافی و فقدان تجهیزات به واسطه شرایط سالهای اولیه انقلاب در جنوب و غرب کشور و در دفاع از میهن خویش با دشمن متجاوزی می جنگیدند که به صورت همه جانبه از سوی هر دو قدرت مسلط آن روز جهان حمایت تسلیحاتی و تبلیغاتی می شد.
و در سوی دیگر در داخل کشور سازمان منافقین دو ماه قبل از تاریخ این سخنرانی امام، رسماً اعلام ورود به فاز نظامی و براندازی مسلحانه کرده و با ترورهای پیاپی مسئولین و دست زدن به انفجار و کشتار مردم عادی، امنیت داخل کشور را نشانه رفته بود. در همین شرایط رسانه های تبلیغاتی صدام و دولتهای حامی او و از جمله بی.بی.سی، و در داخل کشور نیز برخی جریانهای سیاسی غیر همسو با مردم، مشروعیت دفاع در مقابل دشمن متجاوز و یا مقابله با تروریستها را زیر سؤال برده و همزمان با پخش شایعه کودتای قریب الوقوع تحت حمایت آمریکا و یا شایعه بازگشت سران منافقین به کشور با حمایت دولتهای حامی صدام سعی در تضعیف روحیه مقاومت مردم داشتند.
اصل سخن امام در این سخنرانی و مطالب قبل و بعد از این فراز پخش شده در برنامه بی.بی.سی و همین فراز تماماً در جهت تبیین وجوب دفاع همه جانبه مردم و دولت و نیروهای مسلح در برابر دشمن متجاوز و حفظ هوشیاری مردم در برابر اقدامات تروریستی در داخل کشور و تقویت روحیه مردم در مقابل شایعات و پاسخ مستدل به تبلیغات و شبنامه هایی بود که برخی از جریانهای سیاسی با استناد به آیات قرآن و آموزه های دینی دفاع مشروع مردم و حکومت در برابر تجاوز دشمن را زیر سؤال می بردند.
در همین سخنرانی امام می فرماید: « ما هیچ وقت سر دعوا با کسی نداشتیم. ما برای حفظ اسلام دفاع باید بکنیم، برای حفظ مملکت اسلامی دفاع باید بکنیم. او حمله کرده است و آمده است و شهرهای ما را گرفته است و خرابکاری دارد می کند. بر همه ما واجب است که این شرّ را از سر مسلمانها دفع کنیم. ما وارد کشور آنها نشدیم که ما مجرم باشیم؛ آنها مجرم اند که وارد شدند. یک کسی، دزدی می آید منزل یک کسی، اگر این دزد را دفعش کنند، دزد تقصیر کار است یا آن که دفع کرده؟ صاحبخانه که تقصیر ندارد؛ دزد آمده، این هم باید دفعش کند، حتی اگر به کشتن او هم منجر بشود، باید دفعش بکند. مجرم اوست ... نه اینکه ما سر جنگی داریم، ما می خواهیم عالم در صلح باشد. ما می خواهیم همه مردم، همه مسلمین و غیر مسلمین همه در صلح و صفا باشند، لکن معنایش این نیست که اگر یک کسی بخواهد بریزد در منزل یک کسی و تعدی کند، ما بگوییم که سر صلح داشته باشید و تن بدهید به ظلم! نه، همان طوری که ظلم حرام است، انظلام و تن دادن به ظلم هم حرام است. دفاع از ناموس مسلمین و جان مسلمین و مال مسلمین و کشور مسلمین یکی از واجبات است. ما داریم به این واجب عمل می کنیم ... آن که می آید و فرض
کنید که یک ماده منفجره ای را می خواهد پرت کند یک جایی، اگر او را گرفتند و حبسش کردند و اگر هم (این) کار را کرده است یک وقت کشتندش، این دفاع است؛ این فساد را از بین بردن است؛ این دفع فساد است. آن که این کار را دارد می کند مفسد است، نه شمایی که دارید دفع می کنید او را».
