تولد در جمع احزاب
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
سید حمید لاری: مثل این که در جمع احزاب و گروههای سیاسی اتفاق تازهای افتاده و حزبی جدید متولد شده هر چند که از ماهها قبل خبر ایجاد آن مطرح شده بود و به دنیا نیامده سر و صداهایی به راه انداخت. این حزب به نام ندای ایرانیان است که یک روز بعد صدور مجوز فعالیت از سوی وزارت کشور و با صدور بیانیهای، به نحو رسمی اعلام موجودیت کرده است. همچنان که در این بیانیه تاکید شده، خط مشی ندای ایرانیان بر مبنای اصلاحطلبی است به نحوی که گفته میشود نام ندا مخففی است از نسل دوم اصلاحطلبان. ندای ایرانیان با این بیانیه پا به عرصه سیاسی گذاشته که حداقل و به ادعای خودش در اردوگاه اصلاحطلبی قرار بگیرد.
از آن طرف، در اردوگاه اصولگرایی هم خبرهایی از تولد حزبی جدید به گوش میرسد که بانیان آن محتاطتر از موسسین ندای ایرانیان هستند چون هنوز از نام حزب خود چیز مشخصی نگفتهاند. از حرف و حدیثها چنین برمیآید که این حزب بر حول رهبری علی لاریجانی شکل میگیرد با وجود این که او در برنامه تلویزیونی نگاه یک با لحنی طنز سعی کرد تا اقرار به این مسئولیت نکند. در آن برنامه گفت به این فکر نرسیده که بتواند حزبی تاسیس کند چون کثرت کارش زیاد است. این حرف او یا یک تعارف است یا برآمده از ذات محتاط او که در مسائل سیاسی با احتیاط عمل میکند و گر نه فراکسیون تحت رهبری او در مجلس به نام رهروان ولایت برای تشکیل این حزب فعالیت میکند و به همین جهت بعضی از حالا اسم آن را حزب رهروان ولایت گذاشتهاند.
اگر حزب رهروان ولایت یا به هر اسم دیگری مثل ندای ایرانیان از وزارت کشور مجوز بگیرد و اعلام موجودیت بکنند، دو حزب در دو اردوگاه مقابل متولد شدهاند که با تمام اختلافنظرها در نگرش و لحن سیاسی، از جهت زمین بازی مشترکات قابل توجهی دارند. اولین وجه مشترک آنها در نحوه برخورد نخبگان سیاسی دو اردوگاه است. ندای ایرانیان در این چند ماه از مطرح شدنش چندان مورد استقبال نخبگان سیاسی در اردوگاه اصلاحطلبی نشده و حتی بعضی از آنها با موضع منفی به آن رو نشان دادند. این نخبگان اصلاحطلب موضع منفی خود را تا آن حد پیش بردند که برچسب «اصلاحات پاستوریزه شده» را به ندای ایرانیان زدند آن هم قبل از به وجود آمدنش و فعالیت رسمی آن.
به نظر میرسد که اصولگرایان در مورد عضو جدیدی در اردوگاه خود نسبت به اصلاحطلبان محتاطتر عمل کردهاند و حداقل در ظاهر موضع منفی نگرفتهاند. با این حال، لحن افرادی مثل محمدرضا باهنر، نایب رییس مجلس و دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری، با آن نقل تکذیبیه از علی لاریجانی نشاندهنده موضع منفی او به تشکیل این حزب در اردوگاه اصولگرایی است. از آنجایی که جبهه پیروان خط امام و رهبری متشکل از چند حزب و گروه اصولگرا است، پس میتوان موضع منفی و البته محتاطانه دبیر کل آن را مختص به او ندانست و نخبگان دیگری در این جبهه اصولگرا را هم با او همنظر دانست.
