چگونه اصول راهنمای سیاست خارجی آمریکا در دوره ترامپ رنگ باخت
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
تنها دو هفته مانده به موعد انتقال رسمی قدرت از ترامپ به رقیبش جو بایدن، وزارت خارجه آمریکا دست از نفرت پراکنی علیه ملت ایران دست برنداشته است. وزارت خارجه تحت امر پمپئو با انتشار توییتی مدعی شده است که جمهوری اسلامی ایران بزرگترین حامی تروریسم محسوب میشود.
این وزارتخانه در توییت دیگری مدعی شده ایالات متحده کمپینی برای فشار حداکثری اعمال کرده تا مطمئن شود که ایران به سلاح هستهای دست پیدا نخواهد کرد.
واقعیت این است که دولت آمریکا در مقاطع گوناگون ادعاهای بی پایه و اساسی را ساخته و پرداخته و با این ادعاها ماشین پروپاگاندا علیه جمهوری اسلامی را به راه انداخته و با بهره گیری از امپراطوری رسانهای در اختیارش این ادعاها را نزد افکار عمومی به اصطلاح جا انداخته است. با این حال ترامپ به خاطر ویژگیهایی که داشت استفاده ناشیانهای از این مفاهیم ادعایی علیه تهران کرد و با اقداماتی که مرتکب شد، عملا موضع و ماهیت واقعی خود و ابزاری بودن این شعارها و ادعاها را آشکار کرد.
حدود یک سال قبل در چنین روزهایی در حالی که سردار قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه به دعوت مقامات عراقی راهی این کشور شده بود توسط نظامیانآمریکایی در فرودگاه بغداد ترور و به شهادت رسید. ترامپ مسئولیت این اقدام تروریستی را با تبختر برعهده گرفت، آن هم در حالی که به اذعان همگان نقش غیر قابل انکاری در مهار و سرکوب تروریسم تکفیری داعش از کشورهای عراق و سوریه داشت. سردار سلیمانی به دعوت دولتهای عراق و سوریه وارد نبرد با داعش شد و تومار خلافت خودخوانده البغدادی را درهم پیچید.
این در حالی است که داعش به سرعت سرزمینهای بیشتری را در عراق و سوریه اشغال می کرد و اگر جلو آن گرفته نمیشد امروز مرزهای منطقه خاورمیانه کاملا تغییر کرده بود. کسی هنوز فیلمهای وحشت آفرین داعش از پایگاه اسپایکر، سربریدنها و اسارت و به فروش رساندن زنان از سوی این جریان مخوف را از یاد نبرده است.
با این حال بعد از سرکوب داعش در عراق و سوریه آمریکای ترامپ سردار سلیمانی را به همراه ابومهدی مهندس ترور و به شهادت رساند. در همان زمان جولان داعش در منطقه هم اظهار نظرهایی وجود داشت مبنی بر اینکه آمریکا از گروه تروریستی داعش حمایت میکند ولی ترور سردار سلیمانی را میتوان به نوعی انتقام آمریکا از شکست داعش ارزیابی کرد.
یکی از ادعاهای آمریکا در قبال ایران در دو سه دهه اخیر دستیابی به سلاح هسته ای بوده است. با این ادعای دروغین آمریکا سالها انواع تحریمها را علیه ملت ایران اعمال کرد. چنین ادعایی در حالی مطرح می شود که جمهوری اسلامی بارها اعلام کرده که قصد دستیابی به سلاح هستهای ندارد و بر اساس فتوای مقام معظم رهبری تولید، نگهداری و به کارگیری تسلیحات هستهای حرام است.
