کد خبر: 541545
تاریخ انتشار :

در گفت‌وگو با نامه‌نیوز مطرح شد

بازی بزرگان/ محمد غرضی: صاحبان امتیازها مانع حضور نیروهای اصیل انقلاب در مجلس می‌شوند/ مجلس در انحصار صاحبان امتیازهاست

حجم ویدیو: 10.99M | مدت زمان ویدیو: 00:02:55 دانلود ویدیو
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

مهرشاد ایمانی، نامه‌نیوز: یکی از موضوعات مهمی که در بحث‌های انتخاباتی مطرح نمی‌شود، جای خالی افرادی است که سال‌های سال عمر خود را مصروف کسب تجربه مدیریتی کرده‌اند و مردم در ادوار مختلف نشان‌ داده‌اند که به آنها اعتماد دارند. این مهم هنگامی بیش از هر زمان خودنمایی می‌کند که عرصه مدیریت کشور و مشخصا مجلس از کارایی لازم برخوردار نیست و نمایندگان بعضا مشغول رفع مناسبات شخصی، گروهی و جناحی خود هستند تا آنکه به منافع ملی بپردازند. «نامه‌نیوز» سعی دارد تا با بررسی علل نبود شخصیت‌های برجسته انقلاب به این پرسش پاسخ دهد که چه عواملی دست‌به‌دست هم دادند تا دیگر فضای عمومی سیاسی به سمت استفاده از بزرگان نرود. برای پاسخ به این پرسش در سلسله گفت‌وگوهای «بازی بزرگان» دقایقی را با محمد محمد غرضی، فعال سیاسی به گفت‌وگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

فرای بحث‌های جناحی كه چه گروهی می‌تواند اكثريت مجلس آينده را در اختيار بگیرد، پرسش بنیادی‌تر این است که چرا سال‌هاست شخصیت‌های شناخته‌شده و تأثیرگذار در مجلس حضور ندارند و نه‌تنها چنین شخصیت‌هایی در مجلس دیده نمی‌شود که بعضا افرادی عنوان نمایندگی مردم را به دوش می‌کشند که هیچ سابقه سیاسی روشنی ندارند. شما به‌عنوان فردی که از ابتدای انقلاب در متن رویدادهای سیاسی بوده‌اید، بفرمایید که دلیل ضعف عملی و نظری دو دهه اخیر مجلس چیست؟

معمولا بعد از هر انقلابی احزاب و گروه‌ها جای انقلاب را می‌گیرند و مردم از چرخه قدرت سیاسی خارج می‌شوند. بعد از انقلاب اسلامی هم همین اتفاق رخ داد؛ به‌نحوی که گروه‌های سیاسی قوای سه‌گانه را به ابزاری برای پیشبرد اهداف خود تبدیل کردند که قوه مقننه هم از این قاعده خارج نبود. احزاب سیاسی در ایران هیچگاه به عموم جامعه نزدیک نبودند، بلکه آنها نماینده ستاد جامعه بودند و می‌دانیم که ستاد جامعه امتیازطلب است و به‌جای آنکه مسائل کشور را حل کند، در پی رفع مشکلات حزبی و گروهی است؛ برای مثال گفته شد که درآمد دولت در سال98 نسبت به سال97 کمتر بود اما در عین حال دولت حقوق کارمندان خود را افزایش داد؛ در آن مقطع گفتم که دولت در پی رفع مشکلات مردم نیست بلکه فقط می‌خواهد مشکلات خود و کارمندانش را حل کند. در چنین شرایطی حقوق عامه نابود می‌شود و مردم محور تصمیم‌گیری‌ها نیستند. دولت، مجلس و قوه قضاییه به‌جای آنکه تحت تأثیر گروه‌ها باشند باید قوانینی را وضع و اجرا کنند که مشکلات گروه‌های تحت فشار اجتماعی را حل کند. این سخن که اکنون با مجلسی قدرتمند روبه‌رو نیستیم، سخن درستی است ئ به دلایل مذکور چنین بحرانی بر کشور عارض شده است.

نبود چهره‌هایی که شناخته‌شده به دلیل محدودیت‌های موجود است یا آنکه ایشان خود تمایلی به رقابت در عرصه انتخابات ندارند؟

این سخن را قبول ندارم که خود آنها تمایل به مشارکت در مجلس ندارند بلکه علت باز هم به احزاب بازمی‌گردد. اعتبار شخصیت‌های اصیل انقلاب توسط گروه‌ها واحزاب سیاسی مخدوش شد و به‌تدریج آنها از مدار قدرت خارج شدند. اتفاقا شخصیت‌های اصیل همواره تمایل داشته‌اند که در راستای منافع عمومی گام بردارند اما صاحبان امتیازها چنین اجازه‌ای را نمی‌دهند. صاحبان امتیازها سخن عموم جامعه را بر نمی‌تابند و نمی‌خواهند منافع مردم تأمین شود. سال‌هاست که کشور دست دو گروه اصلاح‌طلب و اصولگراست و تمام امتیازها بین همین افراد جابه‌جا می‌شود.