تمرکز اصلی گفتار امام در این سخنرانی خطاب به همه اقشار مردم:« چه پاسداران و چه سایر قوای انتظامی و نظامی و غیر انتظامی و چه سایر ملت» است و همه را موظف به دفاع از اسلام و کشور می داند: «موظف برای حفظ اسلام، برای دفاع از ملت، دفاع از کیان اسلامی، دفاع از کشور اسلامی تا آن آخر. زن و مرد، بچه و بزرگ مکلف اند که دفاع کنند. مسأله دفاع یک امر عمومی است برای همه؛ هر کس قدرت دارد دفاع کند. به هر مقدار که قدرت دارد دفاع کند از کشور اسلام، باید دفاع کند. اسلام و احکام اسلام آن قدر اهمیت دارد که پیغمبرها برای احکام خدا و برای خدا خودشان را فدا کردند و در اسلام، از صدر اسلام به بعد، بزرگان اسلام خودشان را فدا کردند برای اسلام. وقتی یک همچه مطلبی است و یک همچه امانتی از جانب خدای تبارک و تعالی، به ما سپرده شده است، ما موظفیم همه مان برای حفظش و نباید بترسیم از اینکه چند نفر کشته شدند، چند نفر را با بمب کشتند، چند نفر را انفجار حاصل شد؛ هیچ ابداً این حرفها نیست. اسلام نه وابسته به من است و نه وابسته به تو.»
ایشان در این سخنرانی در رابطه با شایعه بازگشت سران تروریستها از پاریس و شایعه کودتا می فرماید:
«یک دسته ای تو پاریس نشسته اند و منتشر می کنند که ما از پاریس داریم راه می افتیم و می آییم برای ایران! خوب تشریف بیاورید راه باز است! اگر شما می توانستید کاری بکنید، چرا رفتید؟ کسی که فرار کرده، حالا می گوید: ما دیگر با هم منسجم شدیم. کی ها منسجم شده اند؟ آخر ما که می شناسیم شما را. ملت ما که می دانند شماها کی هستید. ... البته اینها حرفهای لا طائلی است که گفته می شود، لکن مع ذلک، ملت باید بیدار باشد. از کید امریکا غافل نباید شد. اینها خودشان قابل آدم نیستند. اگر اینها قابل آدم بودند، وضعشان این طور نمی شد. اینها از ملت بریده بودند و نمی دانستند چه بکنند و فرار کردند، رفتند. اما امریکایی که سیلی خورده است از شما، امریکایی که دل بسته بود به ایران و نفت ایران و ذخایر ایران، این امریکا را شما بیرونش کردید. غافل نباشید که یک قدرتی است و دارای یک بست و بندهایی هست و یک همچو کارهایی یک وقتی می خواهد بکند، لکن تا شما بیدارید و زنده اید و ایستاده اید، کاری نمی توانند بکنند. این طور نیست که امریکا، یک لشکری از امریکا راه بیندازد، بیاید ایران، بخواهد خرابکاری بکند. امریکا با دست همینها می خواهد کار بکند. نقشه اش هم
این است که با همینهایی که در پاریس و در جاهای دیگر جمع شده اند، یک همچو کارهایی راه بیندازد. باید ملت ما توجه داشته باشد با همان قدرت ایمانی که داشت، با همان قدرت اسلامی که داشت که خودش را برای خدا می داند و خودش را فدای اسلام می کند، بایستد و متوجه باشد که اگر در صحنه باشید و بایستید و هر کدام وظیفه خودتان بدانید که حفظ بکنید کشور خودتان را و برادران خودتان را حفظ بکنید، هیچ قدرتی نمی تواند این کار را بکند.»
