یادداشت سردبیر
حزباللهیها به چه کسی رأی میدهند؟
صریحتر بگویم آقای ابراهیم رئیسی اگر در مناظرهها خود را به قطب تبدیل نکند و در مباحثات دو به دو به جهت مصون ماندن از مجادلات کلامی محافظهکاری پیشه کند، آنگاه و به ناگهان صحنه خواهد چرخید. او اگر میخواهد انتخابات را ببرد باید آن افرادی که در نظرسنجیها گفتهاند رأی میدهند را قانع کند. آنها تصویری از آقای رئیسی را در ذهن دارند که میخواهند نسخه واقعیاش را در قاب تلویزیون و هنگام مناظرهها ببینند. کلیک کنید و متن کامل یادداشت را بخوانید.
مصطفی صادقی: گروه تصمیمساز اصولگرا در یک اجماع حداکثری آقای ابراهیم رئیسی را بهعنوان نامزد نهایی خود معرفی کرده است. چهرههای ارشد اصولگرا شفاف و صریح نام آقای رئیسی را به زبان میآورند و حمایت از او را اعلام میکنند. این حتما اتفاق مطلوبی برای جریان اصولگراست که سوابقی همچون سال84 و 92 را در کارنامه انتخاباتی خود دارد. اما آیا به صورت صددرصدی آنچه گروه تصمیمساز و لیدر جریان اصولگرا میخواهد همان خروجی بدنه اجتماعی اصولگرایان است؟ آنچه از نظرسنجیها برمیآید تا کنون که چنین بوده است. به یک معنا با رأی بالای آقای رئیسی در نظرسنجیها می توان گفت فعلا و تا اینجای کار خواست بدنه و رأس یکی است. اما همانطور که در یادداشت دیروز (آیا همه ما در مورد نتیجه انتخابات اشتباه می کنیم؟) نوشتهام، بنا به طبیعت و خاصیت انتخابات ممکن است صحنه آنگونه که پیشبینی میشود نباشد و تغییراتی رخ دهد.
تاکید می کنم ، سخنگفتن در این مورد در این سطور صرفا از باب تحلیل است!
القصه...
به جهت گرایشها و جاگیریهای سیاسی پنج کاندیدا از فهرست موجود عضو جریان اصولگرا هستند و هر کدام بنا به سابقه و رفتار و گفتار دارای میزانی از رأی جریان اصولگرایی در نظرسنجیهای موجود هستند. طبیعتا جریان اصولگرایی دامنهای گسترده دارد با بدنه اجتماعی دارای گرایشهای متفاوت نسبت به موضوعات مختلف و همین تفاوت سلایق در این بدنه است که در چندروز اخیر مباحثات نظری را در میان طرفداران عمومی و اجتماعی نامزدهای اصولگرا در پی داشته است. یعنی چه؟ توضیح میدهم.
اگر در مقام تحلیل اکثریت رأی آقای محسن رضایی را منطقهای و قومیتی بدانیم و به جهت پایگاه اجتماعی حساب آقای قاضیزاده هاشمی را از سایرین جدا کنیم، آن وقت به سه نامزدی میرسیم که بهره بیشتری از عنصر «شهرت» دارند؛ آقایان ابراهیم رئیسی، علیرضا زاکانی و سعید جلیلی.
زاکانی شانس دارد؟
جمعیت رهپویان که نزدیکیهای فراوانی با جمعیت ایثارگران دارد در چندسال اخیر شبکهسازی و کارهای تشکیلاتی خوبی در سطح بدنه اجتماعی جناح اصولگرا داشته است. علیرضا زاکانی که در میان طرفدارانش به «حاج علی» مشهور است پیشتر نیز تلاش کرده بود وارد کارزار انتخابات شود که نتوانست اما اینبار مجوز حضور پیدا کرده است. در میان اهل خبر این شنیده گویا موثق شده است که او به خواست آقای ابراهیم رئیسی وارد انتخابات شده است لکن هرچه هست بر اساس اخبار همین اهل خبر و البته رفتارشناسی سیاسی آقای زاکانی در چندروز اخیر میل به کنارهگیری در او دیده نمیشود. اینکه او تا چه حد بتواند در مناظرهها بدرخشد، فعلا معلوم نیست. قدرت بیان او در محور مجادلات برجامی بیشتر دیده شده است که این دوره از انتخابات ریاستجمهوری طبیعتا به دلایل روشن خالی از مجادله در این مورد است. او البته یک برند دیگر هم در فضای گفتمانی برای خود متصور است و آن مجادله بر سر فساد است. به نظر نمیرسد که او در این مورد بتواند با نامزدهای موجود دوقطبی بسازد؛ یعنی بحث او با آقایان رئیسی، قاضیزاده هاشمی، جلیلی و محسن رضایی در این مورد بیمعناست و مباحثه با همتی و مهرعلیزاده هم در این فقره چندان جذاب نخواهد بود اما این به معنای افول ستاره او در انتخابات نیست. زاکانی چهره آمادهای برای مناظرههای انتخاباتی است و باید منتظر ماند و دید آیا او سوپرایزی دارد که توجه حزباللهی را به خود جلب کند؟
و اما بعد..
