صادق زيباكلام در گفتوگو با «نامهنيوز»: نمیخواهم دستگير شوم/ میگویند مزدور نظامی/ خیلی از دانشجویان بسیجی با من کلاس برمیدارند/ با هیچیک از شخصيتهای سياسی رفتوآمد ندارم/ نوهام را هماسم آیتالله منتظری صدا میکنم/ تغییری در وضعیت حصر ایجاد نمیشود

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
به گزارش نامهنیوز، صادق زیباکلام چهرهای دووجهی دارد؛ از یکسو استاد رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران است و از سوی دیگر یک منتقد سیاسی است که گاهی لباس آکادمیک خود را کنار میگذارد و آنچه در دل را با زبانی تند مطرح میکند؛ روحیهای که کمتر از شخصیتهای دانشگاهی میبینیم. او همواره مورد توجه رسانهها و مردم است و سخنانش به میزان زیادی شنیده میشود و گاهی تأثیرگذار است اما اين سخنان جذاب و تأثيرگذار همواره براي جامعه يك ابهام ايجاد كرده است كه چرا فقط او ميتواند اينگونه سخن بگويد؟ در واقع در نگاه نخست چنين به ذهن ميرسد كه صادق زيباكلام امكاناتي فراتر از ديگران كه بدون ترس نقدهاي بعضا تندش را مطرح ميكند. براي پاسخ به اين پرسش و ابعاد ديگر زندگي او، نامه نيوز ساعتي را به گفتوگو با اين استاد دانشگاه نشست كه مشروح آن را در ادامه ميخوانيد.
* شايد يكی از بيشترين پرسشهايی مردم درباره شما میپرسند اين باشد كه چرا دستگير نمیشويد؟ البته اين سخن پربیراه هم نيست؛ بسياری از افراد حرفهای كمضربتری از شما میگويند و برايشان مشكلاتی پيش میآيد اما شما از تندترين ادبيات و تندترين مفاهيم استفاده میكنيد اما همچنان به زندگی عادی خود ادامه میدهيد؟ آيا از مصونيت خاصی برخورداريد؟
اين ابهام فقط براي شما نيست و بسیاری چنین دیدگاهی دارند. حتی تندتر از شما فکر میکنند و میگویند زیباکلام سوپاپ اطمینان است یا شنیدهام که برخی میگویند مزدور نظام است اما خودم فکر میکنم علت اینکه بازداشت نمیشوم و سر از زندان اوین درنمیآورم این است که آنهایی که بازداشت میکنند متوجه این نکته شدهاند که زیباکلام برای جایگاه و قدرت سیاسی سخن نمیگوید؛ من برای آنچه باورم است، سخن میگویم. همواره درد من ایران، مردم و نظام بوده است و برای این سه سخن میگویم و هیچوقت نخواستهام که نتیجه صحبتهایم رأی مردم برای ورود به مجلس یا هر جای دیگری باشد. آنهایی که بازداشت میکنند، دریافتهاند که من وابسته به هیچ تشکل سیاسی نیستم. بسیاری از اصلاحطلبان دستهجمعی عمل میکنند. بله اگر من هم مدام زیر بیانیههای مختلف را امضا یا در تشکلهای سیاسی شرکت میکردم، سراغ من هم میآمدند؛ من تکی عمل میکنم. نکته مهم دیگر این است که زیر و رو ندارم. هر آنچه هستم، همین است. پيشفرض من اين است اکنون که با شما سخن ميگويم تمام سخنان ما شنيده و رصد ميشود. من خودم را زرنگ نميدانم؛ بههمين دليل تصور نميكنم ميتوانم كاري پنهاني بكنم. اينروحيه نهتنها در مراوداتم بلكه در سخنرانيها و نوشتههايم نيز جاري است؛ يعني هماني كه هستم و به آن باور دارم را مينويسم و آنچه مينويسم را در خفا نيز ميگويم و زير و رويم همين است كه ميبينيد، ميشنويد يا ميخوانيد. البته به من هم زنگ ميزنند و گلههايي را مطرح ميكنند يا حتي پيش آمده است كه گفتهاند حضوري بيا و من هم به سرعت رفتهام تا كار به بازداشت نرسد. وقتي هم پيش حضرات حاضر شدهام با طلبكاري با آنها سخن نگفتهام، گله كردهاند كه اين چه حرفي بود كه شما زديد؟ من هم گفتهام ببخشيد كه سخنم باعث ناراحتي شما شده است. در واقع من سر جنگ ندارم و هرجا بگويند، ميروم و توضيح ميدهم. از سوي ديگر همه ميدانند كه هيچ ارتباطي با خارج از ايران ندارم. من آنقدر خودم هستم كه حتي امسال سخني را به زبان آوردم كه ميدانستم باعث ناراحتي برخي خواهد شد اما گفتم چون به آن باور داشتم. بعد از رخدادهاي ديماه96 برخي افراد بحثهايي را مطرح كردند كه نظام اصلاحپذير نيست و ديگر نميشود از طريق اصلاحات دروني كاري كرد. من جزو معدود كساني بودم كه بهطور صريح، روشن و بيپرده گفتم هرگونه حركت سياسي هدايتشده خارجي يا حتي داخلي كه منجر به هرجومرج بشود، ما و پروسه دموكراسيخواهي را به عقب ميبرد و ضرورت دارد كه مشكلات با اصلاحات درون نظامي حل شود. اين سخنان باعث شد كه بسياري بازهم بگويند ديديد گفتيم زيباكلام عامل نظام است! درست است كه شايد از محبوبيتم كاسته شد، اما حداقل ثابت كردم كه آنچه را باور دارم ميگويم.
* يكی ديگر از ابهامات اين است كه چرا فعالان سياسی، رسانهها و مردم بايد به اين ميزان به شما توجه نشان دهند؟ حتی گاهی پيش آمده است كه مسئولان هم به سخنان شما واكنش نشان دادهاند. بخش مبهم ماجرا آن است كه چرا شمايی كه مانند ديگر اساتيد علوم سياسی تنها يک استاد دانشگاه هستيد، اينقدر مورد توجه قرار میگيريد؟
تعدادی از اساتيد دانشگاه در حوزه علوم انساني و بهخصوص در رشته علوم سياسي خود را نظريهپرداز ميدانند و ميگويند كه اساسا ما درباره تحولات ايران و حتي جهان اظهارنظر سياسي نميكنيم؛ اين دسته خود را آکادمیسین ميدانند. دسته دوم اساتيدي هستند كه گاهي در رسانهها و فضاي مجازی اظهارنظر سياسي ميكنند اما نگران جايگاه آكادميك خود نيز هستند و بهطور عالمانه اظهارنظر ميكنند تا سطح علميشان پايين نيايد. آنقدر كلی صحبت میكنند تا نه سيخ بسوزد و نه كباب و به گونهای حرف ميزنند كه در آخر هيچكس نميفهمد چه گفتند. من خودم را در دسته سومي ميگنجانم. من به گونهاي سخن ميگويم كه مردم متوجه بشوند و كاري به اين مسئله ندارم كه برخي بگويند زيباكلام باسواد يا بيسواد است. باور دارم ما بايد ساده صحبت كنيم و ساده بنويسيم. قرار نيست تنها افراد فوقليسانس يا بالاتر سخنان ما را متوجه بشوند. خيلي از همكارانم ميگويند كه تو آكادميك نيستي اما جالب است بدانيد كه در مدت نسبتا كمي مراتب علمي استادياري به دانشياري و دانشياري به استادتمامي را طي كردم؛ در صورتي كه بسياري از همكارانم يا پس از سالها اين مدارج را ميگذرانند يا آنكه اصلا موفق نميشوند استادتمام بشوند. حال وقتي با چنين اوصافي براي مردم و با زبان ساده سخن ميگويم مورد توجه قرار ميگيرم كه امري غيرطبيعي نيست.