در هر صورت فرایند طولانی مذاکرات ایران با ۱+۵ عملا به نقطه برجام ختم شد. ادعای اصلی طرفهای مذاکراتی ایران جلوگیری از ساخت بمب اتمی توسط ایران بود و ایران با رویکردی کاملا شفاف وارد فرایند مذاکرات هسته ای شد. به زعم بسیاری از کارشناسان این توافق می توانست و میتواند از ستونهای نظام عدم اشاعه در نظام بینالملل باشد با این حال آمریکای ترامپ به بهانه های واهی از این توافق خارج شد و چهار سال برای نابودی آن تلاش کرد. اقدامی که حتی اگر صرفا از منظر نظام عدم اشاعه مد نظر قرار گیرد رفتاری غیرمسئولانه به شمار میرفت.
ایران بعد از خروج آمریکا از برجام و تحریمهای هسته ای علیه ایران را مجددا اعمال و کارزار فشار حداکثری علیه ایران را با هدف وآرزوی فروپاشی ایران به راه انداخت. با این حال این سیاست از همان آغاز به شکست مواجه شد. یک سال پس از خروج ترامپ از برجام در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ ایران اعلام کرد که تعهدات برجامی خود را کاهش خواهد داد و از آن زمان تاکنون برنامه هسته ای کشورمان به عنوان یک دانش بومی شده پیشرفتهای زیادی داشته است. ولی نصر استاد دانشکده مطالعات بین المللی دانشگاه جان هاپکینز در این باره گفته است: علیرغم فشار اقتصادی بیشتر، ترامپ فقط ایران را تشویق کرده که سرمایه گذاری خود را در برنامه هستهای دو برابر کند. اگر رایزنیها از سر گرفته شود، ایران به دنبال رسیدن به این اطمینان است که از برجام قبلی قدرت بیشتری خواهد داشت.
یکی از موضوعاتی که ترامپ بر آن تاکید داشت این بود که برجام توافقی ناقص است و باید این نواقص برطرف شود بخشهایی از این ایرادات به زعم وی درباره مسائل فنی و هسته ای و بخشهایی هم درباره مسائل موشکی و سیاستهای منطقهای ایران بود با این حال دولت ترامپ هیچ گاه از رویکرد سلبی در قبال ایران فراتر نرفت و سیاست عقیم و بیبنیاد فشار حداکثری را ادامه داد.
به گفته بسیاری از تحلیلگران چالش اصلی جو بایدن رییس جمهور منتخب آمریکا این خواهد بود که چگونه باید با بازگشت به برجام و رفع سریع تحریمها جلوی حرکت سریع ایران به سمت توسعه برنامه هستهایاش را بگیرد. این موضوع می تواند درسی برای دولت ایالات متحده باشد که با اعمال سیاستهایی چون فشار حداکثری ایران دست خالی نخواهد ماند و همیشه برگهایی برای رو کردن در میز مذاکرات دارد.
دولت ترامپ تلاش بسیاری کرد که دیگر کشورها را وادار کند در سیاست تحریم با او همراهی کنند اما با عدم همراهی اروپا سیاست تحریمها به عنوان یک ابزار سیاسی تضعیف شد. از سوی دیگر سیاست آمریکا در قبال ایران موجب عمیقتر شدن شکاف میان آمریکا و نزدیکترین متحدانش در اروپا شد، متحدانی که در راستای حفظ برجام تلاش می کردند. ترامپ برخلاف آنکه گفته می شود چون یک تاجر است هنر معامله را میداند در چهار سال حضور در کاخ سفید نشان داد که به هیچ وجه اطلاعی از هنر معامله ندارد و نمیداند معامله سیاسی با چانه زنی با پیمانکاران و روسای بانکها فرق دارد. هنر چانه زنی در سیاست به معنای دادن امتیازات در مقابل امتیازات متقابل است. در حالی که ترامپ سعی داشت با اعمال فشار خواستههای خود را به ایران تحمیل کند. گویی که جز منافع شخصی خود آگاهی و دانشی از منافع کشورش نداشت و حتی دانش و آگاهی خاصی درباره سوابق رفتاری کشورش و سیاستهای موفق یا شکستخورده قبلی درباره ایران نیز نداشت.
دیدگاه تان را بنویسید