کلاه قرمزی؛ کلاه دوست داشتنی که کهنه نمیشود / با کلاه قرمزی کودک درونمان بیدار میشود
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
آیدین پورخامنه - روزی که کلاه قرمزی برای کار در تلویزیون سوار اتوبوس شد، شخصیت جدید عروسکی قدم به زندگی کودکان و همینطور بزرگسالان گذاشت. با وجود اینکه کودکانی که سالها پیش مخاطب برنامه کلاه قرمزی و آقای مجری و فیلمهای سینمای اش بودند، امروز پدر و مادر شده اند؛ هنوز نمیتوانند دست از تماشای این عروسک بردارند. از ابتدای دهه 70 که ایرج تهماسب و حمید جبلی سروع به ساخت برنامه کلاه قرمزی و آقای مجری کردند ، هر سال به تعداد عروسکها اضافه شد. این تنوع در عروسکهای جدید توانست همرنگی خود را با کلاه قرمزی و پسر خاله، اولین عروسکهایی که کودکان با آنها رابطه برقرار کردند، حفظ کند.
سالها گذشت کودکان دهه هفتاد و جامعه رشد و پیشرفت کردند. کلاه قرمزی هم همراه جامعه رشد کرد. در کنار حس نوستالژیکی که برنامه کلاه قرمزی برای مخاطبان خود زنده میکند، نوآوری و تنوعی که در دیالوگها و شخصیت عروسکها وجود دارد، عاملی است که مخاطبان این برنامه را حفظ میکند. تا جایی که عوامل محدود کننده شامل حال عروسکهای این برنامه نیز شد، جیگر ممنوع التصویر شد اتفاقی که شهرت جهانی را برایش رقم زد. این اتفاق برای مردم و عروسکگردان جیگر شگفتیآور بود.
محموعه کلاه قرمزی تبدیل به یکی از عوامل ثابت برای شادمانی مردم شده است. در تمام عیدها و روزهای شاد مردم درخواست پخش این برنامه را دارند و تا جایی که از ماههای اردیبهشت و خرداد سال 93 تقاضا برای پخش نوروزی این مجموعه در روزهای تعطیل سال 94 اعلام شد. با وجود اینکه محمد بحرانی صداپیشه شخصیتهای عروسکی ببعی و آقای همساده در مجموعه تلویزیونی کلاهقرمزی از قطعی نبودن پخش ویژهبرنامه کلاهقرمزی خبر داده بود. اما بعدها اعلام کرد که مجموعه کلاه قرمزی در ۲۲ قسمت ۴۵ دقیقه ای برای پخش در نوروز و اعیاد سال ۹۴ تولید می شود .
در روزهای پایانی خرداد سال 93 علی بخشیزاده مدیر پیشین شبکه دو سیما از صدور مجوز ساخت 30 قسمت مجموعه« کلاه قرمزی» برای سال 94 خبر داد و گفت :«این نوید را به مخاطبان خود میدهیم که کلاه قرمزی و دوستانش علاوه بر نوروز 94 در اعیاد و مناسبتهای مذهبی و شاد نیز میهمان خانه مخاطبان خود میشود.» این برنامه تلویزیونی که به یکی از اعضای خانوادههای ایران تبدیل شده، دارای موافقان و البته مخالفانی است. به میان مردم رفتیم تا نظرات آنها را درباره کلاه قرمزی و دوستانش بشنویم.
رضا 32 سال دارد. کلاه قرمزی را از وقتی اولین فیلم سینماییش به اکران درآمد دنبال میکند. هر چند این روزها کمتر وقت تماشای تلویزیون دارد و اگر مشغول کار در کارخانه نباشد، باید به دید و بازدید از خانواده خود یا نامزدش بپردازد؛ هر سال مجموعه قسمتهای کلاه قرمزی را تهیه کرده و به تماشا نشسته است. « کلاه قرمزی کودک درونمان است که خاموش کردیم. یکی از دلایلی که به داستانهایش علاقه دارم، باهوش بودن طنزپردازانش است. طنز این برنامه به روز است که این باعث میشود من هر سال به تماشای آن بنشینم و داستانهایش را دنبال کنم.»
