کد خبر: 359583
تاریخ انتشار :

استاد شهریار؛ به یاد روزهای جوانی

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) : پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) : به گزارش نامه نیوز، سخن از شهریار سخن است. سید محمدحسین بهجت تبریزی، متولد سال ۱۲۸۶ هجری شمسی در روستای خوشکناب آذربایجان و در جوار کوه افسونگر حیدربابا که باعث شد تا در میانسالی، منظومه بدیع « حیدربابایه سلام » را به زبان مادری بسراید؛ منظومه‌ای که مرزها را درنوردید و در برخی کشورها، نُقل محافل شعر و ادب شد.

شهریار ۱۴ ساله بود که به اصرار پدرش عازم تهران شد تا به دارالفنون برود و پس از طی مقدمات، درس طبّ را آغاز کند. او پزشکی را آغاز کرد، اما به پایان نرسانید. به نظر می‌رسد شکست عشقی او در این سنین، نقشی عمده در ترک تحصیل پزشکی سید محمدحسین داشته است.

یکی از نقاط عطف زندگی شهریار، درگذشت مادرش در سال ۱۳۳۱ است که باعث شد تا شعر « ای وای مادرم » ، خلق شود. او در بخشی از این شعر چنین سروده است:

آهسته باز از بغل پله ها گذشت در فکر آش و سبزی بیمار خویش بود امّا گرفته دور و برش هاله ای سیاه او مرده است و باز پرستار حال ماست در زندگیّ ما همه جا وول می خورد هر کُنج خانه صحنه ای از داستان اوست در ختم خویش هم به سر کار خویش بود بیچاره مادرم

هر روز می گذشت از این زیر پله ها آهسته تا به هم نزند خواب ناز ما امروز هم گذشت در باز و بسته شد

با پشت خم از این بغل کوچه می رود چادر نماز فلفلی انداخته به سر کفش چروک خورده و جوراب وصله دار او فکر بچه هاست هر جا شده هویج هم امروز می خرد بیچاره پیرزن همه برف است کوچه ها او مُرد و در کنار پدر زیر خاک رفت اقوامش آمدند پی سرسلامتی یک ختم هم گرفته شد و پُر بَدَک نبود بسیار تسلیت که به ما عرضه داشتند لطف شما زیاد

اما ندای قلب به گوشم همیشه گفت: این حرف ها برای تو مادر نمی شود این هم پسر، که بدرقه اش می کند به گور یک قطره اشک مُزد همه ی زجرهای او اما خلاص می شود از سرنوشت من مادر بخواب، خوش منزل مبارکت

آینده بود و قصه ی بی مادریّ من ناگاه ضجه ای که به هم زد سکوت مرگ من می دویدم از وسط قبرها برون او بود و سر به ناله برآورده از مغاک خود را به ضعف از پی من باز می کشید دیوانه و رمیده، دویدم به ایستگاه خود را بهم فشرده خزیدم میان جمع ترسان ز پشت شیشه ی در آخرین نگاه باز آن سفیدپوش و همان کوشش و تلاش

چشمان نیمه باز: از من جدا مشو باز آمدم به خانه، چه حالی! نگفتنی دیدم نشسته مثل همیشه کنار حوض پیراهن پلید مرا باز شسته بود انگار خنده کرد ولی دل شکسته بود: بردی مرا به خاک سپردی و آمدی؟ تنها نمی گذارمت ای بینوا پسر می خواستم به خنده درآیم به اشتباه اما خیال بود ای وای مادرم...

شهریار البته اشعار متعددی هم درباره اهل بیت عصمت و طهارت(ع) دارد که شعر منحصر به فرد « علی ای هُمای رحمت » و ماجرای رویای صادقه آیت‌الله مرعشی نجفی، هم نشانه صفای باطن شهریار و هم نشانه‌ای است از امضای امیرالمومنین(ع) بر پای این شعر. شهریار البته اشعار دیگری هم درباره خاندان عصمت دارد که شعر با مطلع « شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین » از آن جمله است.

و سرانجام این شاعر شیدا، در مانند چنین روزی یعنی در ۲۷ شهریور ماه سال ۱۳۶۷ رخ در نقاب خاک کشید و با بدرقه دوستان و همراهانش، در مقبره الشعرای تبریز آرام گرفت.

دانلود

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

دیگر رسانه ها