دولت سایه و دولت پنهان علیه زنگنه جنگ روانی می کنند
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
روزنامه اعتماد در گزارشی آورد: آنجا که در سطور پایانی این تکذیبیه تاکید شده بود: «اگر نویسنده یادداشت تنها اندکی از ساز و کار و قواعد قراردادهای بینالمللی و حتی داخلی آگاهی و به نهادهای رسمی جمهوری اسلامی اعتماد داشت، میدانست که اصل محرمانگی قراردادها اعم از نفتی و غیرنفتی و خُرد و کلان یک اصل غیرقابل مذاکره و جزو قطعی هر قراردادی در هر نقطه از دنیاست.»
این تکذیبیه البته حاوی ابعاد و نکات حائز اهمیت دیگری نیز بود اما آنچه حالا ما را بر آن داشته تا به تفصیل به بحث «فشارها به وزارت نفت» بپردازیم، طبیعتاً این یک یادداشت و تکذیبیه آن نیست. چرا که متاسفانه موضوع به این سادگیها نیست و آنچه این روزها و هفتهها بهنحوی در دستورکار اصلی گروهی از نمایندگان مجلس، فعالان سیاسی، یکی، دو خبرگزاری و چندین پایگاه خبری و البته صدا و سیمای رسمی جمهوری اسلامی ایران تعریف شده، حکایت از یک بازی «عملیات روانی» شدید علیه وزارت نفت، شخص بیژن نامداز زنگنه، وزیر نفت و معاونان و همکاران «شیخالوزرای دولت روحانی» دارد.
عملیاتی که یک روز با خبر نیمهشب «بازداشت مدیر مالی وزارت نفت با ۲۵ میلیون دلار در فرودگاه» در خبرگزاری تسنیم، وزارت نفت را هدف قرار میدهد، حال آنکه بنابر تکذیبیه دیگر این وزارتخانه، در ساختار اداری و اجرایی وزارت، اساساً فاقد بخشی به عنوان «مدیریت مالی» است و بعد مشخص میشود، فرد بازداشت شده مدیر یک شرکت خصوصی همکار این وزارتخانه بوده و در جزییات خبر و نحوه بازداشت این متهم نیز تحریفهایی صورت گرفته. روز بعد چند نماینده اصولگرای مجلس همچون حسینعلی حاجیدلیگانی، محمد دهقانی، ابوالفضل ابوترابی، محمدعلی ابطحی و احمد علیرضابیگی از «نفوذ در وزارت نفت»، «فساد در باشگاه این وزارتخانه» و اتهامات ثابتنشده دیگر از این دست، سخن میگویند که این موارد نیز مطابق انتظار با واکنش وزارت نفت و تکذیب موضوع از اصل و اساس مواجه میشود.
بعد نوبت به چهرههای سیاسی نزدیک به این جریان در بیرون مجلس میرسد که به نام «دولت سایه»، عملیاتی دیگر علیه این وزارتخانه طراحی و اجرا کنند. هر چند این بخش از عملیات ضدزنگنه، کمی پیچیدهتر و نامتعارفتر از موارد قبلی پیش میرود. چرا که این نوبت حتی صدا و سیما هم پای کار آمده و با دعوت از این چهرههای سیاسی، تریبونی که این افراد چندسالی است بهواسطه دوری از مجلس و دیگر نهادهای انتخابی از کف دادهاند، این بار از طریق قاب تلویزیون در اختیارشان قرار میدهد و آنها، آنچه دلِ تنگشان میخواهد میگویند.
حال آنکه آن سوی استودیوهای تلویزیون معمولاً خبری از سیاستمداری مخالف این اتهامزنندگان نیست، چه برسد به نمایندهای رسمی از وزارت نفت. اما به جای آنها علیرضا زاکانی بهتنهایی در استودیوی برنامهای زنده، ۲۰ دقیقه تمام از بهترین ساعات پخش تلویزیون ملی را در اختیار میگیرد و یکطرفه هرچه اتهام در ذهن دارد، نثار وزیر نفت قانونی مملکت و دولت متبوعش میکند. البته حدود یک هفته بعد، این فرصت برای روابطعمومی وزارت نفت ایجاد شد تا بلکه دولت نیزاز سهمی از آنتن تلویزیون بهره برده و لااقل از خود دربرابر اتهامات دفاع کند.