محمد بازنشسته شده و برنامههای تلویزیون را از بر میتواند بشمرد. از وقتی سر کار نرفت، به تعداد بحثهایی که با همسرش انجام میدهد اضافه شد. « من مجبورم کلاه قرمزی نگاه کنم. خانم و دو فرزندم که هر دو بیش از سی سال سن دارند باید این برنامه را تماشا کنند، پس حق انتخابی برای من باقی نمیماند. بیشتر زمان پخش این برنامه جدول حل میکنم. اصلاً نمیدانم دختر و پسر چطور هنوز پای کلاه قرمزی مینشینند. به نظر من که بر اثر استفاده بیش ازحد، این ایده، خسته کننده و تکراری شده است. »
رویا روزی را به یا دارد که دست پسرش را گرفت و او را برای اولین بار به سینما برد. اولین تجربه پسرش با کلاه قرمزی بود. « کلاه قرمزی بامزه است و با پسرم بزرگ شد. انگار همیشه پیش کودکان هست. از طنز این برنامه هم لذت میبرم. از تمام اقشار جامعه در یک خانه حضور دارند و با هم زندگی میکنند. در زندگی واقعی هم باید یاد بگیریم اینگونه کنار هم باشیم. »
تا دو سال دیگر شراره وارد دهه چهارم زندگی خود میشود. او برای اینکه بتواند قسطهایش را بپردازد، مجبور است دو شیفت کار کند. کنار کاری که برای تامین مالی خود انجام میدهد، ترم دوم ارشد خود را در یکی از دانشگاههای دولتی میخواند. « اگر وقت داشته باشم، دوست دارم کلاه قرمزی نگاه کنم. اوایل به اقتضای سنم بود و البته زمان کودکی من برنامههای تلویزیون خیلی محدود بود. آن روزها از تماشای کلاه قرمزی از خنده ریسه میرفتم. امروز فکر میکنم هنوز برای کودکان خنده دار باشد، در حالی که هر کدام از شخصیتها برای من معنی دار هستند. این برنامه شخصیت و کاراکترهای جامعه را در قالب طنز منعکس مسند. دیدن کلاه قرمزی برای من یک جور مروز خاطرات است و دلتنگیام را به روزهای کودکی تسکین میدهد.»
مسعود کامپیوتر خواهنده و در یکی از دبستانهای تهران مشغول به کار است. او اولین بار کلاه قرمزی را روی پرده سینما دید. میگوید:« آن روزها به پیام این کودک پی نبردم. با این وجود برایم شادی بخش بود و به کلاه قرمزی را مثل یکی از دوستانم، علاقهمند بودم. ولی وقتی امروز به این شخصیت عروسکی فکر میکنم، میبینم که در آن روزها آقای طهماسب جامعه را با مفهوم کودک کار آشنا کرد. کودکی که روستای خود را ترک کرد. دست از تحصیل برداشت و برای پیدا کردن کار، راهی تهران شد. این مفهوم تلخ را در قالب شعر و طنز به ما نشان داد. این روزها با درکی که از جامعه دارم به تماشای کلاه قرمزی مینشینم. »
مینا 16 سال دارد و قسمتهای قبلی کلاه قرمزی و آقای مجری و فیلمهای سینمایی گذشته را ندیده است. او با دیدن کلاه قرمزی و بچه ننه با این مجموعه آشنا شد.« فیلم سینماییاش را دوست نداشتم ولی از مجموعههای تلویزیونی کلاه قرمزی خیلی لذت میبرم. عید برای من با صدای موسیقی این مجموعه گره خورده است. با وجود کیفیت بالای کلاه قرمزی همیشه از کم بودن تعداد این برنامههای عروسکی تعجب میکنم. با سرچی که در اینترنت داشتم متوجه شدم کشورهای دیگر در این زمینه فعالیت بالایی دارند. در صورتی که تولیدات ایران برای مجموعههای عروسکی کاملا محدود است.»
علاوه بر طعم نوستالژیک مجموعههای کلاه قرمزی، اینطور به نظر میآید که به روز بودن موضوعی این برنامه نیز در جذب مخاطب تاثیر بسزایی دارد. افرادی که از سالهای هفتاد این برنامه را دنبال میکنند، احساس نزدیکی خاصی با عروسکها میکنند. ورود شخصیتهای جدید توانسته نظرهای نویی را به تماشای کلاه قرمزی جذب کند. با اینکه کلاه قرمزی از کودکی با ما بوده، کمتر کسی از حضورش خسته شده است و به نظر میآید این احساس نزدیکی و صمیمیت تا سالها ادامه داشته باشد.
دیدگاه تان را بنویسید