«نامهنیوز» بررسی میکند
ماجرای دوگانه کارگزاران – اتحاد؛ آیا تکنوکراتها از جمع اصلاحطلبان خارج میشوند؟
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
گروه سیاست نامهنیوز: انتخابات اسفندماه مجلس شورای اسلامی نشان داد که اصلاحطلبان از اتحاد کاملی برخوردار نیستند و دستِکم در این دوره انتخابات نتوانستند با یکدیگر بر سر یکی از مهمترین رخدادهای سیاسی کشور یعنی انتخابات به انسجام برسند؛ چنانکه از یکسو حزبی مانند اتحاد ملت بعد از بررسی صلاحیتها توسط هیئتهای اجرایی اعلام کرد که هیچ لیستی نخواهد داد و از سوی دیگر حزبی مانند کارگزاران رسما بیان کرد که در هر صورت لیست خواهد داد. شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان هم در نهایت با موضعی دوگانه در مصوبهای گفت که گرچه لیست نمیدهد اما منعی برای دادن لیست توسط احزاب اصلاحطلب ایجاد نمیکند البته مشروط به آنکه با نام و صفت حزبی خود وارد انتخابات شوند.
البته این تعدد آراء سیاسی فقط مربوط به انتخابات اسفندماه98 نیست و مشخصا اختلاف دیدگاه حزب کارگزاران با بدنه سنتی اصلاحطلبان ریشه در گذشته دارد که شاید بتوان آن را در اواسط دهه هفتاد و موج انتقادات طیف گستردهای از اصلاحطلبان یعنی نیروهای جبهه مشارکت به عملکرد دولت علیاکبر هاشمی رفسنجانی جستوجو کرد؛ زمانی که اصلاحطلبان به شدت به هاشمی میتاختند و او را پدرخوانده یا عالیجناب سرخپوش مینامیدند و دولت او را از لحاظ آزادیهای سیاسی و فرهنگی یکی از بستهترین دولتها میخواندند. در تمام اینسالها گرچه حزب کارگزاران سازندگی خود را یک حزب اصلاحطلب مینامید اما همیشه هم خود این حزب سعی کرده است که با اصلاحطلبان دوم خردادی فاصله داشته باشد و هم آنها به طور کامل این حزب را یک حزب اصیل اصلاحطلب ندانستند زیرا اساس این حزب را هاشمی رفسنجانی میدانند که او به هر خوانشی ریشه در اصولگرایان داشت؛ گرچه منافع مشترک او و اصلاحطلبان در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری سال84 با اصلاحطلبان یکی شد و اکثر اصلاحطلبان در برابر محمود احمدینژاد از او حمایت کردند یا خود هاشمی از سال88 تا پایان عمرش سعی کرد که همواره نزدیک به اصلاحطلبان باشد اما همه اینها باعث نشد که نوع نگاه سیاسی نیروهای کارگزاران با نیروهای باقیمانده از حزب مشارکت قدیم که در دوران اخیر حزب اتحاد ملت را تشکیل دادهاند، به طور کامل به یکدیگر نزدیک شود.