بی.بی.سی در برنامه ساختگی خویش نه تنها هیچ اشاره ای به مطالب این سخنرانی و حوادث آن زمان نمی کند، بلکه با حذف فرازتعیین کننده آن، و با پخش فرازی کوتاه بدون ابتدا و انتها در لابلای تحلیلهای گویندگان و تصاویر کوتاه از حوادث بی ارتباط با موضوع سخنرانی امام، آن را سندی بر ادعای دروغ تجویز بهتان به منتقدین نظام قلمداد کرده است. در حالی که اگر فقط چند ثانیه از صدای امام قبل از فراز مذکور را پخش می کرد، شنونده به آسانی خلاف بودن ادعای گوینده و بی ارتباطی آن با عنوان این برنامه را در می یافت.
امام خمینی بعد از بیان شایعه بازگشت منافقین و احتمال حمله آمریکا و مطالبی که نقل شد می فرماید: « واجب است بر همه ما، بر همه شما که اگر توطئه ای دیدید و اگر رفت و آمد مشکوکی را دیدید، خودتان توجه کنید و اطلاع بدهید. یک بیچاره ای به من نوشته بود که شما که گفتید که همه اینها باید تجسس بکنند یا نظارت بکنند، خوب، در قرآن می فرماید که: وَ لا تَجَسَّسُوا. راست است، قرآن فرموده است، مطاع هم هست امر خدا، اما قرآن حفظ نفس آدم را هم فرموده است که هر کسی باید لا تَقْتُلُوا انْفُسَکمْ. این اشکال را به سید الشهدا بکنید. »
بعد از این عبارت است که امام با تکیه بر اصل وجوب مصلحت حفظ جان مسلمانان و مصلحت اسلام اشاره ای به مستثنی بودن محرماتی مانند تجسس و دروغ یا شرب خمر در صورت توقف حفظ جان بیگناهان و مردم بر آنها کرده است. بی.بی.سی عمدا مطلب اصلی را سانسور کرده و فقط بیان مذکور را، که تأیید و تکمله ای است بر مطلب اصلی، از صدای امام پخش می کند تا زمینه برای آنچه که در این برنامه در صدد القای آن است فراهم شود. در حالی که موضوع اصلی سخن امام بحث از جواز دروغ و شرب خمر در موارد خاص نیست. بلکه ایشان در عبارتی که نقل شد و در شرایطی که قبلاً عرض کردم (اوج تجاوز ارتش بعث صدام و ترورهای منافقین و شایعات و تبلیغات گسترده رسانه های عراقی و دولتهای حامی صدام) از همه مردم می خواهد که در کشف توطئه ها و معرفی عوامل ترور و انفجار همکاری کنند و سپس با اشاره به استدلالی که در نامه ارسالی به ایشان نوشته شده است پاسخ کسانی را می دهد که در آن ایام (مرداد 1360) مضمون همین استدلال را به صورت گسترده در برنامه های فارسی رادیو بغداد و همین رادیو بی.بی.سی و در نامه های سرگشاده و بیانیه های برخی از احزاب، مشروعیت مقاومت ایران در برابر تهاجم صدام را زیر
سؤال برده و با استناد به آیات قرآن که دلالت بر وجوب حفظ جان و نهی از به خطر انداختن خویش و حرمت تجسّس و یا وجوب صلح بین مسلمین دارند، سعی می کردند روحیه استقامت مردم را تضعیف کنند و مردم را از همکاری با نهادهای امنیتی در معرفی خانه های تیمی منافقین و تروریستها و یا از حضور در جبهه ها منصرف کنند.
سخن حضرت امام، پاسخ به این شبهات و تبلیغات است و اصل استدلال ایشان بیان «وجوب تجسس از عوامل ترور برای حفظ جان و امنیت مردم» و مستثنی بودن آن از قاعده قرآنی «حرمت تجسس (در زندگی و امور مردم)» می باشد و همچنین بیان «وجوب به خطر انداختن جان خویش برای دفاع از اسلام و کشور در مقابل دشمن متجاوز» و مستثنی بودن آن از قاعده قرآنی «حرمت به هلاکت افکندن خویش» مورد اشاره امام قرار گرفته است. اشاره ایشان به جواز دروغ یا شرب خمر در صورت توقف حفظ جان انسانها بر آن - که مورد اتفاق همه فقها بلکه همه عقلا می باشد - به عنوان شاهد و مؤیدی بر موضوع اصلی سخن ایشان است.