سعید جلیلی زمان زیادی است که در «سایه» خود را آماده تشکیل دولت میکند. دفتر او در خیابان پاستور و البته در همسایگی ضرغامی فاصله چندانی با ساختمان ریاستجمهوری ندارد. درباره او میگویند روز آخر ثبت نام با آقای ابراهیم رئیسی تماس گرفته و حضورش در انتخابات را به اطلاع او رسانده است. میگویند قرار نبوده اگر آقای رئیسی نامزد شد او وارد انتخابات شود. این را هم میگویند که او وقتی نامزدی آقای لاریجانی قطعی شده تصمیم به نامزدی گرفته است. خیلیها هم فکر میکردند وقتی لاریجانی رفت او هم از ادامه حضور منصرف شود. بعضیها هم پیشبینی میکنند شاید او نامزد «آخرین جمعه خرداد» نباشد.
نگارنده اما از ریختشناسی کمپین انتخاباتی و رصد رفتار سیاسی سعید جلیلی این را درنیافته که او در نهایت کنار خواهد رفت. اما آیا سعید جلیلی واقعا مانند سال92 فرد مهم انتخابات است؟ آیا او میتواند در صورت ماندن در انتخابات سبد رأی خود را از آراء حزباللهیها پر کند؟ سؤال بسیار مهمی است.
اجازه بدهید نگاه دقیقتری به ماجرا داشته باشیم. جلیلی هم مانند علیرضا زاکانی با این مسئله مواجه است که در انتخابات اخیر چندان مسئله مذاکره و برجام محل بحث نیست. او درباره عدالت زیاد حرف میزند و نامزد مطلوب عدالتخواهان است. حالا هم که در چندوقت اخیر تنور چپگرایی به مفهوم علوم سیاسیاش نه برچسب سیاسی این روزهای سیاست در ایران داغ است، حرف او میتواند حرف حزباللهیها هم بشود. جلیلی یک فرد محبوب برای طیفی از حزباللهیها است. دیروز جبهه پایداری راه خود را از سعید جلیلی جدا کرد؛ رسما و علنا. این برای جلیلی حتما خبر خوبی بوده است زیرا همین حمایت پایداریها از او یک نقطه منفی برایش در میان حزباللهیها و حتی برخی گروههای اجتماعی بود که به او برای رأیدادن فکر میکردند و میکنند؛ به یک معنا برای او بهتر همین است که برخی چهرههای پایداری به جهت نامحبوببودنشان حمایتش نکنند.
سعید جیلی کار بسیار سختی دارد. اگر بخواهد در انتخابات بماند باید آنگونه با سیاست و تدبیر عمل کند که متهم به وحدتشکنی نشود. ضمن آنکه آنقدر باید خوب حرف بزند که بتواند سبد رأیاش را از میان حزباللهیهایی که بسیار بسیار سخت رأی میدهند، پر کند. فعلا که چیزی از او ندیدهایم. گویا فعلا همه چراغخاموش تا مناظرهها خود را پنهان نگاه داشتهاند.
و اما اصل ماجرا...
آقای ابراهیم رئیسی در نظرسنجیها رأی بسیار قابل توجهی دارد. به شکل قابل توجهی از زمانی بسیار دور از انتخابات مورد اجماع بزرگان اصولگرا بوده است. در بدنه اجتماعی هم خصوصا در طبقه فرودست جایگاه خوبی دارد و حرف اصلیاش هم این است که میتوان با مبارزه در موضوع فساد اوضاع نابسامان فعلی را بهبود داد. او روابط بسیار خوبی با نهادهای بالادستی و تأثیرگذار در ساختار حکومتی ایران دارد و به این دلیل میتواند دورنمایی مطلوب از عدم ایجاد حاکمیت دوگانه تولید کند. این امتیاز کمی برای او نیست که اگر رئیسجمهور شود میتواند کارگشای بسیاری از مسائل به بنبسترسیده امروز باشد.
همه این حرفها که درباره او گفته شد به معنای گارانتی آراء نیست. آقای ابراهیم رئیسی اگر میخواهد آراء بالایی در انتخابات بگیرد و به قول کلابهاوسیها اگر بخواهم در تاپیک این یادداشت صحبت کنم، چنانکه بخواهد آراء حزباللهیها را تمام و کمال دریافت کند، باید هوشمندانه، حسابشده و دقیق در انتخابات حاضر باشد. آراء نظرسنجیها نباید کمپین انتخاباتی او فریب دهد و موجب شود از اکتهای انتخاباتی مؤثر استفاده نکنند. صریحتر بگویم آقای ابراهیم رئیسی اگر در مناظرهها خود را به قطب تبدیل نکند و در مباحثات دو به دو به جهت مصون ماندن از مجادلات کلامی محافظهکاری پیشه کند، آنگاه و به ناگهان صحنه خواهد چرخید. او اگر میخواهد انتخابات را ببرد باید آن افرادی که در نظرسنجیها گفتهاند رأی میدهند را قانع کند. آنها تصویری از آقای رئیسی را در ذهن دارند که میخواهند نسخه واقعیاش را در قاب تلویزیون و هنگام مناظرهها ببینند.
این سؤال که پرسیدیم «حزباللهیها به چه کسی رأی میدهند» را به خاطر داشته باشید.
دیدگاه تان را بنویسید