شکلگیری حزب کارگزاران هم نشان میدهد که ریشه این حزب در اصلاحطلبی بهمعنای گفتمان دوم خردادی با محوریت محمد خاتمی نبوده است؛ بهنحوی که در آذرماه سال74 شانزدهتن از وزیران، معاونان و نزدیکان هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور وقت در بیانیهای با عنوان «خدمتگزاران سازندگی» موجودیت حرب را اعلام کردند تا در انتخابات مجلس پنجم فعالانه حضور داشته باشند که فهرستی از نامزدهای مورد حمایت خود را معرفی کنند. این اقدام با واکنش منفی شدید جناح راست روبهرو شد که این اقدام را دخالت قوه مجریه در قوه مقننه قلمداد کردند و وزرای امضاکننده بیانیه را تهدید به استیضاح کردند و حتی طرح بررسی کفایت رئیسجمهور در مجلس را مطرح کردند. ماجرا تا جایی ادامه یافت که با حذف ۱۰وزیر، حزب به یک جمع ششنفره کاهش یافت که شامل پنجمعاون رئیسجمهور و شهردار تهران میشد که با صدور بیانیهای با عنوان «کارگزاران سازندگی» حضور خود را در عرصه انتخابات اعلام کردند. این گروه با فشار شورای نگهبان فعالیت انتخاباتی خود را با عنوان «جمعی از کارگزاران سازندگی» سامان داد. بدین ترتیب، حزب کارگزاران سازندگی ایران تأسیس شد. هرچند که محمدعلی نجفی، علاوه بر این ششنفر در جلسات هیئت مؤسس شرکت میکرد. کارگزاران به دست محفلی از مدیران تأسیس شد که اغلب از سهاستان کشور برخاسته بودند یعنی کرمان، اصفهان و یزد. در روز تأسیس این حزب مرعشی علاوه بر مدیران داخل دولت و اقوام نزدیک، از شماری از افراد چپ آن روز نظیر اسحاق جهانگیری، غلامرضا آقازاده، مهدی کروبی، سید محمد خاتمی و چند تن دیگر نیز دعوت به عمل آورد اما از میان این جمع چهرههای سرشناس چپ نظیر مهدی کروبی و محمد خاتمی به دلیل فعالبودن در مجمع روحانیون مبارز در آن جلسه و جلسات بعدی حزب حاضر نشدند. بعد از اکبر هاشمی رفسنجانی که بهعنوان پدر معنوی حزب خوانده میشد و اصلیتی کرمانی داشت، حسین مرعشی، فائزه هاشمی، محمد هاشمی، علی هاشمی، محسن هاشمی و اسحاق جهانگیری نیز خاستگاهی کرمانی داشتند. رضا امراللهی و فاطمه رمضانزاده نیز از منطقه مجاور کرمان یعنی یزد وارد حزب شدند. بعد از طیف مدیران کرمانی و یزدی، دومین حلقه پر نفوذ حزب را اصفهانیها تشکیل میدادند که در این جمع دو نفر سرشناس بودند و هنوز هم به عنوان «مردان سایه رفسنجانی» گرداننده حزب هستند، این زوج غلامحسین کرباسچی و محمد عطریانفر هستند.
نیروهای کارگزاران همواره بر حضور در قدرت به عنوان یک کنش سیاسی فعال تأکید کردهاند و همواره کوشیدهاند که در هر انتخابات شرکت کنند و اگر به تاریخ تحصن نمایندگان مجلس ششم در اعتراض به ردصلاحیتهای انتخابات مجلس هفتم نگاه کنیم، در مییابیم که عموم تحصنکنندگان و حتی بعد از آن عموم تحریمکنندگان انتخابات مشارکتی و نه کارگزارانی بودند. چنین گزارهای نشان میدهد که دوگانه کارگزاران و مشارکت در عالم سیاست ایران وجود داشته است و گرچه نیروهای هر دو حزب مذکور خود را متعلق به جبهه اصلاحات میدانستند اما اختلافنظرهای راهبردی میان آنها وجود داشته است.
نیروهای سنتی چپ بعضا انتخابات را تحریم کردهاند یا مانند دوره اخیر انتخابات مجلس شورای اسلامی بر عدم ارائه لیست تأکید کردهاند؛ چنانچه در سال97 سعید حجاریان پیش از همه اصلاحطلبان موضوع مشارکت مشروط در انتخابات را مطرح کرد که در آن زمان و حتی تا چندماه پیش از انتخابات اسفند98 بسیاری از اصلاحطلبان از جمله کارگزارانیها به او حمله میکردند که این سخن به معنای تحریم انتخابات است که برخی از اصلاحطلبان بعد از مدتی گفتند که اگر ردصلاحیتها بالا باشد تنها در حوزههای انتخابیهای که نامزد اصلاحطلب وجود داشته باشد، لیست میدهند که بعد از مشخصشدن نتایج بررسی صلاحیتها اساسا شورای عالی سیاستگذاری لیستی نداد اما در تمام این مقاطع کارگزاران اعلام میکرد که در اصلاحطلبان باید در انتخابات بدون هیچ قید و شرطی شرکت کنند و حتی بعد از مصوبه شورای عالی سیاستگذاری مبنی بر عدم ارائه لیست، لیستی با عنوان «یاران هاشمی» را منتشر کردند که با انتقاد زیادی از سوی اصلاحطلبان همراه شد. منتقدان باور داشتند که استفاده از نام هاشمی رفسنجانی بر لیستی که عموم افرادش ناشناس هستند، میتواند در صورت رأینیاوردن، چهره هاشمی را مخدوش کند.