حتی اگر موضوع اصلی سخن ایشان هم همان عبارت پخش شده می بود، این بیان یک حکم صحیح عقلی و شرعی است که هیچ ربطی به جواز بهتان به منتقدین نظام، که در هیچ جای زندگی و آثار امام خمینی اثری از چنین نظری دیده نمی شود، نداشت.
استثنای حرمت دروغ در صورتی که حفظ جان انسانها برآن متوقف باشد یک امر عقلایی است. تصور کنید اگر تروریست و یا جنایتکاری قصد جان افراد حاضر در مکانی را کرده و یا قصد اطلاع از نقشه ساختمان برای طراحی انفجار آن و یا قصد گرا دادن به دشمن برای بمباران آن را داشته باشد و از نگهبان آنجا در مورد محل حضور افراد در ساختمان و یا نقشه و موقعیت آن سؤال کند و نگهبان در صورتی که به او مشکوک شود و احتمال توطئه بدهد به اعتبار اینکه دروغ گفتن حرام است راست بگوید و به اعتبار اینکه تجسس حرام است او را تفتیش نکند و به این ترتیب جنایتی واقع شود هیچ عاقلی و هیچ متدینی به خاطر صدق گفتارش او را تحسین نمی کند بلکه اگر به زور مجبور به پاسخگویی شود، دروغ گفتن او را برای پیشگیری از جنایت و حفظ جان و مال افراد واجب می شمارد و اگر از قصد فرد تروریست آگاه باشد و راست بگوید و منتهی به وقوع جنایت شود، به عنوان همدست عامل جنایت او را مستحق مجازات می داند.
این گونه استثنائات و تخصیصها بر قواعد عمومی اخلاقی و فقهی و حقوقی، امور بدیهی عقلایی هستند که اختصاص به فقه اسلام ندارند و هیچ دین و فرهنگ اخلاقی را در عالم سراغ ندارید که خلاف آن را بگوید. بلکه می توان گفت این تخصیص نیست. بلکه تقدیم یک حکم اخلاقی (لزوم حفظ نفس محترمه) بر یک حکم اخلاقی دیگر (صدق است). لازم است توجه خوانندگان را به این نکته جلب کنم که در تزاحم قواعد اخلاقی مطالب مختلف اخلاقی، راههای مختلفی را پیموده اند ولی همه آنها در هر صورت موضوعی را که دارای اهمیت بیشتر است ترجیح می دهند و حکم آن را جاری کرده و حکم موضوعات متزاحم را از فضیلت ساقط می کنند.
البته مراقبت دائمی بر عدم تسرّی این استثنائات به موارد غیر مجاز به خصوص آنجا که موضوع مربوط به امور سیاسی و اجتماعی و حقوق شهروندان می شود وظیفه خطیر اخلاقی همگان و به ویژه قانونگذاران و مجریان است که ارتباطی به بحث حاضر ندارد و سراسر کتابهای اخلاقی حضرت امام خمینی و سخنرانی ها و پیامهای ایشان و کتب فقهی ایشان و سرتاسر سیره عملی ایشان حاکی از اهتمام جدّی او به این امر مهم اخلاقی است و کمتر سخنرانی از امام خمینی سراغ دارید که حاضران آن، نیروهای امنیتی و نظامی و یا قضایی و روحانیون باشند و ایشان تذکرات موکّد اخلاقی نسبت به وجوب مراقبت در این امور و ممنوعیت کمترین تخلف از موازین قانونی و شرعی در برخورد با مردم و حتی محکومین و وجوب حفظ آبروی نظام از رهگذر رعایت قواعد اخلاقی و شرعی نداده باشند.
