سبک؛ مفهوم مبهم موسیقی ایرانی/ قهرمانلو: ماندگاری آثار فاخر به دلیل قوت این آثار است نه تغییر جهت هنرمند آن اثر
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
به گزارش نامه نیوز، موسیقی سنتی و حفظ حد و مرزهای آن در ارائه و اجرا همواره یکی از دغدغه های اساتید موسیقی سنتی و دلسوزان فرهنگ و هنر این کشور بوده است.
در تعریف اینکه به چه موسیقی لفظ سنتی یا اصیل اطلاق می شود در میان اساتید و صاحب نظران موسیقی تعریف یکسانی وجود ندارد و گواه این موضوع هم کثرت اسامی است که گاهی بر یک مفهوم دلالت دارند و گاهی تعاریفی متفاوت را شامل می شوند. از آن جمله می توان به واژگانی چون موسیقی اصیل، موسیقی دستگاهی، موسیقی ردیف، موسیقی ملی، موسیقی کلاسیک ایرانی ، موسیقی شهری، موسیقی جدی، موسیقی فاخر و نیز موسیقی سنتی اشاره کرد. آشفتگی در واژگان مورد استفاده میان اهل موسیقی، نشانهای از آشفتگی در ادبیات موسیقایی ایران است که خود میتواند منشای بسیاری از سوءتفاهمها باشد. با تمام این تعاریف آنچه مسلم است موسیقی سنتی" امروز به طیف گستردهای از انواع موسیقی ایران اطلاق میشود. مشخص نبودن حد و مرز تعاریف در موسیقی زمانی به مشکل تبدیل می شود که بخواهیم به آسیب شناسی موسیقی ایرانی بپردازیم . مثلا زمانی که می خواهیم دلایل عدم اقبال یا علت اقبال به یک اثر موسیقی را بررسی کنیم بعضا موضوع مورد بررسی یا در چند قالب می گنجد یا در هیچ قالب از پیش ساخته شده ای نمی گنجد. در سالهای اخیر یکی از نگرانی های اساتید موسیقی سنتی کاهش مخاطبین این نوع موسیقی و
گرایش شنونگان جدید موسیقی به سبک هایی است که نمی توان در رده موسیقی سنتی ایران از آنها نام برد. اینکه اقبال مخاطبین در چند سال اخیر به کدام سمت بوده و آیا این گرایش مفید است یا نه مجال بیشتری می طلبد که موضوع این گزارش نیست اما مطلبی که قابل تامل است و جای امیدواری است اینست که در سالهای اخیر جوانان با استعدادی وارد موسیقی شده اند که هم اصول موسیقی سنتی ما را به خوبی می شناسند و هم به دنبال نو آوری و خلاقیت در سبک گذشتگان خود هستند و توانسته اند مخاطبین زیادی را نیز با خود همراه کنند که نگاهی به آمار فروش آثار موسیقی و بلیت کنسرت های این هنرمندان گواهی بر این مدعاست. اما همواره بین نسل های متفاوتی از یک هنر و در اینجا مشخصا موسیقی سنتی و اصیل ایرانی اختلاف نظرهایی وجود داشته و دارد که امری طبیعی و لازم است و اگر در هر زمینه دیگری مخرب باشد در این مورد اتفاقا بسیار سازنده و راهگشاست. به تازگی هم یکی از این موارد را شاهد بودیم که هر چند قبلا هم اشخاص مختلفی آن را عنوان کرده بودند اما اینار شنیدن آن از زبان یکی از اساتید مسلم موسیقی ایرانی جای تامل داشت. هر چند این اظهار نظر کاملا یک اظهار نظر تخصصی است و نقد
آن نیز فضایی تخصصی و علمی را می طلبد اما به سرعت در بین مخاطبین موسیقی و کاربران شبکه های اجتماعی فضایی را ایجاد کرد که به مجالی برای نقدهای غیر کارشناسی و عقده گشایی تبدیل شد. حسین علیزاده در این اظهار نظر بیان کرده است درخواست دارم تا موسیقی سنتی را با سایر موسیقیها آمیخته نکنید. صد نوع موسیقی را به نام موسیقی سنتی عنوان میکنند، بعد یک روز میبینیم که نوشتهاند از موسیقی سنتی استقبال شده و یک روز میبینیم نوشتهاند که از موسیقی سنتی استقبال نشده است. بسیاری از این موسیقیها پاپ هستند. به عنوان نمونه همایون شجریان پاپ اجرا میکند. اینکه فرزند محمدرضا شجریان است که به معنا اجرای سنتی نیست. با بسیاری از سازهای قدیمی مثل کمانچه نیز میتوان موسیقی پاپ اجرا کرد. علیزاده همچنین در ادامه به این مطلب اشاره دارد که چرا برخی فکر میکنند موسیقی پاپ بد و زشت است؟ اگر تقلید باشد زشت است. این اظهار نظر در حالی مطرح شد که چندی پیش همایون شجریان در مراسم رونمایی از اثر جدید خود «آرایش غلیظ» عنوان کرده بود آلبوم «آرایش غلیظ» تغییر در سبک خوانندگی من نبوده چراکه خوانندگان بسیاری هستند که می توانند سایر سبک ها مثل پاپ،