از سوی دیگر یکی از موارد اختلاف کارگزاران با دیگر اصلاحطلبان در انتخابات اخیر بر سر سیاست ائتلاف اصلاحطلبان با نیروهای غیر اصلاحطلب بود. اصلاحطلبان در سال92 به دلیل آنکه چندسالی از قدرت کنار گذاشته شده بودند سعی کردند که با ائتلاف با یک نیروی اصولگرا اما معتدل به نام حسن روحانی به نحوی تأثیر خود در انتخابات را نشان دهند و همین هم شد و با حمایت گسترده اصلاحطلبان از روحانی و رأی سرمایه اجتماعی آنها به روحانی، او رئیسجمهور شد. همین سیاست در انتخابات مجلس در سال94 هم ادامه داشت و با درخواست محمد خاتمی که به «تَکرار خاتمی» معروف شد، سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان به هر 30نفر لیست تهران رأی دادند و اصلاحطلبان توانستند در تهران 30بر هیچ اصولگرایان را شکست دهند. با ورود نمایندگان لیست امید به مجلس تعداد زیادی از نمایندگان این لیست اعلام کردند که از ابتدا اصلاحطلب نبودهاند و در مجلس به صورت مستقل عمل میکنند. این برائتجستنها بود که آرامآرام اصلاحطلبان را به این نتیجه رساند که سیاست ائتلافی در مجلس مشکلاتی را ایجاد کرده است؛ از سوی دیگر حسن روحانی هم دیگر اعتنایی به اصلاحطلبان نمیکرد تا حدی که محمود واعظی، رئیسدفتر رئیسجمهور گفت که روحانی با تکیه بر رأی خود رئیسجمهور شده است و اگر اصلاحطلبان هم از او حمایت نمیکردند، او رأی میآورد. این مواضع به اصلاحطلبان ثابت کرد که ائتلاف با اصولگرایان ولو معتدل آنها را نهتنها به قدرت نزدیک نکرده بلکه باعث باز شدن مسیر برای غیراصلاحطلبان شده است. این وقتی با نوع عملکرد دولت روحانی که نارضایتیهای عمدهای را ایجاد کرد، همراه شد تقریبا اصلاحطلبان را به نتیجه شکست سیاست ائتلافی رساند اما در این میان حزب کارگزاران همچنان بر این سیاست تأکید میکرد و میگفت در صورتی که ردصلاحیتها در انتخابات اسفند98 بالا بود، بازهم میتوان با تکیه بر نیروهای معتدل اصولگرا لیست داد که در نهایت کارگزاران نه در مخالفت با سیاست ائتلاف بلکه شاید به دلیل حجم انتقادهایی که به ردصلاحیتها وجود داشت، ائتلاف نکرد اما به سرعت لیست خود را ارائه داد.
در پایان باید گفت که در این سالها همواره این انتقاد به حزب کارگزاران سازندگی وجود داشته است که اعضای آن حزب قصد دارند در سپهر سیاسی کشور دیگر در چارچوبهای مرسوم اصلاحطلبی فعالیت نکنند و تمایل دارند که آرامآرام به سمت جناح مقابل بروند تا حدی که اخیرا غلامحسین کرباسچی رهبریت محمد خاتمی بر جریان اصلاحات را زیر سوال برد و گفت که جریان اصلاحات رهبر ندارد یا وقتی که جمعی از اصلاحطلبان سخن از تشکیل پارلمان اصلاحات را به میان آوردند تا همه احزاب با یک مدیریت جامع و واحد عمل کنند و احزاب کوچک در احزاب بزرگ و مهم ادغام شوند، نخستین حزبی که به اهداف تعیینشده برای پارلمان اصلاحات انتقاد کرد، کارگزاران بود و کرباسچی، دبیرکل این حزب گفت که کارگزاران پارلمان اصلاحات را صرفا برای انتخابات میپذیرد و خارج از آن هیچ مرجعیتی ندارد. همه این گزارهها نشان میدهد که گویا قرار است حزب کارگزاران سازندگی بیش از پیش میان خود و دیگر احزاب اصلاحطلب فاصلهگذاری کند.
دیدگاه تان را بنویسید