* با چه شخصيتهاي سياسي ارتباط يا بهتر بگويم برو و بيا داريد؟
شايد باورتان نشود كه با هیچیک از شخصيتهای سياسی اعم از اصولگرا و اصلاحطلبان رفتوآمد ندارم. نخستين علتش ملاحظات امنيتي است زيرا نميخواهم من هم مانند ديگران دستگير بشوم مثلا به ديدار آقاي خاتمي نميروم زيرا ممكن است مشكلاتي را ايجاد كند. اين يك واقعيت است و تعارف هم ندارم. دليل ديگر آن است كه من براي باورهاي خودم و نه براي افراد كار ميكنم. براي مثال هم در سال92 و هم در سال96 براي پيروزي آقاي روحاني در انتخابات رياستجمهوري استان به استان سفر كردم و با مردم سخن گفتم. بعد از انتخابات چندبار به ديدار رئيسجمهور دعوت شدم اما نرفتم زيرا من اعتقاد داشتم كه اگر روحاني رئيسجمهور بشود بهتر است تا نيروهاي تندرو روي كار بيايند؛ بنابراين نيازي نميبينم كه با شخصيتهاي سياسي در ارتباط باشم.
* به چه شخصيت سياسی بعد از انقلاب علاقه يا حتی ارادت داريد؟
آقای هاشمی رفسنجانی را بسيار دوست داشتم و تأثيرات مهمی از ايشان گرفتم. آيتالله منتظری هم برای من بسيار دوستداشتنی بود. نام نوه من يحيی است اما من بهدليل ارادتی كه به آيتالله منتظری دارم نوهام را به نام ايشان صدا میكنم و به او حسينعلی میگويم.
* خانواده با اين عمل شما مخالفت نمیكنند كه چرا نام بچه را تغيير میدهيد؟
مخالفت كه نه اما آنها كار خودشان را میكنند و يحيی صدا میكنند و من هم به نوهام حسينعلی میگويم. بحث كه به اينجا رسيد يک خاطره بامزه هم از حسينعلی تعريف كنم. حدود دوسال پيش مراسم ختم همسر آقای علمالهدی بود. حسينعلی همراه با مادرش، سارا هم در آن مراسم حضور داشتند. حسينعلی یکلحظه میرود در بخش مردانه مسجد و با آقاي رئيسی مواجه میشود. جلو میرود و با آقای رئيسی دست میدهد و میگويد میدانيد من كه هستم؟ آقای رئيسی هم میگويد نه و حسينعلی میگويد كه من نوه زيباكلامم او را كه میشناسيد؟!
* شما سالهاست كه با رسانههای مختلفی كار میكنيد. بعد از تمام اين سالها برای شما كدام يک از رسانههايی كه در آنها قلم زدهايد يا گفتوگو كردهايد، بيش از بقيه محبوب است؟
بیترديد روزنامه شرق. من برای روزنامه شرق احترام بسياری قائلم. رابطه من و شرق مانند يک رابطه زناشويی است كه شايد گاهی از هم دلخور شده باشيم اما همديگر را دوست داريم و بهپای هم میمانيم.
* بهعنوان منبع خبری از كدام يک از رسانهها اعم از داخلی ياخارجی استفاده میكنيد؟
من به هيچوجه شبكههای فارسیزبان خارج از كشور مانند بیبیسی فارسی، منوتو يا ايراناينترنشنال را نگاه میكنم؛ شبكههاي صداوسيما را نيز مطلقا نميبينم و دنبال نميكنم اما روزانه تعدادی از روزنامهها را تهيه و آنها را حدود یکساعت مطالعه میكنم؛ علاوه بر اين از فضاي مجازي نيز غافل نيستم اما در كنار اينها يك راديوي قديمي و ژاپني دارم كه موجش هميشه روي بيبيسي جهاني است و سعي ميكنم عمده اخبار را از اين شبكه پيگيري كنم.