سه برگ از هزاران:
جالب اینکه در آغاز همین سخنرانی که فرازی تقطیع شده از آن با تحریف موضع سخن امام در برنامه بی.بی.سی دستاویز بهتانی بزرگ به ایشان شده است و آن را مستندی بر تجویز «بهتان به منتقدان نظام به هر قیمتی!» معرفی کرده است؛ حضرت امام ابتدا خطاب به مدیران آموزش و پرورش و صدا و سیما که حضور داشتند با اشاره به برنامه های این دو نهاد در امور تربیتی می فرماید: « شما مسئولید که آنها را اشباع کنید از اخلاق فاضله» و سپس خطاب به گروه اصلی حاضران ( فرماندهان سپاه و اعضای شورایعالی سپاه بوده اند) ضمن تجلیل از فداکاری آنان در جبهه و پشت جبهه می فرماید: « و برادران عزیز سپاه پاسداران و کسانی که فرماندهان آنها هستند در سراسر کشور، که از اول انقلاب جوشیدند از متن اسلام و متن ملت و نگهداری کردند این جمهوری را و به پیش بردند این نهضت را، کارشان ارزنده [است ] و بسیار ارزنده مسئولیتشان بسیار زیاد. ... و اما مسئولیت برای اینکه چنانچه - خدای نخواسته - در سپاهی که «پاسدار اسلام» اسمش را گذاشته است و برای پاسداری از اسلام و احکام اسلام و کشور اسلامی مشغول فعالیت است، یک قدم خلاف برداشته بشود به دست بعضی از کسانی که جوان هستند، ممکن است در
جوانی یک تندیهایی باشد - خدای نخواسته - یک خلافی واقع بشود؛ آن مسئولیت، بسیار مسئولیت بزرگی است؛ علاوه بر اینکه خود عمل، عمل مسئولیت داری است، سپاه را هم ممکن است که مشوّه کند.» فراموش نکنیم که شرایط نخستین سال تحمیل جنگی ظالمانه و نابرابر اگر در هر کشور دیگری واقع می شد متصدیان آن کشور اعلام شرایط جنگی و اضطراری می کردند و اجرای بسیاری از قوانین مربوط به آزادیها و حقوق شهروندان در زمان صلح را متوقف ساخته و دادگاههای صحرایی برای ستون پنجم و اخلال کنندگان در امنیت کشور را تشکیل می دادند این در حالتی است که حضرت امام نه آن روز بلکه تا پایان جنگ هرگز اجازه چنین کاری را نداد و در شرایط اوج ترورهای منافقین، باز از موضع پدری دلسوز با زبان موعظه از فریب خوردگان سازمان منافقین می خواهد که به آغوش مردم بازگردند و راه برخورد مؤثر با آنان را خطاب به مردم و حاضران جلسه که فرماندهان سپاه بوده اند چنین بیان می کند: «... به این است که این اشخاصی [را] که گول خوردند، موعظه کنیم. ما دائماً هم موعظه می کنیم که این جوانها را گول زدند؛ خودشان رفتند، دارند آب سرد می خورند و این جوانها و بچه ها را گول زدند، تا اینها آمدند دارند
خرابکاری می کنند و خودشان را گاهی به کشتن می دهند و خودشان را به زحمت وا می دارند. ما اگر هر کس بیاید و توبه کند، توبه اش را، خدا توبه اش را قبول می کند».و هشت روز قبل از همین سخنرانی در همین رابطه می فرماید: «من متأثرم برای این عدّه جوانی که از این اشخاص منحرف بازی خورده اند، در توبه باز است. اسلام، خدای تبارک و تعالی، درِ توبه را باز کرده است برای همه. الآن هم اگر همه اینهایی که در خارج رفتند و می خواهند حکومت ایران را به هم بزنند همه اینها توبه کنند و برگردند به مملکت خودشان و واقعاً بخواهند که خدمت کنند به مملکت خودشان، خوب برگردند، بیایند خدمت کنند، کسی کارشان ندارد. اینها بیخود رفتند بیرون و هیاهو می کنند»- صحیفه امام؛ ج 15، ص 94 - 95.