فراموش نکنیم سهمی که در این میان به سعید جلیلی، دیگر چهره سیاسی نزدیک به جبهه پایداری رسیده تا ظاهراً در مقام «رییسجمهور این دولت در سایه» به وزارت نفت و مجموعه دولت رسمی مملکت بتازد. آن هم وقتی هر طور که به موضوع نگاه کنیم، درمییابیم، آنچه جلیلی و یارانش مدعی هستند و با کلیدواژه «دولت سایه» داعیهدارش شدهاند، بیش از آنکه با تعاریف مربوط به این شکل از فعالیت سیاسی در «علم سیاست» همخوان باشد، با آنچه به عنوان «دولت پنهان» تعریف شده و در کلاسهای مقدماتی رشتههایی همچون علوم سیاسی تدریس میشود، شباهت دارد.
دولت سایه یا دولت پنهان؟
چنانچه بنا بر همان تعاریف مقدماتی کلاسیک، «دولت سایه» در اصطلاح سیاسی به هیات دولت روی کار نیامده اطلاق میشود که با هدف در دست گرفتن کنترل دولت در واکنش به یک حادثه منتظر مانده است. شکلی خاص از فعالیت سیاسی بیرون دولت که در نظامهای پارلمانی که اغلب به بزرگترین حزب مخالف خود اطلاق میشود و «دولت پنهان»، دولتی است، بالفعل اما نا پیدا که با استفاده از امکانات دولتی با هویتی در تشکیلات رسمی نظام، بهگونهای سازمانیافته و برای مقاصدی غیر از منافع ملی در حال فعالیت است. همزمان این نکته نیز حائز اهمیت است که دولت در سایه برگرفته از روش و سیستم سیاسی کشورهایی است که در آن احزاب مخالف با تشکیل چنین دولتی، وزرا و مسوولان دولت احتمالی خود را منصوب میکنند تا ضمن زیرنظر قرار دادن عملکرد حزب حاکم، همواره برای به دست گرفتن قدرت آمده باشند.
با این همه آنچه یک حرکت سیاسی بیرون دولت رسمی را «دولت سایه» و اقداماتی ظاهراً مشابه را «دولت پنهان» طبقهبندی میکند، به میزان و نحوه تعامل این اقدامات ورای دولت با بدنه دولت رسمی نیز مربوط است. چنانچه معمولاً دولت سایه به نحوی با دولت رسمی در تعامل است و اگر جایی، به برنامه یا روشی برای اصلاح امور رسید، سعی میکند این مسائل را یا از طریق رسانهها یا به طور مستقیم به دولت رسمی انتقال دهد. حال آنکه آنچه اکنون از سوی این جریان مدعی «دولت سایه» میبینیم، بیشتر در راستای خبرسازی، تخریب و اتهامزنی به دولت رسمی و مسوولان و سردمداران آن است.
همزمان این فعالان سیاسی مخالف دولت دست به اقداماتی عجیب نیز میزنند و گاه، میبینیم با برقراری ارتباط با هر مدیری که به نحوی از دولت یا بدنه یک وزارتخانه همچون وزارت نفت خارج میشود، ضمن کسب اطلاعات از آن مدیر بیرون آمده از دولت، اقدام به یارگیری سیاسی برای آینده نیز میکنند. رویهای که به نظر میرسد چندان تناسبی با مشی و مرام سیاسیون کشورهای غربی نیز نداشته باشد، چه برسد به اوضاع و احوال سیاست در ایران که به هر حال، قرار است پیش و بیش از هر چیز مبتنی بر اصول اخلاق دینی و اخلاق حرفهای باشد.
تبارشناسی دلواپسان نفتی
فارغ از این مسائل اما شاید نکته مهمی که باید در این فرصت بر آن متمرکز شویم، به نوعی تبارشناسی این تیم مخالف دولت روحانی و به خصوص وزارت نفت و وزیر کهنهکار آن است. تیمی که چه نام «دولت سایه» بر آن بگذاریم، چه «دولت پنهان»، چندان سابقه روشنی در عرصه مدیریت کشور در ادوار مختلف نداشته و حال در شرایطی اینچنین به وزارت نفت دولت رسمی کشور در شرایط خاص تحریمی امروز میتازند که در دولتهای نهم و دهم هر کدام جایی، مسوولیت و سمتی کلیدی داشتند و در آن ۸ ساله دولت احمدینژاد، و نیز در آن بازه ۱۲ سالهای که این طیف، تقریباً اکثر کرسیهای پارلمان را در اختیار داشتند، اقدامی در راستای تحقق آنچه حالا هر روز به زبان اتهامزنی و تهدید و تخریب بیان میکنند، نکردند.