* شنیدهایم که شرایط کلاسهای شما هم جالب است. قدری از فضای کلاسهایتان در دانشگاه بگویید.
به نظر من هیچکس حق ندارد به زور به کسی درس یاد بدهد. کسی که میخواهد علوم سیاسی را بیاموزد نباید به اجبار نمره و حضور و غیاب سر کلاس درس بنشیند؛ به همین دلیل اصلا حضور و غیاب نمیکنم و هیچکس را هم نمیاندازم. به همه حداقل نمره10 را میدهم تا هرکس که واقعا شوق به یادگیری دارد سر کلاس حضور یابد.
* تا به حال پیش آمده است که دانشجویی با دیدگاه شما به شدت مخالفت کند و آیا اجازه ادامه اظهارنظر را دادهاید؟
به اندازه موهای سرم این اتفاق رخ داده است. یکی از ویژگیهای کلاس من است که همه باید در بحثها مشارکت داشته باشند و اگر حتی خود دانشجویان منفعل باشند من با پرسشهای متعدد آنها را وارد بحث میکنم؛ در واقع در کلاسهای من هیچکس نمیخوابد.
* از دانشجویان اصولگرا هم با شما کلاس بر میدارند؟
بله، خیلی از دانشجویان بسیجی با من کلاس برمیدارند زیرا میدانند که زیباکلام مانع اظهارنظر و مخالفت آنها نمیشود.
* تا به حال شده است که بدانید حق با شما نیست اما برای مصلحت چیزی گفته یا نوشته باشید؟
محکم میگویم این کار را نکردهام. به هرچیزی که تا کنون نوشته یا گفتهام اعتقاد داشتهام. شاید پیش آمده باشد که سکوت کرده باشم و واقعیت قلبیام را نگفته باشم اما مطلقا خلاف باورهایم سخنی بر زبان یا کلمهای بر ورق نیاوردهام.
* بحث حاشیهساز دیگر که درباره شما مطرح میشود این است که صادق زیباکلام کمکهای مردمی به زلزله کرمانشاه را چه کرد؟ شما گفتید که میخواهید یک شهرک فرهنگی بسازید؛ بعد از این سخن بسیاری به شما انتقاد کردند که در شرایطی که مردم سرپناه ندارند، قرار نیست شما تعیینکننده نوع مصرف کمکهای مردم باشید اما شما کار خودتان را کردید. قدری از ماجرای کمکهای مردمی بگویید، به کجا رسید؟
داستان از جایی شروع شد که واقعا من غافلگیر شدم؛ واقعا انتظار نداشتم که مبلغ کمکهای مردمی به این میزان بشود. تصور میکردم حداکثر کمکها 20 یا 30 میلیون خواهد بود. وقتی کمکهای مردمی واریز شد به مناطق زلزلهزده رفتم و فقر به شکل کامل و بیپرده در آنجا دیدم و ÷یش خود گفتم به فرض که خانه و مدرسه هم ساخته شد با این فقری که وجود دارد باید چه کرد؟ برای پرسش به این پرسش جلسات متعددی با اساتید دانشگاه کردستان کرمانشاه داشتم. بر این اساس تصمیم گرفتیم با کمکهای مردمی یک روستا با الگوهای توسعه پایدار بسازیم؛ یعنی فاضلابش را نه مثل همه روستاها که فاضلاب به رودخانهها ریخته میشود بلکه با پیشبینی تصفیهخانه برون از روستا ایجاد کنیم یا آنکه در آنجا روی موضوع ازدواج زودهنگام دختران به ورت تخصصی کار و قربانیان این موضوع کمک شود. ما میخواهیم برنامههای اصولی و بلندمدتی را به ثمر بنشانیم البته اگر اجازه بدهند و سنگ مقابل پایمان نیندازند.
