شفق: حاتمیکیا، عسگرپور، شورجه و برخی دیگر اجازه داشتند با هر طرحی فیلم بسازند /طرح «هفت» مال من بود
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
او که در گفتوگویی ورزشی سینمایی در مورد شکلگیری انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس، همکاری با فیلمسازانی چون رسول ملاقلیپور و ابراهیم حاتمیکیا و همچنین لزوم ایجاد فضای بازتر در عرصه فرهنگی و تشکیل شبکههای خصوصی صحبت کرد. بخشهایی از سخنان او در حوزه سینما به این شرح است:
- دولت هیچگاه پستی در اختیار من نگذاشته است هر چیزی را خودم به وجود آوردم. اگر انجمن سینمایی انقلاب و دفاع مقدس را به وجود آوردم در دفتر شخصی خودم بود و دو سال مدیرعامل آن بودم. به قدری کیفیت کارمان بالا که وقتی در سال 74 به حضور مقام معظم رهبری رسیدیم ایشان فرمودند نگویید انجمن سینمایی دفاع مقدس بگویید انجمن سینمایی انقلاب و دفاع مقدس و من امیدوار هستم که کارهای انقلاب هم به این انجمن واگذار شود. منتها من تا سال 77 مدیرعامل این انجمن بودم ولی زمانی که احساس کردم این مجموعه یواش یواش به واحد تبلیغات داخلی یک ارگان تبدیل میشود همان موقع گفتم دیگر نمیآیم.
- انجمن سینمایی انقلاب و دفاع مقدس از چه فیلمهایی حمایت کرد؟ «از کرخه تا راین»، «آژانس شیشهای»، «بوی پیراهن یوسف». من به عنوان مدیرعامل انجمن سینمایی دفاع مقدس چقدر تهمت خوردم؟ چرا؟ چون مجوزها را صادر میکردم.
- در انجمن بودجه زیادی نداشتیم، کل بودجه انجمن برای هفت سال 50 میلیون تومان بود. منتهی چون من کارم را بلد بودم سالیانه حدود 10 الی 12 فیلم دفاع مقدس میساختیم چون توانسته بودیم.
- من نمیخواهم کار را انفرادی کنم. من بنیانگذار انجمن سینمایی انقلاب و دفاع مقدس بودم، مجموعهای همفکر از دوستانی که فکر میکردیم میتوانند این ارزشها را حفظ کنند. چون دانش آموخته سینما بودیم برای فیلمسازی که کار دفاع مقدس انجام بدهد ارزش قائل بودیم من به خاطر میآورم در انجمن سینمایی دفاع مقدس من مجوزها را سفید امضا کرده بودم و در اختیار منشی دفتر قرار داده بودم و گفته بودم اگر فلان فیلمسازها که اثبات شدهاند مثل رسول ملاقلیپور ابراهیم حاتمیکیا، حمیدنژاد، عسگرپور، احمد مرادی، جمال شورجه فیلمنامهای برای کار بیاورند همانجا درجا به آنها مجوز بدهند و فقط اسم فیلمنامه را ثبت کن. محتوای آن مهم نیست به این دلیل که اعتماد باید به خود فرد باشد همانطور که من این انتظار را دارم اگر بخواهم فیلم دفاع مقدس کار کنم کی میخواهد نظر بدهد؟ دوران دولت دهم مشکلی که من داشتم این بود که یک عده تدارکاتچی میخواستند برای سینما تصمیم بگیرند من نمیخواهم بگویم تدارکات کار بدی است، ولی وقتی کارش تدارک فیلم بدون سواد کافی است...
- من نمیگویم ما صدا و سیمای ملی نداشته باشیم صدا و سیمای خصوصی هم باید به وجود بیاید ما در شرایط دهه اول انقلاب باید به خاطر این که این نهال آبیاری بشود باید یک فضای نظارت شده و تلطیف شده به وجود میآوریم تا زیرساختی به وجود بیاوریم آیا نسل کودک دهه 57 یا 60 الان مردان بزرگی نشدهاند که دیگر نیازی گرفتن گوششان نباشد. «انحصار»، آفت فرهنگی است زیرا شایستهسالاری را از بین میبرد ما میگوییم مگر شبکههای دیگری در داخل ایران به وجود بیاید اینها ضدانقلابی میشوند؟ چه کسی میگوید در ایران کسی بخواهد سلیقهای داشته باشد ضدانقلاب است؟ ر را به دست مردم بدهند و این غلط است مردم هوشیار عاقل و دیندار هستند دین آنها از مسئولین کمتر نباشد بیشتر نیست.
