رئیس خانه کارگر: این بار معلوم نیست لیست ها رای بیاورند
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
به گزارش نامه نیوز، از مجلس پنجم سابقه حضور در قوه مقننه دارد و می گوید مجلس جای کار انفرادی نیست و نمی توان کاری را به صورت انفرادی پیش بود. علیرضا محجوب با آنکه نفر چهارم لیست امید در تهران است خود را فرد سیاسی نمی داند و تمام تلاشش را کرده تا علیه جریان های سیاسی نباشد. محجوب تاکید دارد با وجود اینکه سیاسی نیست اما اصلاح طلب است. این عضو کمیسیون اجتماعی از خاطرات دوران پیش از انقلاب و اعتصابات کارگری که در آن نقش موثر دارد می گوید و تاکید دارد اعتراضات کارگری موجود هم سطح اعتراضات پیش از انقلاب نیست اما بر این باور است که نادیده گرفتن مطالبات در هر موقعیتی می تواند اعتراض در پی داشته باشد.
متن کامل گفتوگو با رئیس خانه کارگری، نماینده مردم تهران،ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس و عضو کمیسیون اجتماعی مجلس را در ادامه بخوانید:
پیش از انقلاب اولین اعتصابات کارگری را شکل دادید، از آن روزها می گویید.
اولین اعتصاب را من شکل ندادم، بلکه در اولین اعتصابات بودم. قبل از اینکه ما اعتصاب را در شهرک اکباتان رقم بزنیم، خیلی ها دست به اعتصاب زده بودند با این حال درمجموعه خودمان اولین اعتصاب صورت گرفت. مجموعه ما از نظر تعداد کارگر، بیشترین جمعیت کارگری را داشت بنابراین هماهنگ کردن اعتصاب سخت تر و زمان برتر نسبت به جاهای دیگر بود، از این رو هماهنگی برای اعتصاب در اکباتان چند ماه طول کشید. هماهنگ کردن اعتصاب در بین کاگران ساختمانی خیلی سخت است، مثل کارخانه یا خط تولید کار آسانی نیست و مشخصات خاص خود را دارد، کارگرانی ساختمانی افراد قومی هستند که چندماه یا چند سال برای کار به شهر می آیند کنند و در بازه های زمانی مشخص پیش خانواده هایشان برمی گردند. من در شهرک اکباتان در قسمت برق صنعتی کار می کردم در این بخش هم افراد از شهرهای مختلف به تهران آمده اند و آخر ماه پیش خانواده هایشان می رفتند از این رو هماهنگ کردن آنها کار سختی بود. با این حال آذر 57 این اعتصاب کاگران اکباتان شکل گرفت، این در حالی بود که پالایشگاه نفت تهران از شهریور یا مهر اعتصاب را آغاز کرده بودند. قبل از آن یعنی سال 55 که در چاپخانه دولتی کار می کردم برای تشکیل سندیکا اعتصاب کردیم، آن موقع کم سن و سال بودم و صرفا در اعتصاب حضور پیدا کردم اما در اعتصاب اکباتان نقش موثری داشتم.
مگر چندسال تان بود؟
در سال 55 و اعتصاب چاپخانه 17 سالم بود بنابراین تصدیق می کنید که سنم برای نقش آفرینی در اعتصابات مناسب نبود اما در اعتصاب سال 57 نقش قابل ملاحظه ای داشتم، دیگران و افراد ممتازی بودند که نقش آفرینی کردند، خیلی سخت است بگویم که چه کسی نقش اول را ایفا می کرد، نقش من موثر بود، بیانیه اولیه را نوشتیم، توزیع کردیم تا حرکت های بعدی. حتی در این بین اعلامیه های امام(ره) را توزیع می کردیم یا گاهی اعلامیه های خودمان را توزیع می کردیم، بعضی اعلامیه های مان دست کارفرما می افتاد.
خاطره ای از لو رفتن اعلامیه ها دارید؟
در اکباتان 300 آمریکایی کار می کرد یادم است که یکی از دوستان برقی اعلامیه را داخل جعبه اش گذاشته بود، یک شب گفت یکی از آمریکایی ها او را حین توزیع اعلامیه دیده است، از این ماجرا گذشت بعدها متوجه شدیم یکی از کارگرانی که شبیه همکارمان بود اما پوست تیره تری داشت را گرفته اند، متوجه شدم که به خاطر در شباهت بود، اما چون غروب بوده آمریکایی او را تیره پوست دیده و فرد اشتباهی را بازداشت کردند. اتفاقا فردی که بازداشت شد، از چریکی های فدای خلق بود، اصلا به اسلام اعتقادی نداشت که بخواهد به امام(ره) هم اعتقاد داشته باشد، بعدها تعریف کرد مرتبا به او می گفتن که اعلامیه "خمینی" را توزیع کردی و او جواب می داد اصلا به "خمینی" اعتقاد ندارد، اما دست بردار نبودند. به شوخی به ما می گفت مبارزه را شما می کنید زندانش را ماها می رویم.
