مروری بر اولین نسلکشی تاریخ/ از کشتن حیوانات خانگی تا تجاوز به زنان/ چگونه آشوریها همه مردم شوش را کشتند؟
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
به گزارش نامه نیوز، شاید بتوان امروز را یکی از ننگین ترین روزهای تاریخ دانست. در این روز بنای اتفاقی گذاشته شد که از ابتدا تا انتهای تاریخ را به سیاهی کشاند. هر چند کشتار و قتل و خونریزی از بدو خلقت انسان وجود داشت و کم کم به صورت سنتی مرسوم درآمد اما شاید بتوان تاریخ اولین نسل کشی ثبت شده در تاریخ و اسناد مکتوب را امروز دانست.
در روزی شبیه این در سال 645 ق.م آشوریها به رهبری آشور بانیپال به شهر شوش، پایتخت ایلامیها(عیلامی) حمله کرده و همه مردان این شهر را کشته و زنان را نیز به کنیزی بردند. مورخان کشتار شهر شوش را اولین نسل کشی ثبت شده در تاریخ میدانند.
جنگ بزرگ دو امپراتوری؛ آشوریها علیه ایلامیهاآشوریها و ایلامیها دو امپراتوری بزرگ خاومیانه بودند که از قرن 8 ق.م با یکدیگر رقابت تنگاتنگ و گاه خشونت باری داشتند. سرزمین آشوریها و پایتختشان نینوا تقریبا در شمال عراق قرار داشت؛ نژاد سامی داشتند و به شدت جنگجو، شجاع و مبارز بودند. از طرف دیگر، ایلامیها با نابودی سومریها، اکدیها و بابل توانسته بودند درغرب ایران و شرق عراق یک امپراتوری بزرگ و باشکوه به وجود آورده و پایتختشان یعنی شوش را باشکوه ترین شهر دنیا کنند.
با این حال، اشوریها با گذشت زمان توانستند قدرتمندتر شوند. جنگاوری آنها و اتحادشان توسط شاهان جبار از آنها نیروی جنگی قدرتمندی ساخت. آشوریها ابتدا ترجیح دادند در شمال فعال شوند. با پیروزی در این قسمت حتی توانستند بخشی از مصر را هم تصرف کنند(در زمان پادشاهی اسر حدون، پدر آشور بانیپال). با این حال، دیری نگذشت که نگاهشان به جنوب و ایلام افتاد و به شهر باشکوه شوش چشم دوختند.
در سال 669 ق. م آشور بانیپال به جای پدرش اسر حدون به تخت نشست. آشور بانیپال مانند پدرش جنگاور و باهوش بود. او ابتدا متوجه شمال شد. آشور با نیروهایش به شمال رفت تا شورش مصریها را بخواباند. ایلامیان از این فرصت استفاده کرده به تاخت و تاز در بابل پرداختند و غنائمی از آنجا به دست آوردند. در همین حین، اورتاکو شاه ایلام درگذشت و برادرش (ته اومان) بر تخت نشست. همین تغییر پادشاهی نطفه نابودی ایلام را شکل داد. شاه جدید ایلام میخواست برادرزادگان خود را بکشد تا از شر رقبای احتمالی خلاص شود. به همین دلیل، 60 تن از شاهزادگان ایلامی فرار کرده و به دربار آشور پناه بردند و آشور بانیپال هم با آغوش باز از آنها پذیرایی کرد تا بتواند از جنگ خانگی استفاده کرده، ایلام را ضعیف کند. از طرف دیگر شاه ایلام با لحن تندی از آشور بانیپال خواست که فراریان ایلامی را به او پس دهد. آشور جواب رد داد و به حمایت از شاهزادگان ایلامی به شوش حمله کرد.
در اولین جنگ، آشوریان پیروز شدند ، اما پس از مرگ ته اومان، یکی از پسران اوتاکو یعنی اوممان آلداش را به عنوان شاه انتخاب کرده و با گرفتن غرامت فراوان به سرزمین خود بازگشتند. با این حال، طولی نکشید که بار دیگر بین این دو گروه جنگ درگرفت. آشوریها دائما از ایلام باج میخواستند. در یکی از این موارد، آشور بانیپال از شاه ایلام خواست که تندیس نانای (یکی از الهگان بزرگ بابل و ایلام) را به نینوا بفرستد. در همین احوال، برادر آشور بانیپال که از جانب او حاکم بابل بود علیه او شورید. شاه ایلام که از آشور کینه گرفته بود از برادرش حمایت کرد. آشور بانیپال مدتی بعد به بابل حمله کرد و پس از کشتن برادر و غارت شهر به ایلامیها نیز اعلام جنگ نمود.