مجلسیهای ضدزنگنه
مجلس دهم، مجلسی اصلاحطلب نیست اما به هر حال مجلسِ پایداریها هم نیست. با این همه اما آنها که این سالها به «دلواپسان» معروف شدهاند و از برجام تا FATF، از قراردادهای نفتی تا جذب سرمایهگذاریها و فاینانسهای خارجی، هر آنچه دولت در آن مسیر گام برداشت، ابراز مخالفت و «دلواپسی» کردند، به هر حال چند کرسی و یک فراکسیونِ کوچک در مجلس دارند و در عوض این کمبود نیرو و فقدان اکثریت در پارلمان، از انسجام و یکپارچگی قابلقبولی برای اجرای سیاستها و برنامههای عملیاتی خود برخوردارند.
گروهی متشکل از محمد دهقانی، حسینعلی حاجیدلیگانی، ابوالفضل ابوترابی، مجتبی ذوالنوری، احمد علیرضابیگی، احمد سالک، نصرالله پژمانفر، محسن کوهکن و چندین و چند نماینده دیگر که همگی از شهرستانها راهی پارلمان شدند و با این حال، اتاق عملیاتِ ضدزنگنهشان را در «تهران» فعال کردند. نمایندگانی که با استفاده از تریبون مجلس هر روز ادعایی اثبات نشده علیه وزارت نفت مطرح میکنند و بعد اگر چه این مدعیات تقریباً در تمامی موارد رد و تکذیب میشود اما درنهایت فشاری که به نظر میرسد قصد دارند به وزارت نفت و شخص زنگنه وارد کنند را عملیاتی میکنند.
رسانههای ضدزنگنه
بیرون مجلس هم چند خبرگزاری کنار چندین پایگاه خبری همچون رجانیوز و یکی، دو روزنامه کار رسانهای این عملیات را پیش میبرند. هر چند آنها در این کار، همکاری قدرتمند دارند. همکاری که با استفاده از بودجه دولتی، به مرکز عملیات رسانهای علیه وزارت نفت تبدیل شده و اگر چه چند سالی است نام «رسانه ملی» بر خود گذاشته. رسانهای که این اواخر ماجرای انتشار تصاویری از نحوه دور زدن تحریمهای نفتی توسط وزارت نفت، واکنشهای جدی از سوی شخص وزیر نفت، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه و البته محمود واعظی، رییسدفتر رییسجمهور به همراه داشت و حالا در شرایطی که چند روزی است چندان علیه دولت و وزارت نفت و خارجه فعال نیست اما هیچ بعید نیست که همین روزها بار دیگر خبری از این عملیات روانی بشنویم و باز جنجالی دیگر برای دولت و بهخصوص این دو وزارتخانه کلیدی نفت و خارجه.
سیاسیون ضدزنگنه
از سعید جلیلی و علیرضا زاکانی گفتیم؛ دو سیاستمداری که حالا نه در دولت نقشی دارند، نه در مجلس اما از رسانههای دولتی و غیردولتی در اختیار دارند و اتفاقاً بهواسطه فراغت از کار رسمی تا میشود فرصت و زمان برای حمله به وزارت نفت و اظهارنظرهای ضدنفتی.
ضدیت با زنگنه در دوران «جنگ نفتی»
امریکا بیش از یک سال پیش از برجام خارج شد و از همان زمان بود که عمده فشار تحریمی خود را بر بحث فروش نفت ایران متمرکز ساخت. ترامپ به دفعات از تلاش کاخ سفید برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران به عنوان مهمترین هدف خود در این «جنگ اقتصادی» تمام عیار علیه تهران سخن گفته و داخل کشور نیز بسیاری از کارشناسان و سیاسیون، گفته و نوشتهاند که در این جنگ، در این شرایط خاص منطقه و جهان و نیز در این اوضاع و احوال اقتصادی ایران، خط مقدم جایی نیست به جز «وزارت نفت».
حال در چنین شرایطی، اینکه عملیات روانی ضدزنگنه دلواپسان، در قالب «دولت سایه» دنبال میشود یا «دولت پنهان» دیگر فرقی ندارد. وقتی صحبت از جنگ با بیگانه است، هر آنکه در خط مقدم خودی میجنگد، سرباز وطن است و آنکه علیه این خط خمپاره میاندازد، یار حریف. آن هم درشرایطی که اینبار سرباز وطن، وزیری است همچون زنگنه که به اعتراف دوست و دشمن، یک متخصص نفتی تمامعیار و سیاستمداریاست، چنان صاحبنفوذ در مناسبات بینالمللی که در همین آخرین اجلاسیه اوپک، بسیاری گفته و نوشتند که بخش عمده توفیقات نفتی ایران، مدیون تواناییها و نفوذ شخصی اوست.
دیدگاه تان را بنویسید