یعنی شما باور دارید تحزب نسبی موجود در ایران که به واسطه دو جریان اصلاح‌طلبی و اصولگرایی پیش می‌رود کاملا در تضاد با حقوق عامه قرار دارد؟

بله همین‌طور است. آنچه در این چهل سال رخ داد این بوده است که چنین گروه‌هایی تمام اتختیارات در دست گرفتند و اجازاه ندادند افراد دلسوز روی کار بیایند. تمام جنگ آنها بر سر امتیازات خودشان است. جالب این است که در مقام شعار بسیار زیبا سخن می‌گویند اما در وقت عمل نتیجه‌اش وضعیت موجود می‌شود. شما مشاهده کنید که در دهه نود و مشخصا در دولت آقای روحانی تورم به چه شکل افسارگیسخته شد. کشورهایی مانند افغانستان، پاکستان، عراق یا سوریه در شرایطی جنگی یا نیمه‌جنگی و داشتن انواع بحران‌های داخلی توانسته‌اند که تورم خود را به پایین‌ترین حد ممکن برسانند. در آمد و مخارج کشوری مانند سوریه با یکدیگر همخوان است اما در ایران با این همه منابع تورم سر به فلک می‌کشد.

برخی برخلاف نظر شما باور دارند که از قضا کارکرد حزبی می‌تواند مفید باشد اما آنچه باعث فقدان شخصیت‌های تأثیرگذار در عرصه سیاسی شده، رد صلاحیت‌هاست. این موضوع را قبول دارید؟

رد صلاحیت‌ها هم می‌تواند یکی از علل باشد و کارکرد منفی احزاب به‌عنوان یکی از اسباب حذف شخصیت‌ها به قوت خود باقی است. گرفتاری شورای نگهبان است که تفسیر موسعی از نظارت دارد؛ به‌نحوی که حتی نمانیدگان موجود که مشکل خاصی هم ندارند، برای دوره بعد ردصلاحیت می‌کند. معمولا وقتی افراد به گروه‌های سیاسی نزدیک می‌شوند شورای نگهبان دست به رد صلاحیت می‌زند. مشکل این است تأییدصلاحیت‌شدگان هم تا به مجلس می‌رسند منافع خود و هم‌گروهی‌های خود را بر منافع مردم و انقلاب ترجیح می‌دهند. چنین دلایلی است که دیگر نسلی مانند نسل اول انقلاب و مجالس اول و دوم مشاهده نمی‌شود. در تمام 40سال اخیر هیچگاه احزاب موجود نتوانستند رضایت مردم را اخذ کنند و مردم همواره در پایان هر مجلس یا دولت می‌گویند کاش این دوره زودتر تمام شود.

در پایان بفرمایید که برای حضور دوباره نیروهای تأثیرگذار چه اقداماتی می‌توان انجام داد؟

افراد انقلابی و شخصیت‌های تأثیرگذار همواره مورد هجمه صاحبان امتیاز و گروه‌ها و احزاب قرار داشته‌اند و به این دلیل توانایی حضور در عرصه سیاست را ندارند. افراد اصیل به هیچ امکاناتی هم دسترسی ندارند. به یاد دارم وقتی مرحوم بازرگان در بستر بیماری بود، آقای هاشمی رفسنجانی به‌عنوان رئیس‌جمهور برای او 10هزار دلار فرستاد تا برای درمان به خارج برود. این خاطره نشان می‌دهد که فردی مانند آقای بازرگان حتی امکانات درمان خود را هم نداشت؛ حال این موضوع را با 5هزار نفر از مدیرانی مقایسه کنید که فرزندانشان در آمریکا زندگی می‌کنند. چندی پیش ترامپ گفت که مشکلاتی برای فرزندان مقامات ایران که در آمریکا به سر می‌برند ایجاد خواهد شد اما چرا از این عمل صرف نظر کرد؟ زیرا آنها پول‌های هنگفتی از مردم ایران را به آمرکیا برده‌اند و برای آمریکا صرف نمی‌کرد که چنین پول‌هایی را از دست بدهد. شما مدیرانی که ماهانه حقوق‌های نجومی 50تا 100میلیون تومان دریافت می‌کنند را مشاهده و با مدیران و نمایندگان اصیل ابتدای انقلاب مقایسه کنید؛ از این مقایسه درخواهید یافت که چرا به اینجا رسیده‌ایم.

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

دیگر رسانه ها