* چه زمانی این روستا یا همان شهرک افتتاح میشود؟
یک سری کارها مانند بازآموزی خانم را شروع کردهایم. در ابتدا چندان استقبال نمیشد اما به مرور پیشرفت کرد و اکنون زنان با فرزندان کوچک خود در کلاسها شرکت میکنند و در آیندهای نهچندان دور تمام پروژههای این طرح مهم آغاز به کار خواهند کرد.
* قدری هم از عرصه سیاست سخن بگوییم. جمعبندی شما از سالی که گذشت چگونه است؟ و نظرتان درباره عملکرد دولت آقای روحانی چیست؟
من در مجموع نظر مثبتي نسبت به عملكرد آقاي روحاني در سال گذشته ندارم. علاوه بر او کارنامه اصلاحطلبان در سال 97 هم قابل دفاع نیست. اصلاحطلبان بخش عمدهای از سرمایه اجتماعی خود را از دست دادهاند. البته نشانههای تضعیف پایگاه اجتماعی این طیف نه در سال97 بلکه از دیماه96 آشکار شد؛ وقتی مردم در خیابانها علیه آنها نیز شعار دادند. این روند قهقرایی در سال97 هم ادامه داشت. در حوزه بینالمللی هم سال گذشته، چندان جالب نبود هم میدانیم که در حوزه اقتصادی بدترین اتفاقاتی که میتوانست رخ بدهد، اتفاق افتاد؛ بهنحوی که بسیاری از واحدهای تولیدی ناچار به توقف فعالیت شدند و مردم در شرایط سختی روزگار گذراندند. بهطور کلی سال گذشته در عرصه سیاسی بسیار بد بود.
* شاید تغییر رئیس قوه قضاییه یکی از مهمترین اتفاقات سال97 دانست. بسیاری از اصلاحطلبان از حضور آقای رئیسی در جایگاه ریاست قوه قضاییه استقبال کردند. شما هم اصلاحطلب محسوب میشوید و از قضا در رقابت انتخاباتی آقای روحانی و رئیسی طرفدار روحانی بودید؛ نظر شما درباره رئیس جدید قوه قضاییه چگونه است؟
بله همینطور است؛ با آمدن آقای رئیسی شمار زیادی از اصلاحطلبان اظهار شادمانی کردند. به نظر من این شادمانی را باید هدیهای برای آقای رئیسی در نظر بگیریم زیرا تصور میکنم اصلاحطلبان حمایتکننده از ایشان بیشتر از باب امید حمایت کردند؛ آنها امیدوارند که روزنهای ایجاد شود تا دستگاه قضا بتواند بهتر به وظایف خود عمل کند. من هم امیدوارم که در دوران آقای رئیسی دو اصل مهم پاسخگویی و استقلال دستگاه قضا محقق شود.
* در آخر دو پیشبینی هم داشته باشید. نخست بفرمایید که آیا موضوع حصر در سال98 به نتیجه میرسد؟
خیر، تصور نمیکنم تغییری در وضعیت حصر ایجاد شود و مادامی که فشارهای سیاسی و اجتماعی برای رفع این مسئله ایجاد نشود، باقی خواهد ماند.
* شرایطی که در انتخابات مجلس ایجاد میشود را چگونه ارزیابی میکنید؟
باید بپذیریم که اصلاحطلبان اعتبار اجتماعی خود را از دست دادهاند و واقعا نمیدانم که با چه ظرفیتی میتوانند در انتخابات امسال شرکت کنند اما با همه این واقعیات یک موضوع را نباید از نظر دور داشت؛ وقتی اصلاحطلبان حضور نداشته باشند یا مردم به آنها رأی ندهند، قطعا نیروهایی که جای آنها را پر میکنند، تندروهایی هستند که نشان دادهاند به مصحلت مردم نمیاندیشند. با تمام انتقادهایی که رویکرد اصلاحطلبان داریم باید در انتخابات شرکت کنیم تا نگذاریم نیروهایی مانند پایداریها صندلیهای مجلس را تصاحب کنند؛ به همین دلیل بیتردید منِ زیباکلام در انتخابات شرکت میکنم.
دیدگاه تان را بنویسید