- شبکههای خصوصی باید آنتنفروشی کنند و این آنتنفروشی همان فرهنگی است که تبلیغ میکند و آنجا بحث رقابت به وجود میآید، رقابتی که بتواند فرهنگی را به جامعه تلقین کند و یا مشتریهای خودش را پیدا کند. این نگاه ظریف است آن هنگام آزادی بیان به وجود میآید و آزادی بیان شایستهسالاری به وجود میآورد ما نمیگوییم همه آن شبکهها در واقع زیر لوای دشمن این کار را انجام میدهند خط قرمزها و قوانین جامعه بسیار مشخص است هر آنجه در قانون کشور آمده رعایت همه شبکهها خواهد بود نگاه سلیقهای که اتفاق میافتد موجب از بین رفتن این قضیه میشود .
- طرح برنامه هفت را در سال 78 من به صدا و سیما دادم به عنوان یک برنامه سینمایی به نام 2000 با شبکه 5 قرارداد بستیم و من 15 میلیون هم بابت آن هزینه کردم و چون این طرح را صدا و سیما از من دزدید من برنامه دزدی را سعی میکنم نگاه نکنم. سال 78 طرح این کار را به صدا و سیما دادم تا 80 هم طول کشید و 81-82 ما این کار را آماده کردیم دکورها زده شد در انتخاب مجری (من خودم کاری را یا انجام نمی دهم یا اگر انجام دهم باید اختیار تام داشته باشم اگر اختیار تام نداشته باشم آن کار را انجام نمی دهم چون در کشوری که می دانم شوراها فقط سمبلیک و باری به جهت است حالا بعضی جاها ممکن است توانمندی افراد طوری باشد که شورا کارایی داشته باشد ولی در کل اینگونه نیست و هیچ موقع هم در وزارت ارشاد شورای نمایش و شورای بازبینی و پروانه ساخت نداشتم ارزشیابی هم نداشتم چون معتقد بودم بدترین دوره سینمای ایران سال 72 بود زمانی که آقای خاکبازان مدیر کل بودند آقای لاریجانی خودش آدم آزاداندیشی بود فلسفه خوانده بود و با آن آشنایی داشت آقای خاکبازان مدیرکل اداره نظارت شد ایشان به نظارت آهنی اعتقاد داشت که این نظارت آهنی در دولت دهم هم تکرار شد و بدترین آثار سینمایی مربوط به دوران نظارت اهنی است چون هنرمند شانش اندازه یک کارمند شد.
- حاتمیکیا یک فیلم ساخته بود به نام «وصل نیکان» که فیلم خوبی نبود بعد «خاکستر سبز» را ساخت و بعد «برج مینو» و «بوی پیراهن» یوسف را ساخت که همزمان بودند و تهیهکننده هر دوی آنها هم حمید مدرسی بود. عدهای هم نانشان در این بود که ادای اپوزیسیون را دربیاورند و بگویند به ما اجازه نمیدادند بسازیم و .... خب اگر اجازه نمیدادند چطور ساختید؟ من خیلی وارد این عرصهها نشدم با وجودی که سنگینترین تهمتها را از این قضیه میشنیدم سعی میکردم به عنوان یک پدر به آن نگاه کنم میگفتم هنرمندی که فیلم میسازد عصبانی است بگذار بگوید مثلا رسول ملاقلی پور شب با هم بودیم روز فحش میداد و میگفت من دیگر نمیتوانم پوتین ببوسم شب با هم بودیم و من می گفتم خب حالا این پوتینها را چه کنم؟ میگفت تو را که نمیگویم میگفتم خب بالاخره مسئولیت با من است میگفت ولش کن حالا ما یه چیزی گفتیم ... در حقیقت این اتفاقی نیست که غیرممکن باشد ممکن است از ده نفر 9 نفر موافق باشند ما نباید به آن یک نفر اجازه بدهیم مخالف باشد؟
- ما به «طوفان شن» مجوز ندادیم، چون برای صدا و سیما ساخته شد و نیازی به مجوز ما نداشت. من اولین بار هم که در سینما دیدم گفتم حیف این همه امکانات که برای این فیلم هدر رفت گرچه همان موقع هم معتقد بودم بودنش بهتر از نبودنش بود. چند روز پیش یکی از من سوال کرد نقد خوب است یا بد؟ من گفتم گرچه میدانم شما استفاده ابزاری میکنید در دوره احمدی نژاد یک جور برداشت میکردید الان طور دیگری. من اعتقاد دارم بودن نقد مخرب هم بهتر از نبودنش است یعنی انسان احساس آزادی کند که میتواند حرفش را بزند
- فیلم «چای تلخ» ناصر تقوایی مال دوره آقای برزیده بود. تقوایی فیلمساز بسیار قوی است و من خیلی متاسفم نظام فرهنگی جمهوری اسلامی این توان را ندارد که کسی مثل تقوایی فیلم بسازد. تقوایی خیلی سخت فیلم میسازد ادا اطوار زیاد دارد ناز میکند خوابش میآید، هر چیزی که بگویی ... ولی من میگویم این گوهر درخشانی است در سینمای ایران که تکرار نمیشود.
دیدگاه تان را بنویسید