توجه کنید که این بیان مشفقانه امام خمینی (19 مرداد 1360) مربوط به زمانی است که هنوز چهلم شهدای انفجار حزب جمهوری اسلامی برگزار نشده بود.
به عنوان پایان بخش این قسمت، نقل فرازی از وصیتنامه امام برای داوری درباره میزان صداقت تهیه کننده برنامه بی.بی.سی در ترسیم اندیشه و سیره امام خمینی نسبت به مخالفین فکری و منتقدان نظام کافی است، با این اشارت که خطاب امام نه به منتقدان بلکه به فریب خوردگان سرسخت ترین دشمنان او و نظام می باشد. وجدان جوانان عزیز را به قضاوت می خوانم.:
«و این جانب در اینجا یک وصیت به اشخاصی که به انگیزه مختلف با جمهوری اسلامی مخالفت می کنند و به جوانان، چه دختران و چه پسرانی که مورد بهره برداری منافقان و منحرفان فرصت طلب و سودجو واقع شده اند می نمایم، که بیطرفانه و با فکر آزاد به قضاوت بنشینید و تبلیغات آنان که می خواهند جمهوری اسلامی ساقط شود و کیفیت عمل آنان و رفتارشان با توده های محروم و گروهها و دولتهایی که از آنان پشتیبانی کرده و می کنند و گروهها و اشخاصی که در داخل به آنان پیوسته و از آنان پشتیبانی می کنند و اخلاق و رفتارشان در بین خود و هوادارانشان و تغییر موضع هایشان در پیشامدهای مختلف را، با دقت و بدون هوای نفس بررسی کنید، و مطالعه کنید حالات آنان که در این جمهوری اسلامی به دست منافقان و منحرفان شهید شدند، و ارزیابی کنید بین آنان و دشمنانشان؛ نوارهای این شهیدان تا حدی در دست و نوارهای مخالفان شاید در دست شماها باشد، ببینید کدام دسته طرفدار محرومان و مظلومان جامعه هستند.
برادران! شما این اوراق را قبل از مرگ من نمی خوانید.
ممکن است پس از من بخوانید در آن وقت من نزد شما نیستم که بخواهم به نفع خود و جلب نظرتان برای کسب مقام و قدرتی با قلبهای جوان شما بازی کنم. من برای آنکه شما جوانان شایسته ای هستید علاقه دارم که جوانی خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهوری اسلامی صرف کنید تا سعادت هر دو جهان را دریابید. و از خداوند غفور می خواهم که شما را به راه مستقیم انسانیت هدایت کند و از گذشته ما و شما با رحمت واسعه خود بگذرد. شماها نیز در خلوتها از خداوند همین را بخواهید، که او هادی و رحمان است.»
در بخش دوم این نوشتار مستندات و نمونه هایی صریح از متن آثار امام خمینی و دستورالعملهای قاطع حکومتی ایشان در وجوب رعایت جزئی ترین اصول اخلاقی نسبت به همه و حتی محکومین کیفری - که در تضاد آشکار با ادعاهایی است که در برنامه بی.بی.سی مطرح شده است - را در معرض قضاوت خوانندگان محترم می گذارم تا میزان صداقت تهیه کننده و گویندگان این برنامه آشکارتر شود.
با توجه به توضیحاتی که عرض کردم و مطالبی که در بخش دوم تقدیم شما می کنم بر این باورم که اگر قرار بر انتخاب صادقانه ترین نام برای این برنامه بی.بی.سی باشد و عنوان مستند کاملاً مطابق بر آن باشد «مستند بهتان علیه امام و نظام» مناسبترین نام برای آن است!
منبع: جماران
دیدگاه تان را بنویسید