اولین فرمان ارتش
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
روزنامه اعتماد در ادامه نوشت: «آن زمان اغلب مردان موثر در سیاست ایران، این تصمیم رضاخان را تدبیری ضروری برای ایجاد یک تشکیلات یکپارچه نظامی و ملی دیدند و از آن پشتیبانی کردند. خطر جدایی برخی ایالتهای مرزی و ناامنیهایی که در گوشه و کنار کشور، تقریبا از زمان جنگ اول جهانی وجود داشت تقویت قوای نظامی را توجیه میکرد و استدلالی قوی در تایید تصمیم وزیر جنگ بود. البته حسرت به جای مانده از صدر مشروطیت برای داشتن ارتشی ملی و منظم که خانهای یاغی را سر جای خودشان بنشاند و اقتدار دولت مرکزی را بر همه جای ایران تحمیل کند نیز در این مقطع به کمک رضاخان آمد و مانع شکلگیری هرگونه مخالفت جدی و موثر سر راه او شد.
اوایل زمستان همان سال ۵ لشکر اصلی (تهران، تبریز، اصفهان، مشهد، همدان) را، هر کدام با حدود ۱۰ هزار سرباز شکل داد و تقریبا از همان بدو کار گامهای اولیه در مکانیزه کردن این نیروها را هم برداشت و لشکرها را به زرهپوش و تانک و وسایل نقلیه موتوری اروپایی مجهز کرد. هرچند به قول استفانی کرونین، در آن زمان اهمیت سیاسی این سلاحها و تجهیزات بیشتر از اهمیت نظامی آنها بود و معمولا برای ایجاد هراس در مردم عادی به کار میرفت.
نوشتهاند که از ۱۳۰۲ هم طرح تشکیل نیروی هوایی را به اجرا گذاشت که البته در چارچوب توان ملی و فنی آن روز کشور ما کاری پرهزینه و بسیار دشوار بود (نیروی هوایی ایران در سال ۱۳۰۵ دارای ۱۷ فروند هواپیما بود). البته رضاخان، چه پیش و چه پس از سلطنت، تامین پول برای مخارج ارتش را مهمترین اولویت خود میدید و اجازه حسابرسی از آن را هم به کسی نمیداد. به پشتوانه این نیروی نوپای نظامی، امنیت را در کشور برقرار کرد و انصافا خطر تجزیه بخشهایی از ایران را، ولو با افراط در خشونت از میان برداشت. همه کسانی را که به هر دلیل و انگیزهای از دولت مرکزی اطاعت نمیکردند، از جمله شیخ خزعل متمرد و جاهطلب در خوزستان، یکی بعد از دیگری سرکوب کرد. اما ماجرا به همین جا ختم نشد. متکی به همین ارتش نه فقط برخی قوانین کشور که روح و مبانی مشروطیت را هم زیر پا گذاشت، از وزارت جنگ به ریاست دولت چنگ انداخت و سرانجام هم به تخت سلطنت نشست. مخالفان و منتقدانش را با تهدید و ارعاب ساکت کرد و اندک کسانی مثل میرزاده عشقی را که نمیترسیدند کشت و از سر راه برداشت.»
دیدگاه تان را بنویسید