این نحو موضعگیری از سوی نخبگان سیاسی هر دو اردوگاه تا اندازه زیادی طبیعی است زیرا آنها بیشتر تمایل به حفظ موقعیت خود در اردوگاهشان دارند و تولد حزبی تازه با این مسئله سازگاری ندارد. اگر نخبگان هر دو اردوگاه موضع منفی هم داشته باشند، موسسین این دو حزب بیشتر دغدغه بدنه اجتماعی دارند تا با جذب بخشی از بدنه اجتماعی مشروعیت لازم برای حضور در اردوگاه خود را به دست بیاورند. به نظر میرسد که هر دو حزب از این جهت هم مشکل مشترک داشته باشند هر چند که دلایل مشترکی در کار نباشد.
ندای ایرانیان برای جذب بدنه اجتماعی اصلاحطلبی راه سختی در پیش دارد چون قصد موسسین این حزب برای جذب این بدنه و به خصوص قشر جوان با مطالبات رادیکال آن روبرو است و از گفتههای آنان برمیآید که قصد ندارند کار خود را با توجه به این مطالبات شروع کنند. این یک ناهماهنگی بین شعار و برنامه کاری ندای ایرانیان با انتظارات بدنه اجتماعی اصلاحطلبی است و از جنسی نیست که در کوتاهمدت قابل رفع باشد هر چند که در بلندمدت امکان رفع یا کمرنگ شدن این مسئله وجود دارد و بدنه اجتماعی اصلاحطلب کار با این برنامه متعادل را بر مطالبات رادیکال خود ترجیح دهد.
مشکل حزب لاریجانی برای جذب بدنه اجتماعی اصولگرا از سنخی دیگر است که به روابط سنتی این اردوگاه مربوط میشود. روابط سنتی در این اردوگاه باعث ثبات و بقای احزاب و گروههای آن شده و همین نیز مانع تغییر جهت اعضاء و هواداران آن از یک حزب اصولگرا به حزب اصولگرای دیگر میشود. البته نباید قدرت لابیگری در این حزب را فراموش کرد که میتواند با رسوخ در این روابط برای جذب بدنه اجتماعی مفید واقع شود. اگر این عامل یا عوامل دیگر در نظر گرفته شود باز ابتدای کار این حزب مشابه ندای ایرانیان است و نمیتوان در کوتاهمدت انتظار داشت این حزب بتواند بخش قابل توجهی از بدنه اجتماعی اصولگرا را جذب کند.
علاوه بر این وجوه، وجه تشابه دیگر این دو حزب در فضای بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته است. پیروزی روحانی بعد نزدیک به چندین سال تقابل پر شدت و حدت بین اصلاحطلبان و اصولگرا به معنای پیروزی تمام و کمال هیچ کدام از این دو جریان به تنهایی نبود بلکه هر دو در آن سهیم بودند. این پیروزی مشترک فضایی را با دولت روحانی به وجود آورد که نیاز به احزابی با قرائت تازهای از اردوگاهشان داشت و حالا، ندای ایرانیان و حزب لاریجانی در این فضا است که به وجود میآیند. بنابر این، نمیتوان انتظار قرائت همیشگی دو اردوگاه را از این دو حزب شنید و بنا بر فضای برآمده از دولت روحانی، انتظار میرود هر دو حزب نسخهای معتدل از اردوگاهشان را قرائت کنند.
آیا دو نسخه معتدل باعث نزدیکی دو حزب در دیدگاه و عمل سیاسی میشود و با این قرابت، راهی برای تعاملی سازنده بین دو اردوگاه باز خواهد شد؟ شاید این وجوه تشابه دلیلی برای رفتن در این مسیر باشد و شاید هم همکاری با دولت روحانی بتواند سرانجام بعد چندین سال، فاصلههای بین دو اردوگاه را کم بکند. مشکل کار در نگرش انحصارطلبانه در هر دو اردوگاه است که از همین ابتدا سنگاندازی در راه این دو را شروع کرده و با اطمینان میتوان گفت که اگر این دو حزب قصد تعامل سیاسی با یکدیگر داشته باشند با این مانع جدی روبرو میشوند.
دیدگاه تان را بنویسید