چرا استفاده از حق رأی اهمیت دارد
«رأیندادن در این شرایط به معنای رأیدادن به کسی است که بیشترین فاصله فکری را از ما دارد.»
سیدحسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی، در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: «در فاصله ٢۴ ساعت تا آغاز رأیگیری شاهد یکی از متفاوتترین انتخابات ریاستجمهوری در کشور هستیم. اصل این تفاوت هم در مسأله «مشارکت» متبلور شده. در انتخابات ادوار گذشته و خصوصاً شش دوره اخیر ریاستجمهوری که بحث رقابت وضعیتی بهمراتب جدیتر داشت، همواره برای کلیت نظام مسأله اول مسأله سطح مشارکت مردم بود و همواره نتیجه انتخابات سطوح بعدی اهمیت را به خود اختصاص میداد. این بار اما به نظر میرسد برای نهادهایی از حاکمیت موضوع بر عکس شده است؛ تا آنجا که طیفی از اصولگرایان میانه و اصلاحطلبان معتدل مانند آقایان لاریجانی یا جهانگیری هم موفق به ورود به صحنه رقابت نشدند. مهمتر از این هم مناقشهای است که بر سر دلایل کنار گذاشتن این چهرهها ایجاد شده و اقدامی برای شفافسازی آن صورت نمیگیرد. در چنین فضایی است که منطق رأیندادن یا رفتار منفعلانه توانسته قوت بگیرد و بهمراتب بیشتر از قبل برای خود مقبولیتسازی کند.
به این جمله روز گذشته آقای روحانی توجه کنید: «ما گله داریم سر جای خودش اما نباید با صندوق قهر کنیم؛ حتی با اکراه پای صندوق بروید.» این شاید برای اولین بار است که رئیسجمهوری مستقر با چنین جملات واضحی وضعیت نگاه مردم به صندوقهای رأی را شرح میدهد و از آنها مطالبه مشارکت دارد. این بدان معناست که مجموعه رویدادها تأثیر خود را به نفع کاهش و نه بالابردن مشارکت گذاشتهاند. رأیدادن اساساً یک حق مدنی و شهروندی است که هر فردی میتواند از آن استفاده کند یا آن را کنار بگذارد. اما در کنار این وقتی داریم از حق رأیدادن نام میبریم، باید به مسئولیت ناشی از آن هم اشاره کنیم. به عبارتی هر حقی در پی خود یک مسئولیتی هم دارد و از همین منظر است که باید گفت هر شهروندی میتواند از حق رأی خود استفاده بکند یا نکند اما در هر صورت در کنار آن باید مسئولیت رفتار خویش را هم بپذیرد. با این منطق و توجه به شرایطی که کشور دچار آن است باید نگاهی واقعبینانهتر به مسأله مشارکت داشته باشیم.
در این انتخابات استفاده از حق رأی از سه جنبه اهمیت زیادی دارد: اول این که حتی با همین امکان حداقلی انتخاب که در اختیار برخی قرار گرفته، نباید بگذاریم افراد و مراکزی فرآیندهای سیاستورزی کشور را از حق انتخاب به طور کلی تخلیه کنند. ما اکنون در شرایط مناسبی نیستیم اما قطعاً ساقطکردن کامل حق انتخاب، شرایط را به مراتب بدتر از این خواهد کرد.
دوم این که ما هماکنون در مقطع تعیینکننده پرونده هستهای کشور و حرکت به سمت رفع تحریمها هستیم. رئیسجمهوری برخاسته از مشارکت کم مردم در چنین صحنهای قدرت زیادی نخواهد داشت. مضافاً این که بخش زیادی از نامزدهای موجود هم اساساً توان حل این مسائل را ندارند. این در حالی است که بپذیریم آنها با حل این مسائل از روش دیپلماتیک موافق باشند. هر نوع توافق این مذاکرات به دلیل تغییر شرایط در فردای انتخابات ضرری هنگفت و مضاعف برای کشور دارد. در این میان باید یادآور شد که کشور ما چهار سال طلایی را به دلیل روی کارآمدن دولتی تندرو و غیر تعاملی در واشنگتن از دست داد.
اکنون که شرایط در آنجا تغییر کرده، شایسته است که اجازه ندهیم مسیر کشور از ریل میانهروی خارج و منجر به فرصتسوزی شود.
نکته سوم این است که حتی به فرض حل و فصل مسأله اتمی، ایران نیازمند فراهمشدن زمینههای جهش در توسعه است و رئیسجمهوری که توان بسیج و فراخوان عمومی نداشته باشد، نمیتواند از پس این کار بربیاید. در واقع تسلط نگاه ایدئولوژیک به واقعیتهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در دولت امکان چنین حرکتی را از ما خواهد گرفت.
در هر صورت رأیندادن در این شرایط به معنای رأیدادن به کسی است که بیشترین فاصله فکری را از ما دارد. اگر از تشریفاتیشدن رأی خود بیم داریم با این کار به بدترین شکلی حق رأی خود را به یک عامل بیاثر و تشریفاتی تبدیل خواهیم کرد.»
دیدگاه تان را بنویسید