دلیل اعتصاب در شهرک اکباتان چه بود؟
ما درخواست افزایش 35 تا 40 درصدی حقوق را داشتیم، مسئول حفاظت اکباتان به عنوان مذاکره کننده برای تفاهم با معتصبین انتخاب شد، خیلی چک و چانه زدیم حتی تهدید شدم که دستگیرم می کنند، آنها معتقد بودند باید برای افزایش حقوق مبلغی که قابل اجرا است پیشنهاد شود، ما هم روی خواسته مان پافشاری کردیم. بعد از انقلاب خاطرات فردوست (ارتشبد حسین فردوست، نزدیک ترین دوست محمدرضا پهلوی) را که می خواندم، اسم تیمساری که با ما طرف بود را آورده بود، تیمسار زالتاش. به گفته فردوست او معاون شکایت و پیگیری ساواک بود. خوشمزه تر این بود که خیلی از دوستان ما در دفتر او کار می کردند، در آن دفتر 5 دستگاه زیراکس بود، ما از این فرصت استفاه می کردیم و اعلامیه های مان را با همان دستگاه ها تکثیر می کردیم، بعد از انقلاب تازه فهمیدیم چه کاری را در دفتر چه کسی انجام می دادیم، دوستی که اعلامیه ها را در دفرت زالتاش تکثیر می کرد بعد از انقلاب کارمند مجلس بود که الان بازنشسته شده، همیشه از او می پرسیدیم که تیمسار متوجه چاپ اعلامیه ها نمی شود، ظاهرا متوجه نمی شد، عجیب است که دیده چیزی چاپ می شود اما نخوانده است، طرف به چشم تماشا دیده بود.
اعتصاب به کجا رسید؟
اعتصاب طولانی و اختلاف بالا گرفت، مدیران کارخانه تهدید می کردند که حکومت نظامی می آورند ما هم واهمه ای نداشتیم، کارمندان دفتری که من را می شناختند صدایم کردند که حکومت نظامی جلوی در اکباتان است و خواستند من از در پشتی خارج شوم، من از در پشت رفتم اما 9 نفر از دوستانم آنجا مانده بودند و بازداشت شدند.
برای شان کاری نکردید؟
بعد از ظهر همان روز، پیش محروم زواره ای (سید رضا زوارهای در سال های 68 تا 84 عضو حقوقدان و قائم مقام دبیر شورای نگهبان قانون اساسی بود ) که عضو شورای نگهبان بعد از انقلاب بود و آن زمان نزدیک میدان انقلاب دفتر وکالت داشت رفتیم تا برای دوستانم کاری انجام دهد، او به ما توصیه کرد که وکالت لازم نیست و با اوضاعی که بر کشور حاکم است تا چند روز بعد آزاد می شوند، زواره ای توصیه کرد اگر او وکیل شود نظام شاهنشاهی بیشتر حساس می شود. بعد از این ماجرا از مجموعه اکباتان ما را اخراج کردند، اما چون آنجا خیلی بزرگ بود و برای ورود در های متعددی داشت همچنان به آنجا می رفتیم اما از کار مرخص مان کرده بودند.
قبل و بعد از اکباتان کجا بودید؟
قبل از اکباتان در چاپخانه دولتی و چاپخانه آفتاب در خیابان ناصرخسرو کار می کردم، از اکباتان خارج شدم در شرکت عالی برق مشغول به کار شدم، بعد هم وارد مجلس شدم. هم عضو شورای اسلامی کار در شرکت عالی برق و شرکت اکباتان بودم، البته در اکباتان شورای اعتصاب بعد از انقلاب به شورای اسلامی کار تبدیل شد، من اساسنامه شوراها را نوشتم.