راک و غیره را قطعا بهتر از من بخوانند از اهمین رو این آلبوم تنها یک تجربه ویژه برای من بوده است. همچنین تهمورس پورناظری آهنگساز آلبوم نه فرشته ام نه شیطان در مورد اظهار نظرهایی که در مورد این آلبوم می شود گفته بود: اين آلبوم به هیچ وجه پاپ نیست . وی همچنین سبک این کار را موسیقی معاصر ایران عنوان می کند که نه مدرن است و نه سنتی. اما سوالی که اینجا برای جامعه مخاطبین موسیقی که الزاما شناخت تخصصی از موسیقی و سبک های آن ندارند اما با شناختی که از سلیقه شنیداری خودشان دارند به دنبال سبک موسیقی مورد علاقه شان هستند مطرح می شود این است که کارهای اخیر هنرمندان با نام و نشان موسیقی همانند همایون شجریان اگر نه پاپ است و نه سنتی و نه راک پس در چه سبکی می گنجد و این تجربه جدید در چه قالبی مجسم شده است؟ در همین رابطه سروش قهرمانلو آهنگساز و خواننده گروه موسیقی نیوش در گفتگو با خبرنگار نامه نیوز عنوان کرد: ما باید ابتدا در موسیقی ایران خطوط مرزی را مشخص کنیم چون الان نمی دانیم که موسیقی سنتی چیست و تعریف مشخصی از سبک موسیقی نداریم و این یکی از نیازهای موسیقی ماست که لازم است حتما جمعی از اساتید به تحدید این مرزها
بپردازند. مثلا در مورد موسیقی غربی این خطوط کاملا مشخص است و صرف وجود بعضی مشخصه ها در یک نوع موسیقی نشان می دهد که موسیقی اجرا شده مربوط به چه سبک و سنت موسیقایی است و به همین اعتبار هم امکان دارد که یک گروه موسیقی قسمتی از آثارش در یک سبک و قسمت دیگری از آثارش در سبک دیگری از موسیقی قرار بگیرد ولی در هر صورت مخاطب می داند که با چه نوع موسیقی مواجه است. این نوازنده سه تار همچنین در مورد آثار جدید همایون شجریان و نوع سبک به کار رفته در این آثار گفت: در آرایش غلیظ هر چند کارکرد این اثر، موسیقی فیلم است و از این نظر نمی توان مورد سوال قرارش داد ولی این اثر در حالی که می توانست نماینده سبک شخصی همایون شجریان و سهراب پورناظری باشد اما نوع اجرای این اثر تقلید از هنرمندان دیگری را به ذهن مخاطب متبادر می کند حال آنکه هر دوی این هنرمندان دارای شخصیت هنری قوی هستند و می توانستند موسیقی بهتری بسازند که مهر شخص دیگری روی کارشان نباشد چون هم همایون شجریان خواننده تراز اولی است و هم آقای پورناظری نوازنده و آهنگساز درجه یکی هستند و و به همین خاطر انتظار می رفت که کارشان شبیه کس دیگری نشود. وی در مورد اقبال عمومی نسبت به
آثار نوآورانه ای از این دست و استقبال از این نوع سبک موسیقی در میان کسانی که مخاطب جدی این موسیقی نیستند هم گفت: مقبولیت یک اثر در یک زمان کوتاه متفاوت از محبوبیت اثر در طول زمان است . چرا که در گذشته هم آثاری از این دست بوده که در یک دوره توانسته مخاطبین زیادی را با خود همراه کند. اما مساله ای که اهمیت دارد اینست که آیا این تب دائمی است یا زود از بین می رود و این هم بستگی به خود هنرمند دارد که آیا با این تغییر مسیر توانسته مخاطبین گذشته خود را که زمانی از آنها اعتبار گرفته را هم راضی نگه دارد و اگر نه آیا سبک جدیدی که انتخاب کرده است به قدری مستحکم هست که بتواند مخاطبین جدیدش را تا به آخر خشنود نگه دارد یا نه، فقط موجی است که مدتی هست و بعد از طی یک دوره کوتاه از بین می رود. وی ادامه داد: همانطور که می بینیم در حال حاضر آثاری که ماناست و هنوز هم اجرا می شود به دلیل قوت آن آثار است نه تغییر جهت هنرمند آن اثر. چون هنرمندی همانند همایون شجریان قرار نیست که مثلا برای سه - چهار سال در صحنه موسیقی باشد و بعد فراموش شود .به خاطر اینکه مخاطبین این هنرمندان مخاطبین خاصی هستند و قرار نیست به این زودی ها بروند.
قهرمانلو همچنین شناخته شده بودن این هنرمندان را دلیلی برای توجه صاحب نظران موسیقی به این تغییر سبک ها دانست و بیان کرد : چون این هنرمندان شناخته شده هستند باعث شد که تغییر سبک کارشان حتی بیشتر از خود اثرشان مورد توجه قرار گیرد. وی همچنین تقلید را آفت موسیقی دانست و افزود مایه تاسف است که ما اثر یک هنرمند را با آثارهنرمندان گذشته قضاوت کنیم و اگر همایون شجریان مانند پدرش کار کرد کارش را تایید کنیم و در غیر اینصورت نه. این اتفاق متاسفانه در مورد تمام سبک های موجود در موسیقی وجود دارد در حالی که هنرمند نباید شبیه کس دیگری باشد و زمانی مایه مباهات است که شبیه به خوش باشد.
دیدگاه تان را بنویسید