در ایلام اوضاع خوب پیش نمیرفت. در مدت کوتاهی بیش از 4 شاه بر تخت نشسته و هر یک دیگری را از بین میبرد. این ضعف داخلی اوضاع را به نفع آشوریها کرد تا با خیال راحت شوش را تصرف کنند. آشور بانی پال ابتدا ترجیح داد نیروهایش را وارد درگیری مستقیم نکند. به همین دلیل یکی از طرفداران خود یعنی تام ماریتو را به تخت ایلام نشاند اما پس از شورش او علیه آشوریها، تصمیم گرفت مستقیما به شوش حمله کرده و آنجا را با خاک یکسان کند.
غارت بزرگ شهر شوش؛ اولین نسل کشی تاریخ
روایات بسیاری در مورد کشتار شهر شوش وجود دارد. مورخین یونانی و مصری معمولا اهل اغراق هستند و داستانهای عجیبی در مورد کشتار شهر شوش روایت میکنند. با این حال، مشخص است که فتح شهر شوش یک نسل کشی از جانب آشوریها بوده است. خود اشور بانیپال در یکی از الواحش به خوبی فضای سیاه کشتار شهر شوش را ترسیم میکند:
"تمام خاک شهر شوش و شهر ماداکتو و شهرهای دیگر{ایلام} را با توبره به آشور کشیدم، و در مدت یک ماه و یک روز کشور ایلام را با همه پهنای آن، جاروب کردم. من این کشور را از چارپایان و گوسفند و نیز از نغمههای موسیقی بیبهره ساختم و به درندگان، ماران، جانوران و آهوان رخصت دادم که آن را فرو گیرند."
روایت است که آشور بانیپال و سربازانش تمام مردان شهر شوش را از دم تیغ گذراندند. برخی مورخین نوشته اند که آنها حتی به سگهای شوش نیز رحم نکرده و حیوانات ایلامیها را نیز از بین بردند. آشور بانیپال دستور داد تمام خانههای شهر خراب شود. سربازان اجازه کشتار، غارت و تجاوز یافتند. معابد شهر غارت شد. تندیس نانای و سایر ایزدان سنتی ایلامیها به نینوا و سایر شهرها فرستاده شد و این اتفاق بیش از هر چیزی برای ایلامیها سخت آمد. آشور بانیپال دستور داد قبر شاهان ایلام را شکافته و استخوانها را به آتش زده یا برای تحقیر به ارابه ببندند. تام ماریتو پس از دستگیری به ارابه بسته شد و او را تا شهر نینوا بر زمین کشیدند. جنازه اش را در دروازه شهر گذاردند تا به اصطلاح نماد پیروزی و ظفر اشوریها باشد.
معمولا در جنگها آنچه بر سر کودکان و زنان میآید سخت تر است. در جنگ شوش، بیشتر زنان از کارافتاده کشته شدند. زنان سالم و جوان و زیبا سرنوشت سخت تری داشتند. آشور بانیپال آنها را به عنوان کنیز بین سربازانش تقسیم کرد و سربازان این کنیزها را که بسیاری تا دیروز در ناز و نعمت زندگی کرده و خود سرور کنیزان بسیار بودند، با خود به خانه بردند.
جنایت شهر شوش به حدی بود که پس از آن دیگر کسی نامی از این شهر و تمدن ایلامی نشنید و این جامعه با مرگ تراژیک خود به تاریخ پیوست.
نابودی آشور
با این حال، به حکم بازیچههای فراوان چرخ بازیگر، دولت مقتدر آشور نیز تا ابد ماندگار نبود. پس از مدتی که آشور حاکم مطلق بین النهرین بود سرانجام اقوام مختلف مادها که از ظلم و حملات پیاپی سربازان آشوری به تنگ آمده بودند با یکدیگر متحد شده و در مقابل آشور ایستادند. در زمان قدرت گیری هوخشتره، مادها با بابلیها متحد شده و به حران و نینوا حمله کرده و این شهرها را تصرف نمودند. همزمان مصریها نیز از شمال به بقایای امپراتوری آشوری هجوم آوردند و در قرن 7 ق. م (سال 614) این امپراتوری از تاریخ حذف شد.
منبع: خبر فوری
دیدگاه تان را بنویسید