الان هم شاهد اعتراضات کارگری هستیم، تفاوتی بین این اعتراضات وجود دارد؟
موضوعات تفاوت می کند، هنوز نمی توانیم بگویم که اعتراضات همسطح شده است، اما نادیده گرفتن مطالبات در هر موقعیتی می تواند حداکثر اعتراضات را به همراه داشته باشد، قبل از انقلاب مطالبات نادیده گرفته شد، آن زمان ما می خواستیم سندیکا تشکیل دهیم، جلسه تشکیل دادیم اما جلسه را بهم زدند و اجازه ندادن این اتفاق بیافتد، به تبع قدم بعدی این بود که شبه سندیکا را شکل دهیم، نمایندگان قسمت های مختلف را جمع کردیم و کار را با مشارکت کسانی که در مسیر ما بودند پیش بردیم، بعد از تشکیل شورای اعتصاب همین روند را دنبال کردیم. با این حال اعتصابات کارگری بعد از انقلاب هرگز در سطح اعتصابات گذشته نبوده، مطالبات آنقدر بالا نیست ولی اقداماتی که در جریان است، شوک ارزی و شوک بنزینی مطالباتی ایجاد کرده که باید پاسخ داده شود.
معمولا وقتی کارگران مقابل مجلس تجمع و اعتراض می کنند، شما یکی از نمایندگانی هستید که در جمع شان حضور پیدا می کنید، حضور شما تاثیری بر پاسخ به مطالباتشان دارد؟اقدام عملی داشته اید؟
ما هیچ اجتماعی را بی حاصل نگذاشتیم، پیگیری کردیم، خب برخی ها تسکین پیدا کرده و برخی بهتر شده است، نمی توان گفت همه حل شده آنها در واقع رعایت ما را کردند، از مقابل مجلس رفته اند و پیگیر بودند. برخی اعتراضات به نتیجه رسیده و برخی مواقع هم بی پاسخ مانده، به هر حال حداقل اقدامات تسکین بخش انجام شده است، اما اگر از من سوال کنید آیا از پیگیری مطالبات راضی هستم؟ می گویم "خیر".
برای کارگران نیشکر هفت تپه کاری انجام داده اید؟
با ما در ارتباط بودند، سال گذشته به اصرار من کمیسیون اجتماعی جلسه گذاشت و همه کسانی که ذی ربط بودند را صدا و برخورد کرد، انتظار ما حل قطعی مسئله نیشکر هفت تپه بود، اما این اتفاق نیافتاد و به نظر من تا اموال به دولت بر نگردد مسئله حل نمی شود و بعید می دانم در بلند مدت مشکل آنجا حل شود. مهمترین مسئله کارگران هفت تپه اعتراض علیه خصوصی سازی است که من با آنها هم عقیده ام، اعتقاد دارم حرف آنها کاملا درست است، حالا برخی درباره بعضی افراد استدلالاتی دارند که در این ایام اعتراض به گرانی بنزین بهترین زمان برای راستی آزمایی این استدلالات بود. اگر برداشتشان درباره کارگران هفت تپه درست بود در تحرک بنزین شرکت می کردند، به نظر من این گمانه زنی ها نسبت به افراد مرتبط با هفت تپه پر اعتبار نیست، حالا ممکن است کسی، یا بخشی ارتباطی برقرار کرده باشد اما اینکه از کسی حرف شنوی داشته باشند درست نیست اگر می خواستند گوش کنند این ایام بهترین فرصت بود؛ در حالی که آنها مخالف خصوصی سازی هستند نه اینکه مخالف کشور، نظام یا طرفدار براندازی باشند. اینکه با مخالفین خصوصی سازی این چنین رفتار شود به نظر من کار تاسف آورد بوده، آنها کاملا مستأصل شده بودند، جا دارد از دستگاه دولتی انتقاد کنم، آنجا (کارخانه نیشکر هفت تپه) مجمعی از نمایندگان شکل گرفته بود همان طور که در شهرک اکباتان تشکیل شده بود، درباره مجمع شان با وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی صحبت کرده بودم و وزیر نامه نوشت که مجمع بماند همچنین معاونت روابط کار در این باره مخالفتی نداشت بنابراین ادامه کار مجمع شدنی بود. آنها هم عده ای انتخابات کرده بودند و رسمیت انتخاب شان طبق قانون ممکن بود، بعد اداره کل خوزستان به آنها اصرار کرد که شورا تشکیل دهید آنها مخالفت نکردند، من هم با اینکه موافق نبودم چون می دانستم به مشکل می خورد، دیدم خودشان مخالفت ندارند، مخالفت نکردم، بعدا به بعضی از اعضای این شورا که مواضع تندتری داشتند نسبت هایی دادند و سعی کردند آنها را بیرون بگذارند، آنجا تکرار کردم، باز هم تکرار می کنم طبق قانون کار هر کس در این تصمیم شریک باشد و دخالت کند مجرم تلقی می شود و مجازات حبس و نقدی دارد.
منظورتان اخراج از عضویت از شورا است؟
بله، هیچ نماینده کارگری یا عضو شورا و انجمن صنفی را نمی توان اخراج کرد و نه کسی را می توان وادار به عضویت یا مانع از عضویت کرد. در واقع طبق ماده 27 قانون شورا اخراج این اعضا ممنوع است جایی هم ننوشت اعضا قرارداد دائم داشته باشد یا موقت، به استناد این موضوع مسئولان دست به دخالت زدند و خوشبختانه موضوع قضایی شان فعلا سبک شد، آن موضوع در دست بررسی است و ان شالله حل شود.
در آخرین نطق میان دستورتان، نامه کارگران نیشکر هفت تپه را خوانید، این کار چه اندازه تاثیرگذار بود؟
به نظرم تا حدی موثر بود، هم در مجلس موثر بود هم بیرون مجلس، تصمیم گرفتم وقتی که برای نطق دارم را به خواندن متن نامه کارگران هفت تپه اختصاص دهم، حتی بخش هایی از نامه ماند، با این حال 85 درصد نامه را خواندم.
پس نطق شنیده شد.
خودشان شنیدند و دست به دست کردند، بازتاب کاملا مثبتی داشت، برداشت آنها این بود که صدای شان شنیده شده است.
علاوه بر شما آقای قاضی پور هم در حوزه کارگری فعال هستند، دوستی شما با آقای قاضی پور به پیش از مجلس بر می گردد؟
در مجلس با هم آشنا شدیم، اتفاقی روز اولی که وارد مجلس شدیم کنار هم نشستیم، ایشان برای ورود به این حوزه علاقه ابراز کردند از آن زمان شروع به انجام کار مشترک کردیم، تا امروز هم خدمتشان بودیم هم از نظراتشان بهره گرفتیم و هم در بسیاری جاها پای مردی کرده و جلو آمده است. قاضی پور کارگر نبوده اما دراین موضوع بسیارعلاقه مند و بسیار جدی ورود کرده، به حدی که برخی تصور می کردند در این حوزه از پیش از مجلس فعالیت داشته، اما در حوزه های دیگر فعالیت بوده ولی در مجلس بیشترین وقت و تذکر را این حوزه اختصاص می دهند.
نماینده دیگری هم هست که در حوزه کارگری فعال باشد؟
افراد دیگری هستند اما به جدیت قاضی پور خیر.
اینکه شما اصلاح طلب و آقای قاضی پور اصولگرا است، باعث نشده اختلاف نظری بین تان به وجود بیاید؟
ما اصولا در مجلس کار سیاسی انجام نمی دهیم، خاطر شما هست که ما همیشه با لیست وارد مجلس نشده ایم، دوره آخر به انضمام مجلس پنجم با لیست وارد مجلس شدم، باقی ادوار لیستی در کار نبود.
یعنی خودتان را اصلاح طلب نمی دانید؟
نگفتم اصلاح طلب نیستم، گفتم من توسط جریان خاصی در مجلس حاضر نشدم، در انتخابات مجلس ششم اسم من در لیست مدنظر اصلاح طلبان منظور نشد، به این جهت دیگران لابد اینگونه تصور می کنند، چون من در مجلس کار سیاسی نمی کنم. در مجلس ششم اصلاح طلبان تحصن کردند. من اعتقاد به تحصن نداشتم، حتی اعتقاد نداشتم آن اعلامیه معروف را امضا کنم، اصولا تا حالا در مجلس نطق سیاسی نکردم.
با این وجود منتسب به جریان اصلاح طلب هستید.
حتما نزدیکی داریم، این بار هم کاندیدایشان بودیم، حتی اگر عضو جریان آنها نباشم چون از من حمایت کرده اند باید به آنها احترام بگذارم و همراهی شان کنم، سعی کردم هر چقدر می توانم همراهی کنیم، به این موضوع معتقد هستم.
نام شما همیشه با آقای قاضی پور با هم می آید، همیشه هم نظر بودید، معمولا نظر یکسانی دارید.
بعضی مواقع با هم مخالف هستیم، این موضوع خیلی کم پیش آمده است.
در صحن علنی در جریان بررسی موضوعی به گفته آقای قاضی پور برای اولین بار نظر شما مخالف نماینده ارومیه بود. تا کنون شده اختلاف نظر جدی باهم داشته باشد؟
اتفاق اخیر صحن برای اولین باید نبود اما چون در دفعات قبل قرارنبود هر دو صحبت کنیم، اختلاف نظرمان به چشم نیامده اما در کل موضوع بزرگی نبود، تا حالا نشده اختلاف نظر جدی باهم داشته باشیم.
شما نفر چهار تهران در مجلس دهم هستید، چقدر لیست امید توانست در مجلس موفق عمل کند؟
شهر تهران خاصیت خود را دارد، من از جمله افرادی هستم که بدون لیست مشهور وارد مجلس شده ام از این رو عرض می کنم که کار انفرادی در مجلس سخت است به خصوص در شهر تهران. من با جریان های مختلف در دوره های مختلف کار کرده ام و سعی هم نکردم علیه جریانی باشم چون موضع سیاسی به آن معنا و حداقل در نطق ها نداشتم، با این وجود همواره انگشت اتهام به روی من بوده است. کسی من را داخل مجلس نیاورده بود، در میان دوره ای مجلس سوم کاندید شدم، جریان آن دورانی که امروز اصلاح طلب و اصولگرا شهرت دارد من را در لیست خود قرار ندادند، مجلس برای تهران چهار نفر لازم داشت فکر می کنم من نفر پنجم شدم و 128 هزار رای آوردم بدون اینکه کاندیدای جریانی باشم، این روند را کمی تقویت کردم، در مجلس چهارم در لیست قرار گرفتم نفر سی و سوم شدم که انتخابات در مرحله اول تمام شد در واقع هر 30 نفر از یک لیست انتخاب شدند، در مجلس پنجم با لیست وارد مجلس شدم، مجالس ششم و هفتم، هشتم و نهم با لیست نیامدم. مجلس ششم میان دوره ای وارد قوه مقننه شدم، در دوره مجلس ششم هر سی نفر انتخاب شدند، نفر آخر که مرحوم هاشمی رفسنجانی بود استعفا کرد و انتخابات میان دوره ای مجلس ششم برای انتخاب یک نفر با انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد، آن زمان 670 هزار رای آوردم، نفر بعد از من 200 هزار رای فاصله داشت، کاندیدای خانه کارگر بودم اما از هیچ جریان موسوم و شناخته شده نیامدم. در مجلس هفتم آقایان ابتدا لیست دادند اما در مرحله دوم لیست ندادند، دوره هفتم من مرحله دوم وارد مجلس شدم، در این انتخابات یک میلیون و 361 هزار رای آوردم که در مقایسه با انتخابات دوره دهم مجلس 30 هزار رای بیشتر رای آوردم و فاصله ام با رقیبم خیلی زیاد بود و حدود 800 هزار اختلاف رای داشتیم. صندلی مجلس برای چهار است مشخص نیست که برای چهار سال بعد هم بتوانیم روی کسری های مجلس بنشینیم حسنش هم به همین است، انتخاب هم مزید دارد و هم ایراد.. مزید این است که با انتخاب وارد مجلس می شوی و ایرادش این است که احتمال دارد، برای دوره بعد نباشی، در کل در 6 دوره ای که در مجلس بودم 2 سال مرخصی داشتم، در ادوار ششم و هفتم هر دوره یکسال در مجلس نبودم و بیرون مجلس کار روزمره خود را انجام می دادیم.
ورود آقای قاضی پور به مجلس چطور بود؟
آقای قاضی پور هم پر فراز و نشیب به مجلس آمدند، یک بار صلاحیتش را تایید نکردند، بعد تایید صلاحیت شد وارد مجلس شد، برای دوره بعد هم به زحمت صلاحیتش فراهم شد، سه شنبه صبح صلاحیتش تایید شد، آن دوره قاضی پور رکورد آرا را در ارومیه زد، این طور که گفته می شود وقتی معلوم شد که کاندیدا است و شورای نگهبان بالاخره صلاحیت او را تایید کرده 30 هزار خودرو برای استقبال از قاضی پور به فرودگاه آمده بود.
شانس جناح های سیاسی را برای مجلس بعد چگونه می بینید؟
ببینید.. نمی توان درباره مجلس چنین تحلیل کرد، ما در مجلس پنجم وضعی مشابه داشتیم البته با این تفاوت که نیمی راست بودند و نیمی چپ بود، مجلس ششم همه یک طرف شدند اما در مجلس هفتم حتی یک نفر از لیست اصلاح طلب نیامد، در هشتم من و خانم جلودارزاده با فاصله وارد مجلس شدیم، خانم جلودارزاده با انتساب لیستی وارد مجلس نشدند. شکاف بیشتری در مجلس هشتم و نهم به خاطر لیست های متعدد ایجاد شد، لیست منتسب به دولت و لیست منتسب به اصوالگراها ارائه شد که تفاوت زیادی با هم داشتند که شکاف ایجاد کرد. پیش بینی اینکه در مجلس یازدهم چه اتفاقی خواهد افتاد خیلی سخت است که آیا شکاف خواهد برداشت یا یک تکه از یک جریان خواهد شد، این ها موضوعات خیلی سختی است.
در هر صورت سخت می دانم که یک گروه برنده شوند، اما نشدنی هم نیست، هر اتفاقی ممکن است. انتخابات خاصیت خود را دارد و نمی توان درباره آن صحبت کرد، هرکی بگوید برنده است، ممکن است اولین بازنده باشد، این صندلی تحمل حضور زیادی ندارد.
شما هم که کاندیدا شدید...
من از دو مجلس قبل همیشه تصمیمم عدم حضور در مجلس بود، کسانی که از خانه کارگر می توانند رای بیاورند محدود هستند. این افراد محدود قرار بود دوره نهم بیایند، من حتی دیرهنگام ثبت نام کردم چون فکر می کردم می آیند. یکی عذرخواهی کرد و دیگری گفت استخاره کرده بد آمده بنابراین ثبت نام نکردند از این رو ناچار به ثبت نام شدم، دوره دهم هم از اول برای مذاکره لیست و از قبل از انتخابات تعیین تکلیف کردند، اینکه بگویم نمی آیم بی مورد بود. برای این دوره هم یک سال قبل با یکی از کاندیداهای خانه کارگر تفاهم کردیم که برای مجلس یازدهم بیاید که نشد، یعنی ایشان سمتی گرفته اند که دیگر نمی توانند بیایند.
چه سمتی گرفته اند؟
سمتی گرفته اند که نمی توانند داخل مجلس شوند و نمی توانند کاندیدا شوند. گزینه دوم هم از کاندیدا شدن امتناع کرده است. دو هفته گذشته در جلسه خانه کارگر خواستم کاندیدای دیگری غیر از من معرفی کنند اما در نهایت ثبت نام کردم.
چرا کاندیدا نمی شوند؟
کسانی که شانس رای دارند کاندیدا نمی شوند، کسانی هم که کاندیدا می شوند شانس رای ندارند به این خاطر کسی که زمینه رای کمی دارد همچنین ریسکی نمی کند، من هم مایل نیستم بگویم چون شانس انتخاب کم است شانه خالی کنم، تعداد باختم کم نیست که بگویم همیشه برنده بوده ام و اگر باختم زمین به آسمان می آید. این انتخابات هم طبیعت خود را دارد و هنوز نمی دانیم چه اتفاقی خواهد افتاد، نمی دانیم لیستی وجود دارد، اسم ما را می نویسند یا نه و مشخص نیست این بار مردم لیستی رای دهند.
شما پایه رای خودتان را از جریان سیاسی اصلاح طلبی می دانید یا از خانه کارگری؟
تعداد رای مان معلوم است، تعداد رای های من بدون دیگران مشخص است، یعنی اگر با نهایت چهارصد هزار رای کسی انتخاب شود ما با لیست خانه کارگر قابل انتخاب هستیم، اگر تعداد آرا بیشتر از این باشد خیلی بعید است ما انتخاب شویم و در مدار رقابت نخواهیم بود، معمولا آرای ما کمتر 260 هزار رای نبود، جز بار اول. بستگی به رقابت و ترتیب انتخاب شوندگان دارد اگر در لیست نباشیم رای مان خیلی بالا نمی رود. تکرار می کنم در تهران بدون لیست انتخاب شدن سخت است، اگر بخواهیم بشماریم این موقعیت برای من و آقای غفوری فرد بوده بعید می دانم این موقعیت برای فرد دیگری پیدا شده است. دو دوره غفوری فرد و من چهار نوبت من بدون لیست وارد مجلس شده ایم.
دیدگاه تان را بنویسید